شعر «بانوي بي نشان»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

هرجا که نشانه‌اي است از توست
اي بانوي بي‌نشان دنيا
آرامش ما ز نام خوبت
آرامش بي‌کران دريا
گل‌هاي محمدي که خوش‌بوست
از رايحه بهشتي توست
اين درد و غمي که در دلم هست
پهلو بگرفته کشتي توست
تصوير تمام دردهايت
انگار نشسته روبه‌رويم
از کوچه زخمي تو برخاست
بغضي که شکسته در گلويم
از چشمه خون‌فشان چشمت
فرياد و فغان و شکوه جوشيد
اي مادر مهربان هستي
احساس تو را کسي نفهميد
از شاخه ياس صورت تو
يک روز گلي، دست خزان چيد
هرچند که روي خاک‌ها ريخت
عطرش همه جا چه خوب پيچيد

ع.ع