قضا و قدر و ارتباط آن با بدا چیست...؟

(زمان خواندن: 7 - 14 دقیقه)

پرسش:
قضا و قدر چیست؟ نقش خداوند در تعیین قضا و قدر چگونه است؟
پاسخ:
اولا: قضا یعنی حتمیت حادثه ای که این حتمیت از ناحیه علل و اسباب اوست، و قدر یعنی کسب حدود و مشخصات و خصوصیات که آن هم از ناحیه علل و اسباب آن حادثه می باشد. قضا و قدر الهی در واقع عبارت است از: سرچشمه گرفتن همه علل و اسباب از اراده و مشیت و علم حق که علت العلل است، یعنی هر عاملی که در جهان خودنمایی می کند، تجلی علم و اراده حق و مظهر خواست خداوند و آلت اجرای قضا و قدر اوست. البته این امکان وجود دارد که قضا و قدر حتمی نباشد یعنی عاملی که خود از مظاهر قضا و قدر الهی و حلقه ای از حلقه های علیت است، عامل تغییر و تبدیل سرنوشتی شود و باز قضا و قدر الهی آن را اقتضاء کرده باشد. مثلا کسی به بیماری خاصی مبتلا باشد و سرنوشت او همان است و این هم از علت خاصی ناشی می شود، اما اگر این بیمار دوا بخورد دوا علت دیگری و سرنوشت دیگری را به همراه دارد و موجب از بین رفتن بیماری می شود یعنی سرنوشت قبلی بیمار را تغییر می دهد و این به موجب قضا و قدر است و اگر هم دارو را نخورد و رنجور شود و یا دوای زیان بخشی را بخورد و بمیرد، باز به اقتضای قضا و قدر است، همچنین است اگر از بیماری دوری گزیند و مصون بماند و بالاخره هر چه بکند نوعی سرنوشت و قضا و قدر است و نمی تواند از حوزه قضا و قدر بیرون باشد. سرش این است که قضا و قدر عاملی در عرض سایر عوامل جهان نیست بلکه مبدأ و منشأ و سرچشمه همه عامل های جهان است، هر عاملی که بجنبد و اثری از خود بروز دهد، مظهری از مظاهر قضا و قدر و تحت قانون عمومی علیت است و در مورد هر حادثه ای، هر اندازه علل و اسباب مختلف و جریان های مختلف وجود داشته باشد قضا و قدرهای گوناگونی هم متصور است و آن جریانی که واقع می شود و صورت می گیرد به قضا و قدر الهی است و آن جریانی که متوقف می شود به قضا و قدر الهی است.
ثانیا: بدا را باید با عنایت به لوح محفوظ و لوح محو و اثبات مورد ملاحظه قرار داد.
بحثی در باره‏ی لوح محفوظ و لوح محو و اثبات:
آنچه در جهان آفرینش از کوچک و بزرگ پدید می‏آید، همگی نمودهایی از قدرت و علمبی‏پایان الهی است و همه‏ی این پدیده‏ها بر اساس اراده و مشیت‏ خداوند و مطابق بابرنامه‏هایی است که از پیش تعیین شده و در کتاب تکوینی الهی نوشته شده است.
در متون اسلامی از چندین کتاب که مربوط به جهان خلقت و عالم تکوین است، خبر دادهشده که سرنوشت انسان و جهان را دربرگرفته و از تولد و مرگ اشخاص تا پیدایش و زوالتمدن ها، و از سعادت و شقاوت انسان ها تا قسمت روزی میان آنها و بالاخره هر حادثه‏ای کهبرای هر انسانی اتفاق می‏افتد، در آن کتاب ها با قلم تقدیر رقم زده شده است و درمقابل آن قرآن کریم قرار دارد که کتاب تشریعی خداوند است.
طبق آیات و روایات موجود، تمام پدیده‏های هستی از کوچک و بزرگ در دو کتاب یا لوحتکوینی نوشته می‏شود که هر کدام از آنها ویژگی خاص خود را دارند وعبارتند از:
1- لوح محفوظ که گاهی از آن به «ام الکتاب‏»، «کتاب مسطور»، «رق‏منشور»، «کتاب مکنون‏» و«کتاب حفیظ‏» تعبیر آورده شده است وآنچه در این کتاب ثبت ‏شده قابل تغییر نیست و دگرگونی در آن راه ندارد.
2- لوح محو و اثبات که محل ثبت‏ حوادث و اتفاقاتی است که به مرحله‏ی فعلیت‏ خواهدرسید و به طوری که از نامش پیداست آنچه در آن نوشته شده قابل تغییر و تبدیل است.
در آیه زیر از هر دو کتاب یاد شده است:
«یَمْحُوا اللّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ»[i]
«خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات می‏کند؛ و امّ الکتاب (لوح محفوظ) نزد اوست»!
طبق این آیه، خداوند در عالم تکوین دو کتاب دارد: یکی کتابی است که هرگاه بخواهد،چیزی را که در آن ثبت ‏شده می‏زداید و یا چیزی را که در آن نیست ثبت می‏کند، یعنیمربوط به تغییراتی است که در قضای الهی حاصل می‏شود و دیگری کتابی است که ریشه‏یتمام پدیده‏های عالم است و نوشته‏های آن قابل تغییر نیست.
لوح محفوظ:
لوح در لغت ‏به معنای صفحه‏ای است که در آن نوشته می‏شود مانند کاغذ، پوست،سنگ و یا هر چیز دیگری که قابل نوشته شدن باشد و لوح محفوظ کتابی است که تمامپدیده‏های عالم با قلم تقدیر در آن ثبت‏ شده و از هر گونه تغییری محفوظ است.
بدون شک تعبیر لوح و قلم برای تقریب ذهن است و از باب تشبیه و یا تنزیل است ونباید آن را با قلم و کاغذ و کتاب معمولی مقایسه کرد، اگر چه به بزرگی عالم باشد،بلکه آن یک حقیقت والایی مانند عرش و کرسی است که وجود دارد و علم به وجود آن منحصرا از طریق شرع و نقل حاصل می‏شودو عقل را در آن راهی نیست.
بعضی از فلاسفه لوح محفوظ را همان عقل فعال و یا نفس کلی فلک اعظم دانسته‏اند کهکائنات در آن نقش بسته است.[ii] ملا صدرا درباره‏ی لوح محفوظ چنین توضیحمی‏دهد:
«و اما لوح محفوظ پس آن عبارت است از نفس کلی فلکی، بخصوص فلک اقصی؛ چون هر چهدر عالم جریان می‏یابد و یا در آینده جریان خواهد یافت در نفوس فلکی نوشته شده وثبت ‏شده است چون آنها به لوازم حرکت های خود آگاهند... پس همان‏گونه که در کاغذ محسوسنقوش محسوسی به وسیله‏ی قلم نوشته می‏شود، همین‏طور از عالم عقل فعال صورت های مشخصیترسیم می‏شود که به طور کلی علل و اسباب آن مضبوط است، جایگاه این صورت ها نفس کلیاست که قلب عالم است‏».
به نظر، تطبیق اصطلاحات شرعی و نقلی با اصطلاحات فلسفی و عقلی، کاری نا استوارو حتی خطرناک است چون فرضیه‏های علمی و عقلی همواره در معرض باطل شدن و دگرگونی استو این اصطلاحات فلسفی ناظر به هیئت‏ بطلمیوس است که سال هاست‏ باطل شده وبه تاریخ علم پیوسته است. بنابر این باید از چنین تطبیق هایی پرهیز نمود و حیطه‏ی شرعرا آلوده‏ی چنین اصطلاحاتی نکرد. البته اگر علم قطعی و تجربی چیزی را ثابت کرد،تطبیق یک مفهوم شرعی و یا آیه‏ای از قرآن با آن، با رعایت احتیاط اشکالی ندارد ولیاینجا از آن موارد نیست.
لوح محفوظ، گنجینه‏ی علم خدا و آیینه‏ی صفت عالمیت اوست و چونعلم خدا عین ذات اوست، سزاوار نیست که در این لوح تغییری حاصل شود و لذا هیچ وقت در آنتغییر و تبدیلی رخ نمی‏دهد و محتوای آن همواره ثابت و استوار است و می‏توانیمبگوییم که لوح محفوظ ظرف علم الهی است؛ البته علم خدا نامحدود است و این کهاین لوح را ظرف آن یا گنجینه‏ی آن قلمداد می‏کنیم نسبت ‏به معلومات است که مجموعپدیده‏های جهان هستی است و به هر حال محدود است.
طبق آیات و روایاتی که درباره‏ی لوح محفوظ آمده، این کتاب ویژگی هایی دارد کهبرخی از آنها عبارتند از:
1-این کتاب جایگاه علم کلی خداوند است که شامل علم به تمامی موجودات از کوچک وبزرگ می‏شود و اعم از پدیده‏هایی است که فعلیت‏ یافته و یا هنوز به صورت قوه است ووجود عینی و خارجی پیدا نکرده است:
«وَما یَعْزُبُ عَنْ رَبِّکَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِی اْلأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْبَرَ إِلاّ فی کِتابٍ مُبینٍ»[iii]
«وبه سنگینی ذره‏ای نه در زمین و نه در آسمان از پروردگارت پنهان نیست و نهکوچکتر از آن و نه بزرگتر وجود ندارد مگر این که در کتاب مبین ثبت است»
«وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی اْلأَرْضِ إِلاّ عَلَی اللّهِ رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فی کِتابٍ مُبینٍ‏»[iv].
«وهیچ جنبنده‏ای نیست مگر این که روزی آن بر خدا است و او «مستقر» و «مستودع‏»آن را می‏داند، همه در کتاب مبین ثبت است‏»
طبق قول برتر منظور از «مستقر» موجود زنده‏ای است که وجود خارجی پیدا کرده و بهفعلیت رسیده است و منظور از «مستودع‏» موجود زنده‏ای است که هنوز فعلیت نیافته ودرمرحله قوه است.
2-این کتاب محل علم جزئی پروردگار است، علم او به احوال اشخاص و جوامع، بروز و ظهور حوادث و اتفاقات جزئی و شخصی در این کتاب ثبت‏ شده و شمارش تمامموجودات در آن قرار دارد و گاهی از آن به عنوان کتاب حفیظ یاد شده است:
«وَ إِنْ مِنْ قَرْیَةٍ إِلاّ نَحْنُ مُهْلِکُوها قَبْلَ یَوْمِ الْقِیامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوها عَذابًا شَدیدًا کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُورًا»[v]
«و هیچ آبادی نیست مگر این که ما پیش از فرا رسیدن روز قیامت نابود کننده‏ی آن ویا عذاب کننده‏ی آن با عذابی شدید هستیم، این امر در کتاب (لوح محفوظ) نوشته شدهاست‏»
«قَدْ عَلِمْنا ما تَنْقُصُ اْلأَرْضُ مِنْهُمْ وَ عِنْدَنا کِتابٌ حَفیظٌ‏»[vi].
«همانا می‏دانیم که زمین از آنان چه می‏کاهد و کتاب محفوظ نزد ماست‏»
«إِنّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتی‏ وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ وَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ‏»[vii].
« به یقین ما مردگان را زنده می‏کنیم و آنچه را از پیش فرستاده‏اند و تمام آثار آنها را می نویسیم؛ و همه چیز را در کتاب آشکار کننده‏ای برشمرده‏ایم!‏»
«وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلاّ هُوَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاّ یَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ اْلأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاّ فی کِتابٍ مُبینٍ‏»[viii]
« کلیدهای غیب، تنها نزد اوست؛ و جز او، کسی آنها را نمی‏داند. او آنچه را در خشکی و دریاست می‏داند؛ هیچ برگی (از درختی) نمی‏افتد، مگر این که از آن آگاه است؛ و نه هیچ دانه‏ای در تاریکی های زمین، و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، جز اینکه در کتابی آشکار(در کتاب علم خدا) ثبت است.»
«وَ إِنَّ رَبَّکَ لَیَعْلَمُ ما تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما یُعْلِنُونَ وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِی السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ إِلاّ فی کِتابٍ مُبینٍ ‏»[ix].
«همانا پروردگارت آنچه را که در دل هایشان است و آنچه را که آشکار می‏کنندمی‏داند و هیچ نهفته‏ای در آسمان و زمین نیست مگر این که در کتاب مبین قرار دارد».
3- لوح محفوظ جایگاه حقیقت قرآنی است و قرآن پیش از نزول به قلب پیامبر در آنجاقرار داشته است. البته قرآن یک حقیقت تنزیلی دارد که همان الفاظ است کهبه زبان پیامبر(ص) جاری شده و در مناسبت های خاصی در طول 23 سال نازل شده است و یکحقیقت ‏بسیط دارد که ورای الفاظ است و همان است که در شب قدر یک جا بر قلب پیامبر(ص)نازل شد. این حقیقت‏ بسیط در لوح محفوظ قرار دارد و در این مرحله از آن به «کتابمکنون‏» و «رق منشور» هم تعبیر شده است:
« بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجیدٌ فی لَوْحٍ مَحْفُوظٍ‏»[x]
«بلکه آن قرآن با ارزشی است که در لوح محفوظ قرار دارد.»
«إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَریمٌ فی کِتابٍ مَکْنُونٍ»[xi]
« که آن، قرآن کریمی است که در کتاب محفوظی جای دارد ».
«وَ الطُّورِوَ کِتابٍ مَسْطُورٍفی رَقٍّ مَنْشُور»[xii]
«سوگند به کوه طور و سوگند به کتابی نوشته شده در برگی سرگشاده‏».
البته «رق‏» به معنای پوست گاو است که در قدیم روی آن می‏نوشتند و منظور دراینجا صفحه‏ای است که قابل نوشتن است.
-4 در بعضی از روایات آمده که:
«اللَّوْحُ الْمَحْفُوظُ لَهُ طَرَفَانِ طَرَفٌ عَلَی الْعَرْشِ وَ طَرَفٌ عَلَی جَبْهَةِ إِسْرَافِیل»[xiii]
«لوح محفوظ دو طرف دارد یک طرف آن عرش خدا و طرفدیگر آن پیشانی اسرافیل است.»
و این شاید اشاره به این حقیقت دارد کهلوح محفوظ نسبتی به خدا دارد که از این نظر نامحدود است و نسبتی به خلق دارد که ازاین نظر محدود و متناهی است و می‏توان آن را به یک منشور یا هرم معکوس تشبیه کرد کهطرف بالای آن باز و نامحدود است و طرف پایین آن محدود و بسته است و لذا در بعضی ازروایات طول آن ذکر شده است.[xiv]
5-این لوح در عین محدود بودن مشتمل بر تمام مخلوقات است و مجموع پدیده‏های عالمرا دربرمی‏گیرد. در این باره به دو روایت زیر توجه کنید:
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
«کان الله قبل کل شی‏ء و کان عرشه علیالماء و کتب فی اللوح المحفوظ ذکر کل شی‏ء».[xv]
«خدا پیش از هر چیزی وجود داشت وعرش او بر آب بود و در لوح محفوظ ذکر همه چیز وجود دارد.»
امام صادق علیه السلام فرمود:
«قال الله للقلم: اکتب فی اللوح المحفوظ ما کان و ماهو کائن الی یوم القیامة فالمداد مداد من نور و القلم قلم من نور و اللوح لوح مننور»[xvi]
«خداوند به قلم گفت: هر چه را که شده و یا تا روزقیامت ‏خواهد شد در لوح محفوظ بنویس، پس مرکب از نور و قلم از نور و لوح از نوربود»
6-در بعضی از روایات از امام صادق ‏علیه السلام نقل شده که فرمود:
«اللوح و القلم فقال هما ملکان.[xvii]
«لوح و قلم دو فرشته است»
اطلاق فرشته به لوح و قلم شاید از آن جهت ‏باشد که تمامنیروهای فعال در جهان خلقت که خدا به آنها نقشی در تدبیر عالم داده و از آنها به«مدبرات امر» یاد کرده، نوعی فرشته هستند، در متون مذهبی به تمام نیروهای تاثیرگذاردر جهان، ملک و فرشته اطلاق شده است و شاید هم منظور از ملک بودن لوح و قلم اینباشد که آنها دو حقیقت والایی هستند که هر کدام را ملکی حمل می‏کند همان گونه کهعرش را هشت ملک حمل می‏کند.
به خاطر همین روایت است که شیخ صدوق گفته است:
«اعتقادنا فی اللوح و القلم أنهما ملکان»[xviii]
اعتقاد ما در لوح و قلم این استکه آنها دو فرشته‏اندشیخ مفید به او ایراد می‏گیرد که این سخندور از صواب است و به ملائکه لوح و قلم گفته نمی‏شود و از نظر لغت چنین اطلاقیشناخته نشده است. .[xix]ولی با توجه به توجیهی که ما کردیم، اشکال شیخمفید برطرف می‏شود؛ به اضافه این که این تعبیر در چندین روایت از امام صادق علیهالسلام نقل شده است.
________________________________________
[i]سوره رعد، آیه 39
[ii]تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون،ج 2،/ 1292.
[iii]سوره یونس،آیه61.
[iv]سوره هود،آیه6.
[v]سوره اسراء، آیه58.
[vi]سوره ق، آیه 4.
[vii]سوره یس، آیه 12.
[viii]سوره انعام،آیه 59.
[ix]سوره نمل، آیه 74-75.
[x]سوره بروج،آیه 21-22.
[xi]سوره واقعه،آیه 77-78
[xii]سوره طور،آیه 31.
[xiii]بحارالانوار، ج 54، ص 366.
[xiv]بحارالانوار، ج 54، ص‏375.
[xv]بحارالانوار، ج 54، ص‏207.
[xvi]بحارالانوار، ج 54، ص 368.
[xvii]حارالانوار، ج 54، ص 368.
[xviii]بحارالانوار، ج54، ص370
[xix]بحارالانوار، ج54، ص370

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
ادعیه ماه رمضان
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 رمضان

مرگ مروان بن حکم در اول رمضان سال ۶۵ هـ .ق. مروان در ۸۱ سالگی در شام به...


ادامه ...

4 رمضان

مرگ زیاد بن ابیه عامل معاویه در بصره در چهارم رمضان سال ۵۳ هـ .ق. زیاد در کوفه...


ادامه ...

6 رمضان

تحمیل ولایت عهدی به حضرت امام رضا علیه السلام توسط مأمون عباسی بعد از آنکه مأمون عباسی با...


ادامه ...

10 رمضان

١ ـ وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) همسر گرامی پیامبر(صلی الله علیه و آله و...


ادامه ...

12 رمضان

برقراری عقد اخوت بین مسلمانان توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که...


ادامه ...

13 رمضان

مرگ حجاج بن یوسف ثقفی،‌ حاکم خونخوار بنی امیه در سیزدهم رمضان سال ۹۵ هـ .ق حاکم خونخوار...


ادامه ...

14 رمضان

شهادت مختار بن ابی عبیده ثقفی در چهاردهم رمضان سال ۶۷ هـ .ق مختار بن ابی عبیده ثقفی...


ادامه ...

15 رمضان

١ ـ ولادت با سعادت سبط اکبر، حضرت امام مجتبی(علیه السلام)٢ ـ حرکت حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

16 رمضان

ورود محمد بن ابی بکر به مصر در شانزدهم رمضان سال ۳۷ هـ .ق محمد بن ابی بکر...


ادامه ...

17 رمضان

١ ـ معراج پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)٢...


ادامه ...

19 رمضان

ضربت خوردن امیرمؤمنان حضرت امام علی (علیه السلام) در محراب مسجد کوفه در نوزدهم ماه مبارک رمضان سال...


ادامه ...

20 رمضان

فتح مکه توسط سپاهیان اسلام در روز بیستم رمضان سال هشتم هـ .ق سپاهیان اسلام به فرماندهی رسول...


ادامه ...

21 رمضان

١ ـ شهادت مظلومانه امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام٢ ـ بیعت مردم با امام حسن مجتبی علیه...


ادامه ...

23 رمضان

نزول قرآن کریم در شب بیست و سوم رمضان کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن مجید نازل گردید. برخی چنین...


ادامه ...

29 رمضان

وقوع غزوه حنین در بیست و نهم رمضان سال هشتم هـ .ق غزوه حنین به فرماندهی رسول گرامی...


ادامه ...

30 رمضان

درگذشت ناصر بالله عباسی در سی ام رمضان سال ۶۲۲ هـ .ق احمد بن مستضیء ناصر بالله درگذشت....


ادامه ...
0123456789101112131415

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page