زمين
بيتو تاولي معلق است
بر سينه آسمان
زمين اگر چشم داشت
بزرگواري تو اينسان غريب نميماند
هيچ جرئتي جز قلب تو نسوخت
اي معنويت نامحدود!
زود است حتي در زمين
نام تو برده شود
زمين فقط
پنج تابستان به عدالت تن داد
و سبزي اين سالها
تتمه آن جويبار بزرگ است
که از سرچشمه ناپيدايي جوشيد...
... عشق و شمشير را
به يک بستر آوردى
دنيا نميتواند بداند
تو کيستى
ساقي کوثر
حافظ
مردي ز کننده درِ خيبر پرس
اسرار کرم ز خواجه قنبر پرس
گر طالب فيض حق به صدقي حافظ
سرچشمه آن ز ساقي کوثر پرس
اشارات :: تير 1388 - شماره 122
سلمان هراتي