يک کوچه غيرت اي قلندر تا علي مانده است
شمشير بر دارد هر آنکس با علي مانده است
ديشب تمام کوچههاي کوفه را گشتم
تنها على، تنها على، تنها على مانده است
اي ماهتاب! آهستهتر اينجا قدم بگذار
در جزر و مدّ چاه يک دريا على مانده است
از خيل مرداني که ميگفتند ميمانيم
انگار تنها ابنملجم با علي مانده است
اي مرد! بر تيغت مبادا خاک بنشيند
برخيز! تا برخاستن يک يا على مانده است
اشارات :: تير 1388 - شماره 122
مهدي جهاندار