شبهاي گرسنگيشان را
وقتي با کولهباري از تبرک
پاورچين ميگذشتى
عدالت ناشناس نان و خرما
پشت درخانههايشان
بيدريغ در تولد بود
اما رد پايت را
تاريکي بخيل با خود ميبرد
و هنوز نفرينهايشان
سهم بلندبالايي ات...
به جان گريههاي هزار و يک شبت مولا
بگو حلالشان کردى؟
اشارات :: تير 1388 - شماره 122
سودابه مهيّجى