قرآن معجزه الهى است

(زمان خواندن: 7 - 13 دقیقه)

آيت الله العظمى خوئى (ره)
هر كس با تاريخ اسلام و قرآن آشنايى دارد، اين مطلب را به يقين مى‏داند و بر آن اذعان و ايمان دارد كه محمد (ص) تمام ملل جهان را به سوى اسلام دعوت كرده، با قرآن بر آنان احتجاج و اتمام حجت نموده است

و به وسيله اعجاز قرآن قدم به ميدان مبارزه نهاده، با صداى رسا و بلند به جهانيان اعلام داشته است كه همگان دست به دست هم دهند و كتابى را به مانند اين قرآن عرضه كنند تا او از دعوت و ادعاى خويش دست بردارد.
ولى پس از مدت كمى از اين مرحله تنزل و به آوردن ده سوره به مانند سوره‏هاى قرآن اكتفا نموده، باز هم تنزل كرد و آوردن تنها يك سوره از قرآن را پيشنهاد نمود و بدين گونه به تحدى و مبارزه خود ادامه داد تا به امروز نيز اين تحدى و مبارزه ‏طلبى ادامه داشته، تا دامنه رستاخير همچنان هم ادامه خواهد داشت.
اما براى عرب آن زمان كه در فصاحت و بلاغت و در شعر و ادب، تخصص و بلكه يك نوع نبوغ داشت، بهترين و ساده ‏ترين راه مبارزه با قرآن اين بود كه يكى از سوره ‏هاى كوچك قرآن را بياورد و جوابگوى تحدى و پيشنهاد رسول خدا(ص) گرديده با بلاغت و فصاحت قرآن مجيد، معارضه و مبارزه كند و ادعاى وى را كه رايج‏ترين عقايد و روشن‏ترين سنن و آداب آنان را مى‏كوبيد، محكوم نمايد و از اين طريق پيروزى خود را ثابت و نام خويش را در تاريخ ماندگار سازد و بر ارزش موقعيت خويش بيفزايد و با اين معارضه و مبارزه ساده، ملت عرب را از جنگ‏هاى كوبنده و صرف هزينه‏هاى سنگين و نثار خون‏ هاى رنگين راحت و آسوده كند و از تحمل سختى‏ ها و فشارها و ترك نمودن خانه‏ ها و اوطانش، آسوده خاطر شود.
ولى عرب فصيح و بليغ آن روز وقتى در برابر قرآن قرار گرفت و در فصاحت و بلاغت آيات قرآن دقت و تفكر كرد، هر چه زودتر به معجزه بودن آن اذعان نمود و به اين حقيقت پى برد كه مبارزه با قرآن با شكست قطعى مواجه خواهد شد و جز تسليم و سر فرود آوردن در برابر حق و اظهار عجز و ناتوانى در برابر قرآن چاره و راه ديگر ندارد.
روى همان اذعان و يقين بود كه عده‏اى از آنان وحى بودن قرآن را پذيرفته، نبوت پيامبر اسلام را تصديق نمودند و در برابر دعوت قرآن سر تسليم فرود آورده، با تشرف به دين اسلام به سعادت ابدى نائل گرديدند. ولى گروه ديگرى راه عناد و لجاجت در پيش گرفته، مبارزه با شمشير را بر مبارزه با سخن ترجيح دادند و به جاى معارضه با بيان، معارضه با نيزه و سنان را انتخاب نمودند.
اين عجز و درماندگى، خود بزرگ‏ترين دليل و روشن‏ ترين گواه بر وحى بودن قرآن مى‏باشد و ثابت مى‏كند كه آوردن كتابى مثل قرآن از دايره قدرت بشر بيرون و از حد امكان او خارج است.

يك اشكال و سه پاسخ
بعضى از مردم بى‏اطلاع ادعا نموده‏اند كه عرب آن زمان، گفتارى مانند قرآن را آورده و با آن به مقام معارضه برآمده است، منتهى در اثر مرور زمان و طول مدت، اين معارضه از بين رفته و براى ما مخفى مانده است.
اين گفتار از جهات مختلفى، سست و غير قابل قبول مى‏باشد زيرا:
1ـ اگر چنين مبارزه و پيروزى واقعيت داشت، حتماً اعراب، اين جريان را در مجالس خود بازگو مى ‏نمودند، در هر كوچه و برزن و در مراسم رسمى شايع و اعلام مى‏ساختند و دشمنان اسلام كه مى‏خواستند از هر فرصتى استفاده كنند، اين معارضه و پيروزى را تبليغ نموده، از وجود آن براى پيشبرد مقاصد خويش بهره بردارى مى‏كردند و به صورت يك حربه سنگين كوبنده ‏اى، محفوظ داشته، بر عليه دشمن خويش به كار مى‏بردند و گذشتگان، آن را در كتاب‏ هاى تاريخ نقل و براى هميشه ضبط مى‏ نمودند، در صورتى كه از اين معارضه در هيچ كتاب تاريخ و ادب نامى به ميان نيامده، اثرى از آن ديده نشده است.
2ـ از طرف ديگر تحدى قرآن مجيد و مبارزه خواستن آن منحصر به يك عده و يا تنها اعراب نبود، بلكه قرآن تمام جوامع بشرى را در تمام اعصار و قرون به مبارزه فراخوانده، تمام انس و جن را به معارضه دعوت مى‏كند.
در اين مقام چنين مى‏گويد:
«قل لئن اجتمعت الانس و الجن على ان يأتوا بمثل هذاالقرآن لا ياتون بمثله و لوكان بعضهم لبعض ظهيراً». (1)
بگو: اگر انسان‏ها و پريان اتفاق كنند كه همانند اين قرآن را بياورند، همانند آن را نتوانند آورد، هر چند يكديگر را (در اين كار) كمك كنند.
و در طول تاريخ، دستگاه مسيحيت و دشمنان اسلام هزينه ‏هاى سنگينى را متحمل شده، پول‏ هاى گزافى را صرف كرده‏اند تا از عظمت اسلام و مسلمانان بكاهند و مقام ارج‏دار پيامبر اسلام و قرآن مجيد را كوچك جلوه دهند و اين مبارزه ادامه و استمرار داشته، به صورت يك برنامه منظم در دايره وسيع و گسترده‏اى انجام مى‏پذيرد بنابراين، اگر معارضه با بلاغت قرآن براى آن‏ان گرچه با آوردن يك سوره امكان داشت از اين راه استفاده مى‏كردند و با تنظيم سخنى مشابه يكى از سوره‏ هاى كوچك قرآن با بهترين و سهل‏ ترين وجهى به هدف خويش نائل مى‏ آمدند و خود را از صرف هزينه ‏اى سنگين و زحمات فراوان در مبارزه با اسلام راحت مى‏نمودند.
«يريدون ليطفؤوا نوراللَّه بأفواههم و اللَّه متم نوره و لوكره الكافرون». (2)
3ـ سومين پاسخ اين است كه اگر كسى كلام بليغ و شيرينى را تمرين و بر آن ممارست كند به آسانى مى‏تواند، كلامى مانند آن و يا لااقل مشابه آن را كه در اسلوب و روش تا حدى قريب به هم باشند، بياورد، اين قانونى است مسلم و كلى و در تمام موارد جريان دارد. ولى قرآن مجيد از اين قانون كلى مستثنى است زيرا انسان هر چه بيشتر با قرآن آشنا گردد و هر چه بيشتر در آن دقت، تمرين و ممارست نمايد تا آن جا كه آيات آن را به مغز خود بسپارد، باز نمى‏تواند كلامى را تنظيم كند كه كوچك‏ترين شباهت و تناسبى با اسلوب و بلاغت آيات قرآن داشته باشد. اين حقيقت ثابت مى‏كند كه قرآن اسلوب خاصى را داراست كه از حدود تعليم و تعلم خارج است و نمى‏توان با ياد دادن و ياد گرفتن اسلوب آن را فرا گرفت و به كار برد.
از اين جا معلوم مى‏شود كه اگر قرآن، انشا و گفتار خود رسول اكرم (ص) بود، در خطبه‏ ها و كلمات وى كه نقل شده، يك نوع تشابه به قرآن را احساس مى‏كرديم و در اسلوب قرآن و اسلوب كلمات رسول خدا تشابه و تناسب خاصى را درك و مشاهده مى ‏نموديم و يا لااقل در لابه لاى گفتار آن حضرت جملاتى پيدا مى‏شد كه از نظر سبك و اسلوب مشابه و همانند قرآن باشد و قهراً اين جملات در كتاب‏ها تدوين و براى ما نقل مى‏شد و مخصوصاً دشمنان قرآن كه مى‏خواهند از شكوه و عظمت اسلام بكاهند، اين گونه كلمات را حفظ نموده و به رخ ما مى ‏كشيدند.
به اين نكته نيز بايد توجه نمود: بلاغتى كه در ميان مردم معمول و متعارف است و گاهى در ميان اجتماع، افرادى پيدا مى‏شوند كه از فن بلاغت برخوردارند ولى بلاغت و سخن سرايى آنان معمولاً محدود به يك قسمت و يا دو قسمت منحصر مى‏باشد.
مثلاً: يكى در نثر گويى، بلاغت دارد و در شعر سرايى عاجز و زبون، آن ديگرى در حماسه، شعر بليغ مى‏گويد ولى در مديحه سرايى نه و يا در رثا و نوحه سرايى شعر زيبا و شيوايى مى‏سرايد ولى در غزليات شعرش نازل و منحط مى‏باشد. اما قرآن در موضوعات مختلف وارد گرديده به فنون متعدد سخن گفته در تمام آن جهات و ابعاد سخن را به حد اعجاز برده، اعجاز را نيز به حد اعلا و كمالش رسانده است كه ديگران از آوردن مانند آن ناتوان بوده زانوى عجز بر زمين زده‏اند اين فصاحت و بلاغت همه جانبه اختصاص به گفتار خدا و قرآن دارد و براى بشر هرگز امكان‏پذير نيست.
قرآن معجزه جاودان
در صفحات پيش روشن گرديد كه تنها راه شناخت انبيا معجزه مى‏باشد و چون نبوت پيامبران گذشته به دوران معين و محدودى اختصاص داشت، دوران معجزه آنان نيز طبعاً كوتاه و محدود و تنها براى مردم آن دوران بوده است؛ زيرا براى عده ‏اى از مردم آن عصر و دوران با ديدن اين معجزه‏هاى موقت و محدود اتمام حجت مى‏گرديد و براى عده ديگر نيز به وسيله نقل پياپى و متواتر اذعان و يقين حاصل و حجت خدا بر آنان تمام مى‏شد.
ولى يك شريعت و نبوت جاودانى بايد داراى يك معجزه جاويد نيز باشد؛ زيرا معجزه اگر محدود و منحصر به يك زمان گردد، مردم ازمنه و اعصار آينده نمى‏توانند آن را با چشم خود درك نمايند و اخبار و نقل‏ هاى متواتر نيز در اثر مرور زمان، ممكن است از بين برود و يا لااقل در اثر عوامل مختلف ترديدهايى به وجود آيد.
در اين صورت براى مردم اعصار و ازمنه آينده كه معجزه را نتوانسته ‏اند ببينند، حجت تمام نمى‏گردد اذعان و يقين در دل آنان حاصل نمى‏شود. اگر خداوند چنين افرادى را به تصديق نمودن پيامبر و پذيرفتن شريعتش تكليف كند يك نوع تكليف به محال محسوب مى‏شود كه از خداوند صادر نمى‏گردد.
به همين دليل است كه گفتيم: نبوت جاودانى، معجزه جاودانى مى‏خواهد كه هميشه دليل بر صدق چنين نبوت گردد و خداوند قرآن مجيد را به همين منظور نازل نموده است كه معجزه جاويد براى نبوت جاودانه خاتم پيامبران باشد، همان طور كه حجت و دليل بر گذشتگان بود، بر آيندگان نيز گواه روشن و وسيله اتمام حجت گردد. و از همه آن چه گفته شد، چنين به دست آمد:
1ـ قرآن بر تمام معجزاتى كه پيامبر گذشته و همچنين بر ديگر معجزات خود پيامبر اسلام تفوق و برترى دارد، زيرا قرآن جاودانى است كه اعجاز آن در طول قرن‏ها براى تمام مردم جهان خود را نشان داده، يكّه تاز صحنه مبارزه و مسابقه كرده تا دامنه رستاخير نيز بى‏ رقيب و يكّه ‏تاز خواهد ماند.
2ـ دوران شرايع و قوانين گذشته به پايان رسيده است، به دليل اين كه معجزات آن شرايع كه شاهد و گواه صدق آنها بود، منقطع و زمان آنها پايان رفته است. (3)
ضمناً بايد به اين نكته توجه داشت كه قرآن از يك خصوصيت برجسته و ممتاز ديگرى نيز برخوردار است و با همان خصوصيت هم بر تمام معجزات پيامبران تفوق و برترى دارد و آن خصوصيت كفالت و تضمين نمودن هدايت و رهبرى بشر است (4) و سوق دادن آنها به نهايت كمال و انسانيت است؛ زيرا قرآن همان كتاب آسمانى است كه عرب سركش و جنايت پيشه را راهنمايى نمود، آنان را از بت پرستى و مفاسد اخلاقى نجات بخشيد و جنگ و خون ريزى و افتخارات جاهلى را در مدت خيلى كوتاه در ميان آنان، پايان داد و از چنين افراد جاهل و خونخوار، ملتى به وجود آورد كه از فرهنگ عالى و تاريخ درخشان و از فضايل اخلاقى و اصول انسانى كامل و نمونه برخوردار باشد.
اگر كسى تاريخ پرافتخار اسلام و اصحاب رسول خدا (ص) را كه در برابر او شربت شهادت نوشيدند، مطالعه كند؛ به عظمت رهبرى قرآن پى مى‏برد و اهميت هدايت قرآن و اثر حيرت‏انگيز آن را در رهبرى و هدايت جامعه عرب درك مى‏كند و روشن مى‏شود كه اين، تنها قرآن بود كه توانست آنان را از زندگى منحط جاهلى به اعلاترين مرحله علم و كمال و انسانيت برساند و به آنان درس فداكارى و از خودگذشتگى و درس ايثار و فضيلت ياد دهد، به طورى كه در راه دين و اهداف عاليه انسانى كوچك‏ترين اعتناى به از دست دادن مال و جان نكرده، در مرگ فرزندان و همسران كوچك‏ترين اندوه و تأسفى بر خود راه ندهند.
گفتار مقداد به رسول خدا (ص) به هنگامى كه آن حضرت با مسلمانان درباره حركت نمودن به جنگ بدر مشورت مى‏نمود، مى‏تواند شاهد صدق و گواه روشنى بر اين حقيقت باشد، آن جا كه عرضه داشت:
يا رسول اللَّه! به سوى آن چه خدايت فرمان داده است حركت كن، ما مسلمانان نيز تا لب مرگ در اين راه با تو پيش خواهيم رفت، به خدا سوگند ما سخنى را نمى‏گوييم كه بنى اسرائيل به موسى گفتند كه «تو خود برو و با پشتيبانى خدايت جنگ را آغاز كن ما در اين جا به انتظار تو نشسته‏ايم»، ولى ما مى‏گوييم: تو به يارى خدايت حركت كن و با دشمن بجنگ! ما نيز به دنبال تو و پشتيبان و همراه توايم و با جان و دل با دشمن تو خواهيم جنگيد. به خدايى كه تو را به حق فرستاده است اگر ما را از امواج خروشان و خطرناك دريا عبور داده، به سوى حبشه حركت دهى، در اين راه با تو خواهيم بود تا بدان جا كه فرود آيى. رسول خدا از مقداد تشكر و بر وى دعاى خير نمود. (5)
مقداد به عنوان فردى از مسلمانان و نمونه ‏اى از آنان است كه عقيده و تصميم آهنين خويش را چنين اظهار مى‏كند و خودگذشتگى و فداكارى خود را در راه احياى حق و آزادى و از بين بردن شرك و بت‏پرستى اين چنين اعلام مى‏دارد و در ميان مسلمانان اين گونه افراد سراپا اخلاص و ايمان و داراى چنين عقيده پاك و استوار فراوان وجود داشت.
اين، قرآن بود كه دل تاريك اين افراد بت پرست و خونخوار جاهلى را اين چنين روشن ساخت و از آن مردم بى‏رحم و وحشى، افرادى بياراست كه در برابر دشمنان و بت‏ پرستان آن چنان سخت و خشن، ولى در برابر اهل توحيد و مسلمانان رئوف و مهربان بودند و به هدايت قرآن بود كه مسلمانان در مدت هشتاد سال به پيروزى‏هايى نائل آمدند كه ديگران در مدت هشتصد سال به چنين فتوحى نرسيدند.
اگر كسى تاريخ زندگى اصحاب و ياران رسول خدا (ص) را با تاريخ اصحاب پيامبران گذشته مقايسه كند، خواهد دانست كه در اين پيشرفت سريع و پيروزى بى‏سابقه، سرّ الهى و حقيقت معنوى و مرموزى در ميان بوده است كه منبع آن همان كتاب خدا و قرآن مجيد مى‏باشد كه دلها را روشن ساخت، قلوب و ارواح را با عقيده به مبدأ و استقامت در راه دين و هدف به هم در آميخت.
مطالعه در تاريخ ياران حضرت عيسى (ع) و اصحاب ساير پيامبران گواه روشنى است كه آنان چگونه پيامبرانشان را در سختى‏ها، تنها و بى ‏ياور گذاشته، در مواقع ترس و احساس خطر، آنان را در برابر دشمن رها كردند. اين بود كه انبياى گذشته در برابر ستمگران زمان خويش آن چنان پيشرفت و پيروزى نداشتند، غلبه و پيروزى معمولاً نصيب دشمنان بود و بيش‏تر اوقات مجبور بودند، از ميان اجتماع فرار كرده، در بيابان‏ها و غارها به سر برند.
اين يكى ديگر از امتيازات و آثار عجيب و شگفت‏انگيز قرآن مجيد است. اينك چند نمونه ديگر از معارف قرآنى كه نمودار اعجاز آن است، در فصول آينده مى‏آوريم تا روشن شود كه اعجاز قرآن در بلاغت و جنبه‏ هاى ادبى آن تمام نمى‏شود، بلكه در علوم و معارف نيز به حد اعجاز رسيده است.
______________________________________
1 ) بنى اسرائيل/ 88.
2 ) صف/ 8.
3 ) ر. ش: تعليقات، ش 4.
4 ) ر. ش: تعليقات، ش 5.
5 ) تاريخ طبرى، 140/2، چ 2.
ترجمه البيان، ص 65 - 72

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page