محسن (عليه السلام) يكي از مصاديق سِرِّ مُستَودِع مي باشد

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

دعاي مشهوري است كه :‌
(اللهم إني أسألك بحقّ فاطمه و أبيها ، و بعلها و بنيها ، و السّر المستودع فيها ، أن تصلي علي محمد و آل محمد ،‌و أن تفعل بي ما أنت أهلُه ،‌و لا تفعل بي ما أنا أهله).
(خدايا ، از تو مي خواهم به حق فاطمه و پدرش ، و همسر و فرزندانش ، و سرِّ به وديعه نهاده در او ، كه درود فرستي بر محمد و خاندان محمد ، و با ما چنان رفتار فرمايي كه شايسته ي تو است ، نه چنان كه ما سزاوار آنيم ).
بدون شك ، يكي از معاني سر مستودع ،شاهزاده ي شهيد ، محسن(صلوات الله عليه) است ، به قرينه ي قول (فرزندانش)، و تأييد ديگر اين كه : شيخ جليل ابن شهر آشوب در كتاب متشابه القرآن[1] مستودع را چنين معني كرده :‌قرار داده شده در يك محل موقتي ، هم چون بچه ي در شكم ؛پس مراد از فرزندان ، حسن و حسين(صلوات الله عليهما) هستند ؛ چون آن دو به دنيا آمدند و ظاهر در دعا هم همين است .(البته تمام ائمه (صلوات الله عليهم)شامل فرزندان آن بانو مي شوند ؛حتي حضرت مهدي(عجّل الله تعالي فرجه الشريف) ).
مي شود مراد از سرّ مستودع حضرت محسن(صلوات الله عليه) شهيد باشد ؛ چون مصداقي از سرّ مستور بود . فاطمه (صلوات الله عليها)حجّت بزرگ الهي ،صاحب اسرار و حقايق فاطميه و حقيقت شب قدر است ، و خلايق از درك حقّ معرفتش عاجز و ناتوان اند ؛ براي همين هم او را فاطمه ناميدند ، او صاحب سر مستودع است ، و يكي از معاني سر مستودع ، محسن شهيد مي باشد كه جنين و مستور بوده و كسي او را در دنيا نديده ، چون قبل از اين كه به دنيا آيد شهيد شد .آري ، محسني كه براي پدرش علي بن ابي طالب(صلوات الله عليهما) گنجي است در بهشت ، براي مادرش فاطمه(صلوات الله عليها) سر مستودع مي باشد‌. از اين جا معلوم مي شود سر اين كه خداوند ، نام او را محسن ناميده است ، چيست ؛ چرا كه محسن، ‌اسمي از اسمهاي حق تعالي بوده است و از طرفي هم احدي ذات او را نمي شناسد و هيچ چشمي او را نخواهد ديد ؛ چون او جسم نيست . و محسن بن فاطمه(صلوات الله عليهما) هم چنان كه حقش بود ، از جانب مردم شناخته نشد ، و دنيا در حق او ستم و نيرنگ كرد ،‌در حالي كه او سري پوشيده ماند در اثناي حديثي كه سعيد بن جبير از ابن عباس روايت كرده آمده است:‌
يك روز پيامبر (صلي الله عليه و آله) نشسته بود كه فاطمه(صلوات الله عليها) به سمت ايشان‌آمد ،وقتي حضرت او را ديد ،گريست ، آنگاه فرمود : عزيزم ،‌دخترم ، نزد من بيا، بيا نزد من ،‌و او را در مقابلش نشاند .وبعد از آن ، درباره ي علت گريه اش فرمود ، وقتي او را مي بينم ، آنچه بعد از من بر سرش مي آورند را در خاطر مي گذرانم ؛ گويي مي بينم چگونه ذلت ، وارد خانه اش شده ؛ و رعايت حرمتش نشده ؛حقش غصب شده ؛ و ارثش منع گشته ؛ و پهلويش شكسته ؛ و فرزندش سقط شده ؛ او فرياد مي زند :‌اي محمد به فريادم برس ! اما كسي كمكش نمي كند ؛ ياري مي طلبد ، و كسي او را در نمي يابد ؛ از آن به بعد ديگر غمگين و مصيبت زده و گريان است ... او اولين شخص از خاندانم است كه به من مي پيوندد ؛ پس با حزن و مصيبت و غم نزدم مي آيد ؛ حقش غصب شده و كشته شده ؛ آن گاه من مي گويم :‌خدايا !‌لعنت كن هر كه به او ظلم كرد ، و عذاب فرما هر كه حقش را غصب كرد ، وذليل كن هر كه ذليلش كرد ، و در آتش جاويدانش كن هر كه آن قدر بر پهلوهايش زد كه بچه اش كشته شد،و بعد فرشتگان مي گويند: ‌آمين ... [2]
ابن عباس مي گويد :‌
وقتي ارتحال رسول خدا(صلي الله عليه و آله) نزديك شد ، آن قدر گريه كرد كه محاسن مباركش خيس گشت ، از او سوال شد :‌اي رسول خدا(صلي الله عليه و آله) چرا مي گرييد؟ فرمود : ‌به خاطر فرزندانم گريه مي كنم و آنچه اشرار امت من بر سر آنها مي آورند ، گويي اكنون فاطمه (صلوات الله عليها)را مي بينم كه بعد از من چه ظلم هايي بر او روا مي دارند ، او فرياد مي زند :‌
پدر جان ! اي پدر جان ! ولي هيچ يك از امتم او را كمك نمي كند...[3]
اما بعداز شهادتش ، اين امام صادق است كه طبق بيان مفضل ، آن قدر در مصيبت محسن (صلوات الله عليه)مي گريد كه محاسن مباركش از اشك خيس مي شود آنگاه مي فرمايد :‌
روشن مباد چشمي كه وقتي مصيبتهاي محسن(صلوات الله عليه) را مي شنود نگريد . و مفضّل هم به شدت مي گريد ...
در احوالات حضرت ابي جعفر امام باقر(صلوات الله عليه) آمده كه :
هر موقع گرماي تب ايشان را فرا مي گرفت ، آب سرد طلب مي كرد ؛ آن گاه با صداي بلند فرياد مي زد، به گونه اي كه صدايش از پشت در خانه شنيده مي شد: ‌اي فاطمه دختر محمد(صلي الله عليه و آله) !
-------------------------------------------
[1] : متشابه القرآن 1 : 27 .
[2] : امالي صدوق 99 – 101 ، ارشاد القلوب 295
[3] : امالي طوسي 188