ارزشها و ضدارزشها در نهج البلاغه (2)
جهاد
اهمیت جهاد
بدون شک جامعهای زنده و پویاست که روحیه جهاد و شهادت در آن زنده باشد؛ زیرا جهاد است که یوق خواری را از مردم دور میسازد و آزادی و سرافرازی را برای آنان به ارمغان میآورد. تاریخ نشان میدهد جوامعی که مردم آن در جهاد با دشمنان ضعیف بودهاند، همواره طعم تلخ ذلت و مصیبت را چشیدهاند. امیرمؤمنان علیهالسلام در سخنانی در مورد اهمیت جهاد میفرماید: «جهاد در راه خدا، دری از درهای بهشت است که خدا آن را به سوی دوستان مخصوص خود میگشاید. جهاد، لباس تقوا، زره محکم و سپر مطمئن خداوند است. کسی که جهاد را ناخوشایند بداند و ترک کند، خدا لباس خواری بر او میپوشاند، دچار مصیبت میشود و ذلیل میگردد. از این رو، دل در پرده گمراهی میماند و حق از او روی میگرداند. این شخص به دلیل ترک جهاد، به خواری محکوم و از عدالت محروم است».
شهادتطلبی
شهادتطلبی، یعنی شور و عشق به خدا رسیدن، با او بودن، برای او حرکت کردن، از غیر او بریدن و یکتاپرست واقعی در گفتار و کردار بودن. چنین روحیهای، مانع وصال یار را، تن خاکی میداند. از این رو، مرگی را آرزو میکند که او را از تن خاکی برهاند. امیرمؤمنان علیهالسلام در این باره میفرماید: «همانا زیباترین و بهترین مرگ، شهادت است. قسم به خدایی که جان پسر ابوطالب در دست اوست، هزار بار با شمشیر قطعه قطعه شدن، برایم بهتر از مردن در بستری است که در غیر طاعت الهی باشد».
بنابراین، جوهر شهادتطلبی عشق است و این عشق، سرانجام عاشق را به معشوق میرساند.
انواع جهاد
از دیدگاه امیرمؤمنان علیهالسلام ، جهاد فقط دفاع نظامی نیست، بلکه قلب و زبان هم جهادی دارند که در قالب امر به معروف و نهی از منکر پدیدار میشود. ایشان میفرماید: «نخستین مرحله از جهاد که در آن باز میمانید، جهاد با دستانتان، سپس جهاد با زبان و آنگاه جهاد با قلبهایتان است. پس کسی که معروفی را با قلب ستایش و منکری را انکار نکند، قلبش واژگون میگردد و بالای آن پایین و پایین قلب او، بالا قرار خواهد گرفت.» بنابراین، جامعه سالم دینی از نگاه امیرمؤمنان علیهالسلام جامعهای است که نخستین مراحل جهاد، یعنی امر به معروف و نهی از منکر در آن حاکم گردد.
آری، اگر دست و زبان و قلب، کشتکاران بذر امر به معروف و نهی از منکر در جامعه نباشند و دست کم در دل به انکار و علاقه به معروف نپردازند، آن جامعه وارونه خواهد شد و ضد ارزشها، جای ارزشها را میگیرند.
جهاد برای هدایت انسانها
اسلام با جنگ و خونریزی موافق نیست، ولی جهاد برای هدایت و ارشاد انسانها و جلوگیری از سقوط آنان را میپذیرد. نقل شده که در میانه کارزار صفین، برخی از علت مدارا کردن امیرمؤمنان علیهالسلام با سپاه شام پرسیدند. امام در پاسخ فرمود: «اگر تصور میکنید در جنگ با شامیان تردید دارم، به خدا سوگند هر روز که جنگ را به تأخیر میاندازم، برای آن است که آرزو دارم عدهای از آنها به ما بپیوندند و هدایت شوند و در لابه لای تاریکیها، نور مرا ببینند و به سوی من بشتابند. این برای من از کشتار آنان در راه گمراهی بهتر است؛ گرچه در این صورت نیز به جرم گناهانشان گرفتار میشوند».
فلسفه جهاد
صلح و آرامش در جامعه، اصل اساسی اسلام است که بستر رحمت الهی را فراهم میکند. جنگ و جهاد نیز تنها دشمنزدایی و پیرایش پدیدههایی است که مانع تحقق اهداف یاد شده هستند. امیرمؤمنان علی علیهالسلام در سخنانی درباره این موضوع میفرماید: «بار خدایا! تو آگاهی که نه برای میل و رغبت در حکومت و سلطنت و نه برای به دست آوردن چیزی از متاع دنیا بوده است، بلکه برای این بوده که آثار دین تو را که تغییر یافته، باز گردانیم و در شهرهای تو اصلاح و آرامش برقرار سازیم تا بندگان ستم کشیدهات در امن و آسودگی به سر برند و احکام و حدود دین تو که معطل مانده، جاری شود».
جهادگران
از ویژگیهای برجسته جهادگران واقعی، اخلاص و پایداری است؛ زیرا این دو ویژگی همواره زمینه ساز پیروزی و سرافرازی رزمندگان در میدان جهاد و مبارزه بوده است. با اخلاص، تلخیهای جنگ شیرین میشود و با پایداری، دشمن وادار به شکست و عقبنشینی میگردد. امیر مؤمنان علیهالسلام در سخنانی در این باره میفرماید:
«در رکاب پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله بودیم و با پدران و برادران و عموهای خود میجنگیدیم که این مبارزه بر ایمان و تسلیم ما افزود و ما را در جاده گسترده حق و پایداری برابر ناگواریها و جهاد و کوشش برای غلبه بر دشمن، ثابتقدم میساخت... پس از آنکه خدا راستی و اخلاص ما را دید، خواری را بر دشمنانمان فرو فرستاد و پیروزی را به ما عنایت فرمود، تا آنجا که اسلام، استحکام یافت و فراگیر شد و در سرزمین پهناور نفوذ کرد».
دنیاخواهی، ریشه تضعیف فرهنگ جهاد
یکی از عوامل اساسی تضعیف روحیه جهاد میان مردم جامعه، دنیا خواهی و توجه بیش از اندازه به دنیاست. بدون شک وقتی محبت دنیا و لذتهای فانی آن قلب و دل انسانها را تسخیر میکند، توجه به فرهنگ والای جهاد و شهادت، به شدت در آنها فرو میکاهد. امیرمؤمنان علیهالسلام در خطبههایش به مردم کوفه، آنها را از این خطر بزرگ بر حذر میداشت؛ از جمله در خطبهای فرمود: «نفرین بر شما کوفیان، که از فراوانی سرزنشتان خسته شدم. آیا به جای زندگی جاویدان قیامت، به زندگی زودگذر دنیا رضایت دادید و به جای عزّت و سربلندی، بدبختی و ذلت را انتخاب کردید؟ هر گاه شما را به جهاد با دشمنتان دعوت میکنم، چشمهایتان از ترس در کاسه میگردد. ترس از مرگ، عقل شما را ربوده است و چون انسانهای مست، سرگردانید».
مرز مدارا و خشونت
به طور کلی وقتی دشمن، هویت خود را در جنگ و خونریزی میبیند و با تعرض و خشونت به ما اعلان جنگ میکند، وظیفه داریم سرسختانهتر از آنها اقدام و آتش خشونت و تجاوزشان را خاموش کنیم. امیرمؤمنان علی علیهالسلام در سخنانی میفرماید: «دشمن، شما را به جنگ فرا میخواند؛ حال یا به ذلّت و خواری تن دهید یا شمشیرها را از خون آنها سیراب سازید».
آری، وقتی دشمن تشنه جنگ و خونریزی است نباید راه مروت و مدارا را در پیش گرفت؛ زیرا این کار، دشمن را به حمله تشویق میکند تا آنجا که برهمه چیز ما بتازد و به کوچک و بزرگمان رحم نکند. پس در این زمان، تفکر مدارا، عین خواری است و عاقبتی جز شکست برای ما نخواهد داشت.
رعایت اصول انسانی در جنگ
اسلام همواره به پیروانش توصیه میکند در سختترین شرایط هم اصول انسانی را زیر پا نگذارید و روحیه جوانمردی را در وجود خود حفظ کنید. یکی از این شرایط سخت، میدان نبرد است که امیر مؤمنان علیهالسلام بارها رعایت اصول انسانی را در آن به یاران خود توصیه میکرد. از جمله، در سخنانی فرمود: «آغازگر جنگ نباشید تا دشمنان آن را شروع کنند؛ زیرا حجت با شماست و آغازگر جنگ نبودنتان، حجت دیگری بر حقانیتتان خواهد بود. اگر به اذن خدا شکست خوردند و گریختند، کسی را که پشت کرده، نکشید و آن را که قدرت دفاع ندارد، آسیب نرسانید و مجروحان را به قتل نرسانید. نیز زنان را با آزار دادن تحریک نکنید؛ هر چند آبرویتان را بریزند یا امیرانتان را دشنام دهند».
فراگیری تاکتیکهای نظامی
امیرمؤمنان علیهالسلام همواره در سخنرانیهای متعددی که برای یاران و سپاهیان خویش پیش از شروع نبرد ایراد میفرمود، تاکتیکهای نظامی و آداب و فنون دفاعی را تشریح و آنان را به رعایت دقیق این موارد توصیه میکرد. از جمله در خطبهای چنین فرمود: «ای گروه مسلمانان! لباس زیرین را ترس خدا و لباس رویین را آرامش و خونسردی قرار دهید. دندانها را بر هم بفشارید تا مقاومتتان در برابر ضربات شمشیر دشمن بیشتر گردد. پیش از آنکه شمشیر را از غلاف بیرون کشید، چند بار آن را تکان دهید. با گوشه چشم به دشمن بنگرید و ضربه را از چپ و راست فرو آورید. با تیزی شمشیر بزنید و با گام برداشتن به پیش، شمشیر را به دشمن برسانید و بدانید در پیش روی خدا و پسرعموی پیامبر صلیاللهعلیهوآله هستید. پی در پی حمله کنید و از فرار، شرم داشته باشید؛ زیرا فرار در جنگ، لکه ننگی برای نسلهای آینده و مایه آتش روز قیامت است. از شهادت خرسند باشید و از آن استقبال کنید».
آداب استقرار و آرایش نیروها
چگونگی استقرار نیروها در میدان جنگ، یکی از مهمترین عوامل پیروزی است. از این رو، امیر مؤمنان علیهالسلام فراوان در مورد این مسئله صحبت میکرد و بر رعایت اصول استقرار نیروهای خودی تأکید میورزید. از آن جمله میفرمود: «هر گاه به دشمن رسیدید یا او به شما رسید، لشکرگاه خویش را بر فراز بلندیها، یا دامنه کوهها یا بین رودخانهها قرار دهید، تا پناهگاه شما و مانع هجوم دشمن باشد. جنگ را از یک سو یا دو سو آغاز کنید و در بالای قلهها و فراز تپهها دیدهبانهایی بگمارید، مبادا، دشمن از جایی که میترسید یا از سویی که بیم ندارید، ناگهان بر شما یورش آورد. از پراکندگی بپرهیزید. هر جا فرود میآیید ، با هم فرود بیایید و هر گاه کوچ میکنید، با هم بکوچید. چون تاریکی شب شما را پوشانده، نیزهداران را اطراف لشکر بگمارید و خیلی کم، چونان آب در دهان چرخاندن و بیرون ریختن بخوابید».
یاد شهیدان
پیشوای پرهیزگاران، امیرمؤمنان علیهالسلام درباره اوصاف یاران شهید خویش در جنگ صفین میفرمود: «به خدا سوگند آنها خدا را ملاقات کردند، در حالی که پاداششان را داد و پس از دوران ترس، آنها را در سرای امن خویش جایگزین فرمود. کجا هستند برادران من که بر راه حق رفتند و با حق در گذشتند؟ کجاست عمار و کجاست پسر تیهان و کجاست ذوالشهادتین و کجایند همانند آنان از برادرانشان که پیمان جانبازی بستند و سرهایشان را برای ستمگران فرو فرستادند؟ دریغا از برادرانم که قرآن خواندند و بر اساس آن، قضاوت و در واجبات الهی اندیشه کردند و آنها را بر پا داشتند و سنتهای الهی را زنده و بدعت را نابود کردند و دعوت جهاد را پذیرفتند و به رهبر خود اطمینان داشتند و از وی پیروی کردند».
زهرا رضاییان
ادله رجعت
رجعت از دیدگاه عقل
رجعت، دورنمای رستاخیز را در سراسر گیتی به نمایش میگذارد و هزاران انسانی که قرنها پیش در زیر خاک مدفون شدهاند، با یک فرمان جان میگیرند تا پیش از رستاخیز عمومی، شاهد گرفتن حق دنیایی مظلوم از ستمپیشگان تاریخ باشند. اگر دنیا به همین روش ادامه یابد و انسانها از درک کیفر یا پاداش دنیایی اعمال خود محروم بمانند، در حالی که امکان آن وجود دارد و آرمانهای پیامبران و ائمه علیهمالسلام هیچگاه جامه عمل به خود نپوشد، آفرینش این جهان بیهوده خواهد بود و هیچ عقل سلیمی این را نخواهد پذیرفت.
رجعت در قرآن
در قرآن کریم آیات متعددی است که اهلبیت علیهمالسلام آنها را به مسئله رجعت تفسیر کردهاند. امام صادق علیهالسلام در تفسیر آیه 83 سوره نمل فرمود: «آیا خداوند در روز رستاخیز ازهر امتی گروهی را محشور میسازد و بقیه آنان را وامیگذارد؟ هرگز، این آیه در مورد رجعت است که برخی را زنده میسازد».
رجعت در روایات
روایاتی که بیانگر زنده شدن مردگان پیش از فرا رسیدن رستاخیز باشد، بسیار است. دسته اول، انبوه روایاتی است که از زنده شدن مردگان به دست پیامبران گذشته سخن میگوید. دوم روایاتی است که تصریح میکند به دعای خالصانه پیامبر صلیاللهعلیهوآله و به دست او مردگانی زنده شدند و نیز روایاتی که نشان دهنده آن است که بر اثر دعای بعضی از امامان معصوم علیهمالسلام ، برخی مردگان زنده شدند. در بعضی روایات، ایمان به رجعت، درکنار بسیاری از معارف ضروری دین، همچون توحید، رسالت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله ولایت ائمه علیهمالسلام ، معراج، سؤال قبر، روز قیامت، شفاعت و... مطرح شده است. همچنین برخی از روایات، افرادی که به دفاع از رجعت برخاسته و در راه گسترش آن تلاش کردهاند مورد مدح و تمجید قرار گرفته و از منکران آن برائت جستهاند.
رجعت در ادعیه و زیارات
یکی از عالیترین منابع عقیدتی و والاترین معارف مذهبی شیعه، دعاها و زیارتهای معصومان است. به دلیل خفقان حاکم بر عصر ایشان، آن بزرگواران به طور معمول معارف دینی را به نوعی در لابهلای ادعیه و زیارتنامهها به شیعیان و پیروان انتقال میدادند که از شمار آن معارف، مسئله رجعت است. در زمینه رجعت، مطالب فراوانی در دعاها و زیارتها یافت میشود که از جمله آنها میتوان به زیارت جامعه کبیره، زیارت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله ، زیارت امام حسین علیهالسلام ، زیارت وارث، زیارت اربعین، زیارت حضرت اباالفضل علیهالسلام ، زیارت حضرت بقیةاللّه(عج) در روز نیمه شعبان، زیارت ال یاسین، زیارت رجبیه و دعای عهد اشاره کرد.
رجعت کنندگان
رجعت کنندگان، امامان معصوم علیهمالسلام و برخی از وفاتیافتگان هستند. امام صادق علیهالسلام فرمود: «رجعت برای همه مردم نیست بلکه گروههایی خاص رجعت میکنند؛ مؤمنان خالص و کافران محض». در رجعت، مؤمن خالص که همه عمر از سوی کافران و منافقان مورد آزار قرار گرفته، برمیگردد تا در پرتو حکومت حق، روی آرامش و آسایش را ببیند و بخشی از پاداش اعمال نیک خود را پیش از آخرت و در این جهان ببیند. مشرک محض نیز برمیگردد تا سزای حقکشیها و تجاوزگریهای خود را پیش از آخرت در این سرای بچشد؛ چنانکه در ذیل آیه 47 سوره طور آمده است: «همه آنان که به آل محمد صلیاللهعلیهوآله ستم کردهاند، در رجعت باز میگردند و از آنها انتقام گرفته میشود». آنچه از روایات به دست میآید این است که رجعت کنندگان، بر اساس درجات سعادت و شقاوت و مقدار نقششان در تشکیل و گسترش حکومت جهانی، به تدریج رجعت میکنند.
منشأ اعتقاد به رجعت
اصل رجعت را قرآن در بین مسلمانان مطرح کرده است و همه مسلمانان، این عقیده را به عنوان عقیدهای قرآنی که آیات قرآن بر آن دلالت میکند، پذیرفتهاند. پس از طرح آن از سوی قرآن، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به تفسیر و تبیین آن پرداخت و گاه بعضی از رجعت کنندگان را نیز به مسلمانان معرفی کرد.
رجعت از جمله معارفی است که نقشی اساسی در پایداری مسلمانان داشت و آنان را به آیندهای روشن امیدوار و تحمل مشکلات را برای آنان آسان میکرد. ازاینرو، پیامبر صلیاللهعلیهوآله برای افرادی چون امام علی علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام ، عمار یاسر، بُرَیداسلمی، سلمان فارسی، مقداد و جمعی از اهل بدر، آیات مربوط به رجعت را قرائت، و بعضی مصادیق رجعت کنندگان را هم معرفی میکرد.
انکار رجعت
روایات، نشان دهنده آن است که رجعت در بین مسلمانان مشهور بوده و درباره آن گفتوگو و بحث میکردهاند. در مواردی، افرادی در اثر پیروی از هوا و هوس، اینگونه معارف را که از فضیلتهای انبیا و اولیای الهی حکایت میکند، انکار کردهاند. صاحبان قدرت هم که اندیشه انکار رجعت را موافق با رفتار و عملکرد خود مییافتند، از آن حمایت کردند و معتقدان به آن را مورد تعقیب و آزار قرار دادند. به همین دلیل، در آن دوران، امام باقر7 بهشاگردان خود سفارش میکرد از بردن اسم رجعت بپرهیزند و با احتیاط درباره آن سخن بگویند. اعتقاد به رجعت، نخستین بار از سوی «رهبران خوارج» انکار شد. سپس در اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم، از سوی معتزله انکار گردید و در نتیجه با حمایت صاحبان قدرت، گسترش یافت.
ریشههای رجعت از نظر مخالفان
مخالفان رجعت، پیش از درک و آشنایی با مفهوم و معنای آن، تصمیم خود را گرفتهاند و این مسئله را، جزء عقاید اعراب جاهلی، یهود و نصارا، عقیده هواپرستان و بدعتگذاران میدانند و معتقد به آن را کافر، کذاب، فاسق، خبیث و... معرفی میکنند و مستحق انواع عذابهای دنیایی و آخرتی میدانند. مخالفان تصور کردهاند رجعت، همان تناسخ یا برگشتن کامل به ناقص است، یا رجعت، باعث ترغیب به گناه و غرور مسلمانان میشود، یا با ظواهر آیات قرآن، یا پاداش و عذاب قیامت، یا با طبیعت دنیا منافات دارد. از این رو، آیات و روایات رجعت را به برانگیختن روز قیامت توجیه و تأویل کردهاند و حوادث غیر از رجعت و احیای اموات را، به زمان انبیاء و خلفا اختصاص دادهاند. تقلید از گذشتگان و دفاع متعصبانه از افکار آنان بدون تأمل و اندیشه، از دیگر علتهای انکار رجعت از سوی مخالفان است.
پیشینه رجعت در امتهای گذشته
رجعت، از جمله مسائلی است که در طول تاریخ، مورد سؤال قرار گرفته است. از جمله دلایل امکان وقوع رجعت، وجود مواردی از بازگشت به دنیا، در امتهای گذشته است که قرآن کریم برخی از آنها را بیان فرموده است؛ همچون زنده شدن مردگان به دست حضرت ابراهیم علیهالسلام ، زنده شدن عزیر پس از صد سال، زنده شدن مقتولی از بنیاسرائیل، زنده شدن مردگان به دست حضرت عیسی علیهالسلام ، میقات حضرت موسی و مرگ هفتاد نفر از همراهان و زنده شدن آنها، مرگ گروهی از بنیاسرائیل و زنده شدن آنان به دعای حزقیل. علامه طباطبایی در تفسیر آیه 214 سوره بقره میفرماید: «آنچه در امتهای گذشته رخ داده، در این امت نیز رخ خواهد داد و یکی از آن وقایع، مسئله رجعت و زنده شدن مردگان است که در زمان حضرت ابراهیم علیهالسلام ، موسی علیهالسلام و عیسی علیهالسلام ، عزیر، ارمیا و غیر ایشان اتفاق افتاد و باید در این امت نیز اتفاق بیفتد؛ چنان که به طور اجمال ازکلام رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فهمیده میشود که آنچه درامتهای پیشین اتفاق افتاده، دراین امت نیز اتفاق میافتد».
رجعت و امکان توبه
توبه زمانی ارزش دارد که از روی اختیار و آزادی باشد، نه به دلیل دیدن قهر الهی؛ همچنین از دل برخیزد و با صمیم قلب انجام گیرد؛ گناه نیز از روی جهالت بوده باشد، نه دشمنی با خدا. توبه در صورتی تحقق مییابد که تجاوز به حق اللّه باشد. ولی در مورد حق الناس ـ مادام که صاحب حق راضی نشود ـ ارزشی ندارد؛ چون خداوند حقوق مردم را محترم شمرده و تجاوز به حقوق فردی از بندگانش را ستم خوانده است. از سوی دیگر، گناهی که انسان آن را بین مردم عادت و باب کند و مردم را از راه حق منحرف سازد، به صرف توبه پاک نمیشود؛ زیرا گنهکار پدیدهای ایجاد کرده که فراگیر است و قهرا آثار آن نیز باقی خواهد ماند. حال با توجه به اینکه رجعتکنندگان، مؤمنان خالص و کافران حقیقی هستند، بنابراین توبه خالصان در کفر پذیرفته نمیشود و نیز کافران خالص، هرگز توبه نمیکنند.
در آرزوی رجعت
دو دسته از مردم هرگز رجعت نمیکنند: گروهی که عمری به فساد گذرانده و در پایان عمر پشیمان گشتهاند و عدهای که با قهر الهی به هلاکت رسیدهاند. دسته اول رجعت نمیکنند؛ زیرا هدف از رجعت، انجام عمل نیک نیست، بلکه کیفر دنیایی کافران و پاداش مؤمنان است. کسانی که زندگی خود را با کفر گذراندهاند و با مشاهده قهر الهی پشیمان شدهاند، اگر فرصتی یابند، دوباره به همان اعمال ادامه میدهند. دسته دوم نیز رجعت نمیکنند؛ زیرا رجعت، مختص کسانی است که به عذاب الهی هلاک نشدهاند. خداوند ابتدا حجت تمام میکند و رسولش را میفرستد تا مردم را هدایت کند. سپس به آنها که به فساد آلودهاند، با حوادث تلخ و دردناک هشدار میدهد، آن گاه اگر مؤثر نیفتاد و فساد در اعماق جانشان ریشه دواند، با عذاب، صفحه زمین را از لوث وجودشان پاکسازی میکند. از رحمت گسترده الهی به دور است که آدمیان را دوباره به عذاب فرا خواند.
چگونگی رجعت هنگام ظهور
در رجعت، تنها مؤمنان خالص و کافران محض به دنیا باز میگردند؛ بدین ترتیب که از زمان ظهور حضرت مهدی(عج) و قیام آن حضرت، در قبرها به مؤمنان بشارت داده و از آنها خواسته میشود در صورت تمایل، به دنیا برگردند و در رکاب حضرت مهدی(عج) و امام معصوم علیهالسلام در راه اعتلای دین خدا به خدمت بپردازند. بنابراین، رجعت برای کافران اجباری و برای مؤمنان اختیاری است؛ چنان که در دعای عهد میخوانیم: «خداوندا! اگر مرگ میان من و او جدایی افکند، مرا از قبر برانگیز در حالی که کفنم به گردنم افکنده و شمشیرم را از نیام کشیدهام». در زیارتی که از حسین بن روح رحمهالله ، نایب خاص امام حضرت مهدی(عج) از طرف ایشان آمده است میخوانیم: «رحمت خدا بر شما باد تا اینکه به حضورتان باز گردم و در رجعت شما رستگار شوم».