هوس، پيامدها و علاج‏ها

(زمان خواندن: 7 - 14 دقیقه)

هوس، پيامدها و علاج‏ها
داشتن يا نداشتنِ هوس
به طور كلّى، بسيارى از افراد، نيروى اراده را با هوس، اشتباه مى‏كنند و تفاوتى بين آنها قائل نمى‏شوند. حال اگر بخواهيم به توضيح آن دو بپردازيم و آنها را معنا كنيم، هوس را «ميل (گرايش) غريزىِ سيرى‏ناپذير» تعريف خواهيم كرد، در حالى كه اراده، «مُلزَم نمودن اختيارى خويشتن است به تأمين يك خواسته»، كه پس از تحقّق آن خواسته و يا با انصراف از آن، خاتمه مى‏يابد. از همين دو تعريف ابتدايى برمى‏آيد كه اوّلاً هوس، به خودىِ خود، منفى نيست و ثالثا به فعليّت رسيدن و عملى شدن هر هوسى، نيازمند اراده كردن است.
تجربه بشرى نشان داده است كه ما در زندگى نمى‏توانيم همه چيز را تنها بر اساس هوس‏هاى خود پايه‏ريزى كنيم و نظم و ترتيب ببخشيم. برخى موقعيت‏هاى دشوار و حادّ و پيچيده به موضوعاتى سواى اميال و هوس‏هاى ما مرتبط مى‏شوند. اگر ما از قبول اين اصل مسلّم سر باز زنيم، دير يا زود، هوس‏ها (تمايلات) خود را با سؤالات بسيارى مواجه خواهيم ديد و طعم تلخ ناكامى‏ها را خواهيم چشيد.
هوسْ داشتن يا نداشتن (به آن مفهومى كه روزانه در محاوره و مكالمه خود به كار مى‏بريم)، مبيّن هيچ اصلى نيست مگر اين كه از قبول يك موقعيت و يا از اطاعت از دستور مشخّص، سر باز زنيم. هنگامى كه مى‏خواهيم كار بخصوصى را انجام دهيم مى‏گوييم: «دلم مى‏خواهد»، ولى اگر آن كار، باب طبعمان نباشد، مى‏گوييم: «دلم نمى‏خواهد». پس هوس داشتن، مفهوم «قبول عملى» را پيدا مى‏كند و نداشتن هوس، «امتناع از انجام دادن آن عمل» را مى‏رساند.
تبعيّت از احساس ميل و بى‏ميلى كه بهتر است در اين جا از آن، تحت عنوان «هوسبازى» ياد كنيم، در نهايت، از ما آدم‏هايى كاهل و خمود مى‏سازد ؛ چون هرگونه احساسِ شور و نشاط و ابتكار و نيز جرئت و شهامت را از شخص، باز مى‏ستاند و ميل به تغيير دادنِ خويشتن و جهان را در او مى‏ميرانَد.
انتخاب نحوه زندگى به طريق «هوس»، موجب آن مى‏شود تا سقف امكانات خود را پايين‏تر و پايين‏تر بياوريم و شكست آتى خود را سخت‏تر بسازيم. شخصيتى كه تنها به نحوه ارضاى «هوس»هاى خود نظر دارد، با قاعده‏اى كه خودش ساخته و پرداخته، باعث محدوديت و محكوميت خويش مى‏شود ؛ يعنى سرانجام به نقطه‏اى مى‏رسد ديگر جز برآوردن هوس و ميل غريزى، هيچ كارى برايش نمى‏ماند، در حالى كه انسان، بجز هوس‏ها يا همان گرايش‏هاى غريزى (طبيعى)اش كه اقتضاى سرشت حيوانى اوست، نيروهاى ديگرى نيز در درون خود دارد (مثل قوّه تعقّل و تفكّر) كه مى‏تواند به مدد آنها رشد و تعالى و تكامل يابد، حالْ آن كه هوس‏ها، با فرسوده شدن تن آدمى و به تحليل رفتن قواى مادّى او، فرسوده مى‏شوند و يا ابزارهاى تأمين آنها (اعضاى بدن و حواسّ پنج‏گانه و...) ضعيف و ناكارآمد مى‏شوند.
هوس از ديدگاه دين
از ديدگاه دين، انسان، موجودى است كه عقل و شهوت، در وجودش با هم درآميخته است، به گونه‏اى كه گاهى قوه عقل، او را به جانب خويش مى‏كشد و تفكر و عقل‏گرايى سرلوحه كارها و برنامه‏هاى او مى‏شود و گاهى قوه شهوت، او را به سمت خود سوق مى‏دهد و تمايلات و خواسته‏هاى شهوانى در او فعّال مى‏گردند. آرى! بشر، چه بخواهد و چه نخواهد، همواره هوس‏ها و تمايلاتى در وجود خود دارد كه او را به اين سو و آن سو، سوق مى‏دهند.
آنچه براى يك انسانِ كمالجو مهم است، چگونگى برخورد با اين هوس‏ها و تمايلات درونى است؛ چرا كه در اثر پيروى نادرست از همه خواسته‏ها و هوس‏هايمان، به تدريج، درخشندگى عقل و ايمان در وجودمان رو به خاموشى مى‏رود و در نهايت، به درجه‏اى پايين‏تر از حيوانات، تنزّل خواهيم كرد. قرآن مجيد مى‏فرمايد: «پيروى از هواى نفس مكن كه تو را از خداوند، گمراه مى‏كند».(1)
در سخنى از امام صادق(ع)، پيروى از هوس‏ها، «بزرگ‏ترين دشمن براى مردم» معرفى گرديده است.(2)
بنابراين، با توجّه به آنچه گذشت، نتيجه مى‏گيريم كه انسان طالب كمال و سعادت و رشد و تعالى، كاملاً بر هوس‏ها و تمايلات نفسانى خويش، نظارت دارد و در يك كلام، هوشيارانه نفس خويش را مديريت و رهبرى مى‏كند تا در مسير رسيدن به سعادت، خود را از فرو افتادن در دره‏هاى تاريكِ خواسته‏هاى «نامعقول» و «فُرو دست» و «غير انسانى» حفظ نمايد.
نفس انسان، خاستگاه هوس‏ها
اگر انسان بخواهد هوس‏هاى خويش را كنترل كند و از طريق مبارزه با خواست‏هاى نامعقول خويش، راه كمال و تعالى را براى خود هموار سازد، در ابتدا بايد خاستگاه و منشأ اين خواست‏ها را (كه همان نقش آدمى است) بشناسد و با ويژگى‏هاى آن آشنا شود.
يكى از ويژگى‏هاى مهمّ نفس، اين است كه اگر گرسنه شود، شِكوه و گلايه مى‏كند و پيوسته مى‏نالد و اگر سير گردد، طغيان مى‏كند. اگر انسان به هرچه نفس، خواستار آن بود، تن داد، نفس را به مانند اسب سركش در درون خود خواهد داشت كه ديگر نمى‏تواند آن را كنترل كند و از آن، سوارى بگيرد. پس اگر شخص مى‏خواهد هوس‏هاى خويش را كنترل كند، بايد اين اسب را رام كند و قدرى او را گرسنه نگه دارد و به همه خواسته‏هايش پاسخ ندهد تا بتواند در مواقع لزوم، از آن، در راه رشد و تعالى و عبادت و اطاعت، بهره ببرد و همواره آن را مغلوب عقل و قانون (يا دين و انضباط اجتماعى) بنمايد.
آرى! همين نفس است كه راه را براى شيطان باز مى‏كند و انسان را دنباله‏رو او مى‏گرداند و تا زمانى كه انسان، غافل و بى‏توجّه باشد، او را تا مرز سقوط و هلاكت پيش مى‏برد.
در حديثى از رسول خدا (ص) مى‏خوانيم: «دشمن‏ترينِ دشمنان تو، نفس توست كه بين دو پهلويت قرار گرفته است».(3)
نفس در علم اخلاق و احاديث اسلامى، عاملى است كه انسان را تنزّل مى‏دهد و صفات پست و ضد ارزش‏ها را در او جاى مى‏دهد. در مقابل، گرايش‏هايى كه موجب تعالى انسان مى‏شوند، برخاسته از عقل‏اند كه روح را پرواز مى‏دهند و به خدا نزديك مى‏كنند. طبق اين تعريف، انسان بايد تلاش كند تا از نفس (يعنى از عاملى كه با خواسته‏هايش بشر را به سقوط و انحطاط مى‏كشاند) برحذر باشد و با آن به شدّت مبارزه نمايد و بر آن، مسلّط گردد. و هميشه اين نكته مهم را بداند كه فرمانبرى از نفس، اساس هر گرفتارى و سرچشمه هر گمراهى است.
مردم در برابر هوس‏ها
به طور كلّى، مردم در برابر هوس‏هايشان به سه دسته تقسيم مى‏شوند:
دسته اوّل: مردمى كه به دلخواه خود عمل مى‏كنند و چيزى مانعشان نمى‏شود و همواره به دنبال لذايذ مادّى‏اند و به برآوردن همه هوس‏هاى خويش توجّه كامل دارند. اينان كسانى‏اند كه منزلت متعالى انسانى و نيز سعادت آخرت خويش را قربانى لذّت‏خواهى چند روزه خويش مى‏كنند. چنين افرادى براى تمايلات و هوس‏هاى خويش هيچ حد و مرز مشخصى نمى‏شناسند و لذا به آسانى به هر عملى دست مى‏زنند، حتّى اگر نافرمانى خدا و بر خلاف خِرد انسانى و قوانين اجتماع باشد.
دسته دوم: كسانى هستند كه براى خواسته‏هاى نفسانى و هوا و هوس خويش حدّ و مرزى مشخص مى‏كنند و در حدّ توان و امكان، سعى دارند از موارد گناه و انحراف و نقض قوانين، دورى گزينند ؛ ولى از برآورده ساختن ساير خواسته‏ها و تمايلاتشان خوددارى نمى‏كنند.
دسته سوم: كسانى هستند كه اصل را بر مخالفت با هرگونه هوا و هوس قرار مى‏دهند، مگر در مواردى كه رضاى خداوند در موافقت با تحقّق آن ميل و هوس باشد، آن هم صرفا به قصد جلب رضاى خداوند و نه به خاطر پيروى از هوا و هوس.
اصل در زندگى اينان، آن است كه هرچه دلشان مى‏خواهد و هوس مى‏كنند، انجام ندهند و در هر كارى معيارشان فقط رضايت خداوند متعال باشد. پيامبران الهى، امامان معصوم و نيز مؤمنان واقعى، جملگى از اين دسته‏اند، اگرچه در مراتب مختلف، قرار دارند. به طور كلّى، انسانى كه خواستار رشد و تعالى است. بايد با همّت و تلاش، خود را از مرتبه فروتر به مرتبه عالى برساند و نهايتا در جرگه دسته سوم درآيد.
دستورهاى اخلاقى‏اى كه از جانب معصومان(ع) رسيده است، بيشتر براى اين منظور است كه انسان را متوجّه كنند در چه موقعيّت حسّاسى قرار دارد و پاسخ‏دادن به هر خواسته درونى و يا به ميل دلْ عمل كردن، موجب لغزش و سقوط او مى‏گردد و او را از خدا و حتّى از جايگاه متعالى انسانى او (به عنوان موجودى خردمند) دور مى‏كند ؛ چرا كه يا بايد از هوس تبعيت نمود و يا از خِرد، و اين دو با هم جمع نمى‏شوند.
آرى! انسان هر اندازه به دلخواه هوس‏هايش عمل كند، از خِردش، و ناگزير از خدا دور مى‏شود و هرچه به اعتماد عقل و به خواست خدا و راهنمايى مبعوثان، با هوس‏هايش مخالفت كند، به جايگاه والاى خويش در عالم آفرينش و طبعا به خدا نزديك‏تر مى‏شود و مورد عنايت او قرار مى‏گيرد. وقتى خدا به انسان كمك كند، مبارزه با هوا و هوس، با تمام مشكلاتش براى او آسان مى‏شود، هرچند اين كار، در آغاز، مشكل است. اگر انسان به نظارت بر هوس‏هايش و مديريت خواست‏هاى غريزى‏اش ادامه دهد و از خدا نيز توفيق استقامت بخواهد، حتما به پيروزى خواهد رسيد.
در ادامه به ارائه راه‏كارهايى براى مقاومت در برابر هوس‏ها و اداره كردن آنها خواهيم پرداخت.
مبارزه‏اى آرام در مقابل هوس‏ها
به طور كلّى، راه تقويت اراده انسان و كنار زدن هوا و هوس از پايگاه مديريت اراده انسان و بيرون راندن آن از جايگاه عقل، تمرين در پاسخ ندادن به خواسته‏هاى نامعقول نفس و به عبارت ديگر، هوس‏هاى خطرناكى است كه انسان را از مسير زندگى سالم، خارج مى‏كنند. البته اين تمرين بايد به گونه‏اى باشد كه انسان بتواند آن را ادامه دهد، نه اين كه كار سخت و دشوارى را با سرعت و شدّت فراوان شروع كند و از ادامه آن، بازماند.
انسان بايد آرام آرام، با هوس‏هاى پوچ و باطل خود (كه فرودستى و پستى آنها را هر عقل سالمى مى‏پذيرد) به مخالفت برخيزد و در آغاز به خواسته‏هاى محدودى از آن پاسخ ندهد و بعد از مدتى، چنان بر نفس خويش مديريت يابد كه هرگز در برابر تمايلات حيوانى و طبيعى زودگذر (هرچند هم تشخيص آنها دشوار باشد و ظاهرشان آراسته) رام نگردد.
به طور كلّى، اگر انسان بخواهد هميشه به دنبال لذّت‏هاى حلال و برآوردن جمله هوس‏هاى خويش باشد، در ابتدا به مكروهات و سپس به حرام و گناه، كشيده خواهد شد. در حديثى چنين آمده است: «كسى كه بر لب پرتگاه حركت كند، ممكن است بلغزد و به درون آن سقوط كند».(4)
صبر و خويشتندارى در برابر هوس
ترديدى نيست كه يك انسان خردمند، فوايد صبر و نتايج خوبِ كوتاه مدّت و درازمدّت آن را بر تبعات و عوارض سوء هوسرانى و نتايج نامطلوب آن، ترجيح مى‏دهد. در اين صورت، پايگاه صبر، يك پايگاه هشيارانه و آگاهانه و يك روش ارادى و اختيارى در زندگى است كه در خلال آن، تحمّل سختى‏ها بر هوسرانى‏ها مى‏چربد.
اگر مزيّت‏هاى عقل (كه انسان را به صبر و خويشتندارى وا مى‏دارد)، با هوا و هوس، مقايسه گردد، فرودستى و پستى هوس براى ما كشف مى‏شود ؛ هوسى كه همواره انسان را از صبر و خويشتندارى باز مى‏دارد.
به طور كلّى، اگر انسان، صبور و خويشتندار باشد، بدون هوشيارى و ناخودآگاه، مطيع اميال درونى خويش نمى‏شود ؛ بلكه قبل از انجام دادن هر كار، در پاسخ به خواسته‏ها و هوس‏هايش، هشيارى و آگاهى لازم را به كار مى‏بندد و ثمرات و نتايج آن را در نظر مى‏گيرد. بدين ترتيب، اگر برآوردن آن ميل و هوس را نامعقول و نامشروع ببيند، با صبر و خويشتندارى در مقابل خواسته‏اش مى‏ايستد و آن را سركوب مى‏نمايد و يا آن را به زمان و مكان معقول و مناسبش حواله مى‏كند.
زندگى مشترك و هَوَسمندى‏ها
تشكيل خانواده، راه حل مناسبى براى تعديل غرايز و برآوردن معقول برخى هوس‏هاست، به گونه‏اى كه نه‏تنها فرد را به سقوط نكشانند، بلكه او را تعالى و تكامل بخشند.
در عين حال، چه بسيارند هوس‏هايى كه ما را به دام مى‏كشند و عدم پرهيزهايى كه زندگى را به كام ما تلخ مى‏نمايند. اين مسئله درباره همگان، صادق است، بويژه براى آنها كه پايبند به زندگى خانوادگى بوده، با آزادى و اختيار، كانونى را بر اساس مودّت و صفا بنا نهاده‏اند.
پايبندى به هوس‏ها، پيروى از خواسته‏هاى دل، عبور و گذر از مرز قانون و ضابطه‏اى كه دين و عقل براى سعادت انسان معيّن كرده‏اند، زندگى را تيره مى‏كند و رشته‏هاى پيوند خانوادگى را از هم مى‏گسلد.
چه بسيارند سوء تفاهم‏ها، حساسيت‏ها، برخوردهاى ناروا (و صريح‏تر بگوييم: بى‏تقوايى‏ها) كه از برخى مردان يا زنان سر مى‏زند و اركان زندگى مشترك را (كه بر حُسن نيّت و اهداف نيك انسانى بنا نهاده شده است) ويران مى‏سازد.
آرى! ما معتقديم هر سنّى و هر مرحله‏اى از زندگى، اقتضايى دارد. در سنين نوجوانى و جوانى، تظاهر و خودنمايى و احيانا برخى از اشتباهات، ممكن است ناديده گرفته و يا بخشوده شوند ؛ ولى در آن هنگام كه دختر و پسرى، پيوند زندگى مشترك مى‏بندند، بايد بر اساس ضابطه گام بردارند و از پيروى هر خواسته و هوسى، خوددارى نمايند. در غير اين صورت، هدف اصلىِ تشكيل خانواده، زير پا نهاده شده است.
منابع
1 . سرمايه خوشبختى، پاتريك استراده، ترجمه: هوشيار رزم‏آزما، تهران: سپنج، اوّل، 1369.
2 . روان‏شناسى اسلامى، حسن محمّد شرقاوى، ترجمه: سيّد محمّدباقر حجتى، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چهارم، 1368 .
3 . خانواده و مسائل همسران جوان، على قائمى اميرى، تهران: اميرى، يازدهم، 1374.
[شايان ذكر است كه در منابع روان‏شناسى جديد، موضوع «هوس» و «پرهيز» و «صبر» را بايد در زير عناوينى چون: هوش هيجانى، مهار هيجان، وسوسه، مقاومت در برابر وسوسه، توان بازدارى، كامروايى با درنگ (تحمّل به خاطر پاداش‏هاى آينده)، و... جستجو كرد. براى نمونه، مبحث «كامروايى با درنگ» در كتاب رشد شناختى (جان. اچ. فلاول، تهران: رشد) و فصل «بردگان هوس» در كتاب هوش هيجانى (دانيل گلمن، ترجمه: نسرين پارسا، تهران: رشد)، ارزش بررسى دارند. (حديث زندگى)]

________________________________________
1 . سوره ص، آيه 29 .
2 . الكافى، ج 2، ص 335.
3 . بحارالأنوار، ج 70، ص 64 .
4 . همان، ج 73، ص 29 .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
ادعیه ماه رمضان
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 رمضان

مرگ مروان بن حکم در اول رمضان سال ۶۵ هـ .ق. مروان در ۸۱ سالگی در شام به...


ادامه ...

4 رمضان

مرگ زیاد بن ابیه عامل معاویه در بصره در چهارم رمضان سال ۵۳ هـ .ق. زیاد در کوفه...


ادامه ...

6 رمضان

تحمیل ولایت عهدی به حضرت امام رضا علیه السلام توسط مأمون عباسی بعد از آنکه مأمون عباسی با...


ادامه ...

10 رمضان

١ ـ وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) همسر گرامی پیامبر(صلی الله علیه و آله و...


ادامه ...

12 رمضان

برقراری عقد اخوت بین مسلمانان توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که...


ادامه ...

13 رمضان

مرگ حجاج بن یوسف ثقفی،‌ حاکم خونخوار بنی امیه در سیزدهم رمضان سال ۹۵ هـ .ق حاکم خونخوار...


ادامه ...

14 رمضان

شهادت مختار بن ابی عبیده ثقفی در چهاردهم رمضان سال ۶۷ هـ .ق مختار بن ابی عبیده ثقفی...


ادامه ...

15 رمضان

١ ـ ولادت با سعادت سبط اکبر، حضرت امام مجتبی(علیه السلام)٢ ـ حرکت حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

16 رمضان

ورود محمد بن ابی بکر به مصر در شانزدهم رمضان سال ۳۷ هـ .ق محمد بن ابی بکر...


ادامه ...

17 رمضان

١ ـ معراج پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)٢...


ادامه ...

19 رمضان

ضربت خوردن امیرمؤمنان حضرت امام علی (علیه السلام) در محراب مسجد کوفه در نوزدهم ماه مبارک رمضان سال...


ادامه ...

20 رمضان

فتح مکه توسط سپاهیان اسلام در روز بیستم رمضان سال هشتم هـ .ق سپاهیان اسلام به فرماندهی رسول...


ادامه ...

21 رمضان

١ ـ شهادت مظلومانه امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام٢ ـ بیعت مردم با امام حسن مجتبی علیه...


ادامه ...

23 رمضان

نزول قرآن کریم در شب بیست و سوم رمضان کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن مجید نازل گردید. برخی چنین...


ادامه ...

29 رمضان

وقوع غزوه حنین در بیست و نهم رمضان سال هشتم هـ .ق غزوه حنین به فرماندهی رسول گرامی...


ادامه ...

30 رمضان

درگذشت ناصر بالله عباسی در سی ام رمضان سال ۶۲۲ هـ .ق احمد بن مستضیء ناصر بالله درگذشت....


ادامه ...
0123456789101112131415

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page