اقيانوس بىكران فضايل و مناقب بانوى بزرگوار اسلام، سرور زنان دو عالم حضرت صديقه طاهره عليهاالسلام عميقتر از آن است كه فكر كوتاه بشريت هرگز به ژرفاى
آن و به درك عجايبش نايل نخواهد شد. همچنانكه مولايمان امام صادق عليهالسلامفرمودند:
«فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد أدرك ليلة القدر، و إنّما سمّيت فاطمة لأنّ الخلق فُطموا عن معرفتها؛
پس هر كس فاطمه را در حدى كه هست بشناسد بىشك شب قدر را درك نموده است، و فاطمه را فاطمه ناميدند از اين رو كه آدميان از معرفت و شناخت او عاجزند.»[1]
شايسته است در آغاز اين نوشتار، سخن به فضايل و مناقب آن بانوى عظيم الشأن بگشاييم تا نه تنها علوّ مقام و منزلت ايشان، بلكه اوج مظلوميت و غربت آن
حضرت و نهايت بىشرمى و قساوت غاصبان خلافت بر همگان آشكار گردد:
1. رسول خدا صلى اللهعليهوآله مىفرمايند: «اگر همه خوبىها و فضيلتها در شخصى جمع گردد آن شخص فاطمه عليهاالسلام است؛ بلكه دخترم برتر است همانا فاطمه عليهاالسلام در وجود و بزرگوارى و كرامت، بهترين فرد بر روى زمين است.»[2]
2. رسول خدا صلىاللهعليهوآله فرمودند: «اول شخصى كه وارد بهشت مىشود، حضرت فاطمه زهرا عليهماالسلاماست.»[3]
3. چنين نقل شده است كه هر گاه پيامبر گرامى اسلام صلىاللهعليهوآله قصد مسافرت داشتند با آخرين كسى كه وداع مىكردند فاطمه عليهاالسلام بود و هنگامى كه از سفر باز مىگشتند با اول كسى كه ملاقات مىنمودند فاطمه عليهاالسلامبود.[4]
4. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله مىفرمودند: «آنگاه كه مشتاق بوى بهشت مىگردم، بوى فاطمه را استشمام مىكنم.»[5]
5. عايشه مىگويد: «هنگامى كه فاطمه عليهاالسلام نزد رسول خدا صلىاللهعليهوآله مىآمد، پيامبر صلىاللهعليهوآله او را خوش آمد مىگفت و به احترام او از جا بر مىخاست و دست فاطمه عليهاالسلام را مىگرفت و مىبوسيد و در جايگاه خود مىنشاند»[6].
6. امام حسن عسكرى عليهالسلام مىفرمايند: «ما حجتهاى خدا بر خلقيم و جده ما فاطمه عليهاالسلام حجت خدا بر ماست.»[7]
7. رسول خدا صلىاللهعليهوآله فرمودند: «به درستىكه خداوند ـ عزّوجلّ ـ دخترم فاطمه عليهاالسلام و فرزندان او و هر كس كه ايشان را دوست مىدارد از آتش جهنم حفظ كرده است، به همين خاطر فاطمه ناميده شده است.»[8]
8. ابن ابى الحديد معتزلى مىگويد: پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله
فاطمه عليهاالسلام را بيش از آنچه كه مردم گمان داشتند و بيشتر از آنچه كه پدران به دخترانشان احترام مىگذاشتند، گرامى مىداشت تا آنجا كه از مرز محبت
پدر نسبت به فرزند گذشت و نه يكبار بلكه بارها و بارها در مكانها و موقعيتهاى مختلف و گوناگون در حضور عام و خاص مىفرمودند: «فاطمة بضعة مني من آذاها فقد آذاني؛فاطمه پاره تن من است، هر كس او را اذيت كند به تحقيق مرا آزار نموده است.»[9]
9. رسول گرامى اسلام صلىاللهعليهوآله خطاب به سلمان چنين فرمودند: «اى سلمان! كسى كه دخترم فاطمه را دوست بدارد، در بهشت با من است و كسى كه فاطمه را دشمن بدارد جايگاه او جهنم است. اى سلمان! محبت به فاطمه در صد مكان نفع مىدهد كه كمترين آنها عبارتند از: مرگ، قبر، ميزان اعمال، صراط و محاسبه اعمال. پس كسى كه دخترم فاطمه از او راضى باشد، من از او راضىام و كسى كه من از او راضى باشم، خدا از او راضى است و كسى كه دخترم بر او غضبناك باشد، من بر او غضبناكم و كسى كه من بر او غضبناك باشم، خدا بر او غضبناك است. اى سلمان! واى بر كسى كه به فاطمه عليهاالسلام و همسرش على عليهالسلام و فرزندان و شيعيان او ظلم كند.»[10]
10. از امام صادق عليهالسلام سؤال شد كه به چه مناسبت حضرت فاطمه عليهاالسلام را «زهرا» ناميدند؟ امام در پاسخ فرمودند: «بدان جهت كه خداوند آن
حضرت را از نور عظمت خود آفريد، هنگامى كه درخشيد، آسمانها و زمين به نورش روشن شد و ديدگان ملائكه را به خود خيره كرد و همگى در مقابل عظمت خدا به سجده افتاده و گفتند: پروردگارا! اين نور كيست؟ خداوند فرمود: اين نورى از نور من است و آن را در آسمان خود جاى دادم، او را از عظمت خود آفريدم و از صلب يكى از پيامبرانم بيرون مىآورم و بر تمام پيامبران برترى مىدهم و از آن نور، امامانى را بيرون مىآورم كه امر مرا بر پا مىدارند و به راه من هدايت مىكنند و آنان را پس از پايان يافتن وحى خود، جانشينان خويش در روى زمين قرار مىدهم».[11]
» کارت پستال :: ولادت // ازدواج // شهادت; » کتابخانه صوتی :: مولودی // گلچین ایام فاطمیه // فاطمیه سال۸۸ // فاطمیه سال۸۷ » // فاطمیه سال۸۶ // فاطمیه سال۸۲ // سخنرانی ها // |
-----------------------------------------------------------------------------
[1]ـ تفسير فرات كوفى: ص 581.
[2]ـ فرائد السمطين: ج 2، ص 68.
[3]ـ كنزالعمال: ج 12، ص 51، حديث 34229 ـ ميزان الاعتدال: ج 2، ص 131.
[4]ـ مستدرك الصحيحين: ج 3، ص 156 ـ الصواعق المحرقة ص 109.
[5]ـ مجمع الزوائد: ج 9، ص 326 ـ مقتل الخوارزمى: ج 1، ص 64 ـ ميزان الاعتدال: ج 2، ص 518
[6]ـ مستدرك الحاكم: ج 3، ص 154.
[7]ـ تفسير اطيب البيان: ج 13، ص 225.
[8]ـ الصواعق المحرقة: ص 235 ـ ينابيع المودة: ص 194.
[9]ـ شرح نهج البلاغه: ج 9، ص 193.
[10]ـ منابع شيعه: بحارالانوار: ج 27، ص 116 ـ مستدرك سفينة البحار: ج 2، ص 161 ـ مجمع النّورين: ص 29. منابع سنى: مقتل الخوارزمى: ج 1، ص 60 ـ فرائد السمطين: ج 2، ص 67 ـ ينابيع المودة: ج 2، ص 332.
[11]ـ فاطمة الزهرا عليهاالسلام،بهجة قلب المصطفى صلىاللهعليهوآله: ص 134.