سياه‏ترين رويداد تاريخ

(زمان خواندن: 3 - 6 دقیقه)

واقعه سياه از آن‏جا آغاز شد كه انصار و مهاجرين در مسجد با ابوبكر بيعت كردند، آن‏گاه ابوبكر سراغ گروهى را گرفت كه در خانه على عليه‏السلام تحصن كرده و از بيعت با ابوبكر خوددارى نموده بودند. ابوبكر، عمر را به سوى آن‏ها روانه ساخت؛ عمر نيز به همراه گروهى به جانب خانه فاطمه عليهاالسلام حركت كرد.
او چون به درب خانه حضرت فاطمه عليهاالسلام رسيد، فرياد زد و آنان را به بيعت با ابوبكر فراخواند؛ ليكن كسى به او اعتنايى نكرد. او بار ديگر فرياد برآورد وگفت:
براى من هيزم بياوريد!قسم به آن كسى كه جان عمر در دست اوست! بايد خارج شويد و بيعت كنيد و گرنه خانه را با اهلش به آتش مى‏كشم[1].
برخى به عمر گفتند: اى ابا حفص! در اين خانه فاطمه است. عمر گفت:اگر چه فاطمه در اين خانه باشد؟![2]
در اين هنگام بزرگ مدافع ولايت حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلامدر حالى كه از هجران پدر غمناك و داغدار بودند، پشت درب خانه آمدند تا شايد آن بى‏دينان حيا كنند و باز گردند.
حضرت به سر كرده آنان فرمودند: اى پسر خطاب! آيا مى‏خواهى خانه مرا آتش بزنى؟! عمر گفت: اين كار من از دين پدر تو محكم‏تر است.[3]
فاطمه زهرا عليهاالسلامدر حالى كه مى‏گريستند، فرمودند: «پروردگارا ! از فقدان پيامبرِ برگزيده تو و سرتافتن و ستيزه جويى امتش و خوددارى آنان از حقى كه در قرآن براى ما قرار داده‏اى، به تو شكايت مى‏كنم. عمر با كمال بى‏شرمى به آن حضرت عليهاالسلامگفت: فاطمه! اين حرف‏ها را كنار بگذار! خداوند پيامبرى و خلافت را در خاندان شما جمع نخواهد نمود.[4]
بانوى دو عالم عليهاالسلامفرمودند: از خدا نمى‏هراسى؟ به خانه من هجوم آوردى و مى‏خواهى وارد آن شوى؟
عمر گفت: مگر آن كه با ابوبكر بيعت كنيد؛ همان گونه كه امت بيعت كردند.[5]
سخنان فاطمه زهرا عليهاالسلامدر دل آن دوزخيان اثر نكرد.[6]
به دستور عمر هيزم‏ها را اطراف خانه نهادند و خود نيز آتش به دست گرفت [7]و فرياد زد: خانه را با اهل آن به آتش بكشيد![8]
فاطمه زهرا عليهاالسلام با صداى بلند فرمودند: «يا اَبَتِ يا رَسُولَ اللّه! ماذا لَقَيْنا بَعْدَكَ مِنْ اِبنِ الخَطّابَ وَ ابنِ اَبي قُحافَة.
اى پدر! اى رسول خدا! پس از تو چه بلاها از عمر و ابوبكر كشيديم.» [9]
برخى از مردم با شنيدن اين سخنان حضرت به اشتباه بزرگ خود آگاه شدند و بازگشتند و خود را از گرداب هلاكت رهانيدند؛ ليكن عمر با گروهى همچنان ايستاد[10] و درب خانه را به آتش كشيد.[11]
درب مى‏سوخت و دود فضاى خانه را فراگرفته بود؛[12] قنفذ مى‏خواست درب نيم سوخته را باز كند؛[13]
اما با مقاومت ريحانه نبى، فاطمه زهرا عليهاالسلاممواجه شد. عمر تازيانه را از دست قنفذ گرفت و بر بازوان فاطمه عليهاالسلاممى‏زد؛ سپس با لگد بر درب خانه كوبيد و درب نيم سوخته را شكست. حضرت را بين در و ديوار قرار دادند و در اثر فشار درب فرزندش محسن عليه‏السلام سقط شد.[14] در اين هنگام مهاجمان به خانه على عليه‏السلام هجوم بردند و ايشان را به زور براى بيعت گرفتن از خانه خارج نمودند. امام صادق عليه‏السلامدر اين باره مى‏فرمايد: «به خدا سوگند على عليه‏السلامبيعت نكرد تا وقتى كه ديد دود آتش داخل خانه‏اش شده است.»[15]
آرى! عمر خانه‏اى را به آتش كشيد كه پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله درباره‏اش در جواب ابوبكر كه پرسيد آيا خانه على و فاطمه عليهاالسلام از جمله همان خانه‏هايى است كه در آيه «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ...»[16] به آن اشاره شده است؟ فرمودند: «خانه آن‏ها از برترين آنهاست.[17]»
خانه‏اى كه رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نُه ماه پى‏درپى بر آستانش به احترام مى‏ايستادند و قبل از هر پنج وعده نماز اين آيه را تلاوت مى‏فرمودند: «إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ
لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً[18]»
او درِ خانه‏اى را به آتش كشيد كه در آن خانه سرور زنان جهان و سيده بانوان اهل بهشت[19] و سيد جوانان اهل بهشت حسن و حسين عليهماالسلام[20] حضور داشتند. او بر بازوان كسى تازيانه زد؛ كه پيامبر دستان مباركش را مى‏بوسيد و مى‏فرمود: فاطمه پاره تن من است، هر كسى او را بيازارد مرا آزرده است ويا مى‏فرمودند: من بوى بهشت را از فاطمه استشمام مى‏كنم».[21]
و او طبق نص آيات قرآن كريم كه آزاردهندگان پيامبر را در دنيا و آخرت لعنت مى‏كند، مشمول لعن ابدى در دنيا و آخرت است.
«إِنَّ الَّذِينَ يُؤذُونَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللّهُ فِي الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِيناً»[22]

» گالری عکس از قبرستان بقیع

» کارت پستال :: ولادت // ازدواج // شهادت

» کتابخانه صوتی :: مولودی // گلچین ایام فاطمیه // فاطمیه سال۸۸ // فاطمیه سال۸۷

» // فاطمیه سال۸۶ // فاطمیه سال۸۲ // سخنرانی ها //

» کتاب در مورد حضرت زهرا (سلام الله علیها)

» مقالات حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

------------------------------------------------------------------
[1]ـ الامامة والسياسة: ج 1، ص 12ـ المصنف: ج 7، ص432ـ تاريخ الامم والملوك: ج 2، ص443 ـ عقد الفريد: ج 3، ص 64 ـ شرح نهج البلاغه: ج 2، ص 56 ـ كنز العمال: ج 5، ص 651.
[2]ـ اعلام النساء، حرف فاء ـ الامامة و السياسة، ج 1، ص 19.
[3]ـ انساب الاشراف: ج 1، ص 586، حديث 1184.
[4]ـ الهداية الكبرى: ص 407 ـ بحارالانوار: ج 53، ص 19.
[5]ـ المختصر فى ا خبار البشر: ج 1، ص 156.
[6]ـ كتاب سليم: ص 84.
[7]ـ تفسير عياشى: ج 2، ص 308.
[8]ـ الملل والنحل شهرستانى: ج 1، ص 57.
[9]ـ بحارالانوار: ج 28، ص 356 ـ الغدير، ج 3، ص 104 ـ الامامة و السياسة: ج 1، ص 30.
[10]ـ الامامة والسياسة: ج 1، ص 20 ـ المسترشد: ص 377.
[11]ـ كتاب سليم: 2500.
[12]ـ الشافى: سيد مرتضى، ج 3، ص 241.
[13]ـ الهداية الكبرى: ص 407ـ بحارالانوار: ج 53، ص 19.
[14]ـ الهداية الكبرى: ص 407.
[15]ـ تلخيص شافى: ج 3، ص 76.
[16]ـ سوره نور، آيه 36.
[17]ـ انساب الاشراف: ج 2، ص 267ـ شواهد التنزيل: ج 1، ذيل آيه مربوطه.
[18]ـ تفسير درالمنثور: سيوطى، ج 5، ذيل آيه مربوطه.
[19]ـ صحيح بخارى: ج 5، ص 96 ـ الصواعق المحرقة ص 119.
[20]ـ صحيح ترمذى: ج 2، ص 306 ـ تاريخ بغداد: ج 1، ص 140.
[21]ـ ر. ك: به بخش فضايل در همين كتاب.
[22]ـ سوره احزاب، آيه 57.