درآمـد

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

سبحان ربك رب العزة عما يصفون ، وسلام على المرسلين ، والحمد للّه‏ رب العالمين ، والصَّلاة والسلام على خاتم النبيين وآله الطيبين الطاهرين المعصومين ، لاسيما بقية اللّه‏ في الارضين .
نهج البلاغة ، ژرف‏ترين واستوارمندترين اثر در فرهنگ مكتوب شيعى است كه امير سخن ، در اوج فصاحت و بلاغت آن را فرموده يا نوشته است و آدمى را در برابر عظمت انديشه خود به شگفتى و تحيّر وا مى‏دارد و بى اختيار به ستايش آفريننده اثر مى‏نشاند . كتابى فروتر از قرآن و فراتر از هر كتاب ديگرى است ؛ به گونه‏اى كه بعضى از ارباب بلاغت آن را خواهر قرآن دانسته‏اند . آدمى هرچه بليغ‏تر و سخندان‏تر باشد در برابر اين كتاب نورانى خود را عاجزتر و ناتوان‏تر مى‏يابد ؛ كتابى است شگفت ، از سخنورى شگفت‏تر .
امير سخن ، حضرت على بن ابيطالب عليه‏السلام در مقاطع مختلف حيات پر ثمرخويش در قالب‏هاى خطابه ، نوشتار يا سخن كوتاه ، نكته‏هاى ژرف و حكمت‏هاى ناب را بيان فرموده‏اند كه از شدت فخامت و استوارى در سينه‏ها و روى كاغذها محفوظ ماند تا آن كه مردى از سلاله امير مؤمنان عليه‏السلام ، سيّد رضى  رحمه‏الله ، كمر به همت گردآورى آن‏ها بست و آن‏چه را موافق و همسوى سليقه‏ى خود  يافت برگزيد ، سلسله‏هاى اسناد را حذف كرد و در يك‏جاگرد آورد و نام شريف نهج البلاغه را براى آن برگزيد . نهج البلاغه ، به خاطر عظمت و عمقى كه داشت ، بسيارى از دانشوران مسلمان را به شرح و تفسير آن برانگيخت و صدها اثر در اين باب توليد شد كه از حد شمارش بيرون‏اند و در حوصله اين نوشتار نمى‏گنجند .
سفارش‏نامه سى‏ويكم نهج البلاغه يكى از مهم‏ترين سفارش‏نامه‏هاىموجود در فرهنگ گرانسنگ اسلام است ، كه در آن مهم‏ترين مسايل مورد نياز يك زندگى سالم در اين سراى فانى و گذرا آورده شده است و هر آدمى براى سالم رسيدن به ساحل سلامت و آرامى ، به اين سفارش‏ها نياز دارد .
ما آدميان بسيار چيزها مى‏دانيم حتى به آن‏ها يقين داريم اما در بوته عمل گاهى به آن‏ها توجه نمى‏كنيم و تحت تأثير وسوسه‏هاى نفسانى و گام‏هاى شيطان قرار مى‏گيريم . لذا دانستنِ صِرفْ كافى نيست ولاجرم به پند و اندرز نياز داريم . ما به پندهايى هم نياز داريم كه آنهارا « مى‏دانيم » ولى يا اهميت آن‏ها را فراموش كرده ايم ، يا وسوسه‏هاى شيطانى بر جان ما سخت چنبره زده‏اند و در مرداب خود فراموشى فرو رفته‏ايم .به هر حال ما چه دانا و دانشور باشيم و چه نادان ، به اندرز ونصيحت سخت نيازمنديم چون نصيحت دل را زنده و شاداب مى‏كند .
سفارش نامه سى‏ويكم نهج البلاغه را بايد اين گونه درك كنيم : اميرمؤمنان ، على عليه‏السلام ، بهترين آفريده خداوند ، خردمندترين و فهيم‏ترين انسان ـ كه علم او ريشه در آسمان دارد و بى هيچ لغزشى سخن مى‏گويد ـ در واپسين ماه‏هاى زندگى پرنشيب و فراز خود به فرزندش ، كه او نيز مانند شبنم ، زلال و مطهّر است ، سفارش‏ها و پندهاى حكيمانه‏اى مى‏نگارد تا براى او و ساير آدميان ، كارآمد و سودمند باشد ؛ به گونه‏اى كه صراط مستقيم را در كردار و پندار ، آشكار كند . اين سفارش‏نامه را بايد اين گونه درك كنيم و آن را قدر بدانيم .اين كتاب شريف ـ همان گونه كه پيشتر اشاره شد ـ از سه بخش تشكيل شده است :
1 ـ  خطابه‏ها ؛
2 ـ  نامه‏ها و نوشته‏ها ؛
3 ـ  سخنان كوتاه حكمت بار .
نوشتارى كه اينك پيش روى شماست ، برداشتى است شتابزده از سرِ تبرك نه اظهار فضل ، از سفارش‏نامه سى‏ويكم نهج البلاغه كه اميرمؤمنان در قالب سفارش مكتوب براى فرزند ارشدشان حضرت امام حسن عليه‏السلامنوشته‏اند و به خاطر موضوعاتى كه در آن آمده است ما را بر آن داشت تا به صورتى مستقل و فصل بندى شده ، با اشاراتى گذرا ، اما مفيد ، حضورتان تقديم كنيم .
شيوه نگارش اين نوشتار به اين صورت است كه نخست بخشى از نامه را بر اساس نسخه دانشنامه جامع نهج البلاغه ( اصفهان ) مى‏آوريم و اختلاف نسخه‏ها را در پاورقى ذكر مى‏كنيم . علايم اختصارى اختلاف نُسخ چنين است :
ح : ابن ابى الحديد ؛
ص : صبحى صالح ؛
ف : فيض الاسلام ؛
ع : محمّد عبده .
در اين نوشتار پس از ذكر بريده‏اى از متن ، ترجمه آن را مى‏نگاريم و توضيحات لازم را در متن ترجمه روى كرسى خط با شماره‏اى در گيومه ، مشخص مى‏كنيم و پس از ترجمه ، آن را مى‏نگاريم . پس از توضيحات ، مهم‏ترين مفاهيم ذكر شده را با تكيه بر آيات و روايات به بحث مى‏نشينيم و مبنا را بر ايجا و گزيده گويى مى‏گذاريم . در لابه‏لاى بحث‏ها شعرهايى حكمت‏بار مى‏آوريم و پس از آن به ذكر يك يا چند داستان ، كه از حيات نورانى اهل بيت عليهم‏السلام يا تاريخ اسلام برگرفته شده است ، بر جذابيت بحث‏ها مى‏افزاييم . در پايان فصل ، آموزه‏ها را موجزتر بر مى‏شماريم و فصل را مى‏بنديم .
اين تلاش را در حد توان بنا به سفارش و وصيت جدّ گراميم مرحوم آيت اللّه‏ سيّد محمّد موسوى اصفهانى انجام داده‏ام و فرصت را مغتنم مى‏دانم و ثواب اين اثر را به روح آن مرحوم تقديم مى‏كنم ؛ هموكه الفباى ولايت و مهر را در لوح جانم نقش كرد . نگارنده ، متواضعانه اميدوار است كه اين تلاش ناچيز مقبول خاطر مشكل پسند شما قرار گيرد . تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد .
قم ـ سيّد علاء الدين موسوى اصفهانى
1381 ه . ش