عواطف خانوادگي

(زمان خواندن: 9 - 17 دقیقه)

همان طوري كه در اين نوشته‌ها گفته‌ايم, تنها عاملي كه موجب تشكيل خانواده‌ و بقا وتداوم زندگي خانوادگي است,‌ محبت و در شكل رقيق‌تر و لطيف‌تر و والاتر, عشق است.

محبت و عشق خانوادگي, بخشي از عواطف قلبي ارزنده و مطلوب انسان‌هاست كه بايد در جاي خود به كار بيفتد.
همين نيروي عظيم و سرشار است كه وسيله جذب و انجذاب اعضاي خانواده و فاميل و دوستان به يكديگر مي‌شود و به حق, براي زندگي خانوادگي و اجتماعي,‌ضروري و لازم است و اگر از محيط زندگي رخت بربندد, زندگي هيچ و پوچ و عبث خواهد بود.
زندگي عاري از عشق و محبت, بي‌روح و خشك و نفرت‌آور و تلخ است, آنها كه زندگي را از راه سيطره ماشينيسم از عاطفه و محبت تهي مي‌سازند, بزرگ‌ترين لطمه را بر پيكر انسانيت زده‌اند و خود نمي‌دانند!
عشق و محبت, به انسان‌ها جهت مي‌دهد و نيروي عظيم و خفته آنها را بيدار ساخته و به كار مي‌اندازد.
عشق و محبت, سختي‌هاي حركت و تكاپو رابر انسان آسان و ناهمواري‌ها را هموار و تلخي‌ها را شيرين مي‌سازد.
به نيروي عشق و محبت است كه يك دختر تازه سال و جوان به مدت نه ماه سختي‌هاي دوران بارداري را تحمل مي‌كند و پس از فراغت, همه رنج‌هاي تربيت و حضانت طفل را برعهده مي‌گيرد و دشواري و تلخي‌ بي‌خوابي‌ها و شب زنده‌داري‌ها را به خاطر كودك محبوبش همچون شهد خوشگوار نوش جان مي‌كند و صميمانه حاضر است همه هستي خود را در راه هستي و سعادت جگرگوشه خويش قرباني نمايد.
به نيروي عشق و محبت است كه پسر جواني تمام هم و غم و انديشه ونيرويش متوجه تأمين زندگي وسعادت همسر و فرزند مي شود و دلخوش است كه اگر از كار و فعاليت روزانه خسته مي شود, اعضاي خانواده‌اش در آسايش و آرامش به سر مي‌برند و به داشتن سرپرست و تكيه‌گاه و نان‌آور و مربي دلسوزي به نام پدر و همسر, سرفراز و دلگرمند.
چنين عواطفي, پايه و مايه عواطف اجتماعي هم هست. احساس مسؤوليت را نه تنها در مورد اعضاي خانواده, بلكه در كل اجتماع, تقويت و اسباب امنيت و آسايش عمومي را نيز فراهم مي‌سازد.
كسي كه اين همه در قبال همسر و فرزند احساس دلبستگي مي‌كند خود را در قبال سعادت آنها مسؤول مي‌شناسد, براي همسر و فرزند ديگران نيز ارزش قايل است و قطعا خود را مسؤول سعادت آنها هم مي‌داند.
انساني كه وجودش سرشار از عشق و محبت خانوادگي است, انساني پويا و فعال و پرنشاط است. چنين انساني وجودش در جامعه, مفيد و سودمند است و مي‌تواند جامعه خود را به سوي خودكفايي و استقلال سوق دهد.
چگونه ممكن است كسي كه به حريم عشق و محبت خانوادگي پايبند است, به حريم خانوادگي ديگران تجاوز كند؟! قابل قبول نيست كه چنين انساني, حريم خانوادگي ديگران بشكند و مرتكب خيانت مالي و ناموسي بشود و جان و مال و ناموس ديگران را در معرض تعدي وتجاوز قرار دهد!‌
هرگز چنين انسان معتدل و والا مقامي , مرتكب حركتي كه پيوندي مقدس در محدوده يك واحد خانوادگي ديگر را سست يا گسته ‌سازد, نمي‌شود.
مگر نه زن يا مردي را از محدوده جذب و انجذاب خانوادگي خودشان خارج كردن و آنها را به خيانت واداشتن, عاملي براي سست شدن يا گسستن پيوند خانوادگي آنهاست؟
طفلي را از وجود پدر و مادر محروم كردن ياپدر و مادري را از فرزند دلبندشان بريدن, كار يك انسان سالم و معتدل نيست.
كساني كه مرتكب چنين اعمالي مي‌شوند، خود را از نظر عواطف خانوادگي نارسايي دارند واگر هم عاطفه‌اي دارند, عاطفه‌اي جهت‌دار و هدف‌دار و هدايت شده و ساخته شده نيست و اي بسا مرتكب اعمالي مي شوند كه به خيال خام خودشان, كاري دست انجام داده‌اند و حال آن كه در محك عقل و مسلماني و از لحاظ عواطف هدايت شده خانوادگي, كاري غلط و زشت و ناپسنديده مرتكب شده‌اند.   
عشق و محبت, راه گشا و كارگشاو آسان كننده دشواري هاست و نيروها را به كار مي‌اندازد و زشتي‌ها را زيبا وتلخي‌ها را شيرين مي‌سازد.
عشق و محبت, به انسان جهت و هدف و مسؤوليت مي‌دهد و به همه ارزش‌ها و نهادهايي كه در جهت و هدف خود مي‌نگرد, احترام و قداست مي‌بخشد و حتي تحمل مرگ را نيز آسان و بلكه شيرين و لذت بخش مي‌سازد.
عشق و محبت, فاصله‌ها را كم و كشش‌ها را تقويت و بيگانگان رايگانه مي‌كند و به انسان‌ها صميميت ويكرنگي و يكدلي و همدردي و همفكري مي‌بخشد.
مولوي مي‌گويد:
از محبت,  تلخ‌ها   شيرين  شود   وز محبت,  مس‌ها   زرين  شود
وز محبت, دردها  صافي   شود  وز محبت,   دردها   شافي شود
از محبت,  خارها  گل  مي‌شود  وز محبت,  سركه‌ها  مل مي‌شود
از محبت,  دار  تختي   مي‌شود  وز محبت,  بار   بختي   مي‌شود
از محبت, سجن گلشن مي‌شود  بي محبت, روضه گلخن مي‌شود
از محبت, نار   نوري   مي‌شود  وز محبت, ديو  حوري  مي‌شود
از محبت, سنگ روغن مي‌شود  بي محبت,   موم  آهن   مي‌شود
از محبت,حزن   شادي مي‌شود  وز محبت,  غول   هادي مي‌شود
از محبت, نيش  نوشي مي‌شود  وز محبت, شير   موشي  مي‌شود
از محبت, سقم صحت مي‌شود  وز محبت, قهر  رحمت  مي‌شود
از محبت, مرده  زنده  مي‌شود  از محبت,   شاه   بنده    مي‌شود
هر چه در ستايش و اهميت عشق و محبت خانوادگي سخن بگويم كم است. اين گوهر والا و پرارزش را تنوان به درّ بيان به سنجش درآورد. آنچه زبان حال است, كي به زبان قال درآيد؟ ترجمان عواطف پر شكوه خانوادگي, نگاه‌هاي لطف‌آميز و جذبه‌هاي مهرآلود و از خود گذشتگي‌هاي پر شكوه و يكدلي‌ها و يكرنگي‌هاي استوار و خلل ناپذير است.
آنها كه از اين جام,‌نشأه و سر مستند, خود مي‌دانند كه چه زيبا و پرمعناست! و آنها كه از بد روزگار و حيله‌گري‌ها و شيطنت‌هاي استضعاف‌گرانه استكبار و كج روي‌هاي جاهلانه و نابخردانه, از آن محرومند, نمي‌دانند كه در اين بهشت شكوهمند دنيايي چه زيبايي‌ها و صفاها ونوازش‌ها وجود دارد! براي آنها از اين مقوله سخن گفتن, همچون وصف زيبايي گل براي كوران و وصف دلربايي آهنگ بلبل, براي كران است.
و من اينك كه مي‌بينم درختان, سر از خواب زمستاني برداشته وشكوفه‌ها و گل‌ها به طبيعت نشاط و خرمي مي‌بخشند, در اين انديشه‌ام كه چگونه به دست عمال استكبار جهاني, گل‌هاي نوشكفته خانواده‌هاي مسلمان ايراني,‌در جبهه‌هاي جنگ تحميلي درحال پرپر شدن هستند و تند باد ظلم و ستم, نونهالان مملكت را بر زمين مي‌افكند و سرپرست‌هاي خانواده‌ها به قعر خاك مي‌افتند و خانواده‌هاي بسياري, قرباني موشك‌ها و توپ‌هاي دور زن و خمپاره‌ها و بمب‌هاي ناپالم مي‌شوند؟!
و تو خواننده پر مهر و عاطفه, خيلي بهتر از نگارنده اين سطور , در جريان اين مصايب بزرگ انساني و اسلامي هستي و مي‌داني كه بر عواطف پاك خانوادگي چه‌ها رفته است! چه كودكاني كه در آرزوي بازگشت پدر و چه مادراني كه در آرزوي ديدار فرزند و چه همسراني كه در آرزوي مراجعت شوهر و شريك زندگي و غم و شادي, شب‌ها را بيدار مانده و روزها چشم بر در و گوش به اخبار رسانه‌هاي گروهي, دقيقه شماري كرده و مي‌كنند!‌
تو خوب مي‌داني كه بهار سال 61 براي هزاران خانواده خوزستاني كه مسكن و سرمايه و عزيزان خود را از دست داده‌اند وبراي خانواده‌هايي كه عزيزانشان به افتخار شهادت,‌نايل شده‌اند, بهار نيست.
بهار آنها, زماني است كه وطن عزيز خود را آزاد ومتجاوز را شكست خورده و استكبار را در هم شكسته, بنگرند.
و اكنون, تو خواننده‌اي كه طعم ملكوتي عواطف خانوادگي را چشيده و بلكه از چشمه زلال آن سيراب شده‌اي, تلاش مي‌كني, جهاد و پيكار مي‌كني تا درخت شوم استكبار را از ريشه برآوري و خانواده‌هاي شهدا و رانده شدگان از خاك پاك وطن را به عواطف پاك خود نشاط و شادي بخشي و دمي با آنها باشي, يا آنها را ياد كني, يا بر تربت شهيدي لحظاتي بنشيني و سوره قرآني قرائت كني و بر آن همه ايثارگري‌ها آفرين بفرستي و عواطف پاك خود را به تجلي درآوري و نشان دهي كه از عواطفي جهت‌دار وهدايت شده و خدايي در حد اعلا بهره‌مند و برخورداري.
و نكته مهم ,‌همين است. عاطفه كور, عشق بي هدف و محبت منحرف از خدا, چه فايده دارد؟
اگر در كنار عقل, با آن همه شكوه و عظمتش عاطفه نبود, هيچ وپوچ بود. ايمان هم كه آن همه كار ساز و به كيميايش هر مسي زر ناب مي‌شود, بدون عشق و محبت بي‌ارزش است.
در اين جا حديثي بياورم و با گفتار نغز آن بزرگ پرچمدار توحيد, پيامبر خاتم(صلي الله عليه و آله) تأييدي بي‌نظير بر آنچه تا كنون نگاشته‌ام, بيفزايم. حضرت در محفلي از ياران, به آنان فرمود: «كدام دستگيره ايمان, محكم تر است؟»
هر كسي به فراخور استعداد خود چيزي گفت, جالب اين بود كه نظريه‌ها متفاوت و مختلف بودند؛ نماز, روزه, زكات, حج, عمره و جهاد از چيزهايي بودند كه در جواب‌ها مطرح شدند, اما هيچ يك جواب سؤال آن رهبر بزرگوار نبود.
سرانجام بد از تأييد ارزش‌ آنها و اين كه هيچ يك پاسخ سؤال نيست, فرمود:
ان اوثق عري الايمان الحب في الله, والبغض في الله, و توالي ولي الله, و تعدي عدو الله ؛
محكم‌ترين دستگيره‌هاي ايمان, دوستي و دشمني در راه خدا و موالات دوست خدا و مخالفت و دشمني با دشمنان خداست.
وقتي كه عقل با همه شكوه و عظمتش, و ايمان به همه قداست و كرامتش, منهاي محبت, آن هم محبت در راه خدا- بي ارزش و بي‌دستگيره است, خانواده چطور؟‌
خانواده, يك نهاداست. نهادي كه هم مورد تأييد عقل وهم مورد امضاي ايمان است. وقتي امضا كننده بي‌نياز از عواطف پاك نيست خانواده چگونه بي‌نياز است؟! اما همان گونه كه آنها نيازمند جهت دار وهدف دار و خدايي هستند خانواده نيز نيازمند عواطف جهت‌دار و هدف‌دار و خدايي است.
در حقيقت,‌عواطف بي‌هدف و بي‌جهت و غير خدايي, مضر است و اگر حمل بر مبالغه نشود, مي‌گويم: عواطف نيست, بلكه سرابي است به جاي آب!
قرآن كه خود تقويت كننده عواطف پاك انساني است و در مسأله خانواده اهميت بسزايي براي نقش عواطف قايل است, همواره به پيروان خود توصيه مي‌كند كه مبادا گرفتار عواطف غير خدايي و منحرف بشوند. به اين آيه كريمه قرآني توجه كنيم:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالأَقْرَبِينَ إِن يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقَيرًا فَاللّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُواْ الْهَوَى أَن تَعْدِلُواْ وَإِن تَلْوُواْ أَوْ تُعْرِضُواْ فَإِنَّ اللّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا
اي كساني كه ايمان آورده‌ايد, به انصاف رفتار كنيد و براي خدا گواهي دهيد, اگر چه به زيان خودتان يا پدر و مادر و خويشاوندانتان باشد, اگر او ثروتمند يا فقير باشد, خداوند به رعايت حال او شايسته‌تر است.
بنابراين, پيرو هوا وهوس نشويد كه از عدالت باز مي‌مانيد و اگر شهادت را تحريف يا از شهادت دادن, اعراض كنيد, خداوند به كردار شما آگاه است.
انسان به خويشتن و پدر و مادر و بستگان دلبستگي دارد, اما اين دلبستگي نبايد عامل بازماندن از انصاف وعدالت شود و نبايد انسان را از شهادت براي خدا باز دارد.
خلاصه؛ عاطفه خانوادگي با همه اهميتي كه دارد, نبايد سد راه عدالت و راستگويي و انصاف شود, انسان حق ندارد و به خاطر بستگان خانوادگي – غني يا فقير – از راه خدا كه همان راه مستقيم عدالت و انصاف است, منحرف شود.
در روايتي آمده است كه امام صادق (عليه‌السلام) فرمود:
مؤمن را بر مؤمن, هفت حق است و از همه واجب‌تر اين است كه انسان حق بگويد, اگر چه به زيان خود يا پدر و مادرش باشد و به خاطر آنها از حق منحرف نشود.
سپس فرمود:
فلا تتبعوا الهوي ان تعدلوا...‌؛ 
از هواي نفس پيروي نكنيد و عدالت پيشه كنيد.
همان گونه كه عدالت نبايد فداي مهر و محبت بشود, فداي كين و عداوت هم نبايد بشود. بديهي است كه كين و عداوت, از اين جا پيدا مي شود كه كسي به شخص يا بستگانش ضرري برساند و بنابراين, كين و عداوت, برخاسته از مهر و محبت است و اگر مهر و محبت نبود, كين و عداوت هم نبود.
قرآن باز مي‌گويد:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ
اي كساني كه ايمان آورده‌ايد , براي خدا پايدار باشيد و شهادت به عدل بدهيد, و دشمني قومي , شما رابه بي‌عدالتي وادار نكند. عدالت كنيد كه به تقوا نزديك‌تر است و تقوا پيشه كنيد كه خداوند به كردارتان آگاه است.
درعين حال, قرآن مجيد ما را متوجه اين حقيقت مي‌كند كه مال و اولاد وهمچنين علاقه ودلبستگي به آنها, زينت زندگي دنيا و زينت مردم است و چنين نيست كه انسان, بي‌نياز از آنها باشد.
قرآن كريم‌ مي‌فرمايد:
المال و البنون زينة الحيوة الدنيا؛ 
مال و اولاد,‌ زينت زندگي اين جهان است.
مفهوم اين جمله,‌اين است كه زندگي كساني كه ازمال و اولاد محرومند, فاقد زينت و آرايش است. اين زندگي, سرد و خموش و تلخ و ناگوار است. اگر نگويم: هيچ است!‌
و در جاي ديگر مي‌فرمايد:
زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ
دوستي و محبت خواسته‌ها, از قبيل زنان و فرزندان و كيسه‌هاي فراهم شده طلا و نقره و اسب‌هاي داغ شده وچارپايان و مزرعه, براي مردم, زينت داده شده است . اين است كالاي دنيا و جايگاه نيك پيش خداست.
چنين برخوردي با مسأله به اندازه لازم, انسان را متوجه زرق و برق زندگي دنيا مي‌كند و ميل به رهبانيت و ترك دنيا و زن و فرزند را در وجود او مي‌كشد.
اما نكته مهم اين است كه: نبايد محبت و عشق به زن و فرزند و ثروت دنيا, بي‌هدف و بي‌جهت و كور باشد. اينها بايد هدايت شده به طرف خداوند و وسيله‌اي براي سعادت ابدي باشد. كسي كه تربيت شده مكتب قرآن است, دنيا و همسر و فرزند و مال و همه تعلقات راعزيز و محبوب مي شمارد,اما آخرت و مكتب و خدا را از همه عزيزتر و محبوب‌تر مي‌داند. او همه اينها را براي خدا مي‌خواهد, نه خدا را براي اينها. حتي كار شخص مسلمان به جايي مي‌رسد كه بهشت و خانه آخرت را هم براي خدا بخواهد, اومي‌داند كه:
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَن تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُم مِّنَ اللّهِ شَيْئًا وَأُولَـئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّار ِ
اموال و اولاد كافران, آنها را از خداوند بي‌نياز نمي‌كند. آنها خودشان هيزم جهنمند.
اصولا كساني كه مال واولاد را محبوب‌تر از خدا مي‌دانند و خدا و معاد را فداي آنها مي‌كنند, مردمي بدبخت و فرومايه‌اند. اينهايند كه در اين جهان, منشأ بي‌نظمي‌ها و حق‌كشي‌ها و محروم از اخلاق و فضيلت و انسانيتند و نمي‌توان براي آنها ارزشي قايل شد.
به عنوان آخرين سخن, در اين گفتار, از اين سخن نغز آسماني بهره مي‌گيريم:
قُلْ إِن كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَآؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُم مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ
بگو: اگر پدران و و فرزندان و همسران وخويشاوندانتان و اموالي كه به دست آورده‌ايد و تجارتي كه از كساد آن مي‌ترسيد و خانه‌هايي كه به آنها دل خوش كرده‌ايد, پيش شما از خدا و پيامبر و جهاد در راه خدا محبوب‌تر است, منتظر باشيد تا خداوند, فرمان خود را بياورد و خداوند مردم فاسق راهدايت نمي‌كند.
با توجه به همه آيات و رواياتي كه در قرآن و منابع اسلامي وجود دارد, نتيجه‌اي كه بايد همواره در نظر باشد اين است كه: عواطف و علايق خانوادگي و به طور كلي هر عاطفه و علاقه‌اي , بايد در وجود انسان باشد و وجود آنها عبث و بيهوده نيست, به شرطي كه جهت‌دار و هدف‌دار و متوجه خدا باشد و هيچ جهت و هدفي نمي‌تواند جانشين خداوند گردد.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
ادعیه ماه رمضان
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 رمضان

مرگ مروان بن حکم در اول رمضان سال ۶۵ هـ .ق. مروان در ۸۱ سالگی در شام به...


ادامه ...

4 رمضان

مرگ زیاد بن ابیه عامل معاویه در بصره در چهارم رمضان سال ۵۳ هـ .ق. زیاد در کوفه...


ادامه ...

6 رمضان

تحمیل ولایت عهدی به حضرت امام رضا علیه السلام توسط مأمون عباسی بعد از آنکه مأمون عباسی با...


ادامه ...

10 رمضان

١ ـ وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) همسر گرامی پیامبر(صلی الله علیه و آله و...


ادامه ...

12 رمضان

برقراری عقد اخوت بین مسلمانان توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که...


ادامه ...

13 رمضان

مرگ حجاج بن یوسف ثقفی،‌ حاکم خونخوار بنی امیه در سیزدهم رمضان سال ۹۵ هـ .ق حاکم خونخوار...


ادامه ...

14 رمضان

شهادت مختار بن ابی عبیده ثقفی در چهاردهم رمضان سال ۶۷ هـ .ق مختار بن ابی عبیده ثقفی...


ادامه ...

15 رمضان

١ ـ ولادت با سعادت سبط اکبر، حضرت امام مجتبی(علیه السلام)٢ ـ حرکت حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

16 رمضان

ورود محمد بن ابی بکر به مصر در شانزدهم رمضان سال ۳۷ هـ .ق محمد بن ابی بکر...


ادامه ...

17 رمضان

١ ـ معراج پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)٢...


ادامه ...

19 رمضان

ضربت خوردن امیرمؤمنان حضرت امام علی (علیه السلام) در محراب مسجد کوفه در نوزدهم ماه مبارک رمضان سال...


ادامه ...

20 رمضان

فتح مکه توسط سپاهیان اسلام در روز بیستم رمضان سال هشتم هـ .ق سپاهیان اسلام به فرماندهی رسول...


ادامه ...

21 رمضان

١ ـ شهادت مظلومانه امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام٢ ـ بیعت مردم با امام حسن مجتبی علیه...


ادامه ...

23 رمضان

نزول قرآن کریم در شب بیست و سوم رمضان کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن مجید نازل گردید. برخی چنین...


ادامه ...

29 رمضان

وقوع غزوه حنین در بیست و نهم رمضان سال هشتم هـ .ق غزوه حنین به فرماندهی رسول گرامی...


ادامه ...

30 رمضان

درگذشت ناصر بالله عباسی در سی ام رمضان سال ۶۲۲ هـ .ق احمد بن مستضیء ناصر بالله درگذشت....


ادامه ...
0123456789101112131415

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page