درس هجدهم : توسلّ

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

محمد تقي صرفي

توسلّ در اصطلاح يعني اولياء خدا را در نزد خدا وسيله قرار دهيم.فرق توسل با شفاعت يكي در اين است كه توسل مربوط به دنياست وشفاعت مربوط به صحنه قيامت است.
1 - قرآن بما دستور مي دهد كه بدنبال وسيله باشيم(يا ايّها الذّين آمنوا اتّقوا اللّه وابتغوا اليه الوسيله وجاهدوا في سبيله لعلّكم تفلحون)مائده35 يعني اي مؤمنين!تقوا پيشه كرده ودر جستجوي وسيله الهي باشيد!ودر راه خدا مجاهدت نمائيد شايد رستگار گرديد.


2 - پيامبر بهترين وسيله است.(ولو انّهم ظلموا انفسهم جائوك فاستغفروا اللّه واستغفر لهم الرسول لوجدوا اللّه توابّا رحيما)نساء64 يعني اگر آنها گناه كه كردند نزد تو آمدند واز خدا آمرزش خواستند وپيامبر هم براي آنها طلب آمرزش كرد خدا را توبه پذير ومهربان خواهند يافت.
3 - پسران يعقوب براي آمرزش خويش به پدرشان توسل پيدا نمودند.(قالوا يا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انّا كنّا خاطئين-قال سوف استغفر لكم ربّي انّه هوالغفور الرحيم.)يوسف97 يعني به يعقوب گفتند:اي پدرما!برايمان از خدا آمرزش بخواه!ما خطاكاريم!يعقوب گت:بزودي از خدايم برايتان امرزش مي طلبم كه او آمرزنده ومهربان است.
4 - حضرت ابراهيم براي پدرش طلب آمرزش كرد.(وما كان استغفار ابراهيم لابيه الاّ عن موعده وعدها ايّاه…)توبه 114 يعني آمرزش خواستن ابراهيم براي پدرش بخاطر وعده اي بود كه داده بود..
5 - حضرت آدم(ع) به پيامبر اسلام توسل پيدا نمود.(از عمر نقل شده كه:وقتي آدم از مقام پيامبر اسلام آگاه شد،به پيشگاه خدا عرض كرد:خدايا!بحقّ محمد از تو مي خواهم مرا بيامرزي!)تفسير نمونه
6 - مرد نابينائي براي شفاي بيمارش به پيامبر اسلام متوسل شد.(آمده است كه مرد نابينائي نزد پيامبر آمد ودرخواست كرد كه حضرت براي شفاي بيمارش دعا كند.حضرت فرمود:اينگونه دعا كن!خدايا من از تو مي خواهم وتوجه پيدا مي كنم بتو بوسيله پيامبرت محمّد كه پيامبر رحمت است.اي محمّد!من بوسيله تو به خدا در حاجتم توجّه پيدا كردم تا حاجتم روا شود.خدايا پيامبر را وسيله من قرار بده!
7 - امام شافعي پيشواي اهل تسنن گفته است:
آل النبي ذريعتي وهم اليه وسيلتي
خاندان نبي وسيله من هستند.آنها باعث تقرب من مي باشند.
ارجوا بهم اعطي غدا بيد اليمني صحيفتي
اميدوارم فرداي قيامت بوسيله آنها نامه عملم را به دست راستم دهند.(تفسير نمونه)
8 - مردم به پيامبر براي باران توسل پيدا كردند.(آمده است كه سالي در مدينه قحطي شد.مردم از عايشه نظر خواستند.او گفت:روي قبر پيامبر شكافي ايجاد كنيد،تا ببركت قبر حضرت،باران نازل شود.مردم چنين كردند وباران نازل شد.
يك داستان
عالمي شيعه نزد يكي از علماي نابيناي سنّي رفت وبا او بحث نمود.در اثناي بحث متوجه شد كه عالم سنّي اعتقادي به تفسير قرآن ندارد وهمه ظاهر آيات را حجّت مي داند.لذا به عالم سنّي گفت:متأسفانه شما در روز قيامت نمي توانيد جمال عمر را مشاهده كنيد!گفت چرا؟عالم شيعه گفت:زيرا در قرآن آمده است كه(من كان في هذه اعمي فهو في الاخره اعمي واضلّ سبيلا)اسراء72 يعني هركه در دنيا كور است در آخرت هم كور است!وچون شما كور هستيد ،روز قيامت هم كور محشور مي شويد!ونمي توانيد عمر را ببينيد!