«شعر : مرا كه طبع روانى و منطقى گوياست‏»

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

در مقام و منزلت حضرت خديجه كبرى عليها السلام‏
مرا كه طبع روانى و منطقى گوياست‏
كنم ثناى جهان بانويى كه بس عظماست‏
تبارك اله از اين معرفت كه او دارد
صد آفرين به چنين زن كه عاقل و داناست‏


ميان آنهمه نسوان كه آفريده خداى‏
كدام زن به جهان چون خديجه كبراست‏
كدام زن به جهان افتخار نسوان است‏
خديجه دخت خويلد كه مادرى بى تاست‏
كدام زن بر پروردگار محبوب است‏
خديجه همسر احمد كه مظهر تقوى است‏
خديجه بى مثل است اين سخن پيمبر گفت
به فرض بى مثلى همچو دخترش زهراست‏
ز يمن خلقت او مفتخر بود آدم‏
ز فضل مقدم او شادمان بسى حواست‏
چنين زنى شده خواهان احمد مرسل‏
كه از هر آنچه خدا آفريده بى همتاست‏
چو هست يار مُحمّد  مگو كه بى يار است‏
چو هست همسر احمد مگو كه او تنهاست‏
ببين كمال چنين بانوى گرانقدرى‏
كه نقش مهر و وفا از جبين او پيداست‏
گذشت و عاطفه و جود و بخشش و ايثار
صفات بارز آن زن به عرصه غبراست‏
از آن سخاوت بى منتها بود پيدا
كه بى نياز از آن مال و مكنت دنياست‏
تمام هستى خود را به پاى احمد ريخت‏
فضاى مهبط حق را به زيب و فر آراست‏
براى احمد محمود دخترى آورد
كه فيض بخش به مشكوى حضرت مولاست‏
براى يارى دين خدا ز جان كوشيد
لواى نهضت حق زهتمام او برپاست‏
به عون رحمت حق كام او روا گرديد
گرفت از قِبَل دوست آنچه را مى‏خواست‏
سزاى همسرى او بهشت جاويد است‏
خداى گفته به قرآن نه اين سخن از ماست‏
بگو به منطق شيوا ثناى او «قيصر»
كه او به اذن مُحمّد شفيعه‏ى فرداست‏
« قيصر » اصفهانى - سيّد محمد حسن صفوى پور
منبع : سایت حضرت خدیجه