خواجه نصيرالدين طوسى -بزرگترين دانشمند و فيلسوف عالم تشيع و افتخار جهان اسلام - وقتى در شهر بغداد، آثار مرگ را احساس كرد؛ با بعضى از بزرگان ، و اطرافيان خويش ، در باب تجهيز و غسل و محل دفن خود مشورت مى كرد. يكى از آنان پيشنهاد كرد: ((به نظر من ، اگر استاد را به نجف اشرف حمل كرده و در جوارِ مرقد مطهّر، آقا اميرالمؤ منين على عليه السّلام دفن كنيم بهتر خواهد بود.))
خواجه وقتى سخن او را شنيد، با كمال اخلاص ، و در نهايت تواضع ، گفت : ((من خجالت مى كشم كه در جوارِ امام موسى كاظم عليه السّلام ميرم و از آستان آن بزرگوار به جاى ديگرى -هر چند شريفتر- برده شوم .)) براى همين ، پس از فوت ، بنا بر وصيت اش وى را در آستانه حضرت موسى كاظم عليه السّلام دفن كرده و در روى مزارش اين آيه را نقش كردند كه : (وَ كَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَيْهِ بِالْوَصيدِ)(1): سگ آنان دستهاى خود را در آستانه در گشوده بود.
و بعداً اين آيه را هم اضافه كردند: (اَلا اِنَّ اَوْلياءَ اللّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاهُمْ يَحْزَنُونَ)(2)بدانيد: دوستان و اولياى خدا نه ترسى دارند و نه غمگين مى شوند.
پايان زندگانى هر كس به مرگ اوست
جز مرد حق كه مرگ وى آغاز دفتر است
عبدالكريم پاك نيا
-----------------------------
1-كهف / 18.
2-يونس / 62.