بحثى پيرامون((اسماء حسنى))

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

در قرآن مجيد، درباره خداوند متعال كلمه صفت و اوصاف نيامده است ، بلكه همه صفات حقتعالى با كلمه((اسم يا اسماء))آمده است ؛ مانند:((والله الاسماء الحسنى فادعوه و ذروالذين يلحدون فى اسمائه سيجزون ما كانوا يعلمون)) (1)


يعنى :((نامهاى نيكوتر از براى خداست ، خدا را با آنها بخوانيد و ترك كنيد آنان را كه در اسماء خدا الحاد مى كنند (و آنها را به مخلوقات نسبت مى دهند) بزودى با اعمالشان مجازات مى شوند)).
((قل ادعوا الله وادعوا الرحمن ايا ما تدعوا فله الاسماء الحسنى)) (2)
((الله لا اله الاهو السماء الحسنى)) (3) .
((هوالله البارءى له السماء الحسنى يسبح له ما فى السموات و الارض و هو العزيز الحكيم)) (4) .
اين آيات شريفه مى گويند كه نامهاى نيكوتر، مخصوص خداست . و در خداوند حقيقت است نه در ديگران . و از((قل ادعوا الله او ادعواالرحمن))به نظر مى آيد كه((رحمن))با((الله))مساوى است نه اسماء ديگر.
حقايق اسماء الله ، عالم را پر كرده است . و از تدبير هر گوشه اى از جهان ، يك يا چند اسم خداوند متجلى است . در دعاى كميل آمده است :((و باسمائك التى ملاءت اركان كل شى ء))خواندن خداوند با اسماء او، خواستن از مبداء و مشيتى است كه صفات و حقايق اسماء او در همه جا گسترده و متجلى است .
در قرآن مجيد، مجموعا 127 اسم از براى ذكر شده است . و آنها بنا به نقل تفسير الميزان (5) به ترتيب الفبا به قرار ذيل مى باشد:
الف : اله ، احد، اول ، آخر، اعلى ، اكرم ، اعلم ، ارحم الراحمين ، احكم الحاكمين ، احسن الخالقين ، اهل التقوى ، اهل المغفره ، اقرب و ابقى .
ب : بارى ، باطن ، بر، بصير و بديع .
ت : تواب .
ج : جبار و جامع .
ح : حكيم ، حليم ، حى ، حق ، حميد، حسيب ، حفيظ و حفى .
خ : خبير، خالق ، خلاق ، خير، خيرالماكرين ، خيرالرازقين ، خيرالحاكمين ، خيرالغابرين ، خيرالوارثين ، خيرالراحمين ، و خيرالمنزلين .
ذ: ذوالعرش ، ذوالطول ، ذوانتقام ، ذوالفضل العظيم ، ذوالرحمة ، ذوالقوة ، ذوالجلال و الاكرام ، ذوالمعراج .
ر: رحمن ، رحيم ، رؤ ف ، رب ، رفيع الدرجات ، رزاق و رقيب .
س : سميع ، سلام ، سريع الحساب ، و سريع العقاب .
ش : شهيد، شاكر، شكور، شديد العقاب و شديد المحال .
ص : صمد.
ظ: ظاهر
ع : عليم ، عزيز، عفو، على ، عظيم ، علام الغيوب و عالم الغيب و الشهادة .
غ : غنى ، غفور، غفار، غالب غافر الذنب .
ف : فالق الاصباح ، فالق الحب والنوى ، فاطر و فتاح .
ق : قوى ، قدوس ، قاهر، قهار، قريب ، قادر، قدير، قابل التوب و قائم على كل نفس بما كسبت .
ك : كبير، كريم و كافى .
ل : لطيف .
م : ملك ، مؤ من ، مهين ، متكبر، مصور، مجيد، مجيب ، مبين ، مولى ، محيط، مقيت ، متعال ، محيى ، متين ، مقتدر، مستعان ، مبدءى و مالك الملك .
ن : نصير و نور.
و: وهاب ، واحد، ولى ، والى ، واسع ، وكيل و ودود.
ه : هادى
در توحيد صدوق از حضرت رضا از پدرانش از اميرالمؤ منين از رسول خدا - صلى الله عليه و آله - نقل شده است كه فرمود: براى خداوند((99))اسم مى باشد كه هر كس خدا را به آنها بخواند، دعايش را مستجاب فرمايد.هر كس كه كه آنها را بشمارد، داخل بهشت مى شود، من آنها را در((قاموس قرآن))ماده حسن ، ذيل عنوان((اسماء الحسنى))نقل كرده ام .
در ميان آنها لفظ((الله))نيست ، زيرا هر يك از آن اسماء، به معناى خاصى دلالت دارد ولى لفظ((الله))صفت ويژه اى در آن ملحوظ نيست ، بلكه جامع همه آنهاست .
در دعاى جوشن كبير - كه يكى از ذخاير تشيع است و حتى در ميان اهل سنت يافت نمى شود و شيعه بايد به آن مباهات كند - هزار اسم براى خداى تعالى نقل شده است ؛ زيرا آن دعا صدبند مى باشد. و در هر بند، ده اسم اسماء حسنى آمده است . و در هر بند، ترجيعى دارد كه :((سبحانك يا لا اله الا انت ، الغوث الغوث خلصنا من النار يا رب ...))
آن دعا از حضرت سجاد از پدرش ، از جدش على بن ابى طالب از رسول خدا - صلوات الله عليهم - نقل شده است كه حضرت در يكى از جنگها، زره سنگينى در برداشت و آزارش مى داد.آن حضرت خدا را خواند كه جبرئيل نازل شد و عرض كرد يا محمد؟ خدايت سلام مى رساند و مى گويد: اين زره را بركن و اين دعا را بخوان ، آن امان است براى تو و امت تو...
مرحوم مجلسى آن را در بحار (6) از بلد الامين كفعمى نقل كرده است . و در صفحه 384 آمده است كه امام حسين - عليه السلام - فرمود:((پدرم مرا وصيت كرد كه اين دعا را حفظ كنم و بزرگ بدانم . آن را بر كفن او بنويسم . و همچنين آن را به اهل بيت خود ياد بدهم . و آنها را بر خواندن آن دعا ترغيب كنم)).
-----------------------------------------
1-  سوره اعراف ، آيه 180.
2-  سوره اسراء، آيه 110.
3-  سوره طه ، آيه 8.
4-  سوره حشر، آيه 24.
5-  تفسير الميزان ، ج 8، ص 373.
6-  بحار الانوار، ج 91، ص 382 - 397.
---------------------------------------
حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد على اكبر قرشى