تجسم و تمثل ملائكه

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

از حقايق مستفاد از قرآن مجيد آن است كه : ملائكه به شكل انسان در مى آيند و مجسم و ممثل مى شوند. و تا خود را نشان نداده اند، حتى انبيا هم نمى دانند كه آنها هستند، ما كيفيت آن را نمى دانيم اما در حقيقت ملائكه مى توانند به شكل انسان درآيند و از آن خارج شده و به خلقت اولى خود برگردند.


مرحوم شهيد مطهرى در بيان((ملك))عبارت خوبى دارد و او ملائكه را((نيروهاى با شعور))تعبير مى كند. در اين صورت مى توان گفت : ملك كه يك((نيروى با شعور))است اگر فشرده شود، شبيه ماده شده و مجسم ، ممثل و مرئى مى شود. و اگر به حال اول برگردد، ديگر قابل رؤ يت نخواهد بود. به نظر من((روح))و((جن))نيز چنين هستند.
در رابطه با ممثل شدن ملك و آمدن آن نزد حضرت مريم ؛ مادر حضرت عيسى - عليه السلام - و نشناختن مريم او را، در قرآن كريم چنين مى خوانيم :
((و اذكر فى الكتاب مريم اذ انتبذت من اهلها مكانا شرقيا فاتخذت من دونهم حجابا فارسلنا اليها روحنا فتمثل لها بشرا سويا، قالت انى اعوذ بالرحمن منك ان كنت حتقيا قال انما انا رسول ربك لاهب لك غلاما زكيا قالت انى يكون لى غلام و لم يمسسنى بشر و لم اك بغيا قال كذلك قال ربك هو على هين و لنجعله آية للناس و رحمة منا و كان امرا مقضيا)) (1)
يعنى :((ياد كن در قرآن ، مريم را كه از خانواده اش به مكان شرق مسجد كنار كشيد. و از آنها حايلى براى خود قرار داد. ما روح خود را به طرف او فرستاديم و براى او به صورت بشرى مستوى الخلقه ، ممثل و مجسم شد. مريم گفت : من فرستاده خداى تو هستم ؛ آمده ام تا پسر پاكى به تو بدهم . مريم گفت : از كجا مرا پسرى مى شود با آنكه نه كسى از روى حلال به من دست زده و نه زنا كارم ؟ روح گفت : جرين همان است كه گفتم . خدايت فرموده : اين كار براى من آسان است . و مى خواهيم او را معجزه و رحمت و پيامبرى از خود قرار بدهيم . و اين كار حتمى است)).
آيات شريفه ، صريح مى باشد در اينكه :
1 - ملك به صورت بشر در مى آيد و مجسم و ممثل مى شود.
2 - مريم او را انسان دانست و تا خودش نگفته بود، معلوم نبود كه او ملك است .
3 - مريم ملك را با چشم ديد و با او گفتگو كرد.
4 - خلقت عيسى - عليه السلام - قدرت نمايى خداوند بود وگرنه انسان از پدر و مادر به وجود مى آيد. و خداوند خواسته است تا بفهماند كه او محكوم نظام خلقت نيست بلكه به عكس است .
((و لقد جائت رسلنا ابراهيم بالبشرى قالوا سلاما قال سلام فما لبث ان جاء بعجل حنيذ فملما رءاايديهم لاتصل اليه نكرهم و اوجس منهم خيفة قالوا لا تخف انا ارسلنا الى قوم لوط و امراته قائمة فضحكت فبشرناها باسحاق و من وراء اسحق يعقوب قالت يا ويلتى ءالد و انا عجوز و هذا بعلى شيخا ان هذا لشى ء عجيب قالوا اتعجبين من امر الله رحمت الله و بركاته عليكم اهل بيت انه حيمد مجيد.)) (2)
يعنى :((فرستاده هاى ما به ابراهيم بشارت اسحاق را آوردند. و به او سلام گفتند، او نيز در جواب آنها سلام گفت . و بزودى گوساله بريانى نزد آنها آورد. و چون ديد دستشان به طعام برده نمى شود، آنها را نشناخت و احساس ترس كرد (و اگر مى شناخت نمى ترسيد) گفتند: نترس ما (ملك هستيم ) و براى قوم لوط فرستاده شده ايم . زن ابراهيم ايستاده بود كه به حال حيض افتاد، به او فرزندش اسحاق را مژده داديم كه بعد از اسحاق پسرش يعقوب خواهد شد. زن گفت : واى بر من ! آيا فرزند مى زايم با آنكه من پيرزن و شوهرم پيرمرد است ؟! گفتند: آيا از كار خدا تعجب مى كنى ؟! حال آنكه رحمت و بركات او مخصوص شما اهل بيت است . و خدا پسنديدده و با عظمت است)).
از آيات به طور صريح معلوم مى شود كه :
1 - ملائكه مجسم شده و به صورت انسان درمى آيند.
2 - حضرت ابراهيم - عليه السلام - آنها را ديد اما نشناخت و فكر كرد بشر هستند و لذا براى آنها غذا آماده كرد.
3 - ملائكه به همسر حضرت ابراهيم - عليه السلام - (سارا) مژده دادند كه از او اسحاق به دنيا خواهد آمد.
4 - به علت نزول ملائكه ، همسر حضرت ابراهيم - عليه السلام - به حالت قاعده درآمد، بنابراينكه :((ضحكت))به معناى حائض شدن باشد.
((و لم جائت رسلنا لوطا سى ءبهم وضاق بهم ذرعا و قال هذا يوم عصيب و جائه قومه يهرعون اليه و من قبل كانو يعلمون السيئات قال يا قوم هؤ لاء اطهر لكم فاتقوا الله و لا تخزون فى ضيفى اليس منكم رجل رشيد... قالوا يا لوط انا رسل ربك لن يصلوا اليك فاسر باهلك بقطع من الليل و لايلتفت منكم احد)) (3)
يعنى :((چون فرستاده هاى ما پيش لوط آمدند (حضرت لوط آنها را نشناخت و گمان كرد كه آنها جوانانى هستند كه به عنوان ميهمان آمده اند لذا) غمگين شد و در كارشان درماند و گفت : اين روز، روز سختى است (نه مى توانم ميهانان را از خانه برانم و نه مى توانم در برابر قوم خود از آنها دفاع كنم ) قوم او (وقتى دانستند كه براى حضرت لوط جوانانى به مهمانى آمده اند) به سوى او كشيده مى شدند. (و مى آمدند) و قبل از آن ، اهل گناهان بودند ( عمل لواط انجام مى دادند آن حضرت كه در مقابل هجوم قوم درمانده بود) گفت : اى مردم ! اين دختران من هستند كه بعضى از شما مى توانيد با آنها ازدواج كنيد. از خدا بترسيد و مرا درباره ميهمانانم خوار نكنيد. آيا مرد كاملى در ميان شما نيست ؟!... ملائكه گفتند: اى لوط! ما فرستاده خداى تو هستيم ، اينها هرگز به تو نتوانند رسيد. با خانواده خود در پاسى از شب از اين محل برويد و نبايد ملتفت شود از شما احدى)).
از آيات شريفه معلوم مى شود كه :
1 - ملائكه در شكل و صورت انسانها بوده اند.
2 - حضرت لوط - عليه السلام - آنها را نشناخت و تصور نمود كه آنها بشر مى باشند.
3 - قوم لوط نيز آنها را به صورت بشر ديده و در آنها طمع كرده اند .
4 - پس از آنكه خود را معرفى كردند، حضرت لوط - عليه السلام - دانست كه آنها فرشته مى باشند. اين حكايت در سوره عنكبوت ، آيه 31 - 34 و در سوره حجر، آيه 51 - 72 و در سوره ذاريات ، آيه 24 - 36 نيز آمده است . و مستفاد از همه آنها اين حقيقت است كه ملائكه مى توانند در صورت انسان ممثل و مجسم شوند.
يكى از اصحاب مشهور حضرت رسول - صلى الله عليه و آله -((دحيه كلبى))است . و او همان بود كه نامه رسول خدا - صلى الله عليه و آله - را براى هرقل پادشاه روم برد. و او برادر رضاعى حضرت است . و جبرئيل در صورت او به محضر حضرت مى آمد. اصحاب فكر مى كردند كه او((دحيه كلبى))است اما بعدا حضرت مى فرمود كه او جبرئيل بود.
و نيز آن حضرت به اصحاب فرموده بود كه :((اذا راءيتم دحية الكلبى عندى فلا يدخلن على احد)) (4) ؛ يعنى : چون دحيه كلبى را نزد من ديديد، كسى نزد من نيايد)).
ابن اثير نقل كرده است كه :((دحية بن خليفة صاحب رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم ... و كان جبرئيل ياءتى النبى صلى الله عليه و آله و سلم صورته احيانا و بعثه رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم الى قيصر رسولا سنة ست)) (5)
ناگفته نماند كه :((جن))نيز مانند((ملائكه))مجسم و ممثل مى شود. در اين رابطه آيات شريفه را در فصل((جن در قرآن))فصل :((جن مانند انسان كار مى كند))آورده ايم .
-----------------------------------------
1-  سوره مريم ، آيه 16 - 21.
2-  سوره هود، آيه 77 - 81.
3-  سوره هود، آيه 77 - 81.
4-  ر. ك : بحار الانوار، ج 37، ص 326. و ج 59، ص 209.
5-  الاصابة ، ماده دحيه .
---------------------------------------
حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد على اكبر قرشى