رؤ ياى ديگرى كه در كلام الله مجيد باز گو شده ، رؤ ياى دو جوان دربارى است كه در اثر تخلف به زندان افتاده بودند و در زندان با حضرت يوسف - عليه السلام - آشنا شدند. آن دو جوان يكى مرتب در خواب مى ديد كه انگور براى مشروب ساختن مى فشارد.
و ديگرى مى ديد كه بالاى سر خود، نان حمل مى كند و پرندگان از آن مى خورند. آنها خواب خود را براى يوسف - عليه السلام - نقل كرده و از او تعبير خواستند. يوسف - عليه السلام - بعد از قدرى صحبت و ارشاد انها به اولى فرمود: از زندان آزاد شده و ساقى و پياله گردان شاه خواهى شد. و به دومى فرمود: تو را به دار مى زنند و مرغان هوا از گوشت سر تو خواهند خورد. و اين تعبير خواب من ، حتما رخ خواهد نمود و خلافى در آن نيست .((قضى الامر الذى فيه تستفتيان))و در آيات وحى الهى چنين مى خوانيم :
((و دخل معه السجن فتيان قال احدهما انى ارانى اعصر خمرا و قال الاخرانى ازانى احمل فوق راءسى خبزا تا گل الطير منه نبنا بتاويله انا نريك من المحسنين قال ... يا صاحبى السجن اما احد كما فيسقى ربه خمرا و اما الاخر فيصلب فتا كل الطير من راءسه قضى الامر الدى فيه تستفتيان)) (1)
يعنى :((و با يوسف دو جوان ديگر هم (از نديمان و خاصان شاه ) زندانى شدند. يكى گفت : من خواب ديدم كه انگور (براى شراب ) مى افشرم و ديگرى گفت : من ديدم كه بر بالاى سر خود، طبق نانى مى بردم و مرغان هوا از آن به منقار مى خورند. يوسف تو ما را از تعبير آن آگاه كن كه تو را از نيكوكاران و دانشمندان جهان مى بينم . يوسف گفت :... اى دو رفيق زندان ! اما يكى از شما ساقى شراب شاه خواهد شد و آن ديگرى به دار آويخته شود (و آنقدر بر چوبه دار بماند) تا مرغان هوا، مغز سر او را بخورند. (آن مرد كه تعبير خواب خود را شنيد، براى رهايى از خطر خواب ، به دروغ منكر شد) يوسف گفت : در قضاى الهى راجع به امرى سؤ ال كرديد چنين حكم شده است)).
و همانطور شد كه حضرت يوسف - عليه السلام - گفته بود و چون پادشاه مصر خواب خود را براى درباريان گفت و آنها از تعبير آن عاجز ماندند، حضرت يوسف به ياد ساقى آمد و او براى تعبير خواب به زندان آمد.
واژه هاى الرحمن و الرحيم
((الرحمان و الرحيم))دو صفت از صفات خداوند و دو اسم از اسماء الله الحسنى هستند. رحمان ؛ صيغه مبالغه است و دلالت بر گسترش و همگانى بودن رحمت خداوند دارد. بنابراين ، رحمان و و رحيم ؛ يعنى خدايى كه رحمت او گسترده و هميشگى است .
به عبارت ديگر: رحمت خداوند داراى دو بعد است ؛ بعد اول ، گسترش و شمول آن است كه همه موجودات را فرا گرفته است ، چنانكه مى فرمايد:((و رحمتى وسعت كل شى ء)) (2) و از زبان ملائكه نقل فرموده كه گفته اند:((ربنا وسعت كل شى ء رحمة و علما)) (3)
و بعد دوم آن ، هميشگى بودن رحمت خداوند است كه مخصوص به زمانى دون رمانى نيست ، بلكه پيوسته و جاويدان است . چنانگه با قطع نظر از صفت مشبهه بودن ، جمله اسميه در آيات :((و انا التواب الرحيم)) (4) ،((انك انت التواب الرحيم)) (5) ،((انه هو الغفور الرحيم)) (6) تمامشان دلالت بر ثبات و دوام دارند.
اين مطلب را در كلام هيچ يك از مفسران رويت نكردم بجز در البيان آيت الله خوئى كه مى فرمايد:((رحمان))صيغه مبالغه است و از آن ، عموم استفاده مى شود. و اينكه رحمت خدا شامل همه چيز مى شود و((رحيم))صفت مشبهه يا صيغه مبالغه است . و از خصائص اين صيغه آن است كه از غرايز و از لوازم ذات است . لذا((رحيم))دلالت بر لزوم رحمت دارد و اينكه از ذات منفك نمى شود. (7)
و نيز در تفسير آلاء الرحمن ، سوره حمد، و نيز در صفحه 466 البيان مى فرمايد:((فالله رحمن قد وسعت رحمته كل شى ء و هو رحيم لا تنفك عنه الرحمة))
و در دعاى 54 صحيفه سجاديه مى فرمايد:((يا رحمن الدنيا و الاخرة و رحيمها صل على محمد و آل محمد و افرج همى و اكشف غمى))
درباره رواياتى كه مى گويند رحمان در دنيا و رحيم در آخرت است در الباين مى فرمايد: چاره اى جز از تاءويل يا طرح اين روايات نيست ؛
چون با قرآن مخالف هستند. لفظ((رحيم))در قرآن استعمال شده بدون آنكه اختصاص به مؤ منان يا اخرت داشته باشد (8) (چنانكه گذشت ).
-----------------------------------------
1- سوره يوسف ، آيه 36 و 41
2- سوره اعراف ، آيه 156
3- سوره غافر، آيه 7
4- سوره بقره آيه 160
5- سوره بقره آيه 128
6- سوره يوسف آيه 98
7- البيان ، ص 458
8- البيان ، ص 458
---------------------------------------
حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد على اكبر قرشى