شبهه آكل و مأكول

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

شبهه آكل و مأكول در رابطه با معاد جسمانى است . و خلاصه اش ‍ چنين است كه اگر انسانى ، انسانى را بخورد و يا حيوانى انسانى را بخورد و جزء بدن مأكول (خورده شده ) جزء بدن آكل (خورنده))گردد، اگر گوييم : آن جزء، اصلا برنمى گردد در اين صورت معاد مخدوش و يا نفى مى گردد و اگر جزء هر دو باشد اين محال است و اگر جزء يكى باشد، اولا: ترجيح بلا مرجح و ثانيا: نفى معاد در جزء ديگرى است . و خلاصه آن چنين است :
((((لو آكل انسانا حتى صار جزء بدن الماكول جزء بدن الاكل فهذا الجزء اما ان لايعاد فى كل واحد منهما و هو محال او يعاد فى احدهما وحده فلايكون معادا بعينه و معهذا يكون ترجيح بلا مرجح و ينتج انه لا يمكن اعادة جميع الابدان))))
از اين شبهه ، پاسخهاى مختلفى داده اند. قبل از اشاره به آن پاسخها لازم است بگوييم كه : قرآن كريم مى فرمايد: حقيقت انسان روح اوست و حفظ شخصيت او با روح مى باشد لذا خداوند متعال در جواب كفار كه مى گفتند:((((ء اذا ضللنا فى الارض ء انا لفى خلق جديد)) (1) ))فرموده :((((قل يتوفا كم ملك الموت ...))))يعنى انسان آن نيست كه پوسيده و در زمين گم مى شود، بلكه حقيقت انسان همان روح اوست كه ملك الموت هنگام مرگ ، آن را تحويل مى گيرد.
چنانچه قبلا نيز بيان گرديد در هيمن زندگى دنيا، در هر ده سال تمام بدن عوض مى شود و ذرات ديگرى جاى آنها را مى گيرد يك انسان شصت ساله حداقل ده بار بدنش عوض شده است اما چون روح او باقى است ، انسان همان انسان است و چون مساءله بدن در حساب نيست ، لذا روز قيامت اگر خداوند بدن را از هر جزء بروياند، وقتى روح وارد آن قالب شود، انسان همان انسان دنيايى خواهد بود در اينجا ابدا اين مساءله مطرح نيست كه اين قالب از چه روييده است . ظاهرا براى همين است كه اين شبهه نه در قرآن مجيد مطرح است و نه در روايات .
بلى از روايات معلوم مى شود كه در بدن انسان يك جزء اصلى وجود دارد كه آن هرگز از بين نمى رود و جزء بدن ديگران نخواهد شد و اگر احيانا به صورت غذا در بدن انسان ديگرى وارد شود جزء بدن او نشده و به وسيله مدفوعات از او دفع مى شود به اين روايت توجه بفرماييد:
((((عن عمار بن موسى ، عن ابى عبدالله عليه السلام قال : سئل عن الميت يبلى جسده ؟ قال : نعم حتى لا يبقى له لحم و لا عظم الا طينته التى خلق منها فانها لا تبلى تبقى فى القبر مستديره حتى يخلق منها كما خلق اول مرة)))) (2)
يعنى :((عمار بن موسى از امام - عليه السلام - از ميت سؤ ال كرد كه آيا بدنش مى پوسد؟ فرمود: آرى تا جايى كه براى او نه گوشتى مى ماند و نه استخوانى ، مگر گل او كه از آن آفريده شده بود آن نمى پوسيد بلكه به طور استداره و گردش در قبر مى ماند تا از آن خلق شود چنانكه اول بار آفريده شده بود)).
مضمون اين حديث آن است كه در بدن انسان يك جزء اصلى وجود دارد كه آن از بين نمى رود و آن در قبر مى ماند ظاهرا ز((مستديره))در بيان آن است كه : آن جزء در قبر و در وجود انسانها حيوانات و نباتات مى گردد و دفع مى شود. جزء هيچ يك از آنها نمى گردد تا بالاءخره خداوند او را از ان جزء مى آفريند؛ يعنى خداوند آن جزء را مى روياند و به شكل انسان در مى آورد، تا روح را كه قبضه قدرت اوست به همان قالب و بدن داخل فرمايد.
مرحوم خواجه نصير طوسى در((تجريد))مى فرمايد:((((و لا يجب اعادة فواضل المكلف))؛))يعنى معاد، فقط در اجزاء اصلى مكلف خواهد بود. اعاده همه اجزاء لازم نيست و آن تا آخر دنيا باقى است (و جزء هيچ چيزى نمى شود).
مرحوم صدر المتاءلهمين مى فرمايد:((((ان اندفاعه ظاهر بما مرمن ان تشخيص كل انسان انما يكون بنفسه لاببنه ...)))) (3)
منظر مرحوم خواجه نصير، به برگشت اجزاء اصليه است و از شبهه آكل و مأكول آن طور پاسخ داده است ولى ملاصدرا همان جواب را داده كه در آيات شريفه آمده است كه توضيح داده شد. و خلاصه قول مرحوم صدرا ان است كه تشخيص انسان و بقاى او با((روح))است نه بدن . احتمال دارد نظر مرحوم خواجه به روايت گذشته باشد كه مشروحا گفته شد.
-----------------------------------------
1-  سوره سجده آيه 10
2-  كافى ج 3 ص 251 (كتاب الجنائز) فقيه ج 1 ص 191 (احكام الاموات )
3-  منظومه سبزوارى ، ص 346
---------------------------------------
حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد على اكبر قرشى