در صحنه اى ديگر

(زمان خواندن: 6 - 12 دقیقه)

شايد شما نيز چون ما پذيرفته باشيد كه يكى از دقيقترين مقياسهاي كه بوسيله ى آن ميتوان شخصيت مردان را در نوسانها و دگرگونيهاى زندگى سنجيد ، وضع رفتار آنان در برابر تعهداتى است كه باختيار با آن تن در داده اند .
هر انسان با شخصيتى هر آنگاه كه تعهدى مى سپارد بخوبى آگاه است كه در صورت شكستن پيمان و نپائيدن عهد ، لطمه اي بزرگ بر حيثيت انسانى و نام نيك و حريم شخصيت او وارد مىآيد بسهولت ميتوان انسانى را در نظر گرفت كه در راه قولى كه داده يا تعهدى كه سپرده جان خود را از دست بدهد ، اين چنين شخصى كشته ى يك خوى عالى انسانى است كه بخاطر آن ، چشم از افق محدود اين زندگى بسته ولى قلمرو نامحدود زندگانى ابدى را بدست آورده است علاوه بر اين در بناى انسانيت ايده آل كه در مجموع ، كانون هر نيكى و زيباي است ، خشت تازه اى بكار زده است .
ولى آن عهد ناپايدار پيمان شكن دروغ پرداز كه با خوشرواي و لبخند و عده اي بدروغ مى دهد و سپس با تر شرواي و پشيمانى از وعده ى خود باز ميگردد ، اينچنين كسى را باسانى نميتوان انسان دانست ، او از سواي دشمن انسانيت است كه پايه هاى انسانيت را ويران ساخته و مقررات آنرا ناديده گرفته ، و از سوى ديگر دشمن خويشتن ، زيرا كه خود را مورد نفرت و تحقير و بدنامى و محروميت از اعتماد جامعه قرار داده است منطق سست و بيپاى : ( هدف ، مجوز وسيله است) نيز نمى تواند براى او عذرى بحساب آمده و از او دفاع كند چه اين عذر ، خود گناهى بزرگ است چندان كه ساحت آمرزش را گنجايش آن نيست هدف ها با اختلاف ، هر يك بر حسب قرار دادهاى عمومى داراى ارزشى مخصوص بخود مى باشند ، هر هدف بايد از وسيله اي كه متناسب با ارزش و اعتبار آن است برخوردار باشد و هيچ هدفى را نميتوان شريف و ارزشمند دانست مگر آنگاه كه دست يافتن بر آن با وسائلى شرافتمندانه امكان پذير باشد .
اين يكى از جلوه هاى خير عام است كه از آغاز بناى اجتماعات ، مردم همگى بر اعتبار و ارزش سوگند و پيمان همداستان شده اند و اديان آسمانى همگى بر اين رسالت هماهنگ بوده اند كه عهد ، مسئوليت آور است.
گويا بهتر آنست كه در اينمورد به فرمان اميرالمؤمنين على عليه السلام به مالك اشتر نخعى گوش فرا دهيم ، در اين فرمان چنين آمده است :
( اگر با دشمنت پيمانى بستى يا نزد او تعهدى سپردى ، پاس آن عهد و پيمان را بدار و جان خود را سپر آن قرار ده ، زيرا كه آدميان با همه اختلاف نظرها و جداي راهها ، بر هيچ فريضه اي از فرائض خدا همچون احترام به عهد و پيمان همداستان نشده اند مشركان نيز با خود - نه با مسلمانان - بر اين واجب گردن نهاده اند ، چه ، عواقب مكر را شناخته و بال و زحمت آن را دانسته اند پس زنها در وعده ى خود خيانت مورز و عهد خود را مشكن و دشمن خود را نيز فريب مده ، زيرا هيچكس جز نادانى بدبخت بر خدا جرئت نمى ورزد همانا خداوند عهد و پيمان خود را مأمنى قرار داده كه همگان بر اثر رحمت الهى در آن شريكند و حريمى كه تمامى بندگان در حصار آن در آسايشند و در پناه آن بهره مند) .
اكنون پس از توجه به اين حقائق ، چون به موضوع مورد بحث باز مى گرديم مى بينيم تعهداتى كه حسن بن على عليه السلام از معاويه گرفته و در متن قرار داد صلح مورد توافق واقع شده ، از همه ى عهدها و پيمانهاي كه تاريخ بياد دارد مؤكدتر و بظاهر مستحكم تر بوده است و اين معاويه بود كه آخرين نسخه ى قرار داد را بخط خود نوشت و مهر كرد و جاى تعجب نيست اگر افكار عمومى در جهان اسلام آنروز ، وفا به چنين عهدها و سوگندها را آنچنانكه زيبنده ى شخصيتهاي از آن رديف است ، از دو امضاء كننده ى قرار داد ، انتظار برده باشد .
بدين جهت بود كه وقتى معاويه در مسجد كوفه و بر فراز منبر و در حاليكه هنوز كمتر از يكهفته از امضاى قرار داد مى گذشت ، آنچنان بصراحت پيمان خود را شكست و ( بروايت مدائنى ) گفت : هر عهدى بسته ام بزير اين دو پاى من ! و بنام بروايت ( سبيعى) نام حسن را نيز برده و گفت : هر تعهدى به حسن سپرده ام بزير اين دو پاى من است ، بدان وفا نخواهم كرد ! اين عمل در مجتمع اسلامى اثرى صاعقه آسا گذارد .
و بدين ترتيب ، آن بهره مند دنيا و تهيدست اخلاق ، با پشت پا زدن علنى به سوگندها و تعهدهاى خود ، از درجه ى اعتماد و اطمينان مردم بكلى سقوط كرد و در مقياسهاى معنوى مورد توافق انسانها ، كموزن ترين آدمى بشمار آمد و جزاى شايسته ى او همين بس كه بيشتر فريب خوردگان ظاهر حق بجانب او ، باوى همانگونه رفتار كنند كه وى با تعهدها و پيمانهاى خود كرده بود : به هيچ نشمردن و سبك گرفتن .
چه ميدانيم ؟ ! شايد اينجا همان نقطه ى عطف و دو راهى آشكار تاريخ است : راهى به گذشته ى مغلوب و راهى به آينده ى پيروزمند و غالب يعنى فرجام نبرد تاريخ حسن و معاويه و شايد اين چشم انداز همان جاده ى شگفت انگيزى است كه حسن را به آن فرجام رسانيد و معاويه با همه ى درايتى كه در باب مصالح خود داشت ، از آن غافل ماند و شكست خورد .
چنانكه ميدانيم ، امام حسن از هر كس با معاويه و بميزان بهره مندى او از راستى و وفا آشناتر بود ، او كه مؤكدترين تعهدها و پيمانها را از معاويه مى گرفت منظورش اين نبود كه به راستى و وفاى او هر چه بيشتر اطمينان يابد بلكه ميخواست تا كودنترين افراد را نيز بميزان صداقت و راستگواي و وفا و شرف او واقف سازد .
اين نقطه ى شروعى بود كه امام حسن عليه السلام پيشروى خود را بسوى دومين صحنه ى جنگ با معاويه از آن آغاز كرد و همينجا نخستين سنگ را در شكل جديد بناى رسالت اهل بيت ، كار گذاشت بعدها هر چه موكب زمان به پيش رفت اين طرح نيز با گامهاى موفقيت آميز و به آرامى و تدريج ، پا بپاى زمان پيشروى كرد و طليعه هاى موفقيت ، همچون دسته هاى منظم سپاهى عظيم كه پى در پى و بكمك يكديگر مى رسند ، پديدار گشت .
اى بسا پيروزى كه پديد آمدنش را به سلاح نيازى نيست و اى بسا پيروزى كه در شكل ابتداي آنچنان رنگ شكست مى گيرد كه همه آنرا تسليم محض مى پندارند ولى چشم خردمندان گوهر درخشنده ى پيروزى را بر تارك آن مى نگرد .
چند نمونه از برجسته ترين گامهاى موفقيت آميزى كه طرح صلح در راه بدنام كردن معاويه - در زندگى و پس از مرگ - و رسوا ساختن بنى اميه بطور عام ، بدان نائل آمد بدينقرار بود :
تعداد زيادى از شخصيتهاى بارز مملكت اسلامى را در آغاز دوره حكومت مستقل معاويه با او دشمنى بر انگيخت ، برخى از آنان آشكارا او را لعن كردند ، برخى ديگر او را پليد و ناپاك خواندند ، گروهى روياروى او باوى در افتادند ، بعضى با او قطع رابطه كردند ، بزرگمردى كارهاى او چندان ناپسندش آمد كه از اندوه آنها جان سپرد ، بزرگ ديگرى درباره ى او گفت : بخدا شخص غدارى بود و بالاخره ، شخصيتى چنين قضاوت كرد كه : در معاويه چهار خصلت بود كه فقط يكى از آنها براى هلاكت و بدبختى او كفايت مى كرد ( 1 ) و از اينگونه ابراز مخالفت با او از مردان و زنان بسيارى سرزد كه اكنون در صدد شمارش آنان يا ايراد سخنانشان نيستيم .
گروههاي را كه در مواد قرار داد از آنان بصورتى ياد شده - اعم از اينكه براى آنان تقاضاى امنيت جانى شده يا حق مالى خاصى تعيين گشته بود - در جبهه مخالف معاويه قرار داد و براى او دشمنانى از اين افراد آفريد و در نتيجه ناگهان معاويه در چشم انبوهى از مردم بصورت دشمن خونخوارى مجسم شد كه چون تعهدات خود در مورد جان و مال ايشان را زير پا نهاده ، نميتوان بر جان و مال خود از او ايمن بود .
معاويه پنداشته بود كه با شكستن عهد و پيمانها خواهد توانست به بيعت پسرش يزيد شكل رسمى ببخشد و سنتهاى مقرر و رائج اسلامى در امر بيعت و شايستگى خلافت را ، ناديده بگيرد ليكن واقعيت خيلى زود او را به اشتباه خود واقف ساخت زيرا همين بيعت موجب آن شد كه عموم مسلمانان كه از لحظه ى نامزد كردن يزيد براى خلافت ، با مقاصد پليد بنى اميه درباره ى اسلام آشنا شده بودند ، يكباره باوى بدشمنى برخيزند .
بعدها جنايات خونين و آشكارى كه پس از شكستن صلح از معاويه سر زد ، يعنى قتل نيكمردان بيگناه مسلمان كه همه از صحابه ى پيغمبر يا از تابعين بودند ، هر يك عامل جداگانه اي بود كه با زمينه ى قبلى طرح امام حسن و همگام با نقشه اي كه در اين طرح نهفته بود ، كار معاويه را به فضاحت كشانيده و بر حيثيت معنوى او لطمه اي گران وارد مىآورد .
ماجراى حسين عليه السلام در كربلا - بسال 61 هجرى - قويترين تيرى بود كه امام حسن از پيش در كمان نهاده و بدست برادرش حسين ، دشمن مشترك خود و برادر و پدرش را آماج آن ساخته بود .
فراموش نميكنيم كه وى در روز وفات به برادرش گفت : ( هيچ روزى چون روز تو نيست ، اى ابا عبدالله) !
اين سخن با همه ى ايجاز و ابهام عمدى اش ، تنها رازى است كه از حسن عليه السلام درباره ى نقشه ى نهانى وى شنيده شده است ، نقشه اي كه از لحظه ى صلح تا روز صدور اين كتاب ، از شش جهت دچار غموض و ابهام بوده است در اين سخن كوتاه ، لحن ( فرمانده بزرگ) ى را مى بينى كه فرماندهان زير دست را به كارها و وظائفشان ميگمارد و هر نقشى را به تناسب ، به هر كسى محول مى كند ، آنگاه برادر خود و نقش او را در آنميان مشخص ميدارد و ميگويد : ( هيچ روزى چون روز تو نيست) .
و طبيعى بود كه موقعيتهاى زمانى ، فصلهاى بيكديگر وابسته ى آن نقشه ى كلى را پى در پى تحقق بخشد و هر يك از حلقه هاى اين زنجير پيوسته ، حلقه ى بعدى را زنده كند و هر شعله اي شعله ى بعدى را بوجود آورد و همينطور تا آخر .
امام حسن براى هر يك از اين گامها و مرحله ها از روز گفتگوى صلح ، محاسبه ى لازم را كرده و از آن گذشته ، روحيات حريف را هم كه از خصومتى فراوان نسبت به او و برادرش و شيعيانش و هدفهايش خبر ميداد ، بطور كامل بررسى نموده بود و اين بررسى ها و محاسبه هاى وسيع بود كه قاعده و پايه ى تصميمهاى آينده ى امام حسن را در مورد خود و دشمنش پى ريزى مى كرد .
و باز طبيعى بود كه اگر حسن بن على خود شخصا مهلت آن نيابد كه پا بپاى اين تصميم ها پيش رفته و بدست خود نقشه اش را عملى كند ، برادرش حسين را بدينكار بگمارد و اين همان مطلبى است كه در آغاز اين گفتار بدان اشاره كرديم .
و بدينصورت ، نهضت جاويدان حسين ، عبارت بود از يك مرحله ى بسيار مهم و حساس در نقشه ى كلى برادر نابغه ى عظيم الشأنش امام حسن .
و همواره فاجعه ى كربلا كه تمامى لغت هاى روى زمين از آن سخن گفته اند ، لكه ى سياهى خواهد بود كه تاريخ بنى اميه را قرين ننگ و عار مى سازد تا وقتى كه از كربلا نشانى و از بنى اميه نامى باقى است .
پس از واقعه ى كربلا نيز همواره اين طرح عميق و دراز مدت در فاصله هاى نزديك تاريخ ، پى در پى حوادثى بزرگ مىآفريد كه همه بدون استثناء از متن نظام اموى - كه از عهد معاويه تا دوران پسر عمويش ( حمار) ( 2 ) در بيشتر خصوصيات يكنواخت بود - سرچشمه مى گرفت .
( امويگرى) در قاموس مسلمانانى كه روى مسلمانى آنان حساب مى شد بمعناى ( ( حكومت ستمگر جبار بى رويه ى بى اعتنا به بيشتر نواميس دينى) معروف شد ، خصومت مردم با ايشان با گذشت زمان ، شدت يافت تا آنجا كه هر جا پرچمى بر ضد بنى اميه و براى مبارزه با ايشان با هتزاز در مىآمد ، كمتر از هزاران و دهها هزار بيعت كننده ى بر مرگ نداشت .
بنابراين ، بپذيريم كه ( صلح) بذرى بود كه از اعماق مصالح اسلام و مصالح اهل بيت عليهم السلام و هم از متن وحى مايه مى گرفت و تصديق كنيم كه امام حسن پس از گذشت مدتى كمتر از يك قرن ، در چهره ى حريف فاتح و غالبى نمودار شد كه رقيب خود را در تاريخ شكست داده است .
گامهاي موفق ، سياستى متصاعد و پيشتاز ، در عين آرامش و فروتنى و استتار و در زير پرچم اصلاح و مسالمت و حفظ جانها .
و راستى مگر عظمت جز اين چيز ديگرى است ؟ !
------------------------------------------------
1 - آنكس كه او را لعنت كرد ، دوست خود او : ( سمره) بود و آنكس كه او را پليد و ناپاك خواند رفيق نزديكش ( مغيره) بود و آنكس كه روبرو او را كوبيد ( عايشه) بود و آنكس كه با او قطع رابطه كرد ( مالك بن هبيره ى سكونى) بود و آنكس كه از اندوه جنايات او جان سپرد ( ربيع بن زياد حارثى ) ) بود و آنديگرى ( ابواسحاق سبيعى) و آن آخرين ( حسن بصرى) بود در اينباره ها رجوع كنيد به شرح نهج البلاغه و ( كامل) ابن اثير و ( مروج الذهب) و غيره .
2 - وى ( مروان اموى) است ملقب به ( حمار) و هم ملقب به ( جعدى) ( بخاطر انتساب به مربيش جعد بن درهم ) كه حكومت بنى اميه در زمان وى منقرض شد مربى او ( اين درهم) زنديق بود و آئين خود را بوى تعليم داد و مردم بخاطر انتسابش به ( جعد) او را مذمت مى كردند چون فاتحان عباسى او را تعقيب كردند وى اهل حرم خود را به كليساي در شهر ( بوصير) سپرد و خود گريخت ! گواي با مساجد رابطه اي نداشت ! در اينباره بنگريد به ( كامل) ابن اثير ( ج 5 ص 159 ) .
----------------------------------------------
مولف :امام سيد عبدالحسين شرف الدين
مترجم : حضرت آيت الله سيد على خامنه اى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page