تذكرات حضرت امير عليه السلام به طلحه

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

سپس حضرت رو به طلحة كرد و فرمود: اى طلحة ، زنان شما همراهتان هستند! گفت : نه ، فرمود: شما سراغ زنى (يعنى عايشه همسر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ) رفتيد كه در كتاب خدا جاى او نشستن در خانه اش ‍ است (1) و او را در معرض ديد مردم قرار داده ايد و همسران خود را در خيمه ها و حجله ها حفظ كرده ايد؟ شما با پيامبر صلى الله عليه و آله به انصاف رفتار نكرده ايد كه زنان خود در خانه ها نشانده ايد و همسر پيامبر صلى الله عليه و آله را بيرون آورده ايد، با آنكه خداوند دستور داده كه همسران آن حضرت جز از پشت پرده سخن نگويند. (2)


سپس فرمود: به من خبر بده چرا عبدالله بن زبير امام جماعت شماست ؟ آيا يكى از شما به ديگرى راضى نمى شود، چرا عربهاى بيابانى را به جنگ من دعوت كرده ايد؟
طلحة گفت : اى مرد، ما در شورا(ى شش نفره كه به دستور عمر براى تعيين خليفه از ميان خود بر پا شده بود) شش نفر بوديم كه يك نفرمان (عبدالرحمن ) مرد و ديگرى (عثمان ) كشته شد و امروز ما چهار نفريم كه همگى نسبت به تو بى رغبتيم .
حضرت فرمود: در اين مطلب چيزى بر عليه من نيست (زيرا) هنگامى كه ما در شورا بوديم كار به دست غير ما بود (ما مجبور بوديم يكنفر را انتخاب كنيم ) و اكنون در دست من است ) (حاكم مشخص شده است ) آيا اگر من مى خواستم بعد از بيعت عثمان (دوباره ) امر خلافت را بصورت شورى درآورم (همچنانكه شما مى گوئيد) آيا چنين حقى داشتم ؟ طلحة گفت : نه ، حضرت فرمود: چرا؟ گفت : چون تو با اختيار بيعت كردى .
حضرت فرمود: چطور با اختيار بيعت كردم در حاليكه انصار با شمشيرهاى برهنه (طبق دستور عمر) مى گفتند: اگر شما مشورت را تمام كرديد و با يكى از خودتان بيعت كرديد وگرنه گردن همه شما را خواهيم زد!
آيا هنگامى كه شما با من بيعت كرديد كسى چيزى از اين گونه سخنان را به تو و اصحابت گفت ؟
دليل من بر مجبور بودن در بيعت ، واضح تر است از دليل تو، تو و رفيقت به اختيار خود و بدون اجبار با من بيعت كرديد و شما اولين كسانى بوديد كه اينكار را انجام داديد و كسى به شما نگفت : بايد بيعت كنيد وگرنه شما را مى كشم .
طلحة برگشت و جنگ درگرفت ، طلحة كشته شد و زبير فرار كرد. (3) (گر چه در ميان راه كشته شد)
-----------------------------------------------
1- اشاره به آيه 33 احزاب .
2- اشاره به آيه 53 احزاب .
3- سليم بن قيس ، ص 21، و حكى عن البحار، ج 32، ص 216 و الاحتجاج للطبرسى .
-------------------------------------
سيد محمد نجفى يزدى