امام صادق (علیه السلام) را بهتر بشناسیم

(زمان خواندن: 7 - 13 دقیقه)

نام شريفش جعفر، كنيه ‏اش ابوعبدالله و ابواسماعيل و لقب هايش‏ فاضل، قائم، طاهر، كافل، منجی و مشهورترين آنها صادق بود. درروز جمعه هفدهم ربيع الاول سال ‏83 هجری قمری هنگام طلوع فجر در مدينه چشم به جهان گشود و در بيست و پنجم شوال سال 148 هجری‏ قمری در سن شصت و پنج‏ سالگی در مدينه چشم از جهان فرو بست و در كنار پدر و جد (امام باقر و امام سجاد و عموی جدش امام‏ حسن مجتبی علیهم السلام) در قبرستان بقيع به خاك سپرده شد. پدرش ‏26 ساله بود كه او به دنیا آمد. دوازده سال از عمر شريفش را در كنارجدش امام سجاد (علیه السلام) و نوزده سال را در كنار پدرش امام باقر(علیه السلام)گذراند. مدت امامت آن گرامی 34 سال بود كه حدود هجده سال آن(132-114ه ) همزمان با حكومت امويان بود و شانزده سال آن(148-132 ه) همزمان با حكومت عباسيان.

 

امام صادق (علیه السلام) را بهتر بشناسیم
آن حضرت با پنج تن از خلفای بنی اميه هشام بن عبدالملك(125-105 ه )، وليد بن يزيد (126-125ه)، يزيد بن وليد(1267ه)، ابراهيم بن وليد (127ه) و مروان بن محمد ملقب به ‏حمار (132-127ه) و دو تن از خلفای بنی عباس ابوالعباس سفاح(132-136) و ابو جعفر منصور (158-136ه) معاصر بود.
در مدت امامت آن حضرت در قلمرو اسلام حوادث مهمی روی داد. تنی‏ چند از علويان عليه حكومت وقت قيام كردند. زيد بن علی بن‏ الحسين پسر امام سجاد(علیه السلام) در سال 121 هجری عليه هشام بن‏ عبدالملك اموی در كوفه قيام كرد و به شهادت رسيد. يحيی پسر زيد نيز چند سال بعد در خراسان قيام كرد و كشته شد. محمد بن ‏عبدالله معروف به نفس زكيه نوه امام حسن مجتبی(علیه السلام) نيز در سال ‏145 هجری عليه حكومت عباسی عليه منصور دوانيقی در مدينه‏ قيام كرد ولی كارش به جايی نرسيد و كشته شد. برادر اين محمد،ابراهيم بن عبدالله هم در همان سال در بصره عليه منصور قيام‏ كرد و كشته شد. از جمله مهمترين حوادث سياسی اجتماعی دوران‏ امامت امام صادق(علیه السلام) انتقال حكومت از امويان به عباسيان بود.
عباسيان كه از سال 100 هجری يك نهضت فرهنگی پنهانی را بنياد كرده بودند و عليه امويان در خراسان مخفيانه تبليغ می‏كردند سرانجام در سال ‏129 هجری به يك قيام نظامی به رهبری ابومسلم‏ خراسانی دست زدند و در سال 132 هجری ابوالعباس سفاح را در كوفه به خلافت رساندند و در همان سال مروان حمار آخرين خليفه ‏اموی در مصر به دست ‏سپاه خراسان كشته شد.
در دوره امامت امام صادق(علیه السلام) مسلمانان بيش از پيش به علم و دانش روی آوردند و در بيشتر شهرهای قلمرو اسلام بويژه درمدينه، مكه، كوفه، بصره و... مجالس درس و مناظره ‏های علمی داير و از رونق خاصی بر خور دار گرديد. در اين مدت و با استفاده از فرصت ‏به دست آمده امام صادق(علیه السلام) توانست علوم و معارف اهل بيت ‏را بيان كرده در همه‏ جا منتشر كند. سفرهای اجباری و اختياری ‏امام به عراق و به شهرهای حيره، هاشميه و كوفه و مدتی اقامت‏ در كوفه و برخورد با اربابان ديگر مذاهب فقهی و كلامی نقش ‏بسزايی در معرفی علوم اهل بيت و گسترش آن در جامعه داشت. دراين شهرها مدينه، كوفه، حيره، هاشميه و مكه در ايام حج ‏گروه های مختلف برای فراگيری دانش نزد آن حضرت می ‏آمدند و ازدريای دانش او بهره می‏بردند. بزرگان اهل سنت چون مالك بن انس،ابوحنيفه، سفيان ثوری، سفيان بن‏ عيينه، ابن جريح، روح ابن قاسم ‏و... ريزه خوار خوان دانش بيكران او بودند. آن اندازه كه ‏دانشمندان و راويان از او حرف و حديث نقل كرده و از دانش وی‏ بهره برده ‏اند از هيچ يك از ديگر ائمه و ديگر خاندان اهل بيت،آن اندازه نقل نكرده ‏اند. هيچ محدث و فقيهی به اندازه آن حضرت ‏مساله پاسخ نگفته است. بر خورد وی با گروه های مختلف مردم سبب ‏شد كه آوازه شهرتش در دانش و بينش دينی، علم و تقوی، سخاوت وجود و كرم و... در تمام قلمرو اسلام طنين انداز شود و مردم ازهر سو برای استفاده از دانش بيكران وی رو سوی او كنند.
دانشمندان علم حديث‏ شمار كسانی را كه مورد اعتماد بوده ‏اند راويان ثقه و از آن حضرت حديث نقل كرده ‏اند تا چهار هزار نفررا نوشته‏ اند.
ظاهرا نخستين ‏بار ابن عقده اين شمارش را انجام داده است. (نك‏مناقب، 4/369 دارالاضواء) شيخ طوسی در كتاب رجال خود سه هزار و دويست و سی و چهارتن از اين راويان از جمله دوازده زن را نام‏برده است. (نك: رجال طوسی، اصحاب الصادق(علیه السلام) در اين دوره علوم‏ و فلسفه ايرانی، هندی و يونانی به حوزه اسلامی راه يافت و بازار ترجمه علوم گوناگون از زبان های مختلف به زبان عربی گرم‏و پررونق گرديد. همچنين مكتبهای كلامی و فرقه‏ های مذهبی و فقهی‏ در اين عصر پايه گذاری شد. مناظرات امام صادق(علیه السلام) با اربابان‏ دانشهای گوناگون چون پزشكان، فقيهان، منجمان، متكلمان، صوفيان ‏و... بويژه مناظرات وی با ابوحنيفه مشهور و در منابع شيعه وسنی ثبت است. (نك مناقب: 4/305-233، كشف الغمه: 2/430-367) به‏عنوان مثال چگونگی گردش خون در بدن و وظائف گلبول ها را امام صادق(علیه السلام) دست كم هزار سال پيش از دانشمندان غربی بيان كرده‏ است. (بنگريد: توحيد مفضل).

شمايل
بيشتر شمايل آن حضرت مثل پدرش امام باقر(علیه السلام) بود. جز آنكه كمی‏ باريكتر و بلندتر بود. مردی بود ميانه بالا، افروخته روی،پيچيده موی و پيوسته صورتش چون آفتاب می درخشيد. در جوانی‏ موهای سرش سياه بود. بينی‏اش كشيده و وسط آن اندكی بر آمده بودو برگونه راستش خال سياهی داشت. محاسن آن جناب نه زياد پر پشت ‏و نه زياد تنك بود. دندانهايش درشت و سفيد بود و ميان دو دندان پيشين آن گرامی فاصله داشت. بسيار لبخند می‏زد و چون نام‏ پيامبر برده می‏شد رنگ رخسارش زرد و سبز می‏شد. در پيری سفيدی‏ موی سرش بر وقار و هيبتش افزوده بود.

آراستگی ظاهر
بسيار با ابهت ‏بود. چندان كه چون دانشمندان زمانش به قصد پيروزی بر او برای مناظره ‏های علمی به ديدارش می رفتند، با ديدن او زبانشان بند می ‏آمد. همواره با وقار و متين راه می‏رفت‏ و به هنگام راه رفتن عصا در دست می‏گرفت. ظاهرش هميشه مرتب و لباسش اندازه بود. به وضع ظاهر خود بسيار اهميت می داد. موهای‏ سر و صورتش را هر روز شانه می‏زد. عطر به كار می برد و گل‏ می‏ بوئيد. انگشتری نقره بانگين عقيق در دست می‏كرد و نگين عقيق‏ بسيار دوست می‏داشت. هنگام نشستن گاه چهار زانو می‏نشست و گاه‏ پای راست را بر ران چپ می ‏نهاد. در اتاقش نزديك در و رو به ‏قبله می‏نشست. لباسهايش را خود تا می‏كرد. گاه بر تخت می‏خوابيد و گاه بر زمين. چون از حمام بيرون می‏ آمد لباس تازه و پاكيزه‏ می‏پوشيد و عمامه می‏گذاشت.

لباس پوشيدن
در لباس پوشيدن هم ظاهر را حفظ می‏كرد و هم توانايی مالی را و می‏فرمود: «بهترين لباس در هر زمان، لباس معمول مردم همان‏ زمان است.» هم لباس نو می‏پوشيد و هم لباس وصله‏ دار. هم لباس‏گران قيمت می‏پوشيد و هم لباس كم بها و می‏فرمود: «اگر كهنه ‏نباشد، نو هم نيست.» لباس كم بها و زبر را زير و لباس نرم وگران قيمت را روی آن می‏پوشيد و چون «سفيان ثوری‏» زاهد به وی‏ اعتراض كرد كه «پدرت علی (علیه السلام) لباسی چنين و گرانبها نمی‏پوشيد» فرمود: «زمان علی (علیه السلام) زمان فقر و نداری بود و اكنون همه چيز فراوان است. پوشيدن آن لباس در اين زمان لباس ‏شهرت است و حرام خداوند زيبا است و زيبايی را دوست دارد و چون‏به بنده ‏اش نعمتی می‏دهد، دوست دارد بنده ‏اش آن را آشكار كند.
سپس آستين را بالا زد و لباس زير را كه زبر و خشن بود، نشان‏داد و فرمود: «لباس زبر و خشن را برای خدا پوشيده ‏ام و لباس ‏روئين را كه نو و گرانبها است‏ برای شما.» هنگام احرام و انجام فريضه حج ‏برد سبز می‏پوشيد و به گاه نماز پيراهن زبر و خشن و پشمين. لباس سفيد را بسيار دوست داشت و چون به ديدن‏ ديگران می‏رفت آن را برتن می‏كرد. نعلين زرد می‏پوشيد و به كفش ‏زرد رنگ و سفيد علاقه ‏مند بود.

غذا خوردن
به هنگام غذا خوردن چهار زانو می‏نشست و گاهی هم بر دست چپ‏ تكيه می‏كرد و غذا می‏خورد. رعايت‏ بهداشت را به ويژه به هنگام غذاخوردن بسيار مهم می‏شمرد. همواره هم پيش از غذا خوردن دستانش ‏را می‏شست و هم بعد از غذا، با اين تفاوت كه پيش از غذا دستانش ‏را بعد از شستن، با چيزی چون حوله خشك نمی‏كرد ولی پس از غذا آنها را می‏شست و خشك می‏كرد. اگر هنگام غذا خوردن دستانش تميز بود آنها را نمی شست. هميشه غذا را با گفتن «بسم الله‏» شروع ‏می‏كرد و با جمله «الحمدالله‏» به پايان می‏برد. نيز غذا را با نمك آغاز و با سركه تمام می‏كرد. به هنگام خوردن غذا «الحمدلله‏» بسيار می‏گفت و نعمت های خدا را سپاس می‏گفت. غذارا داغ نمی‏خورد بلكه صبر می‏كرد تا معتدل شود، ميل می‏كرد. به‏ وقت‏ خوردن از آن قسمت ظرف كه مقابلش بود غذا می‏خورد. هيچگاه ‏در حال راه رفتن غذا نمی‏خورد. و هيچ وقت‏ شام نخورده‏ نمی‏خوابيد. همواره به اندازه غذا می‏خورد و از پرخوری پرهيز می‏كرد. بعد از غذا خوردن خلال می‏كرد.

عبادت
امام صادق(علیه السلام) از اعاظم عباد و اكابر زهاد بود. از سه حال خارج‏ نبود: يا روزه داشت، يا نماز می‏خواند و يا ذكر می‏گفت. چون‏ روزه می‏گرفت ‏بوی خوش به كار می ‏برد و بعد از ماه رمضان بی ‏درنگ ‏زكات فطره روزه خود، خانواده و خدمتكارانش را می‏پرداخت.
شبهای قدر را اگر چه مريض بود تا صبح در مسجد به نيايش وعبادت می‏گذراند. چون نيمه شب برای خواندن نماز شب بر می‏خاست‏ با صدای بلند ذكر می‏گفت و دعا می‏خواند تا اهل خانه بشنوند و هركس بخواهد برای عبادت برخيزد. هنگامی كه ماموران حكومت‏ برای دستگيری وی شبانه از ديوار منزلش وارد می‏شدند، او را درحال راز و نياز با توانای بی‏ همتا يافتند. آن گرامی ذكر ركوع وسجود را بسيار تكرار می‏كرد.
امام صادق(علیه السلام) خداوند را همه جا حاضر و او را بر اعمال خود ناظر می‏دانست. از اين رو به‏ گاه نيايش مجذوب خداوند می‏شد. مالك‏بن انس می‏گويد: «با امام صادق بر او درود خدای باد حج‏ گزاردم، به هنگام تلبيه هرچه می‏كوشيد تا لبيك بگويد، صدايش درگلو می‏ماند و چنان حالتی به او دست می‏داد كه نزديك بود از مركبش به زير افتد. گفتم: چاره‏ای نيست‏ بايد لبيك گفت. فرمود:
چگونه جرات كنم لبيك بگويم، می‏ترسم خداوند بگويد: «نه ‏لبيك‏» چون زبان به لبيك می‏گشود، آن قدر آن را تكرار می‏كرد كه ‏نفسش بند می ‏آمد. قرآن را بسيار بزرگ می‏داشت و آن را در چهارده ‏بخش قرائت می‏فرمود.

برنامه زندگی
كار
امام صادق(علیه السلام) در زندگی برنامه ‏ای منظم داشت و هركاری را به‏ موقع انجام می‏داد; چنانكه خود فرمود: «بی حيا بی ايمان است وبی برنامه بی چيز» مجلس درس و بحث و مناظره ‏ها و مذاكرات علمی ‏با شاگردان، ياران و سران مذاهب ديگر وقت معينی داشت و پرداختن به امور زندگی و كار در مزرعه و باغ نيز وقت‏ خاص خودش ‏را.
آن حضرت ياران و پيروان خود را به كسب مال حلال تشويق می‏كرد واز آنان می‏خواست كه در كار خود كوشا باشند و از هرگونه تنبلی ‏و كسالت دوری كنند. كار كردن و تجارت را موجب عزت و سربلندی‏ انسان می‏دانست و می‏فرمود: «صبح زود برای به دست آوردن عزت‏ خود برويد.» ولی تاكيد می‏كرد كه تجارت بايد سالم باشد و كسب‏در آمد از راه های درست و مشروع باشد.
آن گرامی هرگونه كوشش و تلاش را برای توسعه زندگی خود و خانواده، حج و زيارت رفتن، صدقه دادن و صله رحم كردن را تلاش ‏برای آخرت می‏دانست نه دنيا. تنها به كار و كوشش سفارش نمی‏كرد،بلكه خود نيز كار می‏كرد و در روزهای بسيار گرم تابستان، عرق ‏ريزان در مزرعه و باغ خود كار می‏كرد. باغش را بيل می‏زد و آبياری می‏كرد. يكی از يارانش می‏گويد: «آن حضرت را در باغش‏ ديدم، پيراهنی تنگ، زبر و خشن در برو بيل در دست‏ باغ را آبياری می‏كرد و عرق از سر و صورتش سرازير بود. گفتم: «اجازه ‏بفرماييد من كار را انجام دهم.» فرمود: «من كسی را دارم كه ‏اين كارها را انجام دهد، ولی دوست دارم كه مرد در راه به دست ‏آوردن روزی حلال از گرمی آفتاب آزار ببيند و خداوند ببيند كه‏ من در پی روزی حلال هستم. » يكی از يارانش كه آن حضرت را در يك‏ روز بسيار گرم تابستان ديد كه كار می‏كند، معترضانه گفت:
«فدايت‏ شوم، شما با مقام والايی كه نزد خداوند داری و خويشاوندی نزديكی كه با پيغمبر داری، در چنين روزی، اين گونه‏ سخت كار می‏كنی؟» امام(علیه السلام) پاسخ داد: «در طلب روزی حلال بيرون‏ آمدم تا از چون تويی بی‏ نياز شوم.» امام صادق(علیه السلام) هم خود كارمی‏كرد و هم غلامان و خدمتكاران خود را به كار وا می‏داشت و هم‏كارگران روز مزد را به كار می‏گرفت. هر وقت كارگری را به كار می‏گرفت پيش از خشك شدن عرقش مزدش را می‏پرداخت. هنگام برداشت‏ خرما هم در جمع‏ آوری آن كمك می‏كرد و هم در وزن كردن آن. و هم ‏به هنگام فروش و تقسيم بر فقرا و نيازمندان.

تجارت
امام صادق(علیه السلام) نه تنها پيروان و يارانش را به كارهای درست و تجارت صحيح تشويق می‏كرد بلكه خود نيز گاهی به تجارت می‏پرداخت.اما نه به دست‏ خويش. بلكه سرمايه ‏اش را در اختيار كارگزاران و افراد مطمئن قرار می‏داد تا با آن تجارت كنند. چون می‏شنيد كه ‏سودی برده و روزی به او رسيده شادمان می‏شد. با اين حال بر تجارت سالم بسيار تاكيد داشت و هنگامی كه كارپرداز وی مصادف‏ كه با سرمايه وی به تجارت مصر رفته بود، با سودی كلان باز گشت ‏فرمود: «اين سود خيلی زياد است‏ با كالاها چه كرديد كه چنين‏ سود هنگفتی به دست آورديد؟» مصادف پاسخ داد: «چون به مصر نزديك شديم از كاروانهای كه از مصر می ‏آمدند از وضع كالای خويش ‏پرسيديم. دانستيم كه اين كالا مورد نياز مردم مصر است و در بازار آنجا بسيار ناياب است. از اين رو با هم پيمان بستيم كه‏ كالايمان را جز در برابر هريك دينار سرمايه يك دينار سود، كمتر نفروشيم، اين بود كه سود زيادی برديم.»
امام(علیه السلام) فرمود:«سبحان الله، عليه مسلمانان هم پيمان می‏شويد كه كالايتان را جز در برابر هر دينار سرمايه يك دينار سود كمتر نفروشيد!»سپس اصل سرمايه ‏اش را برداشت و فرمود: «من را به اين سود نيازی نيست. ای مصادف، چكاچك شمشيرها از كسب روزی حلال آسان‏تر است.» چون امام(علیه السلام) اين گونه سود بردن را اجحاف در حق‏ مسلمانان می‏دانست ‏به كارگزار خود اعتراض كرد و از آن سود چيزی‏ بر نگرفت.

محمد الله اكبری