چهره هاي برجسته حوزه عليمه قم در قرن هاي دوم، سوم و چهارم

(زمان خواندن: 7 - 13 دقیقه)

از متون و شواهد تاريخي مي توان استنباط كرد كه بيش از صد نفر، از علما و شاگردان امامان(عليه السلام) كه غالباً از آل اشعر بودند، حوزه علميه قم را در قرن هاي دوم و سوم و چهارم تشكيل مي دادند، در اينجا به عنوان نمونه به ذكر پانزده نفر از آنها مي پردازيم:
1ـ زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد اشعري
يكي از علماي برجسته و روايان خبير، كه نقش بسيار در به وجود آوردن حوزه علميه، در قرن سوم در قم داشت، زكريا بن آدم بن عبدالله بن سعد اشعري است، محققين و راوي شناسان از اين بزرگوار، به عنوان"فقيه جليل و عظيم القدر" ياد كرده اند، او در عصر امام صادق(عليه السلام) و حضرت رضا(عليه السلام) مي زيست و از شاگردان برجسته و مورد وثوق آن دو بزرگوار بود، و در قم به عنوان يك مرجع تقليد، فتوا مي داد، و مسائل حلال و حرام را براي مردم بيان مي كرد.
علي بن مسيب مي گويد: به امام رضا(عليه السلام)(در خراسان) عرض كردم: فاصله محل زيست من با شما بسيار دور است، و من نمي توانم در هر وقت به حضور شما برسم و مسائل خود را بپرسم، احكام و معارف دينم را از چه كسي بياموزم؟
امام رضا(عليه السلام) در پاسخ فرمود:
"مِنْ زَكَرِيا بْنِ آدَمَ الْقُميِ، اَلمَأْمُونِ عَلَي الدينِ و الدُنْيا؛
از زكريا فرزند آدم قمي بياموز كه در امور دين و دنيا است."(1)
در روايت ديگر آمده: زكريابن آدم در ملاقاتي به حضرت رضا(عليه السلام) عرض كرد: مي خوام از قم بيرون بروم، زيرا تعداد افراد سفيه در آنجا زياد شده است. امام رضا(عليه السلام) در پاسخ فرمود:
"لاتَفْعَلْ فَاِنَ اَهْلَ بَيْتِكَ يُدْفَعُ عَنْهُمْ بِكَ كَما يُدْفَعُ عَنْ اَهْلِ بَغْداد بِاَبِي الْحَسَنِ الْكاظِمِ(عليه السلام)؛
چنين نكن زيرا به وسيله وجود تو بلا از اهلبيت تو(مردم قم) دفع مي شود، همان گونه كه به خاطر امام كاظم(عليه السلام) بلا از مردم بغداد دفع مي گردد."(2)
مرقد شريف اين فقيه عالي قدر در قبرستان شيخان قم، داراي بارگاه بوده و مزار شيعيان است.
2ـ زكريا بن ادريس بن عبدالله اشعري
يكي از فقها و راويان برجسته زكريابن ادريس، پسر عموي زكريا بن آدم است، كه به عنوان"ابوجرير قمي" خوانده مي شد، از فضيلت و فرزانگي اين بزرگوار اينكه، وقتي كه از دنيا رفت، زكريابن آدم مي گويد: به حضور امام رضا(عليه السلام) رفتم، از آغاز شب تا صبح، حضرت رضا(عليه السلام) مكرر از او سخن به ميان مي آورد و مي فرمود، خدا او را رحمت كند.
او از اصحاب امام صادق(عليه السلام) و امام رضا(عليه السلام) بود، و همواره روايت آنها را براي مردم نقل مي كرد، و داراي كتاب بود، و امامان(عليه السلام) او را امين و مورد اطمينان معرفي كرده اند.(3)
اين بزرگمرد نيز بيشتر در قم سكونت داشت، و همواره به ارشاد مردم و آموختن فقه و شرايع اسلام مشغول بود، قبر شريفش در قبرستان شيخان قم مي باشد.
پدر وي، ادريس بن عبدالله اشعري قمي نيز از فضلاء و داراي كتاب بوده است.(4)
3ـ آدم بن اسحاق بن آدم بن عبدالله اشعري
يكي ديگر از افراد مورد وثوق كه از فضلا و طلاب عالي مقام در عصر امامان(عليه السلام) بود"آدم بن اسحاق"، پسر پسر عموي زكريا بن آدم است، وي مؤلف كتابي محتوي روايات امامان(عليه السلام) بود كه علماي برجسته، از آن كتاب نقل روايت مي كردند، و مؤلفش را مورد اعتماد مي دانستند.(5)
قبر شريف اين بزرگوار نيز، در قبرستان شيخان قم قرار دارد.
4ـ اسحاق بن عبدالله بن سعد اشعري
يكي از فضلا و چهره هاي درخشنده از اصحاب امام صادق(عليه السلام) و امام كاظم(عليه السلام)، اسحاق بن عبدالله قمي، عموي زكريا بن آدم است، وي نيز داراي كتاب بوده، و در نشر علوم ائمه اهلبيت(عليه السلام) در قم كوشش مي نمود و از فضلاي حوزه علميه قم در آن عصر به شمار مي آمده است.(6)
فرزندش"احمد بن اسحاق" وكيل امام حسن عسكري(عليه السلام) در قم بود كه خاطرنشان مي شود، قبر شريف اسحاق بن عبدالله نيز در قبرستان شيخان قم قرار دارد.
5 و 6ـ عمران و عيسي، دو برادر از فرزندان عبدالله
دونفر از راويان برجسته و شاگردان برازنده امام صادق(عليه السلام) كه در پيشگاه آن حضرت در جايگاه ارجمندي بودند، عمران و عيسي پسران عبدالله بن سعد اشعري مي باشند، اين دو نيز در تعليم و تعلم فرهنگ و فقه شيعي، در قم، تلاش مستمر و وسيع مي كردند و در بازسازي حوزه علميه قم در اواخر قرن دوم و قرن سوم، نقش به سزا داشتند. براي اينكه به مقام ارجمند اين دو عالم رباني و پرتلاش پي ببريم نظر شما را به سه روايت زير در مورد لطف و توجه خاص امام صادق(عليه السلام) به آنها جلب مي كنيم:
1ـ از ابان بن عثمان روايت شده، عمران بن عبدالله قمي به حضور امام صادق(عليه السلام) آمد، امام صادق(عليه السلام) او را به گرمي پذيرفت و در كنار خود نشانيد و به او فرمود:"حالت چطور است؟ حال فرزندان و خانواده ات چطور است؟ حال پسر عموهايت چگونه است؟ بستگان و فاميلت در چه حال هستند؟".
در پايان وقتي كه براي خداحافظي برخاست و رفت، يكي از حاضران، از امام صادق(عليه السلام) پرسيد:"اين آقا چه كسي بود؟".
امام صادق(عليه السلام) در پاسخ فرمود:
"نَجِيبُ قَوْمٍ نُجَباءٍ، ما نَصَبَ لَهُمْ جَبارٌ اِلا قَصَمَهُ اللهُ؛
اين شخص، يكي از افراد شريف از خاندان شريف است، كه هر ستمگري از طاغوتيان نسبت به آنها سوء قصد كند، خداوند كمرش را مي شكند."(7)
2ـ و در روايت ديگر آمده: عمران، خيمه هايي بافت و آماده كرد و در سرزمين مني به حضور امام صادق(عليه السلام) رسيد و آنها را به آن حضرت اهدا نمود، امام صادق(عليه السلام) دست عمران را گرفت و چنين دعا كرد:
"از درگاه خداوند مي خواهم كه بر محمد و آلش درود بفرستد، و در روزي كه سايه اي جز سايه خدا نيست، تو و خانواده ات را در سايه خويش قرار دهد."(8)
3ـ يونس بن يعقوب مي گويد: در مدينه بودم، در يكي از كوچه هاي مدينه امام صادق(عليه السلام) را ملاقات نمودم، آن حضرت به من فرمود:
"اِذْهَبْ يا يُونُسُ فَاِنَ بِالْبابِ رَجُلاً مِنا اَهْلَ الْبَيْتِ؛
اي يونس! به سوي خانه حركت كن، كه در پشت خانه، مردي از ما اهلبيت منتظر است."
من زودتر به سوي خانه امام صادق(عليه السلام) حركت كردم، ديدم كه عيسي بن عبدالله قمي در كنار در نشسته است، طولي نكشيد كه امام صادق(عليه السلام) آمد و به ما فرمود:"وارد خانه شويد" سپس به من فرمود:"اي يونس! به گمانم تو سخن مرا نپذيرفته اي كه گفتم: عيسي بن عبدالله از ما خاندان است."
يونس عرض كرد: آري فدايت گردم، عيسي از اهل قم است، چگونه از اهل خانه شما است؟!"
امام صادق(عليه السلام) فرمود:
"يا يُونُس! بْنِ عَبْدِالله رَجُلٌ مِناحَيٌ و هُوَ مِنا مَيِتٌ؛
اي يونس! عيسي بن عبدالله در حيات و ممات، از ما خاندان است."(9)
هنگام خداحافظي، امام صادق(عليه السلام) بين دو چشم عيس بن عبدالله را بوسيد.(10)
7 و 8 ـ ابراهيم بن هاشم و پسرش علي بن ابراهيم
يكي از راويان و علماي پركار كه از اهالي كوفه بود، ولي در قرن سوم به قم مهاجرت كرد، ابراهيم بن هاشم است، او نخستين كسي است كه حديث كوفيان را در قم منتشر نمود، او از اصحاب خاص امام جواد(عليه السلام) بود، و به گفته بعضي با امام رضا(عليه السلام) نيز ملاقات نموده بود، و از رواياني است كه 6414 روايت از امامان(عليه السلام) نقل كرده است.
اوداراي تأليفاتي بود(11)از جمله:"كتاب النوادر" و"كتاب قضاوت هاي اميرمؤمنان علي(عليه السلام)" را مي توان نام برد(12).
آري آن كس كه حامل 6414 روايت از امامان معصوم(عليه السلام) است، و از اصحاب نزديك امام جواد(عليه السلام) مي باشد، و با اين مكنت علمي در اوايل قرن سوم به قم مي آيد و به نشر آثار امامان(عليه السلام) همت مي گمارد، قطعاً نقش به سزايي در تشكيل حوزه علميه در قم، در آن عصر خواهد داشت، چرا كه وجود ذيجود علماي پركار و برجسته اي همانند او، موجب رونقش بازار علم و دانش و تعليم و تعلم خواهد شد.
جالب اينكه پسر ارجمند او علي بن ابراهيم قمي(صاحب تفسير علي بن ابراهيم) نيز راه پدر را پيمود، و از دانشمندان و راويان لايق و تلاشگري بود كه در انتقال احاديث و فرهنگ امامان اهلبيت(عليه السلام) از عراق به قم يدطولا داشت. اين مرد بزرگ را به عنوان يكي از اعلام قرن 3 و كه در قم مي زيسته، خوانده اند.
او كتاب هاي متعددي تأليف كرد، مانند:
1ـ تفسير روائي قرآن، 2ـ‌ الناسخ و المنسوخ، 3ـ المغازي، 4ـ كتاب الشرايع، 5ـ قرب الاسناد، 6ـ المناقب، 7ـ اختيار القرآن 8ـ كتاب التوحيد و الشرك، 9ـ كتاب الحيض، 10ـ كتاب الانبياء، 11ـ كتاب فضايل اميرالمؤمنين(عليه السلام)، 12ـ كتاب المشذر.
قبر شريف اين عالم بزرگ، در قم در بقعه اي در كنار باغ شهرداري همراه قبر شريف محمد بن قولويه است.(13)
9ـ يونس بن عبدالرحمن
يكي از رجال برجسته كه با قم ارتباط داشت و شاگردانش از كوفه به قم آمدند، و به نشر آثار تشيع پرداختند، يونس بن عبدالرحمن شاگرد برجسته امام كاظم(عليه السلام)، سپس شاگرد امام رضا(عليه السلام) است، او داراي تأليفات ارزنده بود و با بيان و قلم از حريم ولايت و امامت دفاع مي كرد، به گفته فضل شاذان، يونس هزار كتاب در رد مخالفين و… نوشت.
يونس از فقها و مراجع عاليقدري است كه امام رضا(عليه السلام) در پاسخ به سؤال حسن بن علي بن يقطين فرمود:"يونس مورد اطمينان است، مسائل مورد نياز خود را از او بپرس".
و درمورد ديگر، اهالي بصره، درمورد يونس بن عبدالرحمن، شكايت كردند، يونس غمگين شد، حضرت رضا(عليه السلام) به او فرمود:
"اي يونس! باكي به بر تو نيست وقتي كه امام تو از تو راضي است، اي يونس! هرگاه در دست تو گوهر درخشاني باشد و مردم بگويند پشگل است يا در دستت پشگل باشد و مردم بگويند گوهر است، آيا در نظر تو اثر مي كند؟"
يونس عرض كرد: نه، امام رضا(عليه السلام) فرمود:"بنابراين وقتي كه راه و روش تو درست است و امام تو از تو راضي است، از گفتار مردم نگران نباش."(14)
10ـ احمد بن اسحاق، وكيل امام حسن عسكري(عليه السلام) در قم
يكي از علماي برجسته و محدثين عالي مقام و شيوخ علماي قم در قرن سوم"احمد بن اسحاق بن عبدالله اشعري قمي" است، او از اصحاب و نزديكان امام حسن عسكري(عليه السلام) بود، و حضرت ولي عصر(عج) را در كودكي در نزد پدرش امام حسن(عليه السلام) ديدار كرد، او از سراء و وكلاي امام حسن عسكري(عليه السلام) در قم بود، و به امر آن حضرت مسجد امام قم را ساخت، او داراي تأليفات متعدد بود، مانند:1ـ كتاب علل الصَلوه، 2ـ مسائل الرجال، 3ـ علل الصوم و…
او در رسيدگي به امور ديني، اجتماعي و سياسي شيعيان، به خصوص مردم قم، تلاش فراوان داشت، و بين مردم و امام حسن(عليه السلام) و آستان قدس امام زمان(عليه السلام) رابط بود، و توقيعات متعددي كه از ناحيه مقدسه امام زمان(عليه السلام) براي افراد خاص صادر مي شد، يكي از آنها به نام احمد بن اسحاق بود.
اين مرد مخلص و بزرگ، در تكوين و تشييد حوزه علميه در عصر خود، نقش مؤثر داشت، و در حديث رساني به طلاب آن زمان تلاش بسيار مي كرد.(15)سرانجام هنگام بازگشت از سامرا به قم، در مسير خود وقتي به حْلوان(سرپل ذهاب) رسيد، از دنيا رفت، قبرش در آنجا داراي بارگاه شكوهمند زيارتگاه شيفتگان خاندان رسالت(عليه السلام) است.
11ـ سعد بن عبدالله اشعري قمي
يكي از فقهاي برجسته و راويان جستجوگر و پرتلاش، و مؤلفان بزرگ قمي در قرن سوم، سعد بن عبدالله بن ابي خلف اشعري قمي پيشواي قمي ها است كه از اصحاب امام حسن عسكري(عليه السلام) بود، و در قم سكونت داشت و در راه استحكام و گسترش فقه تشيع، در قم رنج فراوان برد و كوشش بسيار نمود.
وي در روز 27 شوال سال 299 يا 300 يا 301 هجري قمري وفات يافت.(16)
شخصيت هاي برجسته اي مانند محمد بن قولويه، علي بن حسين بن موسي بابويه، حمزه بن قاسم و... را از شاگردان او به شمار آورده اند.(17)
وي در آن عصر كتاب هاي بسيار در فقه و تاريخ و رجال و علم كلام تأليف نمود كه از جمله‌ آنها است:
1ـ كتاب الرحمه، 2ـ كتاب جوامع الحج، 3ـ كتاب الضياء در امامت، 4ـ مقالات الاماميه، 5ـ مناقب، 6ـ مثالب رواه‌ الحديث، 7ـ‌كتاب في فضل قم و الكوفه، 8ـ بصائر الدرجات، 9ـ‌ منتخبات، 10ـ فضائل عبدالله و ابوطالب و عبدالمطلب(18).
---------------------------------------------------
(1) ـ بهجه الآمال، ج 4، ص 197؛ قاموس الرجال، ج 4، ص 178؛ معجم رجال الحديث، ج 7، ص 273.
(2) ـ بحار، ج 49،‌ص 278؛ رجال كِشي، ص 496.
(3) ـ بهجه الآمال، ج 4، ص 201 تا 203؛ بحار، ج 49، ص 278.
(4) ـ بهجه الآمال، ج 4، ص 203.
(5) ـ همان مدرك، ج 1، ص 480.
(6) ـ بهجه الآمال، ج 2، ص 199ـ 200.
(7) ـ الاختصاص شيخ مفيد، ص 69؛ بحار، ج 47، ص 336.
(8) ـ جامع الرواه، ج 1، قاموس الرجال، ج 7، ص 232.
(9) ـ امالي المفيد، ج 76؛ بحار، ج 47، ص 349.
(10) ـ الاختصاص شيخ مفيد، ص 195.
(11) ـ بعضي تعداد كتاب هاي او را 94 جلد دانسته اند و گويند او در سال 207 هـ . ق وفات نموده است(تفسير علي بن ابراهيم، ج 1، ص 10 تا 14،‌مقدمه)
(12) ـ معجم رجال احاديث الشيعه، ج 1، ص 191 و 177ـ قاموس الرجا، ج 1،‌ص 225.
(13) ـ بهجه الآمال، ج 5، ص 354.
(14) ـ اعيان الشيعه، ج 10، ص 327.
(15) ـ قاموس الرجال، ج 1،‌ص 262؛ اعيان الشيعه، ج 2، ص 478؛ فهرست شيخ، ص 26.
(16) ـ اعيان الشيعه، ط جديد، ج 7،‌ص 225؛ قاموس الرجال، ج 4، ص 335.
(17) ـ بهجه الآمال، ج 6،‌ص 562.
(18) ـ تنقيح المقال، ج 2ـ‌ص 18.
------------------------------------
محمد محمدي اشتهاردي

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page