كرامت هاي تازه

(زمان خواندن: 6 - 12 دقیقه)

سابقاً كرامت هايي كه در حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله عليها) بروز مي كرد، با كمال تأسف ثبت و ضبط نمي شد، ولي اخيراً با توليت محترم جديد، كه تحولي شايان توجه در حرم، از جهات گوناگون به وجود آمده، به اين امور توجه مي شود، در اين راستا ضمن تشكر از مقام سرپرستي حرم مطهر، نظر شما را به موارد زير از كرامت هاي تازه كه در دفتر تبليغات آستانه به ثبت رسيده و توسط حضرت حجه الاسلام آقاي محمد نظري، در اختيارم قرار گرفته جلب مي كنم:
9ـ شفا يافتن دختر فلج
بار ديگر شبانگاهان هنگامي كه ديدگان غفلت زده محو تماشاي ظلمت خود گرديده بود دست فياض الهي از آستين كريمه اهل بيت(عليه السلام) به درآمد و چراغي به روشني خورشيد ولايت فرا روي عاشقان دل سوخته بر افروخت. سخن از گذشته هاي دور نمي باشد بلكه حقيقتي است محقق در جمعه شب 23/2/1373 شمسي.
آن زمان كه ديگر درهاي عالم مادي بسته مي شود و تنها و تنها چشم اميد به قدرت بي انتها است چاره ساز مي گردد. سخن از لطف و كرامت و مهرباني و محبت است.
آري بار ديگر جمعه شب شاهد گشوده شدن خزائن غيب گشتم و نزول رحمت الهي، شامل حال مسافري گرديد، اومسافري بود از راه دور، مسافري كه بْعد مسافت را طي كرده بود و درعين دوري، بسيار نزديك بود. آري، او دختري بود چهارده ساله، از اهالي روستاي شوط ماكو، از شهرهاي آذربايجان، در گفتگويي مختصر شرحي از بي نهايت هستي را بر ايمان بازگو كرد و او اين چنين آغاز نمود:
رـ ا... هستم، از اهالي شوط ماكو. چهار ماه پيش بر اثر يك نوع سرماخورديگ از هر دو پا فلج شدم، خانواده ام مرا به بيمارستان هاي مختلف در شهرهاي ماكو، خوي و تبريز بردند، ولي همه پزشكان پس از عكس برداري و انجام آزمايش ها از درمانم عاجز شدند و من ديگر نمي توانستم پاهايم را حركت دهم، تا ا ين كه چهارشنبه 21/2/73 در عالم رؤيا ديدم كه خانمي سفيد پوش سوار بر اسبي سفيد به طرف من آمدند و فرمودند:"چرا از همان ابتداي بيماري به قم پيش من نيامدي تا شفاعت دهم؟" با اضطراب از خواب پريدم و جريان خواب را با عمو و عمه ام در ميان گذاشتم و آنها نيز بلافاصله مقدمات سفر به قم را فراهم آورند. لذا روز جمعه 23/2/73 ساعت 30/7 دقيقه بعد از ظهر به حرم مطهر مشرف شديم. پس از نماز مشغول خواندن زيارتنامه شدم كه ناگهان صداي همان خانمي كه در خواب ديده بودم به گوشم رسيد كه: بلند شو راه برو كه شفايت دادم. من ابتدا توجهي نكردم و باز مجدداً همان صدا با همان الفاظ تكرار شد. اين بار به خود حركتي دادم و مشاهده كردم كه قادر به حركت مي باشم و مورد لطف آن بي بي دو عالم قرار گرفته ام.
اين بود مشتي از خروار الطاف بي شمار اين دْر بي نظير كه به واسطه وجود پاكش سرزمين قم تقدس يافته و مسكن و مأواي عاشقان و سالكان طريق هدايت و قبله آمال عارفان حقيقت گشته است. به اميد آن كه اين شرح بي نهايت شربتي باشد به كام خشكيده عاشقان دل سوخته و چراغ راهي گردد براي بيدار شدگان از خواب غفلت و بدان اميد كه حضرتش همه را از ره لطف بنوازد و بر سبيل هدايت رهنمون گردد.(1)
10ـ‌ نسيم رحمت بر اعصاب مبتلا به تشنج
بار ديگر دست رحمت حق از بارگاه مقدس حضرت فاطمه معصومه (سلام الله عليها) ظاهر گشت خسته دلي از فرزانگان عاشق را امداد نمود. دل شكسته اي كه بهار زندگي او قرين خزان شده بود به ميهماني نور آمد تا خواهر امام هشتم(عليه السلام) را به شفاعت درگاه الهي برد.
اين كرامت در روز پنجشنبه 2/4/73 ايامي واقع مي شود كه واپسگرايان منافق، حريم مقدس رضوي را آماج انفجار بمب قرار داده و عده اي از پروانه هاي سوگوار در عزاي حسيني را در جوار ضريح مقدس ثامن الحجج(عليه السلام) آن هم در مقدس ترين روز مقدس ترين ساعت دراين كشور امام زمان(عج) به شهادت رساندند و يا مجروح ساختند.
خواهر پ ـ م اهل باختران در سال سوم دبيرستان مبتلا به تشنج اعصاب گشته و پس از مدت ها مداوا و معالجه ناميد از همه جا به همراه خانواده قصد زيارت بارگاه رضوي را مي نمايند تا شفاي درد را از باب الحوائج بستانند.
اكنون به فرموده مادر ايشان به حكايت اين كرامت توجه كنيد:
هنگامي كه به شهر مقدس قم رسيديم با خود گفتم خوب است اول به زيارت خواهر امام رضا(عليه السلام) بروم، اگر جواب ندادند، به مشهد مي رويم، ساعت 2 بعد از نيمه شب به قم رسيديم و اطاقي كرايه كرديم و ساعت 9 صبح به حرم مشرف شديم، و دخترم را كه به سختي مي خوابيد و گاهي اگر اعصاب او متشنج مي شد باعث مشكلاتي مي گشت با توجه و توسل به حضرت، او را نزديك ضريح بردم و به راحتي خوابيد، پس از مدتي كه از نماز ظهر و عصر گذشت بوي عطر عجيبي حرم را گر فت و ديدم دست راست دخترم سه مرتبه به صورتش كشيده شد و رنگ او برافروخته گرديد و گوشه چادر او را كه به ضريح گره كرده بودم باز شد، و دستبند پارچه اي سبز هم باز شد، و دخترم به راحتي از خواب بيدار شد و گفت: مادر كجاييم؟
گفتم: در حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله عليها) گفت مادر گرسنه ام!! من كه حسرت شنيدن اين كلمه را چندين ماه داشتم بلافاصله گفتم برويم بيرون از حرم مطهر، او هم قبول كرد، همين كه مي آمديم از او پرسيدم مادر احساس ناراحتي نمي كني، آن چنان كه سابق بودي؟ گفت: نه اَلْحُمًدْلله خوب هستم، كنار حوض صحن آمديم و آبي به صورتش زدم و احساس كردم كه حالت او طبيعي شده و از اين بابت از حضرت معصومه (سلام الله عليها) تشكر و قدرداني مي نمايم، اميدوارم خداوند همه بيماران اسلام را شفا دهد.
اي خواهران و برادران مسلمان! با دل پاك و قلب سليم و دوري از گناه،‌و اعتقاد به قدرت الهي و با متوسل شدن به عنايات ائمه معصومين(عليه السلام) و اولياي الهي است كه مي توان موفق به دريافت فيض الهي گشت.(2)
11ـ شفاي دخترك مبتلا به فلج
در آستانه سال 1375 هجري شمسي كه مقارن با اول ذيقعده 1416 هجري قمري برابر با سالروز ولادت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله عليها) بود، كريمه اهلبيت نور اميد در دل زائرين با صفاي خود تابانيد، و براي زائر دل خسته و دل شكسته خود كه دخترك 11 ساله از اهالي مازندران بود از خداي متعال طلب شفا نمود.
زائري در نهايت پاك دلي و خلوص كه مدت ها در حال گلو در و حالت تهوع به سر مي برد و سرانجام مبتلا به فلج در ناحيه پاي راست گرديده بود پس از معالجات مكرر نزد اطباي متعدد، مأيوس گرديد و در حالي كه در هاله اي از غم فرو رفته و به آينده تاريك خود فكر مي كند به زيارت اين بانوي مكرمه دعوت مي شود.
در شب جمعه 3/12/1374 به همراه خانواده خود به حرم مطهر مشرف مي شوند و در حالي كه مادر مهربان و دل سوخته او از سر شب تا به صبح در كنار فرزند دردمند خود بيدار مي ماند و با خداي بزرگ راز و نياز مي نمايد و حضرت فاطمه معصومه (سلام الله عليها) دخت گرامي امام هفتم موسي بن جعفر(عليه السلام)را به شفاعت مي خواند، نزديك اذان صبح مشاهده مي كند بيمار او كه مدت ها توان ايستادن و حركت نداشت از خواب برخاسته و روي پا مي ايستد! مادر با تعجب از حال او مي پرسد و او را راه مي برد و متوجه مي شود كه سلامت فرزندش بازگشته و مورد لطف و كرامت كريمه‌ اهلبيت(عليه السلام) قرار گرفته است. پس از دو روز از اين واقعه كه سلامتي اين طفل تحقيق و تثبيت شد در دفتر كرامات حضرت فاطمه معصومه (سلام الله عليها) ثبت گرديد.
آري اينجاست كه جايگاه بلند لطف و مهرباني خداوند است. اينجا است كه چنان چه با اخلاص و دلي سوخته قدم بنهي بنابر مصلحت الهي حاجت روا مي گردي و اين نمونه اي از هزاران عنايتي است كه از جانب خدا و از آستين محدثه آل طه، مريم آل رسول، كريمه اهلبيت(عليه السلام) فاطمه معصومه (سلام الله عليها) صادر گرديده، اميد كه اين عنايات خاصه شامل حال همه زائرين مخلص و با صفاي اين بارگاه نوراني قرار گيرد.(3)
12ـ جام شفا
اينجا حريم كبريايي و دريچه دلگشايي به جهان غيب است. در اينجاست كه گاه در ميان آن همه راز و نياز، نوري مي درخشد و حادثه اي مبارك رخ مي دهد و توجهي خاص و عنايتي از ناحيه مقدسه كريمه اهلبيت(عليه السلام) حضرت فاطمه(عليه السلام)، دردمندي و گرفتاري را دستگير مي شود و او را از انبوه غم و شدت گرفتاري رهايي مي بخشد.
و اين بار هم دل شكسته اي كه چندين سال به فلج پا مبتلا شده بود و اين مشكل، او و خانواده او را در كويري از نااميدي ها رها ساخته بود، به اين بارگاه ملكوتي روي مي آورد و به ميمنت نيمه شعبان عيدي مي گيرد و سرانجام با دو پاي سالم به خانه برمي گردد.
چه بهتر كه شرح واقعه را از آن گرامي بشنويم:
"اينجانب الف ـ م، مازندراني، كارمند بازنشسته و ساكن مشهد مي باشم كه به مدت سه سال مبتلا به دردكمر و فلج هر دو پا شده بودم و با اينکه مخارج زيادي در معالجات كردم تأثيري نكرد. لذا از همه جا مأيوس شدم و مكرر در مجالس دعا و توسلات در حرم مطهر حضرت ثامن الحجج(عليه السلام) به قصد شفا شركت مي كردم، لكن عنايت آن حضرت شامل حالم نشد.
سرانجام در اوايل ماه شعبان بود كه مي ديدم همه مردم در ايام ولايت و امامت شادمان هستند، ولي خانواده من بر اثر مشكلاتي كه براي ايشان داشتم در غم و حزن به سر مي برند.
اين بود كه به حرم حضرت رضا(عليه السلام) مشرف شدم و با سوز دل حرف آخر را زدم و عرض كردم:"آقا! شما غير مسلمانان را محروم نمي كنيد، پس چرا به من كه شيعه و متوسل به فيض و كرم شما هستم توجه نداريد؟! آقا! يا جوابم را بدهيد يا به پابوس خواهرتان مي روم و شكايت مي كنم و آن حضرت را واسطه مي سازم!"
همان شب خواب ديدم خانم حضرت معصومه (سلام الله عليها) را با حجابي كامل و نقابي نوراني كه به من فرمود: به قم بيا تا درد تو را شفا دهم!! از خواب بيدار شدم و خوابم را براي خانواده نقل كردم وگفتم گويا شفاي من به حضرت معصومه (سلام الله عليها) حواله شده باشد. ولي براثر وضع خاص و مشكلات نمي توانستم تصميم جدي بگيرم.
چند روز گذشت. مجدداً حضرت را در خواب ديدم كه فرمود: چرا به قم نمي آيي؟! عرض كردم خانم! شما كه از حال و وضع من خبر داريد. چطور بيايم؟! اگر مي شود همين جا شفايم بدهيد.
فرمودند: بايد به قم بيايي. از خواب بيدار شدم و تصميم قطعي برآمدن گرفتم و در روز دوشنبه 14 شعبان مطابق با 26/10/73 شمسي ساعت 8 صبح به حرم حضرت معصومه (سلام الله عليها) مشرف شدم، پس از زيارت والتجاء به واسطه خستگي راه خوابم برد، مجدداً حضرت را به خواب ديدم، با چادري مشكي و نقاب سبز فرمود: پسرم! خوش آمدي، اكنون به وعده وفا كردم و تو شفا يافتي برخيز!! عرض كردم: نمي توانم؟! فرمود: اين استكان چاي را بخور بلند شو! چنين كردم. از خواب بيدار شدم، احساس كردم مي توانم روي پايم بايستم، لذا با پاي خودم به ضريح مطهر نزديك شدم و فرياد زدم:"بابا! حضرت شفايم داد!!"
اينجا بود كه زائرين محترم مرا به دفتر آستانه مقدسه آوردند. و اكنون از حضرت تشكر مي كنم و از خداوند شفاي همه مريضان اسلام را مي خواهم."والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته"(4)
13ـ‌ شفاي چشم طلبه نخجواني
آيه الله العظمي ناصر مكارم شيرازي(دام ظله) نقل فرمود: پس از فروپاشي شوروي سابق، و آزاد شدن جمهوري هاي اسلامي از جمله جمهوري نخجوان، شيعيان نخجوان تقاضا كردند كه عده اي از جوانان خود را براي تحصيل علوم حوزوي، به حوزه علمه قم بفرستند، تا در آينده براي تبليغ در آن منطقه، آماده گردند، استقبال عجيبي از اين امر شد، از بين سيصد نفر داوطلب، پنجاه نفر كه معدل بالايي داشتند انتخال شدند، ولي در اين ميان جواني با داشتن معدل بالا به خاطر اشكالي كه در چشمانش بود، انتخاب نشد، با اصرار پدر ايشان، مسؤول مربوط به ناچار او را نيز پذيرفت، هنگام فيلم برداري از مراسم بدرقه اين كاروان علمي، مسؤول فيلم برداري، دوربين را روي چشم معيوب اين جوان، متمركز كرد، و تصوير برجسته آن را به نمايش گذاشت، جوان با ديدن اين منظره، بسيار ناراحت و دل شكسته شد، كاروان به قم رسيد، و در مدرسه مربوط ساكن شد، اين جوان در حرم حضرت معصومه (سلام الله عليها) مشرف گرديد، با اخلاص تمام به حضرت معصومه (سلام الله عليها) متوسل شد، و در همان حال خوابش برد، در عالم خواب، عوالمي را مشاهده كرد، پس از بيداري، چشمانش را سالم يافت، به حجره اش بازگشت، دوستان و آشنايان، چشم او را سالم يافتند، و با مشاهده چنين كرامتي از حضرت معصومه (سلام الله عليها) تحت تأثير شديد قرار گرفتند و دسته جمعي به حرم براي دعا و مناجات آمدند، و ساعت ها در حرم حضرت معصومه (سلام الله عليها) به دعا و توسل پرداختند.
هنگامي که اين خبر به نخجوان رسيد، شيعيان آنجا با اصرار تقاضا كردند كه اين جوان شفا يافته به آنجا باز گردد، تا ديدار او موجب بيداري و هدايت ديگران، و استحكام عقيده مسلمانان شود.(5)
---------------------------------------------------
(1) ـ واحد تبليغات آستانة‌مقدسه حضرت معصومه (سلام الله عليها)، سال 1373 شمسي.
(2) ـ واحد تبليغات آساته مقدسه حضرت فاطمه معصومه (سلام الله عليها)، سال 1373 شمسي.
(3) ـ واحد تبليغات آستانة مقدسه قم، سال 1375 شمسي.
(4) ـ 1. واحد تبليغات آستانة مقدسة قم، سال 1373 شمسي.
(5) ـ ضبط صوتي و تصويري اين مصاحبه با آيه الله العظمي مكارم شيرازي، در واحد فرهنگي آستانه مقدسة قم موجود است.
------------------------------------
محمد محمدي اشتهاردي

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page