نزول رحمت الهي

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

بار ديگر شبانگاهان دست فيّاض الهي از آستين كريمه اهل بيت به درآمد و چراغي به روشني خورشيد ولايت فراروي عاشقان دلسوخته بر افروخت . سخن از گذشته هاي دور نمي باشد بلكه حقيقتي است محقّق در جمعه شب 23 / 2 / 73 آري بار ديگر در آن شب شاهد گشوده شدن خزائن غيب گشتيم و نزول رحمت الهي : " آن كه مورد عنايت قرار گرفت مسافري بود از راه دور ، دختري چهارده ساله از اهالي " شوط " ماكو ، از شهرهاي آذربايجان كه خود با ما چنين سخن مي گويد : رقيه امان الله پور هستم از اهالي " شوط " ماكو ، چهار ماه پيش بر اثر يك نوع سرما خوردگي از هر دو پا فلج شدم ؛ خانواده ام مرا به بيمارستانهاي مختلف در شهرهاي ماكو ، خوي و تبريز بردند ، ولي همه پزشكان پس از عكسبرداري و انجام آزمايش مكرّر ، از درمانم عاجز شدند و من ديگر نمي توانستم پاهايم را حركت دهم تا اين كه چهارشنبه شب ( 21 / 2 / 73) درعالم رؤيا ديدم كه خانمي سفيد پوش سوار بر اسبي سفيد به طرف من آمدند و فرمودند : " چرا از همان ابتداي بيماري پيش من نيامدي تا شفايت دهم ؟ " با اضطراب از خواب پريدم و جريان خواب را با عمو و عمّه ام در ميان گذاشتم و آنها نيز بلا فاصله مقدّمات سفر را به قم فراهم آوردند . لذا روز جمعه ( 23 / 2 / 73) ساعت 30 /7 دقيقه بعد از ظهر به حرم مطهّر مشرّف شديم . پس از نماز ، مشغول خواندن زيارتنامه شدم كه ناگهان صداي همان خانمي كه در خواب ديده بودم به گوشم رسيد كه فرمود : " بلند شو ، راه برو ، كه شفايت دادم " . من ابتدا توجهي نكردم و باز مجدّداً همان صدا با همان الفاظ تكرار شد ؛ اين بار به خود حركتي دادم و مشاهده كردم كه قادر به حركت مي باشم و مورد لطف آن بي بي دو عالم قرار گرفته ام".(1)
-----------------------------------------------
(1) اين كرامت از زبان فرد شفا يافته با صدا و تصوير توسط سمعي , بصري آستانه مقدّ سه ضبط شده است.
-----------------------------
الياس محمد بيگي

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page