عبادت چيست؟
عبادت چيست و چه برنامههائى را مىتوان برنامه عبادى ناميد؟ اين سئوالمهمّى است كه گاهى ذهن بعضى از افراد را به خود مشغول مىكند. گر چهممكن است عدهاى عبادت را به معناى نماز و روزه و منحصر به امورى امثالاينها بدانند، ولى با مراجعه به روايات اهل بيتعليهم السلام و استفاده از راهنمائيهاىآنان متوجّه مىشويم، عبادت منحصر به انجام دادن نماز و روزه نيست؛ زيراعبادت به معناى بندگى خداوند است و بندگى خدا در صورتى محقّق مىشودكه انسان آنچه را كه خداوند از او مىخواهد، انجام دهد و خواسته خداوندفقط اين نيست كه به نماز و روزه بپردازيم و در كثرت انجام آنها بكوشيم.
حضرت امام حسن عسكرىعليه السلام در اين باره مىفرمايند:
لَيْسَتِ الْعِبادَةُ كَثْرَةَ الصَّلاةِ وَالصِّيامِ، وَإِنَّمَا الْعِبادَةُ كَثْرَةُ التَفَكُّرِفيأَمْرِاللَّه.(1)
عبادت، زياد نماز خواندن و روزه گرفتن نيست. همانا عبادت، تفكّر بسيار درامر خداوند است.
عبادت، انجام خواستههاى خداوند است و از اين راه انسان مىتواند بهمقام عبوديّت برسد و چيزى كه ملاكِ رسيدن به مقام بندگى است، ارزشعبادت است و اعمال و عبادات زياد، از شرايط ضرورى و حتمى براى نيل بهدرجات عالى معنوى نيست. زيرا اهميت اعمال و عبادات به زيادى آنها نيست،بلكه به ارزش آنهاست. و عبادات در صورتى داراى ارزش فراوان هستند كهداراى تأثير فراوان باشند، و بتوانند در باطن و سريره انسان تحوّل ايجاد كنند.بنابر اين اهمّيت عبادات به تحوّلى است كه در نفس عبادت كنندگان ايجادمى نمايند.
با اين بيان، روشن مىشود كه اولياء خداوند كه در نفس خود تحوّل ايجادنموده و از قدرتهاى معنوى بهرهمند شدهاند، ملاكِ موفّقيت آنان، تأثير زيادعبادتهاى آنها بوده است نه كثرت عبادت آنان؛ اگر چه در موارد بسيارى، تأثيرفراوان عبادات بستگى به كثرت آنها دارد، ولى اين يك قانون كلّى نيست.
دليل ما بر اين حقيقت، روايتى است كه جناب مفضّل كه از خواصّاصحاب امام صادقعليه السلام بوده، نقل كرده است. او مىفرمايد:
كُنْتُ عِنْدَ أَبي عَبْدِاللَّهِعليه السلام فَذَكَرْنَا الْأَعْمالَ، فَقُلْتُ اَنَا ما أَضْعَفَعَمَلي؟! فَقالَ: مَهْ اِسْتَغْفِرِاللَّهَ، ثُمَّ قالَ لي: اِنَّ قَليلَ الْعَمَلِ مَعَ التَّقْوىخَيْرٌ مِنْ كَثيرٍ بِلا تَقْوى. قُلْتُ: كَيْفَ يَكوُنُ كَثيرٌ بِلا تَقْوى؟ قالَ: نَعَمْمِثْلُ الرَّجُلِ يُطْعِمُ طَعامَهُ، وَيُرفِقُ جيرانَهُ وَيَوَطِّئُ رَحْلَهُ، فَاِذا ارْتَفَعَلَهُ الْبابُ مِنَ الْحَرامِ دَخَلَ فيهِ، فَهذَا الْعَمَلُ بِلا تَقْوى، وَيَكُونُ الْآخَرُلَيْسَ عِنْدَهُ فَإِذا ارْتَفَعَ لَهُ الْبابُ مِنَ الْحَرامِ لَمْ يَدْخُلْ فيهِ.(2)
من در خدمت امام صادقعليه السلام بودم از اعمال، سخن به ميان آمد. من گفتم: چقدراعمال من اندك است؟! در اين هنگام امام صادقعليه السلام فرمودند: ساكت باش واستغفار كن. آن گاه به من فرمودند: عمل اندكى كه همراه با تقوا باشد، از عملبسيارى كه تقوا در آن نباشد، بهتر است. گفتم: مگر مىشود شخصى اعمال زيادرا بدون تقوا انجام دهد؟
حضرت فرمودند: آرى مانند اين كه شخصى غذاى خود را به ديگران اطعامكند، و با همسايگانش به نيكى رفتار كند و وسائل مسافرت آنان را فراهم نمايد،ولى هر گاه راه حرامى براى او گشوده شود در آن داخل شود. اين عملى استكه در آن تقوا نيست و فرد ديگرى اين گونه اعمال زياد را ندارد، ولى آن گاه كهراه حرامى برايش گشوده شود، در آن وارد نمىشود.
اين گونه عمل همراه با تقوا است و اين گونه انسان داراى صداقت درعبادت است.
عبادت بايد صادقانه باشد
بنابراين كثرت عبادت، ملاك اهميّت آن نيست؛ بلكه ملاك، ارزش عبادت وتأثير آنست اگرچه عبادت اندك باشد. اگر عبادت صادقانه باشد، اثراتفراوانى در بردارد؛ به اين جهت ما بايد در همه كارها بالأخص امور معنوى، باصداقت گام برداريم و از غرضورزى و حسابهاى شخصى دست بكشيم و باصفا و صداقت بىآنكه غلّ و غشّى وجود داشته باشد، به كار خود بپردازيم.
پاكسازىِدل از هر گونه غلّوغشّ و بدست آوردن صداقت، ازويژگىهاى شيعيان است. حضرت امام حسينعليه السلام مىفرمايند:
إِنَّ شيعَتَنا مَنْ سَلُمَتْ قُلوُبُهُمْ مِنْ كُلِّ غَشٍّ وَدَغَلٍ.(3)
براستى كه شيعيان ما، كسانى هستند كه دلهايشان از هر گونه غلّ و غشّى پاكباشد.
وجود غلّ و غشّ در نيّتها، رفتار انسان را سبك و بىارزش مىكند. از اينجهت بايد سعى كنيم هر گونه عبادت را صادقانه انجام دهيم و با اراده وتصميم جدّى هر گونه غرضورزى و غلّ و غشّ را از قلب خود دور كنيم.
يكى از راههاى پاكسازى دل از غلّ و غشّ، فرستادن صلوات بر محمّد و آلمحمّد صلوات اللَّه عليهم اجمعين است(4) و يكى از علل تأكيد بر فرستادن صلوات قبلاز دعاها، زدودن غلّ و غشّها و بدست آوردن صداقت و درستى است.
برنامهاى كه كوشش و تلاش در آن بر مبناى صداقت نباشد و بر اساستظاهر و خود نمايى باشد، نه تنها داراى هيچ گونه قيمتى نيست؛ بلكه گناهىاست بزرگ، ولى عبادتى كه صادقانه باشد راهى بسيار مؤثّر براى تقرّب بهخداوند است. زيرا تلاش و كوشش در انجام عبادات اگر صادقانه باشد؛بدىهائى را كه در نفس انسان ريشه دوانده است ويران ساخته و نابودمىنمايد، و از اين راه انسان را به خدا نزديك مىكند.
عبادت و رسيدن به مقام بندگى و عبوديّت، صراط مستقيم است. مابايدبوسيله عبادت خداوند، در صراط مستقيم گام برداريم. خداوندمىفرمايد:
»إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدوُهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقيم«(5)
بدرستى كه اللَّه، اوست پروردگار من و پروردگار شما، پس او را عبادت كنيد،اين است صراط مستقيم.
بنابر اين انسان مىتواند با عبادت و بندگى خداوند در صراط مستقيم اوقرار گيرد و از تسلّط شياطين رهايى يابد.
گام برداشتن در اين راه و مداومت بر آن، خود دليل بر سعادت انسان ونجات اوست. اين حقيقتى است كه حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام آن را اين گونهبيان فرمودهاند:
دَوامُ الْعِبادَةِ بُرْهانُ الظَّفَرِ بِالسَّعادَةِ.(6)
مداومت بر عبادت، دليل بر ظفر يافتن انسان به سعادت است.
زيرا انسان به وسيله عبادت و حفظ شرايط آن، در زمره اولياء خدا قرارمىگيرد و از بندگان ممتاز او مىشود و از اوصاف و ويژگىهايى كه مخصوصاولياء خداست، بهرهمند مىشود.
حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايند:
سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِصلى الله عليه وآله وسلم يَقُولُ: أَنَا وَعَلِيٌّ أَبَوا هذِهِ الْاُمَّةِ، وَلَحَقُّناعَلَيْهِمْ أَعْظَمُ مِنْ حَقِّ أَبَوَىْ وِلادَتِهِمْ، فَاِنَّنا نَنْقُذُهُمْ إِنْ اَطاعوُنا مِنَالنَّارِ اِلى دارِالْقَرارِ، وَنُلْحِقُهُمْ مِنَ الْعُبُودِيَّةِ بِخيارِ الْأَحْرار.(7)
من از رسول اللَّهصلى الله عليه وآله وسلم شنيدم كه مىفرمود: من و على دو پدر اين امّت هستيم وواقعاً حق ما با عظمتتر از حقّى است كه پدر و مادرى كه آنان از آن دو متولدشدهاند، دارند. زيرا ما آنان را - اگر از ما پيروى كنند - از جهنم نجات داده و بهبهشت وارد مىكنيم و آنان را از بندگىِ ديگران به بهترين افراد آزاده، ملحقمىكنيم.
پس با پيروى از فرمايشات خاندان وحى، انسان به خاطر عبادت صادقانه،به مقام عبوديّت مىرسد و به درجه اخيار و نيكان نائل مىشود. در اين هنگاميكى از اركان مهم گمراهى، كه تسلّط شيطان است از هم مىپاشد و شيطان پليداز انسان دور مىشود. اين حقيقتى است كه خداوند در قرآن كريم به آنتصريح نموده و فرموده است:
»إِنَّ عِبادي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطان وَكَفى بِرَبِّكَ وَكيلاً«(8)
براستى كه بندگان مرا تسلّطى براى تو )شيطان( بر آنان نيست و خداوند براىوكيل بودن كفايت مىكند.
بسيارى از بزرگان شيعه براى راه يافتن به مقام قرب الهى و رسيدن به مقامعبوديّت تلاش فراوانى نمودهاند.
كوشش مرحوم كرباسى براى دست يافتن به مقامات ارزنده معنوىنمونهاى از اين گونه تلاشها مىباشد. آن بزرگوار از علماى بزرگ شيعه و ازشاگردان سيّد بحرالعلوم بود. در حالات او نوشتهاند:
آن بزرگوار براى آن كه شب قدر را درك كرده باشد، يك سال هر شب تا بهصبح به عبادت مىپرداخت تا از فيوضات تهجّد در آن شب بهرهمند گردد. آنمرحوم در عبادت داراى خضوع و خشوع و حضور قلب بود. دعاى وى بسيارتأثير داشت. هنگامى كه يكى از حكّام اصفهان نسبت به ايشان، وظيفه احترام وارادت را رعايت نكرد، آن مرحوم عليه او دعا كرد. در زمانى كوتاه حاكم عزلو سرافكنده شد. آن گاه مرحوم كرباسى براى او نوشت:
ديدى كه خون ناحق پروانه شمع را
چندان امان نداد كه شب را سحر كند
او ازهد زهّاد زمان خود بوده و مرحوم ميرزاى قمى از ايشان خواسترساله بنويسد. او در جواب گفت: استخوان بدنم طاقت آتش جهنّم را ندارد،ولى پس از اصرار مرحوم ميرزاى قمى، رساله نوشت.
اگر فقيرى از او چيزى مىخواست، شاهد مىطلبيد و شاهد را قسم مىدادو فقير را هم قسم مىداد كه در مصرف آن اسراف نكند؛ آن گاه خرج يك ماه رابه او مىداد.
گويند، روزى شخصى براى جريانى نزد وى شهادت داد، آن مرحوم از اوپرسيد: شغل تو چيست؟ گفت: من غسّال هستم. ايشان شرائط غسل را از اوسئوال كرد. آن مرد جواب داد و سپس گفت: هنگام دفن چيزى در گوش ميّتمىگوئيم. مرحوم كرباسى فرمود: چه مىگوئيد؟ گفت: مىگوئيم خوشا بهسعادتت كه مرُدى و براى اداى شهادت نزد حاجى كرباسى نرفتى!(9)
اقسام عبادات
با انواع و اقسام عبادات آشنايى پيدا كنيد و به انجام يك نوع عبادت اكتفانكنيد. همان گونه كه رزق مادّى شما انواع گوناگون است و خوراكيهاى خود رااز مواد گوناگون تهيه مىكنيد، و اگر غذاى شما بدون نمك يا بدون موادضرورى ديگر باشد كامل نيست؛ در اعمال معنوى نيز اگر به يك نوع عبادتبپردازيد، باطن شما اقناع نمىشود، هر چند آن عبادت زياد باشد. مثل آن كه درسفره خود گوشت فراوانى تهيه كرده باشيد، ولى نان و نمك فراهم نباشد دراين هنگام چگونه مىتوانيد از آن استفاده كنيد؟
همان طور كه نماز و روزه عبادت است، فكر و انديشه عبادت است وهمان گونه كه فكر و انديشه عبادت است، خدمت به خلق نيز عبادت است وهمچنان كه خدمت به خلق عبادت است، انتظار فرج و آشنايى با وظائفزمانغيبت عبادت است، همان گونه كه انتظار و شناخت وظائف زمانغيبتعبادت است، آشنايى با معارف و عقايد مكتب اهل بيتعليهم السلامعبادتاست، .... سعى كنيد تمام اين عبادتها را انجام داده و خود را به تكاملبرسانيد.
خدمت به برادران دينى
يكى از انواع عبادات كه دليل بر شرافت و عظمت روح آدمى است، ايناست كه انسان كمر همّت براى خدمت نمودن به برادران دينى خود ببندد، وآنان را در گرفتاريها و مشكلات يارى كند.
دستگيرى از افتادگان و خدمتگزارى برادران مؤمن، اگر براى خدا باشد ازعبادتهاى مهمّى است كه در فرمايشات اهل البيتعليهم السلام نه تنها به آن سفارششده است، بلكه آن را با شرافتترين نوع عبادت دانستهاند.
حضرت امام سجّادعليه السلام در اين باره مىفرمايند:
إِنَّ أَشْرَفَ الْعِبادَةِ خِدْمَتُكَ اِخْوانَكَ الْمُؤْمِنينَ.(10)
باشرافتترين عبادت، خدمت نمودن تو به برادران مؤمن تو است.
كم توجّهى نسبت به اين نكته اساسى كه تأثير حياتى در زندگى همفكرانانسان دارد، زيانهاى جبران ناپذيرى را به دنبال دارد.
حضرت امام صادقعليه السلام در ضمن شمردن گناهان كبيره مىفرمايند:
... تَرْكُ مُعاوَنَةِ الْمَظْلُومينَ.(11)
از گناهان كبيره، ترك كمك رسانى به ستمديدگان است.
به اين نكته نيز بايد توجه داشته باشيم: تعاون به برادران دينى نه تنها از نظرمادّى است، بلكه افزايش درك و فهم و راهنمايى آنان نيز از وظائف كسانىاست كه توانائى آن را دارند. حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام مىفرمايند:
أَعِنْ أَخاكَ عَلى هِدايَتِهِ.(12)
برادر خود را بر هدايت شدن او كمك كن.
با اين بيان روشن شد يكى از انواع عبادات كه از شرافت و عظمت خاصىبرخوردار است، كمك نمودن و خدمتگزارى به برادران دينى است.
شما مىتوانيد با استفاده از اين راه به مقامات عالى معنوى دست يابيد ومحبّت خدا و اهل بيتعليهم السلام را به خود جلب كنيد.
حضرت امام صادقعليه السلام مىفرمايند:
إِنَّ أَحَبَّ الْمُؤْمِنينَ إِلَى اللَّهِ مَنْ أَعانَ الْمُؤْمِنَ الفَقيرَ مِنَ الفَقْرِ فيدُنْياهُ وَمَعاشِهِ، وَمَنْ أَعانَ وَنَفَعَ وَدَفَعَ المَكْرُوهَ عَنِ الْمُؤْمِنينَ.(13)
محبوبترينِ مؤمنين نزد خداوند، كسى است كه فرد مؤمن فقير را در امور مادّىو امرار معاش او كمك كند و محبوبترين افراد نزد خداوند، كسى است كه كمككند و نفع برساند و ناراحتى را از مردم مؤمن برطرف كند.
عبادات روحى
يكى ديگر از اقسام عبادات، عبادتهاى روحى است كه انسان با فكر وانديشه و به كار انداختن قلب خود به خداوند نزديك شود.
حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام در آخرِ خطبهاى كه در عجائب خلقت طاووسبيان نمودهاند، مىفرمايند:
جَعَلَنَا اللَّهُ وإِيَّاكُمْ مِمَّنْ يَسْعى بِقَلْبِهِ إِلى مَنازِلِ الْأَبْرارِ بِرَحْمَتِهِ.(14)
خداوند به رحمت خود ما و شما را از كسانى قرار دهد كه به وسيله قلب خودبراى رسيدن به منازل ابرار سعى و كوشش مىكنند.
اين كلام امامعليه السلام دليل بر آن است كه انسان به وسيله عبادتهاى روحى مانندتفكّر در آيات و نشانههاى خداوند، مىتواند به سر منزل مقصود برسد و درزمره ابرار و نيكان جاى گيرد. به همين جهت در بعضى از روايات عبادت را بهتفكّر و انديشيدن در امر خداوند بيان نمودهاند.
حضرت امام رضاعليه السلام مىفرمايند:
لَيْسَتِ العِبادَةُ كِثْرَةَ الصَّلاةِ وَالصَّوْمِ، إِنَّمَا الْعِبادَةُ اَلتَّفَكُّرُ في أَمْرِاللَّهِعَزَّوَجلَّ.(15)
عبادت به زيادى نماز و روزه نيست. همانا عبادت و بندگى، انديشيدن در امرخداوند است.
به همين جهت جناب ابىذر اكثر عبادت خود را تفكّر قرار داده بود و بهاين طريق با آن كه نسبت به جناب سلمان عمر كمى داشت و مدتى از آن را درزمان جاهليت بسر برده بود، ولى توانست بر اثر تفكّر، خود را تالى تلوِ سلمانو در رديف او قرار دهد.
پس عبادت و بندگى منحصر در برنامههاى عبادىِ جسمى نيست؛ بلكهعبادات روحى، روح عبادات هستند؛ همان گونه كه توجّه، خلوص و... در نماز وساير برنامههاى عبادى، روح اعمالِ جسمى اين عبادات بشمار مىآيند.
اين نكته، بسيار مهم است كه انسان بايد در همه عبادات، جنبههاى روحى آنرا نيز رعايت كند و آنها را به دست فراموشى نسپارد. متأسفانه افرادى هستند كهنه تنها به حالات روحى عبادت بىتوجّه هستند، بلكه به اعمالِ بدنى عباداتنيز بىاعتناء هستند و آنها را كامل انجام نمىدهند.
يكى از راويان حديث مىگويد:
سَأَلَ أَبُوبَصير الصّادِقَعليه السلام وَأَنَا جالِسٌ عِنْدَهُ عَنِ الْحُورِالْعَيْنِ، فَقالَلَهُ: جُعِلْتُ فَداكَ اَخَلْقٌ مِنْ خَلْقِ الدُّنْيا اَوْ )خَلْقٌ مِنْ( خَلْقِ الْجَنَّةِ؟
فَقالَ لَهُ: ما أَنْتَ وَذاكَ؟ عَلَيْكَ بِالصَّلاةِ، فَإِنَّ آخِرَ ما اَوْصى بِهِرَسُولُاللَّهِصلى الله عليه وآله وسلم وَحَثَّ عَلَيْهِ، الصَّلاةُ. إِيَّاكُمْ أَنْ يَسْتَخِفَّ اَحَدُكُمْبِصَلاتِهِ فَلا هُوَ اِذا كانَ شابّاً أَتَمَّها، وَلا هُوَ اِذا كانَ شَيْخاً قَوِيَعَلَيْها، وَما اَشَدَّ مِنْ سِرْقَةِ الصَّلاة...(16)
من در خدمت امام صادقعليه السلام نشسته بودم، ابوبصير از آن بزرگوار دربارهحورالعين سئوال كرد و گفت: جانم به فداى شما آيا آنها از مخلوقات اين دنيإے؛وهستند يا از مخلوقات بهشتى هستند؟ امام صادقعليه السلام فرمودند: تو چه كار به اينامور دارى؟ بر تو باد به نماز، زيرا آخرين چيزى كه پيغمبر اكرمصلى الله عليه وآله وسلم به آنوصيّت نموده و مردم را به آن تحريك نمودند، نماز است.
بر حذر باشيد از اين كه، نماز خود را سبك بشماريد كه نه در زمان جوانى آن راكامل كنيد و نه در زمان پيرى قدرت بر انجام نماز كامل، داشته باشيد. چه چيزىسختتر از اين است كه انسان از نماز خود بدزدد.
بنابر اين ما بايد هم اركان ظاهرى و اعمال بدنى عبادات را رعايت كنيم وهم به باطن عبادات توجّه كنيم؛ زيرا آنچه مهم است، روح عبادت مىباشد.
پيغمبر اكرمصلى الله عليه وآله وسلم مىفرمايند:
رَكْعَتانِ خَفيفَتانِ في تَفَكُّرٍ، خَيْرٌ مِنْ قِيامِ لَيْلَةٍ.(17)
دو ركعت نماز خفيف كه همراه با تفكّر باشد، بهتر است از قيام به عبادت دريك شب.
بنابر اين فرمايشات، اصل در عبادات همان تفكّر و توجّهى است كه در آنهاانجام مىشود كه به منزله روح و جان عبادات مىباشد. به عنوان نمونهشمامىتوانيد با تدبّر، تفكّر و توجّه در سوره حمد اساس ولايت حضرتاميرالمؤمنينعليه السلام و برائت از دشمنان آن حضرت را به صورت واضح دريابيد واصول اعتقادى خود را هر روز لااقل ده بار از اعماق وجود بر صفحه ذهن آشكارساخته و به زبان آوريد.
اين نتيجه عبادت همراه با تفكّر و تدبّر است؛ زيرا تفكّر، نشان دهندهارزش و اهميت عبادت است. به همين جهت پيغمبر اكرمصلى الله عليه وآله وسلم مىفرمايند:
لا عِبادَةَ كَالتَّفَكُّرِ.(18)
عبادتى همچون تفكّر نيست.
كراهت در عبادت
راهنماييهاى خاندان وحىعليهم السلام درباره كيفيت عبادت و توجّه به جهاتقلبى و باطنى آن، براى اينست كه مردم از عبادتهاى خود بهرهمند شوند و آثارآن را بالوجدان درك نمايند و بوسيله انجام آنها، دگرگونى و تحوّل در آنانايجاد شود؛ و گرنه صِرف عبادت كه داراى هيچ گونه اثرى نباشد و از طريقاهل بيتعليهم السلام دور باشد، چه نتيجهاى دارد؟ آيا جز زحمت و رنج و غرور، اثرديگرى در آن وجود دارد؟!
به خاطر همين جهت، حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام مىفرمايند:
إِيَّاكُمْ وَالْجُهَّالِ مِنَ الْمُتَعَبِّدينَ وَالْفُجَّارِ مِنَ الْعُلَماءِ فَإِنَّهُمْ فِتْنَةُ كُلّمَفْتوُنْ.(19)
از افراد جاهلى كه اهل تعبّد هستند، پرهيز كنيد و از علماء فاجر بپرهيزيد كه آنانوسيله نيرنگ هر فرد دلباخته مىباشند.
گاهى اين گونه افراد اصل عبادت آنان صحيح نيست و غير عبادت را بهجاى عبادت پذيرفته و انجام مىدهند، و گاهى عمل آنان در شرع وارد شده،ولى در هنگام انجام آن به جاى آن كه حالت عبادت و بندگى داشته باشند؛ بااكراه و ناراحتى آن را انجام مىدهند؛ و با اين همه خود را كامل و راهيافتهمىپندارند.
اين گونه عبادتها، سبب دلزدگى اين افراد مىشود، علاوه بر آن كه گاهىباعث بدبينى ديگران نيز مىشود؛ در حالى كه عبادت بايد، حالتِ اقبالوتوجّهو نشاط را در قلب انسان برانگيزاند، نه حالت اكراه و نفرت را،ولىاينگونه عبادات داراى اثر منفى است.
به همين جهت حضرت امام صادقعليه السلام مىفرمايند:
لاتُكْرِهُوا إِلى أَنْفُسِكُمْ اَلْعِبادَةَ.(20)
نفسهاى خود را با اكراه به عبادت وادار نكنيد.
بلكه با ميل و رغبت بايد به انجام عبادات بپردازيد، تا آثار گرانبهاى آن دروجود شما آشكار شود.
خواهيد گفت: پس بسيارى از عبادت كنندگان بايد عبادات خود را ترككنند، زيرا در هنگام عبادت نه تنها داراى حالت توجّه و اقبال نيستند؛ بلكه آنرا با اكراه انجام مىدهند، زيرا نفس آنان مايل به عبادت نيست.
مىگوئيم: اين گونه طرز تفكّر بر اثر عدم آشنايىِ صحيح با مكتبحياتبخش خاندان وحى است. با توجه به فرمايشات انسان ساز اهل بيتعليهم السلاممتوجّه مىشويم كه هر گونه صفت و حالت منفى كه خداوند زمينه آن را درانسان قرار داده است مثل حسد، كينه، نيرنگ و اكراه و امثال اينها؛ بايد در مواردخود، در برابر دشمنانِ خدا از آن استفاده شود. به اين ترتيب انسان نبايد بهفريب دادن مردم -كه يك صفت منفى است- بپردازد، بلكه بايد نفس را فريبدهد و با تلقين و زبان نرم حالت اكراه او را بربايد و او را به انجام عبادتمتمايل سازد.
حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام مىفرمايند:
خادِعْ نَفْسَكَ في الْعِبادَةِ وَارْفِقْ بِها وَلاتَقْهَرْها.(21)
در عبادت نفس خود را فريب ده و با او رفاقت كن و او را مجبور )به عبادت(مكن.
بنابر اين هر كس در حال عبادت داراى حالت اكراه است، به جاى آن كهاصل عبادت را ترك كند، بايد حالت اكراه را از نفس خود برطرف نمايد، نه آنكه عبادت خود را رها كند؛ زيرا عبادت را با حالت شور و نشاط و شوق و عشقِبه عبادت، بايد انجام داد نه در حال دل زدگى و اكراه.
حضرت اميرالمؤمنينعليه السلام از پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله وسلم نقل فرمودهاند:
لاتُبَغِّضْ إِلى نَفْسِكَ عِبادَةَ رَبِّكَ.(22)
نفس خود را دشمن عبادت پروردگارت قرار مده.
نشاط در عبادت
اگر مىخواهيد جذبه عبادت را درك كنيد، حالت اكراه را از خود دور كنيدو با حالت اشتياق و نشاط باطنى به عبادت بپردازيد، تا آثار گرانبهاى آن رابيابيد و خود را از تسلّط شيطان برهانيد. حضرت پيغمبر اكرمصلى الله عليه وآله وسلممىفرمايند:
اَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبادَةَ فَعانَقَها وَاَحَبَّها بِقَلْبِهِ، وَباشَرَهابِجَسَدِهِ وَتَفَرَّغَ لَها، فَهُوَ لايُبالي عَلى ما اَصْبَحَ مِنَ الدُّنْيا، عَلىعُسْرٍ اَمْ عَلى يُسْرٍ.(23)
با فضيلتترين مردم كسى است كه عاشق عبادت و بندگى باشد و آن را درآغوش بگيرد واز جان و دل دوست بدارد، از نظر جسمى به آن عبادت مشغولشود و از نظر فكرى، با فكر فارغ و راحت به عبادات بپردازد، آنگاه باكىنداشته باشد كه در دنيا چگونه شب را به روز آورده است؛ به سختى يا بهآسانى.
بنابر اين از شرايط مهم تأثير عبادت، علاوه بر آن كه بايد خالصانه باشد وشيطان و نفس انسان عامل و محرّك عبادت نباشند؛ و گرنه عبادت به صورتريا، تظاهر، غرور و امثال آن انجام مىشود؛ بايد طورى انسان خود را ساختهباشد كه نفس او نيز تابع عقلش شده باشد و آن گاه كه مخلصانه براى عبادتقيام مىكند، نفس تابع عقل باشد و بر اثر تهذيب نفس، نفس نيز همچون عقل،ميل و رغبت به عبادت خالصانه داشته باشد.
بنابر اين تهذيب و آماده سازى نفس، از شرايط مهمى است كه در عبادت نقشمهمّى را داراست؛ زيرا اگر انسان بر اثر فرمان عقل به عبادت بپردازد، ولى نفسخود را مطيع عقل خود نساخته باشد، نفس در اعماق وجود انسان به فعاليّتمىپردازد تا آنجا كه يا او را بالكلّ از انجام عبادتى كه دارد، باز مىدارد و عبادترا بىنتيجه به او جلوه داده و مانع انجام آن مىشود؛ و يا بر اثر مقاومت انسان،او را با موانع ديگر كه جان انسان را به ستوه مىآورد، - همانند وسواس - مبتلامىكند و در نتيجه انسان به جاى آن كه از عبادتى كه انجام مىدهد، لذّت روحىببرد، بغض و دشمنى آن را به وسيله وسواس و ناراحتيهاى روحى در دل خودجاى مىدهد.
طبق آيات قرآن كريم عبادت، صراط مستقيم خداوند است و انسان از اينراه به مقام عبوديّت مىرسد و كسى كه به مقام عبوديّت برسد، شيطان بر اوتسلّط ندارد، ولى كسى كه با بغض و دشمنى نفس با عبادت، به آن مىپردازد؛نه تنها از دست شيطان رهائى نيافته، بلكه خود را در دست تحريكات وجولان نفس كه از شيطان مهلكتر است، قرار مىدهد و به اين گونه، راه رابراى نفوذ شيطان هموار مىكند.
لازمه اين گونه عبادات كه انسان نفس خود را قانع و مطيع عقل خود نكردهو با تهذيب و خودسازى به عبادت نپرداخته، اين است كه از نتيجه عبادت كهرهايى از تسلّط شيطان است، باز بماند.
بنابر اين، براى انجام هر گونه عبادت بايد خود را آماده بسازيم و باصلاحيت آن را انجام دهيم و روشن است كسانى كه به عبادات سخت و بهاصطلاح رياضتهاى شرعى، مىپردازند ولى آمادگى آن را ندارند، صلاحيتانجام اين گونه اعمال را ندارند. آنان براى ايجاد آمادگى، بايد محبّتِ عبادت رادر دل خود جاى دهند.
پس براى انجام عبادات سخت و يا به تعبير بعضى، براى انجام رياضاتشرعيّه، آمادگى نفسانى و صلاحيت آن از شرايط حتمى است.
چقدر نيك و پسنديده، بلكه لازم است كه انسان براى انجام همه كارهابالأخص اعمال عبادى، آشنايى با مكتب اهل بيتعليهم السلام داشته باشد و با الهام وآموختن از آن بزرگواران، به عبادت خداوند مهربان بپردازد؛ تا از خطر سقوطو ديدن ضربات مهلك در امان باشد.
گرچه راهى است پر از بيم زما تا برِدوست
رفتن آسان بود، ار واقف منزل باشى
براى آن كه در انجام عبادات از مكتب آن بزرگواران پيروى كنيد، بايدشرايط عبادت را بدانيد و از موانع قبولى عبادات مانند حرام خوارى، آگاهىداشته باشيد.
اثر نشاط در عبادت
شور و نشاط بر قدرتِ اراده و تصميم گيرى انسان مىافزايد و استقامت وپايدارى او را افزايش مىدهد. نشاط، كارهاى بزرگ و برنامههاى سنگين رابراى انسان، آسان و سبك مىكند و رنج و زحمت آنها را كم مىكند.
به اين جهت افرادى كه براى انجام برنامههاى سنگين عبادى شوق و نشاطدارند، نه تنها از انجام آنها خسته نمىشوند، بلكه سنگينى آنها را احساسنمىكنند و لذّتهاى روحىِ عبادت را درك مىكنند. به اين جهت آنان از خداوندمىخواهند نشاطشان را در عبادت و بندگى قرار دهد. در دعاى امام سجّادعليه السلاممىخوانيد:
إِجْعَلْ ... نَشاطي في عِبادَتِكَ.(24)
خداوندا، نشاط مرا در بندگى خودت قرار ده.
در مناجات امام سجّادعليه السلام مىخوانيد:
رَبَّنا ... وَامْنُنْ عَلَيْنا بِالنَّشاطِ.(25)
پروردگارا، با عنايت نمودن نشاط، بر ما منّت گذار.
و در يكى از زيارات جامعه مىخوانيد:
تَحَبَّبْ إِلَيَّ عِبادَتَكَ ... وَتُنْشِطُني لَها.(26)
خداوندا، به من محبّت عبادتت را عنايت كن ... و مرا براى انجام آن با نشاطفرما.
سرّ خواستن نشاط در عبادت، در دعاهايى كه وارد شده اين است كه، نشاطبهترين ياور و پشتيبان انسان براى انجام عبادتهاى سخت و سنگين است،همان گونه كه كارهاى مشكل و طاقت فرسا در صورتى كه به صورت گروهىو دسته جمعى انجام شوند، سهل و آسان مىشوند. برخى از حالات روحى نيزمانند كار دستهجمعى بر قدرت انسان مىافزايد. يعنى اگر انسان داراى بعضىاز نيروهاى روحى باشد، به تنهايى مىتواند كار چند نفر را انجام دهد.
يكى از اين نيروهاى روحى، شور و نشاط است. اگر قدرت نشاط را درخود تقويت كنيد، عبادتهاى سنگين براى شما سهل و آسان مىشود؛ گوئى كهآن را با كمك و دستيارى چند نفر انجام دادهايد. از اين جهت در دعاىفرارسيدن ماه رمضان مىخوانيد:
...اَحْسِنْ مَعُونَتي فِي الْجِدِّ وَالْإِجْتِهادِ وَالمُسارَعَةِ إِلى ما تُحِبّوَتَرْضى وَالنَّشاطِ وَالْفَرَحِ وَالصِّحَةِ حَتّى اَبْلُغَ في عِبادَتِكَ وَطاعَتِكَ الَّتي يَحِقُّ لَكَ عَلَيَّ رِضاكَ.(27)
نيكو كمك كن به من در جدّيت و كوشش و سرعت گرفتن به سوى آنچه موردمحبّت و رضايت توست، و به سوى نشاط و فرح و سلامتى، تا در بندگى وطاعت تو، كه حقّ تو بر من است، به رضاى تو نائل شوم.
همان گونه كه مىبينيد نشاط و صحت در اين دعا، معونه و كمك براىعبادت معرفى شدهاند.
با بهرهگيرى از فرمايشات خاندان وحى، متوجّه مىشويم كه نشاط، از رازهاىبزرگ موفقيت در كارهاى بزرگ و سنگين است، ما بايد اين راز را در راههاىحياتبخش به كار بريم و از آن استفاده كنيم. اگر در اين گونه امور داراى نشاطنيستيم، بايد با قدرت تمام آن را به نفس خود القاء كنيم و نفس خود را آماده ومهيّا براى قبولِ شور و نشاط نمائيم.
به همين جهت ياوران اهل بيتعليهم السلام گر چه بر اثر كهنسالى، بدنهايشانفرسوده مىشد، ولى به هنگام عمل داراى قلبهايى پر از نشاط و دلهايى جوانوپرشور بودند.
محبّت اهل بيت عليهم السلام يا راز نشاط در عبادت
بنابر اين نشاط، راز قدرت بر انجام برنامههاى سنگين است. علاوه بر آن،نشاط در عبادت، دليل بر وجود محبّت و دلبستگى به اهل بيتعليهم السلام نيزمىباشد. زيرا يكى از آثار و نشانههاى محبّت اهل بيتعليهم السلام نشاط در عبادت وبندگى است. دوستى آن بزرگواران، ايجاد ميل و رغبت براى عبادت مىكند ودرس بندگى را به همه دوستان و شيفتگان خاندان وحى مىآموزد.
پيغمبر اكرمصلى الله عليه وآله وسلم مىفرمايند:
في حُبِّ أَهْلِ بَيْتي ... اَلرَّغْبَةُ إِلىَ الْعِبادَةِ.(28)
در محبّت اهل بيت من، ميل و رغبت به سوى عبادت نهاده شده است.
بنابر اين هر چه محبّت شما به اهل بيتعليهم السلام بيشتر شود، رغبت، شوق وشور و نشاط شما به عبادت و بندگى خداوند بيشتر مىشود و آمادگى شمابراى عبادت افزون مىگردد.
نتيجه بحث
عبادت و بندگى راه رسيدن به مقام »عبوديّت« و گواه بر ظفر يافتن بهسعادت است. توجّه داشته باشيد، عبادتى انسان را به مقام عبوديتمىرساند كه داراى تأثير فراوان باشد و در اعماق وجود آدمى تحوّلايجاد كند. بنابر اين ارزش عبادت به قدر نتيجهاى است كه از آن بدستمىآيد، نه به كثرت و زيادى عبادت.
با انواع و اقسام عبادات آشنا شويد و با تنوّعِ آنها از يكنواخت بودنبرنامه عبادى، كه مايه رنج و كسالت است پرهيز كنيد. شور و نشاط وشوق به عبادت را با تنوّع در آن، بدست آوريد و اثرات شگفت آن رادرك كنيد. محبّت و علاقه شما به خاندان وحى هر چه بيشتر شود،شور و نشاط شما نيز به عبادت افزايش مىيابد. نشاط در عبادت، ازخستگى در عبادت مىكاهد و بر اخلاص و صداقت شما كه لازمه تأثيرعبادت است، مىافزايد. در صورت تداومِ اين راه به مقام »عبوديّت« كهراز خلقت انسانهاست، دست مىيابيد و حاكم بر نفس خويشتن و غالببر شيطان رجيم مىشويد.
طاعت آن نيست كه بر خاك نهى پيشانى
صدق پيش آر، كه اخلاص به پيشانى نيست
-------------------------------------------------------
1) بحارالانوار: 373/78، از تحف العقول: 486.
2) اصول كافى: 76/2، بحارالانوار: 104/70.
3) بحار الأنوار: 156/68، از تفسير الإمام العسكرىعليه السلام: 123.
4) رجوع كنيد به روايت مفصّلى كه مرحوم علّامه مجلسى در اين باره، در بحارالأنوار: 16/94 آوردهاند.
5) سوره زخرف آيه 64.
6) شرح غرر الحكم: 22/4.
7) بحار الأنوار: 259/23، از تفسير الإمام العسكرىعليه السلام: 133.
8) سوره اسراء آيه 65 .
9) فوائد الرضويّه: 10، قصص العلماء: 118.
10) بحار الأنوار: 318/75، از تفسير الإمام العسكرىعليه السلام: 260.
11) بحار الانوار: 10/79، از خصال: 155/2.
12) شرح غرر الحكم: 178/2.
13) بحارالانوار: 261/78، از تحف العقول: 357.
14) نهج البلاغه خطبه 165.
15) بحارالانوار: 322/71، از اصول كافى: 55/2.
16) بحارالانوار: 236/84، از قرب الاسناد: 27.
17) بحارالانوار: 240/84، از ثواب الاعمال: 40.
18) بحارالانوار: 70/77، از محاسن: 16.
19) بحارالانوار: 106/2.
20) بحارالانوار: 213/71، از اصول كافى: 86/2.
21) بحارالانوار: 509/33، از نهج البلاغه نامه 69.
22) بحارالانوار: 214/71، از اصول كافى: 87/2.
23) بحارالانوار: 253/70، از اصول كافى: 83/2 .
24) بحار الأنوار: 200/90، از البلد الأمين: 131.
25) بحارالانوار: 125/94.
26) بحارالانوار: 170/102، از مصباح الزائر: 242.
27) بحارالانوار: 330/97.
28) بحارالانوار: 163/27.
--------------------------------------------
سید مرتضی مجتهدی سیستانی
کتاب : اسرار موفقیت
عبادت وبندگی
- بازدید: 3312