عبادت وبندگی

(زمان خواندن: 15 - 29 دقیقه)

عبادت چيست؟
عبادت چيست و چه برنامه‏هائى را مى‏توان برنامه عبادى ناميد؟ اين سئوال‏مهمّى است كه گاهى ذهن بعضى از افراد را به خود مشغول مى‏كند. گر چه‏ممكن است عده‏اى عبادت را به معناى نماز و روزه و منحصر به امورى امثال‏اينها بدانند، ولى با مراجعه به روايات اهل بيت‏عليهم السلام و استفاده از راهنمائيهاى‏آنان متوجّه مى‏شويم، عبادت منحصر به انجام دادن نماز و روزه نيست؛ زيراعبادت به معناى بندگى خداوند است و بندگى خدا در صورتى محقّق مى‏شودكه انسان آنچه را كه خداوند از او مى‏خواهد، انجام دهد و خواسته خداوندفقط اين نيست كه به نماز و روزه بپردازيم و در كثرت انجام آنها بكوشيم.
حضرت امام حسن عسكرى‏عليه السلام در اين باره مى‏فرمايند:
لَيْسَتِ الْعِبادَةُ كَثْرَةَ الصَّلاةِ وَالصِّيامِ، وَإِنَّمَا الْعِبادَةُ كَثْرَةُ التَفَكُّرِفي‏أَمْرِاللَّه.(1)
عبادت، زياد نماز خواندن و روزه گرفتن نيست. همانا عبادت، تفكّر بسيار درامر خداوند است.
عبادت، انجام خواسته‏هاى خداوند است و از اين راه انسان مى‏تواند به‏مقام عبوديّت برسد و چيزى كه ملاكِ رسيدن به مقام بندگى است، ارزش‏عبادت است و اعمال و عبادات زياد، از شرايط ضرورى و حتمى براى نيل به‏درجات عالى معنوى نيست. زيرا اهميت اعمال و عبادات به زيادى آنها نيست،بلكه به ارزش آنهاست. و عبادات در صورتى داراى ارزش فراوان هستند كه‏داراى تأثير فراوان باشند، و بتوانند در باطن و سريره انسان تحوّل ايجاد كنند.بنابر اين اهمّيت عبادات به تحوّلى است كه در نفس عبادت كنندگان ايجادمى ‏نمايند.
با اين بيان، روشن مى‏شود كه اولياء خداوند كه در نفس خود تحوّل ايجادنموده و از قدرتهاى معنوى بهره‏مند شده‏اند، ملاكِ موفّقيت آنان، تأثير زيادعبادتهاى آنها بوده است نه كثرت عبادت آنان؛ اگر چه در موارد بسيارى، تأثيرفراوان عبادات بستگى به كثرت آنها دارد، ولى اين يك قانون كلّى نيست.
دليل ما بر اين حقيقت، روايتى است كه جناب مفضّل كه از خواصّ‏اصحاب امام صادق‏عليه السلام بوده، نقل كرده است. او مى‏فرمايد:
كُنْتُ عِنْدَ أَبي عَبْدِاللَّهِ‏عليه السلام فَذَكَرْنَا الْأَعْمالَ، فَقُلْتُ اَنَا ما أَضْعَفَ‏عَمَلي؟! فَقالَ: مَهْ اِسْتَغْفِرِاللَّهَ، ثُمَّ قالَ لي: اِنَّ قَليلَ الْعَمَلِ مَعَ التَّقْوى‏خَيْرٌ مِنْ كَثيرٍ بِلا تَقْوى. قُلْتُ: كَيْفَ يَكوُنُ كَثيرٌ بِلا تَقْوى؟ قالَ: نَعَمْ‏مِثْلُ الرَّجُلِ يُطْعِمُ طَعامَهُ، وَيُرفِقُ جيرانَهُ وَيَوَطِّئُ رَحْلَهُ، فَاِذا ارْتَفَعَ‏لَهُ الْبابُ مِنَ الْحَرامِ دَخَلَ فيهِ، فَهذَا الْعَمَلُ بِلا تَقْوى، وَيَكُونُ الْآخَرُلَيْسَ عِنْدَهُ فَإِذا ارْتَفَعَ لَهُ الْبابُ مِنَ الْحَرامِ لَمْ يَدْخُلْ فيهِ.(2)
من در خدمت امام صادق‏عليه السلام بودم از اعمال، سخن به ميان آمد. من گفتم: چقدراعمال من اندك است؟! در اين هنگام امام صادق‏عليه السلام فرمودند: ساكت باش واستغفار كن. آن گاه به من فرمودند: عمل اندكى كه همراه با تقوا باشد، از عمل‏بسيارى كه تقوا در آن نباشد، بهتر است. گفتم: مگر مى‏شود شخصى اعمال زيادرا بدون تقوا انجام دهد؟
حضرت فرمودند: آرى مانند اين كه شخصى غذاى خود را به ديگران اطعام‏كند، و با همسايگانش به نيكى رفتار كند و وسائل مسافرت آنان را فراهم نمايد،ولى هر گاه راه حرامى براى او گشوده شود در آن داخل شود. اين عملى است‏كه در آن تقوا نيست و فرد ديگرى اين گونه اعمال زياد را ندارد، ولى آن گاه كه‏راه حرامى برايش گشوده شود، در آن وارد نمى‏شود.
اين گونه عمل همراه با تقوا است و اين گونه انسان داراى صداقت درعبادت است.
عبادت بايد صادقانه باشد
بنابراين كثرت عبادت، ملاك اهميّت آن نيست؛ بلكه ملاك، ارزش عبادت وتأثير آنست اگرچه عبادت اندك باشد. اگر عبادت صادقانه باشد، اثرات‏فراوانى در بردارد؛ به اين جهت ما بايد در همه كارها بالأخص امور معنوى، باصداقت گام برداريم و از غرض‏ورزى و حسابهاى شخصى دست بكشيم و باصفا و صداقت بى‏آنكه غلّ و غشّى وجود داشته باشد، به كار خود بپردازيم.
پاكسازىِ‏دل از هر گونه غلّ‏وغشّ و بدست آوردن صداقت، ازويژگى‏هاى شيعيان است. حضرت امام حسين‏عليه السلام مى‏فرمايند:
إِنَّ شيعَتَنا مَنْ سَلُمَتْ قُلوُبُهُمْ مِنْ كُلِّ غَشٍّ وَدَغَلٍ.(3)
براستى كه شيعيان ما، كسانى هستند كه دلهايشان از هر گونه غلّ و غشّى پاك‏باشد.
وجود غلّ و غشّ در نيّتها، رفتار انسان را سبك و بى‏ارزش مى‏كند. از اين‏جهت بايد سعى كنيم هر گونه عبادت را صادقانه انجام دهيم و با اراده وتصميم جدّى هر گونه غرض‏ورزى و غلّ و غشّ را از قلب خود دور كنيم.
يكى از راه‏هاى پاكسازى دل از غلّ و غشّ، فرستادن صلوات بر محمّد و آل‏محمّد صلوات اللَّه عليهم اجمعين است(4) و يكى از علل تأكيد بر فرستادن صلوات قبل‏از دعاها، زدودن غلّ و غشّها و بدست آوردن صداقت و درستى است.
برنامه‏اى كه كوشش و تلاش در آن بر مبناى صداقت نباشد و بر اساس‏تظاهر و خود نمايى باشد، نه تنها داراى هيچ گونه قيمتى نيست؛ بلكه گناهى‏است بزرگ، ولى عبادتى كه صادقانه باشد راهى بسيار مؤثّر براى تقرّب به‏خداوند است. زيرا تلاش و كوشش در انجام عبادات اگر صادقانه باشد؛بدى‏هائى را كه در نفس انسان ريشه دوانده است ويران ساخته و نابودمى‏نمايد، و از اين راه انسان را به خدا نزديك مى‏كند.
عبادت و رسيدن به مقام بندگى و عبوديّت، صراط مستقيم است. مابايدبوسيله عبادت خداوند، در صراط مستقيم گام برداريم. خداوندمى‏فرمايد:
»إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدوُهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقيم«(5)
بدرستى كه اللَّه، اوست پروردگار من و پروردگار شما، پس او را عبادت كنيد،اين است صراط مستقيم.
بنابر اين انسان مى‏تواند با عبادت و بندگى خداوند در صراط مستقيم اوقرار گيرد و از تسلّط شياطين رهايى يابد.
گام برداشتن در اين راه و مداومت بر آن، خود دليل بر سعادت انسان ونجات اوست. اين حقيقتى است كه حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام آن را اين گونه‏بيان فرموده‏اند:
دَوامُ الْعِبادَةِ بُرْهانُ الظَّفَرِ بِالسَّعادَةِ.(6)
مداومت بر عبادت، دليل بر ظفر يافتن انسان به سعادت است.
زيرا انسان به وسيله عبادت و حفظ شرايط آن، در زمره اولياء خدا قرارمى‏گيرد و از بندگان ممتاز او مى‏شود و از اوصاف و ويژگى‏هايى كه مخصوص‏اولياء خداست، بهره‏مند مى‏شود.
حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مى ‏فرمايند:
سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ‏صلى الله عليه وآله وسلم يَقُولُ: أَنَا وَعَلِيٌّ أَبَوا هذِهِ الْاُمَّةِ، وَلَحَقُّناعَلَيْهِمْ أَعْظَمُ مِنْ حَقِّ أَبَوَىْ وِلادَتِهِمْ، فَاِنَّنا نَنْقُذُهُمْ إِنْ اَطاعوُنا مِنَ‏النَّارِ اِلى دارِالْقَرارِ، وَنُلْحِقُهُمْ مِنَ الْعُبُودِيَّةِ بِخيارِ الْأَحْرار.(7)
من از رسول اللَّه‏صلى الله عليه وآله وسلم شنيدم كه مى‏فرمود: من و على دو پدر اين امّت هستيم وواقعاً حق ما با عظمت‏تر از حقّى است كه پدر و مادرى كه آنان از آن دو متولدشده‏اند، دارند. زيرا ما آنان را - اگر از ما پيروى كنند - از جهنم نجات داده و به‏بهشت وارد مى‏كنيم و آنان را از بندگىِ ديگران به بهترين افراد آزاده، ملحق‏مى‏كنيم.
پس با پيروى از فرمايشات خاندان وحى، انسان به خاطر عبادت صادقانه،به مقام عبوديّت مى‏رسد و به درجه اخيار و نيكان نائل مى‏شود. در اين هنگام‏يكى از اركان مهم گمراهى، كه تسلّط شيطان است از هم مى‏پاشد و شيطان پليداز انسان دور مى‏شود. اين حقيقتى است كه خداوند در قرآن كريم به آن‏تصريح نموده و فرموده است:
»إِنَّ عِبادي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطان وَكَفى بِرَبِّكَ وَكيلاً«(8)
براستى كه بندگان مرا تسلّطى براى تو )شيطان( بر آنان نيست و خداوند براى‏وكيل بودن كفايت مى‏كند.
بسيارى از بزرگان شيعه براى راه يافتن به مقام قرب الهى و رسيدن به مقام‏عبوديّت تلاش فراوانى نموده‏اند.
كوشش مرحوم كرباسى براى دست يافتن به مقامات ارزنده معنوى‏نمونه‏اى از اين گونه تلاشها مى‏باشد. آن بزرگوار از علماى بزرگ شيعه و ازشاگردان سيّد بحرالعلوم بود. در حالات او نوشته‏اند:
آن بزرگوار براى آن كه شب قدر را درك كرده باشد، يك سال هر شب تا به‏صبح به عبادت مى‏پرداخت تا از فيوضات تهجّد در آن شب بهره‏مند گردد. آن‏مرحوم در عبادت داراى خضوع و خشوع و حضور قلب بود. دعاى وى بسيارتأثير داشت. هنگامى كه يكى از حكّام اصفهان نسبت به ايشان، وظيفه احترام وارادت را رعايت نكرد، آن مرحوم عليه او دعا كرد. در زمانى كوتاه حاكم عزل‏و سرافكنده شد. آن گاه مرحوم كرباسى براى او نوشت:
ديدى كه خون ناحق پروانه شمع را
چندان امان نداد كه شب را سحر كند
او ازهد زهّاد زمان خود بوده و مرحوم ميرزاى قمى از ايشان خواست‏رساله بنويسد. او در جواب گفت: استخوان بدنم طاقت آتش جهنّم را ندارد،ولى پس از اصرار مرحوم ميرزاى قمى، رساله نوشت.
اگر فقيرى از او چيزى مى‏خواست، شاهد مى‏طلبيد و شاهد را قسم مى‏دادو فقير را هم قسم مى‏داد كه در مصرف آن اسراف نكند؛ آن گاه خرج يك ماه رابه او مى‏داد.
گويند، روزى شخصى براى جريانى نزد وى شهادت داد، آن مرحوم از اوپرسيد: شغل تو چيست؟ گفت: من غسّال هستم. ايشان شرائط غسل را از اوسئوال كرد. آن مرد جواب داد و سپس گفت: هنگام دفن چيزى در گوش ميّت‏مى‏گوئيم. مرحوم كرباسى فرمود: چه مى‏گوئيد؟ گفت: مى‏گوئيم خوشا به‏سعادتت كه مرُدى و براى اداى شهادت نزد حاجى كرباسى نرفتى!(9)
اقسام عبادات
با انواع و اقسام عبادات آشنايى پيدا كنيد و به انجام يك نوع عبادت اكتفانكنيد. همان گونه كه رزق مادّى شما انواع گوناگون است و خوراكيهاى خود رااز مواد گوناگون تهيه مى‏كنيد، و اگر غذاى شما بدون نمك يا بدون موادضرورى ديگر باشد كامل نيست؛ در اعمال معنوى نيز اگر به يك نوع عبادت‏بپردازيد، باطن شما اقناع نمى‏شود، هر چند آن عبادت زياد باشد. مثل آن كه درسفره خود گوشت فراوانى تهيه كرده باشيد، ولى نان و نمك فراهم نباشد دراين هنگام چگونه مى‏توانيد از آن استفاده كنيد؟
همان طور كه نماز و روزه عبادت است، فكر و انديشه عبادت است وهمان گونه كه فكر و انديشه عبادت است، خدمت به خلق نيز عبادت است وهمچنان كه خدمت به خلق عبادت است، انتظار فرج و آشنايى با وظائف‏زمان‏غيبت عبادت است، همان گونه كه انتظار و شناخت وظائف زمان‏غيبت‏عبادت است، آشنايى با معارف و عقايد مكتب اهل بيت‏عليهم السلام‏عبادت‏است، .... سعى كنيد تمام اين عبادتها را انجام داده و خود را به تكامل‏برسانيد.
خدمت به برادران دينى
يكى از انواع عبادات كه دليل بر شرافت و عظمت روح آدمى است، اين‏است كه انسان كمر همّت براى خدمت نمودن به برادران دينى خود ببندد، وآنان را در گرفتاريها و مشكلات يارى كند.
دستگيرى از افتادگان و خدمتگزارى برادران مؤمن، اگر براى خدا باشد ازعبادتهاى مهمّى است كه در فرمايشات اهل البيت‏عليهم السلام نه تنها به آن سفارش‏شده است، بلكه آن را با شرافت‏ترين نوع عبادت دانسته‏اند.
حضرت امام سجّادعليه السلام در اين باره مى‏فرمايند:
إِنَّ أَشْرَفَ الْعِبادَةِ خِدْمَتُكَ اِخْوانَكَ الْمُؤْمِنينَ.(10)
باشرافت‏ترين عبادت، خدمت نمودن تو به برادران مؤمن تو است.
كم توجّهى نسبت به اين نكته اساسى كه تأثير حياتى در زندگى همفكران‏انسان دارد، زيانهاى جبران ناپذيرى را به دنبال دارد.
حضرت امام صادق‏عليه السلام در ضمن شمردن گناهان كبيره مى‏فرمايند:
... تَرْكُ مُعاوَنَةِ الْمَظْلُومينَ.(11)
از گناهان كبيره، ترك كمك رسانى به ستمديدگان است.
به اين نكته نيز بايد توجه داشته باشيم: تعاون به برادران دينى نه تنها از نظرمادّى است، بلكه افزايش درك و فهم و راهنمايى آنان نيز از وظائف كسانى‏است كه توانائى آن را دارند. حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام مى‏فرمايند:
أَعِنْ أَخاكَ عَلى هِدايَتِهِ.(12)
برادر خود را بر هدايت شدن او كمك كن.
با اين بيان روشن شد يكى از انواع عبادات كه از شرافت و عظمت خاصى‏برخوردار است، كمك نمودن و خدمتگزارى به برادران دينى است.
شما مى‏توانيد با استفاده از اين راه به مقامات عالى معنوى دست يابيد ومحبّت خدا و اهل بيت‏عليهم السلام را به خود جلب كنيد.
حضرت امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايند:
إِنَّ أَحَبَّ الْمُؤْمِنينَ إِلَى اللَّهِ مَنْ أَعانَ الْمُؤْمِنَ الفَقيرَ مِنَ الفَقْرِ في‏دُنْياهُ وَمَعاشِهِ، وَمَنْ أَعانَ وَنَفَعَ وَدَفَعَ المَكْرُوهَ عَنِ الْمُؤْمِنينَ.(13)
محبوبترينِ مؤمنين نزد خداوند، كسى است كه فرد مؤمن فقير را در امور مادّى‏و امرار معاش او كمك كند و محبوبترين افراد نزد خداوند، كسى است كه كمك‏كند و نفع برساند و ناراحتى را از مردم مؤمن برطرف كند.
عبادات روحى
يكى ديگر از اقسام عبادات، عبادتهاى روحى است كه انسان با فكر وانديشه و به كار انداختن قلب خود به خداوند نزديك شود.
حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام در آخرِ خطبه‏اى كه در عجائب خلقت طاووس‏بيان نموده‏اند، مى‏فرمايند:
جَعَلَنَا اللَّهُ وإِيَّاكُمْ مِمَّنْ يَسْعى بِقَلْبِهِ إِلى مَنازِلِ الْأَبْرارِ بِرَحْمَتِهِ.(14)
خداوند به رحمت خود ما و شما را از كسانى قرار دهد كه به وسيله قلب خودبراى رسيدن به منازل ابرار سعى و كوشش مى‏كنند.
اين كلام امام‏عليه السلام دليل بر آن است كه انسان به وسيله عبادتهاى روحى مانندتفكّر در آيات و نشانه‏هاى خداوند، مى‏تواند به سر منزل مقصود برسد و درزمره ابرار و نيكان جاى گيرد. به همين جهت در بعضى از روايات عبادت را به‏تفكّر و انديشيدن در امر خداوند بيان نموده‏اند.
حضرت امام رضاعليه السلام مى‏فرمايند:
لَيْسَتِ العِبادَةُ كِثْرَةَ الصَّلاةِ وَالصَّوْمِ، إِنَّمَا الْعِبادَةُ اَلتَّفَكُّرُ في أَمْرِاللَّهِ‏عَزَّوَجلَّ.(15)
عبادت به زيادى نماز و روزه نيست. همانا عبادت و بندگى، انديشيدن در امرخداوند است.
به همين جهت جناب ابى‏ذر اكثر عبادت خود را تفكّر قرار داده بود و به‏اين طريق با آن كه نسبت به جناب سلمان عمر كمى داشت و مدتى از آن را درزمان جاهليت بسر برده بود، ولى توانست بر اثر تفكّر، خود را تالى تلوِ سلمان‏و در رديف او قرار دهد.
پس عبادت و بندگى منحصر در برنامه‏هاى عبادىِ جسمى نيست؛ بلكه‏عبادات روحى، روح عبادات هستند؛ همان گونه كه توجّه، خلوص و... در نماز وساير برنامه‏هاى عبادى، روح اعمالِ جسمى اين عبادات بشمار مى‏آيند.
اين نكته، بسيار مهم است كه انسان بايد در همه عبادات، جنبه‏هاى روحى آن‏را نيز رعايت كند و آنها را به دست فراموشى نسپارد. متأسفانه افرادى هستند كه‏نه تنها به حالات روحى عبادت بى‏توجّه هستند، بلكه به اعمالِ بدنى عبادات‏نيز بى‏اعتناء هستند و آنها را كامل انجام نمى‏دهند.
يكى از راويان حديث مى‏گويد:
سَأَلَ أَبُوبَصير الصّادِقَ‏عليه السلام وَأَنَا جالِسٌ عِنْدَهُ عَنِ الْحُورِالْعَيْنِ، فَقالَ‏لَهُ: جُعِلْتُ فَداكَ اَخَلْقٌ مِنْ خَلْقِ الدُّنْيا اَوْ )خَلْقٌ مِنْ( خَلْقِ الْجَنَّةِ؟
فَقالَ لَهُ: ما أَنْتَ وَذاكَ؟ عَلَيْكَ بِالصَّلاةِ، فَإِنَّ آخِرَ ما اَوْصى بِهِ‏رَسُولُ‏اللَّهِ‏صلى الله عليه وآله وسلم وَحَثَّ عَلَيْهِ، الصَّلاةُ. إِيَّاكُمْ أَنْ يَسْتَخِفَّ اَحَدُكُمْ‏بِصَلاتِهِ فَلا هُوَ اِذا كانَ شابّاً أَتَمَّها، وَلا هُوَ اِذا كانَ شَيْخاً قَوِيَ‏عَلَيْها، وَما اَشَدَّ مِنْ سِرْقَةِ الصَّلاة...(16)
من در خدمت امام صادق‏عليه السلام نشسته بودم، ابوبصير از آن بزرگوار درباره‏حورالعين سئوال كرد و گفت: جانم به فداى شما آيا آنها از مخلوقات اين دنيإے؛وهستند يا از مخلوقات بهشتى هستند؟ امام صادق‏عليه السلام فرمودند: تو چه كار به اين‏امور دارى؟ بر تو باد به نماز، زيرا آخرين چيزى كه پيغمبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم به آن‏وصيّت نموده و مردم را به آن تحريك نمودند، نماز است.
بر حذر باشيد از اين كه، نماز خود را سبك بشماريد كه نه در زمان جوانى آن راكامل كنيد و نه در زمان پيرى قدرت بر انجام نماز كامل، داشته باشيد. چه چيزى‏سخت‏تر از اين است كه انسان از نماز خود بدزدد.
بنابر اين ما بايد هم اركان ظاهرى و اعمال بدنى عبادات را رعايت كنيم وهم به باطن عبادات توجّه كنيم؛ زيرا آنچه مهم است، روح عبادت مى‏باشد.
پيغمبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم مى‏فرمايند:
رَكْعَتانِ خَفيفَتانِ في تَفَكُّرٍ، خَيْرٌ مِنْ قِيامِ لَيْلَةٍ.(17)
دو ركعت نماز خفيف كه همراه با تفكّر باشد، بهتر است از قيام به عبادت دريك شب.
بنابر اين فرمايشات، اصل در عبادات همان تفكّر و توجّهى است كه در آنهاانجام مى‏شود كه به منزله روح و جان عبادات مى‏باشد. به عنوان نمونه‏شمامى‏توانيد با تدبّر، تفكّر و توجّه در سوره حمد اساس ولايت حضرت‏اميرالمؤمنين‏عليه السلام و برائت از دشمنان آن حضرت را به صورت واضح دريابيد واصول اعتقادى خود را هر روز لااقل ده بار از اعماق وجود بر صفحه ذهن آشكارساخته و به زبان آوريد.
اين نتيجه عبادت همراه با تفكّر و تدبّر است؛ زيرا تفكّر، نشان دهنده‏ارزش و اهميت عبادت است. به همين جهت پيغمبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم مى‏فرمايند:
لا عِبادَةَ كَالتَّفَكُّرِ.(18)
عبادتى همچون تفكّر نيست.
كراهت در عبادت
راهنماييهاى خاندان وحى‏عليهم السلام درباره كيفيت عبادت و توجّه به جهات‏قلبى و باطنى آن، براى اينست كه مردم از عبادتهاى خود بهره‏مند شوند و آثارآن را بالوجدان درك نمايند و بوسيله انجام آنها، دگرگونى و تحوّل در آنان‏ايجاد شود؛ و گرنه صِرف عبادت كه داراى هيچ گونه اثرى نباشد و از طريق‏اهل بيت‏عليهم السلام دور باشد، چه نتيجه‏اى دارد؟ آيا جز زحمت و رنج و غرور، اثرديگرى در آن وجود دارد؟!
به خاطر همين جهت، حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام مى‏فرمايند:
إِيَّاكُمْ وَالْجُهَّالِ مِنَ الْمُتَعَبِّدينَ وَالْفُجَّارِ مِنَ الْعُلَماءِ فَإِنَّهُمْ فِتْنَةُ كُلّ‏مَفْتوُنْ.(19)
از افراد جاهلى كه اهل تعبّد هستند، پرهيز كنيد و از علماء فاجر بپرهيزيد كه آنان‏وسيله نيرنگ هر فرد دلباخته مى‏باشند.
گاهى اين گونه افراد اصل عبادت آنان صحيح نيست و غير عبادت را به‏جاى عبادت پذيرفته و انجام مى‏دهند، و گاهى عمل آنان در شرع وارد شده،ولى در هنگام انجام آن به جاى آن كه حالت عبادت و بندگى داشته باشند؛ بااكراه و ناراحتى آن را انجام مى‏دهند؛ و با اين همه خود را كامل و راه‏يافته‏مى‏پندارند.
اين گونه عبادتها، سبب دل‏زدگى اين افراد مى‏شود، علاوه بر آن كه گاهى‏باعث بدبينى ديگران نيز مى‏شود؛ در حالى كه عبادت بايد، حالتِ اقبال‏وتوجّه‏و نشاط را در قلب انسان برانگيزاند، نه حالت اكراه و نفرت را،ولى‏اين‏گونه عبادات داراى اثر منفى است.
به همين جهت حضرت امام صادق‏عليه السلام مى‏فرمايند:
لاتُكْرِهُوا إِلى أَنْفُسِكُمْ اَلْعِبادَةَ.(20)
نفسهاى خود را با اكراه به عبادت وادار نكنيد.
بلكه با ميل و رغبت بايد به انجام عبادات بپردازيد، تا آثار گرانبهاى آن دروجود شما آشكار شود.
خواهيد گفت: پس بسيارى از عبادت كنندگان بايد عبادات خود را ترك‏كنند، زيرا در هنگام عبادت نه تنها داراى حالت توجّه و اقبال نيستند؛ بلكه آن‏را با اكراه انجام مى‏دهند، زيرا نفس آنان مايل به عبادت نيست.
مى‏گوئيم: اين گونه طرز تفكّر بر اثر عدم آشنايىِ صحيح با مكتب‏حياتبخش خاندان وحى است. با توجه به فرمايشات انسان ساز اهل بيت‏عليهم السلام‏متوجّه مى‏شويم كه هر گونه صفت و حالت منفى كه خداوند زمينه آن را درانسان قرار داده است مثل حسد، كينه، نيرنگ و اكراه و امثال اينها؛ بايد در مواردخود، در برابر دشمنانِ خدا از آن استفاده شود. به اين ترتيب انسان نبايد به‏فريب دادن مردم -كه يك صفت منفى است- بپردازد، بلكه بايد نفس را فريب‏دهد و با تلقين و زبان نرم حالت اكراه او را بربايد و او را به انجام عبادت‏متمايل سازد.
حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام مى‏فرمايند:
خادِعْ نَفْسَكَ في الْعِبادَةِ وَارْفِقْ بِها وَلاتَقْهَرْها.(21)
در عبادت نفس خود را فريب ده و با او رفاقت كن و او را مجبور )به عبادت(مكن.
بنابر اين هر كس در حال عبادت داراى حالت اكراه است، به جاى آن كه‏اصل عبادت را ترك كند، بايد حالت اكراه را از نفس خود برطرف نمايد، نه آن‏كه عبادت خود را رها كند؛ زيرا عبادت را با حالت شور و نشاط و شوق و عشقِ‏به عبادت، بايد انجام داد نه در حال دل زدگى و اكراه.
حضرت اميرالمؤمنين‏عليه السلام از پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم نقل فرموده‏اند:
لاتُبَغِّضْ إِلى نَفْسِكَ عِبادَةَ رَبِّكَ.(22)
نفس خود را دشمن عبادت پروردگارت قرار مده.
نشاط در عبادت
اگر مى‏خواهيد جذبه عبادت را درك كنيد، حالت اكراه را از خود دور كنيدو با حالت اشتياق و نشاط باطنى به عبادت بپردازيد، تا آثار گرانبهاى آن رابيابيد و خود را از تسلّط شيطان برهانيد. حضرت پيغمبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم‏مى‏فرمايند:
اَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبادَةَ فَعانَقَها وَاَحَبَّها بِقَلْبِهِ، وَباشَرَهابِجَسَدِهِ وَتَفَرَّغَ لَها، فَهُوَ لايُبالي عَلى ما اَصْبَحَ مِنَ الدُّنْيا، عَلىعُسْرٍ اَمْ عَلى يُسْرٍ.(23)
با فضيلت‏ترين مردم كسى است كه عاشق عبادت و بندگى باشد و آن را درآغوش بگيرد واز جان و دل دوست بدارد، از نظر جسمى به آن عبادت مشغول‏شود و از نظر فكرى، با فكر فارغ و راحت به عبادات بپردازد، آن‏گاه باكى‏نداشته باشد كه در دنيا چگونه شب را به روز آورده است؛ به سختى يا به‏آسانى.
بنابر اين از شرايط مهم تأثير عبادت، علاوه بر آن كه بايد خالصانه باشد وشيطان و نفس انسان عامل و محرّك عبادت نباشند؛ و گرنه عبادت به صورت‏ريا، تظاهر، غرور و امثال آن انجام مى‏شود؛ بايد طورى انسان خود را ساخته‏باشد كه نفس او نيز تابع عقلش شده باشد و آن گاه كه مخلصانه براى عبادت‏قيام مى‏كند، نفس تابع عقل باشد و بر اثر تهذيب نفس، نفس نيز همچون عقل،ميل و رغبت به عبادت خالصانه داشته باشد.
بنابر اين تهذيب و آماده سازى نفس، از شرايط مهمى است كه در عبادت نقش‏مهمّى را داراست؛ زيرا اگر انسان بر اثر فرمان عقل به عبادت بپردازد، ولى نفس‏خود را مطيع عقل خود نساخته باشد، نفس در اعماق وجود انسان به فعاليّت‏مى‏پردازد تا آنجا كه يا او را بالكلّ از انجام عبادتى كه دارد، باز مى‏دارد و عبادت‏را بى‏نتيجه به او جلوه داده و مانع انجام آن مى‏شود؛ و يا بر اثر مقاومت انسان،او را با موانع ديگر كه جان انسان را به ستوه مى‏آورد، - همانند وسواس - مبتلامى‏كند و در نتيجه انسان به جاى آن كه از عبادتى كه انجام مى‏دهد، لذّت روحى‏ببرد، بغض و دشمنى آن را به وسيله وسواس و ناراحتيهاى روحى در دل خودجاى مى‏دهد.
طبق آيات قرآن كريم عبادت، صراط مستقيم خداوند است و انسان از اين‏راه به مقام عبوديّت مى‏رسد و كسى كه به مقام عبوديّت برسد، شيطان  بر اوتسلّط ندارد، ولى كسى كه با بغض و دشمنى نفس با عبادت، به آن مى‏پردازد؛نه تنها از دست شيطان رهائى نيافته، بلكه خود را در دست تحريكات وجولان نفس كه از شيطان مهلك‏تر است، قرار مى‏دهد و به اين گونه، راه رابراى نفوذ شيطان هموار مى‏كند.
لازمه اين گونه عبادات كه انسان نفس خود را قانع و مطيع عقل خود نكرده‏و با تهذيب و خودسازى به عبادت نپرداخته، اين است كه از نتيجه عبادت كه‏رهايى از تسلّط شيطان است، باز بماند.
بنابر اين، براى انجام هر گونه عبادت بايد خود را آماده بسازيم و باصلاحيت آن را انجام دهيم و روشن است كسانى كه به عبادات سخت و به‏اصطلاح رياضتهاى شرعى، مى‏پردازند ولى آمادگى آن را ندارند، صلاحيت‏انجام اين گونه اعمال را ندارند. آنان براى ايجاد آمادگى، بايد محبّتِ عبادت رادر دل خود جاى دهند.
پس براى انجام عبادات سخت و يا به تعبير بعضى، براى انجام رياضات‏شرعيّه، آمادگى نفسانى و صلاحيت آن از شرايط حتمى است.
چقدر نيك و پسنديده، بلكه لازم است كه انسان براى انجام همه كارهابالأخص اعمال عبادى، آشنايى با مكتب اهل بيت‏عليهم السلام داشته باشد و با الهام وآموختن از آن بزرگواران، به عبادت خداوند مهربان بپردازد؛ تا از خطر سقوطو ديدن ضربات مهلك در امان باشد.
گرچه راهى است پر از بيم زما تا برِدوست
رفتن آسان بود، ار واقف منزل باشى
براى آن كه در انجام عبادات از مكتب آن بزرگواران پيروى كنيد، بايدشرايط عبادت را بدانيد و از موانع قبولى عبادات مانند حرام خوارى، آگاهى‏داشته باشيد.
اثر نشاط در عبادت
شور و نشاط بر قدرتِ اراده و تصميم گيرى انسان مى‏افزايد و استقامت وپايدارى او را افزايش مى‏دهد. نشاط، كارهاى بزرگ و برنامه‏هاى سنگين رابراى انسان، آسان و سبك مى‏كند و رنج و زحمت آنها را كم مى‏كند.
به اين جهت افرادى كه براى انجام برنامه‏هاى سنگين عبادى شوق و نشاطدارند، نه تنها از انجام آنها خسته نمى‏شوند، بلكه سنگينى آنها را احساس‏نمى‏كنند و لذّتهاى روحىِ عبادت را درك مى‏كنند. به اين جهت آنان از خداوندمى‏خواهند نشاطشان را در عبادت و بندگى قرار دهد. در دعاى امام سجّادعليه السلام‏مى‏خوانيد:
إِجْعَلْ ... نَشاطي في عِبادَتِكَ.(24)
خداوندا، نشاط مرا در بندگى خودت قرار ده.
در مناجات امام سجّادعليه السلام مى‏خوانيد:
رَبَّنا ... وَامْنُنْ عَلَيْنا بِالنَّشاطِ.(25)
پروردگارا، با عنايت نمودن نشاط، بر ما منّت گذار.
و در يكى از زيارات جامعه مى‏خوانيد:
تَحَبَّبْ إِلَيَّ عِبادَتَكَ ... وَتُنْشِطُني لَها.(26)
خداوندا، به من محبّت عبادتت را عنايت كن ... و مرا براى انجام آن با نشاطفرما.
سرّ خواستن نشاط در عبادت، در دعاهايى كه وارد شده اين است كه، نشاطبهترين ياور و پشتيبان انسان براى انجام عبادتهاى سخت و سنگين است،همان گونه كه كارهاى مشكل و طاقت فرسا در صورتى كه به صورت گروهى‏و دسته جمعى انجام شوند، سهل و آسان مى‏شوند. برخى از حالات روحى نيزمانند كار دسته‏جمعى بر قدرت انسان مى‏افزايد. يعنى اگر انسان داراى بعضى‏از نيروهاى روحى باشد، به تنهايى مى‏تواند كار چند نفر را انجام دهد.
يكى از اين نيروهاى روحى، شور و نشاط است. اگر قدرت نشاط را درخود تقويت كنيد، عبادتهاى سنگين براى شما سهل و آسان مى‏شود؛ گوئى كه‏آن را با كمك و دستيارى چند نفر انجام داده‏ايد. از اين جهت در دعاى‏فرارسيدن ماه رمضان مى‏خوانيد:
...اَحْسِنْ مَعُونَتي فِي الْجِدِّ وَالْإِجْتِهادِ وَالمُسارَعَةِ إِلى ما تُحِبّ‏وَتَرْضى وَالنَّشاطِ وَالْفَرَحِ وَالصِّحَةِ حَتّى اَبْلُغَ في عِبادَتِكَ وَطاعَتِكَ الَّتي يَحِقُّ لَكَ عَلَيَّ رِضاكَ.(27)
نيكو كمك كن به من در جدّيت و كوشش و سرعت گرفتن به سوى آنچه موردمحبّت و رضايت توست، و به سوى نشاط و فرح و سلامتى، تا در بندگى وطاعت تو، كه حقّ تو بر من است، به رضاى تو نائل شوم.
همان گونه كه مى‏بينيد نشاط و صحت در اين دعا، معونه و كمك براى‏عبادت معرفى شده‏اند.
با بهره‏گيرى از فرمايشات خاندان وحى، متوجّه مى‏شويم كه نشاط، از رازهاى‏بزرگ موفقيت در كارهاى بزرگ و سنگين است، ما بايد اين راز را در راه‏هاى‏حياتبخش به كار بريم و از آن استفاده كنيم. اگر در اين گونه امور داراى نشاطنيستيم، بايد با قدرت تمام آن را به نفس خود القاء كنيم و نفس خود را آماده ومهيّا براى قبولِ شور و نشاط نمائيم.
به همين جهت ياوران اهل بيت‏عليهم السلام گر چه بر اثر كهنسالى، بدنهايشان‏فرسوده مى‏شد، ولى به هنگام عمل داراى قلبهايى پر از نشاط و دلهايى جوان‏وپرشور بودند.
محبّت اهل بيت‏ عليهم السلام يا راز نشاط در عبادت
بنابر اين نشاط،  راز قدرت بر انجام برنامه‏هاى سنگين است. علاوه بر آن،نشاط در عبادت، دليل بر وجود محبّت و دلبستگى به اهل بيت‏عليهم السلام نيزمى‏باشد. زيرا يكى از آثار و نشانه‏هاى محبّت اهل بيت‏عليهم السلام نشاط در عبادت وبندگى است. دوستى آن بزرگواران، ايجاد ميل و رغبت براى عبادت مى‏كند ودرس بندگى را به همه دوستان و شيفتگان خاندان وحى مى‏آموزد.
پيغمبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم مى‏فرمايند:
في حُبِّ أَهْلِ بَيْتي ... اَلرَّغْبَةُ إِلىَ الْعِبادَةِ.(28)
در محبّت اهل بيت من، ميل و رغبت به سوى عبادت نهاده شده است.
بنابر اين هر چه محبّت شما به اهل بيت‏عليهم السلام بيشتر شود، رغبت، شوق وشور و نشاط شما به عبادت و بندگى خداوند بيشتر مى‏شود و آمادگى شمابراى عبادت افزون مى‏گردد.
نتيجه بحث
عبادت و بندگى راه رسيدن به مقام »عبوديّت« و گواه بر ظفر يافتن به‏سعادت است. توجّه داشته باشيد، عبادتى انسان را به مقام عبوديت‏مى‏رساند كه داراى تأثير فراوان باشد و در اعماق وجود آدمى تحوّل‏ايجاد كند. بنابر اين ارزش عبادت به قدر نتيجه‏اى است كه از آن بدست‏مى‏آيد، نه به كثرت و زيادى عبادت.
با انواع و اقسام عبادات آشنا شويد و با تنوّعِ آنها از يكنواخت بودن‏برنامه عبادى، كه مايه رنج و كسالت است پرهيز كنيد. شور و نشاط وشوق به عبادت را با تنوّع در آن، بدست آوريد و اثرات شگفت آن رادرك كنيد. محبّت و علاقه شما به خاندان وحى هر چه بيشتر شود،شور و نشاط شما نيز به عبادت افزايش مى‏يابد. نشاط در عبادت، ازخستگى در عبادت مى‏كاهد و بر اخلاص و صداقت شما كه لازمه تأثيرعبادت است، مى‏افزايد. در صورت تداومِ اين راه به مقام »عبوديّت« كه‏راز خلقت انسانهاست، دست مى‏يابيد و حاكم بر نفس خويشتن و غالب‏بر شيطان رجيم مى‏شويد.
طاعت آن  نيست كه  بر خاك نهى پيشانى
صدق پيش آر، كه اخلاص به پيشانى نيست
-------------------------------------------------------
1) بحارالانوار: 373/78، از تحف العقول: 486.
2) اصول كافى: 76/2، بحارالانوار: 104/70.
3) بحار الأنوار: 156/68، از تفسير الإمام العسكرى‏عليه السلام: 123.
4) رجوع كنيد به روايت مفصّلى كه مرحوم علّامه مجلسى در اين باره، در بحارالأنوار: 16/94 آورده‏اند.
5) سوره زخرف آيه 64.
6) شرح غرر الحكم: 22/4.
7) بحار الأنوار: 259/23، از تفسير الإمام العسكرى‏عليه السلام: 133.
8) سوره اسراء آيه 65 .
9) فوائد الرضويّه: 10، قصص العلماء: 118.
10) بحار الأنوار: 318/75، از تفسير الإمام العسكرى‏عليه السلام: 260.
11) بحار الانوار: 10/79، از خصال: 155/2.
12) شرح غرر الحكم: 178/2.
13) بحارالانوار: 261/78، از تحف العقول: 357.
14) نهج البلاغه خطبه 165.
15) بحارالانوار: 322/71، از اصول كافى: 55/2.
16) بحارالانوار: 236/84، از قرب الاسناد: 27.
17) بحارالانوار: 240/84، از ثواب الاعمال: 40.
18) بحارالانوار: 70/77، از محاسن: 16.
19) بحارالانوار: 106/2.
20) بحارالانوار: 213/71، از اصول كافى: 86/2.
21) بحارالانوار: 509/33، از نهج البلاغه نامه 69.
22) بحارالانوار: 214/71، از اصول كافى: 87/2.
23) بحارالانوار: 253/70، از اصول كافى: 83/2 .
24) بحار الأنوار: 200/90، از البلد الأمين: 131.
25) بحارالانوار: 125/94.
26) بحارالانوار: 170/102، از مصباح الزائر: 242.
27) بحارالانوار: 330/97.
28) بحارالانوار: 163/27.
--------------------------------------------
سید مرتضی مجتهدی سیستانی
کتاب : اسرار موفقیت

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page