جلسه دهم

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

ليله يك‏شنبه سيم شعبان ‏المعظم 45
(اول شب آقايان محترم با جمعيت زيادترى تشريف آوردند. به مناسبت شب عيد سعيد ميلاد سعادت‏ بنياد حضرت اباعبداللّه ‏الحسين ـ ارواحنا فداه و عليه الصلاة والسلام ـ شربت و شيرينى مفصلى صرف شد. خواستيم وارد مذاكره شويم. آقاى نواب عبدالقيوم ‏خان تشريف آوردند [و] بعد از تعارفات مرسومه و صرف شربت و شيرينى و چاى بيانى نمودند)
نواب : قبله صاحب! خيلى عذر مى ‏خواهم از جسارتى كه مى‏ نمايم؛ چون موضوعى پيش آمده كه بسيار لازم است مورد سؤال و بحث قرار گيرد. چنان‏چه اجازه بفرماييد، قبل از رسميت مجلس و مذاكره با آقايان مطلب خود را به عرض مى ‏رسانم.
داعى : البته، خواهش مى‏ كنم بفرماييد، براى استماع حاضريم.