شعر: ذكر سماواتيان ثناى اباالافضل

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

ذكر سماواتيان ثناى اباالافضل

خيل ملك، خادم سراى اباالفضل

بامژه روبد غبار، حور بهشتى

از حرم و صحن با صفاى اباالفضل

گر به شهان مى برند رشگ خلايق

فخر به شاهان كند گداى اباالفضل

هيچ ز بيگانگى به حق نبرد راه

هر كه نگرديد آشناى اباالفضل

پامكش از درگهش كه عقده گشايى

هست به دست گره گشاى اباالفضل

غم نبرد راه بر دلش به صف حشر

هر كه بود در دلش ولاى اباالفضل

ور نه كه مى برد جان ز قوم جفا جو

از دم شمشير جانگزاى اباالفضل

آب ننوشيد بى حسين دست و دل از جان

اين روش از همت و حياى اباالفضل

شست به راه حسين دست و دل از جان

اجر اباالفضل با خداى اباالفضل

پاس وفا داشت آنچنان كه بماندند

اهل وفا مات بر وفاى اباالفضل

با شه دين جز به نام سيد و مولا

باز نشد لعل جانفزاى اباالفضل

آه از آن دم كه شد بلند به ميدان

ناله جانسوز يا اخاى اباالفضل

گشت كمان قد شاه دين چو عيان ديد

غرقه به خون، قامت رساى اباالفضل

در دو جهان از طريق بنده نوازى

چشم (صغير) است بر سخاى اباالفضل

------------------------------
شعری از صغیر اصفهانی