من اولين مصراع نظم كربلايم
نامم علي اكبر و در خلق و منطق
من اولين پيمانه نوش جام اشكم
من اولين گلواژه شعر حسينم
من شير سرخ بيشه هاي الغديرم
من كربلا را كربلا آباد كردم
من با عطش تا اوج آزادي پريدم
شهدي كه من نوشيدم از پيمانه عشق
زينب لبم را بوسه ميزد من ز دستش
او دور من مي گشت و من هم دور زهرا
من غنچه تكبير لبهاي حسينم
چون خال سبز هاشمي دارم به صورت
دارم به چهره نور سبز فاطميه
اي اهل عالم من نواي نينوايم
در خلق و خلق و منطق و خيبر گشائي
چون ذوالفقار حيدري دارم به دستم
من شير سرخ بيشه هاي كربلايم
اي اهل عالم من اذان گوي حسينم
شمع حيسني را من كه من پروانه بودم
من نسخه پيچ اشك درمانگاه عشقم
جدم علي حلال كل مشكلات است
دارم مدال فاطمي چون روي سينه
من روي قلبم عكس آزادي كشيدم
دل را به دلبر دادم و از دلبرم دل
من بلبلي هستم كه در گلخانه اشك
من جان زينب را به يك لحظه گرفتم
زينب صدايم مي زدو من مي دويدم
من كربلا را كربلا آباد كردم
من حجله شادي كنار دجله بستم
من هم بلال و هم اذان گوي حسينم
من رهبر يك نسل و فرهنگي جوانم
من هستيم را در خم يك گوشه دادم
بر لوح قلبم رهبر عرفان نوشته
من دوره ديده در نظام ذوالفقارم
چون ذوالفقار حيدري دارم به دستم
من اولين جانباز اردوي حسينم
من زنده كردم نام جدم مرتضي را
هرگز ندارم افتخاري بهتر از اين
----------------------------------
شعری از حاج داوود یداللّهی