شعر: اي ظهور ناگهاني

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

اي بشارت بهشتي، اي ظهور ناگهاني

يك غزل به من نظر كن، با دو چشم آسماني

در مقام گفتن از تو ناتواني ناتوانم

مي كنم تو را تكلم، با زبان بي زباني

ديدن تو آرزويي، از تبار غير ممكن

پشت خلوت خيالم مثل بوي گل نهاني

مي دوم نشانه ات را، پا به پاي بوي حسرت

مي دوم نشانه ات را، پا به پاي بي نشاني

تو، عبور يك خيالي، رد پا نمانده از تو

از كجا گذشته اي تو، اي نسيم ناگهاني؟!

رد قلب عاشقت را، از غزل گرفته ام من

اي تغزل مجسم، اي غزل ترين نشاني

كي ظهور مي كني، تو، آفتاب عالم آرا؟

كي ظهور مي كني تو اي فروغ جاوداني؟

حاجتي ندارم از تو، جز تبسم ظهورت

كي غبار غيبتت را، از دلم تو مي تكاني؟!

----------------------
رضا اسماعيلي