بخش دوم: آداب تلاوت

(زمان خواندن: 38 - 75 دقیقه)

ابتدا بايد متذكر شويم كه آداب و احكام تلاوت قرآن، دو قسم است يكى آداب ظاهرى و ديگرى آداب باطنى.
اول: آداب ظاهرى تلاوت را شرح و بعد از آن آداب و احكام باطنى آن را. اميد است تلاوت كنندگان قرآن به آن ها عمل كنند تا احترام قرآن نگاه داشته شود و از بى احترامى و توهين به دور باشد. اما آداب و احكام ظاهرى تلاوت قرآن مجيد از اين قرار است.
1. هيچ فردى حق ندارد بدون وضو و طهارت دست يا عضوى از اعضاى بدن خود را به كلمات و نوشته هاى قرآن برساند. همان طور كه خود قرآن مى فرمايد:
انه لقرآن كريم فى كتاب مكنون لا يمسه الا المطهرون (1)
اين قرآن، كتاب بسيار سودمند و بزرگوارى است، در لوح محفوظ (و سر حق) مقام و منزلت دارد جز دست پاكان (و فهم خاصان) بدان نرسد.
و در رساله هاى علميه آمده است: كسى حق ندارد بودن وضو و طهارت جايى از بدن خود را به خط قرآن برساند، حتى براى آب كشيدن قرآنى كه نجس شده، (و نياز به آب كشيدن پيدا كرده است) نمى توان بدون وضو به آن دست زد.
كسانى كه حرام است قرآن را مس كنند، عبارتند از: اشخاص بى وضو، كسانى كه غسل جنابت، حيض، نفاس، استحاضه و مس ميت به گردنشان باشد و كفار و مشركين.
اما تلاوت كردن بدون وضو در صورتى كه اعضاى بدن به كلمات قرآن نرسد اشكال ندارد. البته ثواب آن كمتر خواهد بود. براى كسانى كه غسل واجب به گردنشان است، خواندن بيشتر از هفت آيه از سوره هايى كه سجده واجب ندارد كراهت دارد. اما تلاوت سوره هايى كه سجده واجب دارد ولو يك كلمه يا يك حرف از آن ها، حرام است. سوره هايى كه سجده واجب دارند چهار سوره اند اول، سوره سى و دوم قرآن (الم تنزيل) دوم، چهل و يكم (حم سجده). سوم، سوره پنجاه و سوم (والنجم). چهارم، سوره نود و ششم (سوره اقرا).

ابتدا بايد متذكر شويم كه آداب و احكام تلاوت قرآن، دو قسم است يكى آداب ظاهرى و ديگرى آداب باطنى.
اول: آداب ظاهرى تلاوت را شرح و بعد از آن آداب و احكام باطنى آن را. اميد است تلاوت كنندگان قرآن به آن ها عمل كنند تا احترام قرآن نگاه داشته شود و از بى احترامى و توهين به دور باشد. اما آداب و احكام ظاهرى تلاوت قرآن مجيد از اين قرار است.
1. هيچ فردى حق ندارد بدون وضو و طهارت دست يا عضوى از اعضاى بدن خود را به كلمات و نوشته هاى قرآن برساند. همان طور كه خود قرآن مى فرمايد:
انه لقرآن كريم فى كتاب مكنون لا يمسه الا المطهرون (1)
اين قرآن، كتاب بسيار سودمند و بزرگوارى است، در لوح محفوظ (و سر حق) مقام و منزلت دارد جز دست پاكان (و فهم خاصان) بدان نرسد.
و در رساله هاى علميه آمده است: كسى حق ندارد بودن وضو و طهارت جايى از بدن خود را به خط قرآن برساند، حتى براى آب كشيدن قرآنى كه نجس شده، (و نياز به آب كشيدن پيدا كرده است) نمى توان بدون وضو به آن دست زد.
كسانى كه حرام است قرآن را مس كنند، عبارتند از: اشخاص بى وضو، كسانى كه غسل جنابت، حيض، نفاس، استحاضه و مس ميت به گردنشان باشد و كفار و مشركين.
اما تلاوت كردن بدون وضو در صورتى كه اعضاى بدن به كلمات قرآن نرسد اشكال ندارد. البته ثواب آن كمتر خواهد بود. براى كسانى كه غسل واجب به گردنشان است، خواندن بيشتر از هفت آيه از سوره هايى كه سجده واجب ندارد كراهت دارد. اما تلاوت سوره هايى كه سجده واجب دارد ولو يك كلمه يا يك حرف از آن ها، حرام است. سوره هايى كه سجده واجب دارند چهار سوره اند اول، سوره سى و دوم قرآن (الم تنزيل) دوم، چهل و يكم (حم سجده). سوم، سوره پنجاه و سوم (والنجم). چهارم، سوره نود و ششم (سوره اقرا).

تلاوت و پاكيزگى دهان

تلاوت و پاكيزگى دهان
قارى علاوه بر داشتن طهارت، مى بايست دهانش را از آلودگيها پاك كند، تا هم نزد خدا عزيز باشد و هم نزد مردم و ثواب بيشترى نيز به او عطا شود.
يكى از خصوصيات رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله اين بود كه هنگام عبادت، خصوصا تلاوت قرآن و نماز شب، دندان هايشان را مسواك مى زد و مسلمانان را بارها به اين امر تشويق و توصيه مى نمود. خوب است به يكى از جملات رسول خدا صلى الله عليه و آله در اين زمينه توجه كنيم.
روزى آن حضرت به اصحاب خود فرمود: اى مردم! راه قرآن را پاكيزه كنيد. سوال شد، اى رسول خدا! راه قرآن كدام است؟
فرمود: دهان هاى شماست (همان دهانى كه با آن قرآن را تلاوت مى كنيد). پرسيدند: با چه چيزى آن را پاكيزه كنيم؟ فرمود: با مسواك.(2)

تلاوت و آراستگى ظاهر

تلاوت و آراستگى ظاهر
سزاوار است قاريان قرآن با بدن و لباس پاك و پاكيزه باشند. آلودگى ظاهرى را از خود دور كنند و بدن و لباس را تميز بشويند. همچنين بهتر است قاريان قرآن وقت تلاوت، خود را معطر كنند و با سر و روى آراسته قرآن را قرائت نمايند، سعى كنند كه اين آداب را هميشه در قرائت رعايت نمايند. به ويژه قاريانى كه در محافل و مجالس مذهبى تلاوت قرآن مى كنند، با رعايت اين آداب، مى توانند الگويى براى ديگران باشد.

تلاوت كفاره گناهان

تلاوت كفاره گناهان
اگر انسان به هنگام تلاوت قرآن توجه اش معطوف به خدا و دستورات قرآن باشد، خداوند متعال گناهان او را مى آمرزد. در اين باره به احاديث ذيل توجه كنيد.
روزى رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله خطاب به سلمان كرد و فرمود:
اى سلمان! بر تو است كه تلاوت قرآن كنى؛ زيرا آن كفاره گناهان و پوششى براى آتش جهنم و امانى از عذاب قيامت است. مومن زمانى كه قرآن مى خواند خداوند با نظر رحمت به او مى نگرد.(3)
در روايت ديگرى حضرت صلى الله عليه و آله خطاب به سلمان فرمود: اى سلمان! زمانى كه مومن تلاوت قرآن مى كند، خداوند درهاى رحمتش را به روى او مى گشايد و چيزى بعد از فرا گرفتن علم، بهتر و محبوبتر در نزد پروردگار از قرائت قرآن نيست، و با كرامت ترين افراد بعد از انبياء، در نزد خداوند، علما و بعد از آن ها قاريان و حاملين قرآن هستند. خارج مى شوند از دنيا مثل خارج شدن انبياء و از قبرهايشان با انبياء محشور مى شوند و با آن ها از صراط مى گذرند، آنان ثوابى مثل ثواب انبياء دريافت مى كنند. پس خوشا به حال طالب علم و قارى و حامل قرآن از كرامت و شرافتى كه نزد خدا براى آنان آماده شده است.(4)
و نيز فرمود:
با شرافت ترين امت من دو طايفه هستند، يكى حاملين و عاملين قرآن، ديگرى شب زنده داران.(5)
چه نيكو است كه حامل قرآن خود، از شب زنده داران باشد.
همچنين فرمود:
تلاوت يك آيه براى قارى قرآن، ثواب و ارزش آن بهتر از آنچه زير عرش تا زمين است.(6)

تلاوت باعث دفع بلا

تلاوت باعث دفع بلا
از جمله امتيازاتى كه تلاوت كننده قرآن دارد اين است كه خداوند سبحان به بركت قرآن و تلاوت آن، بلاى دنيا و عذاب آخرت را، كه به واسطه گناه و نافرمانى، بر اجتماع حتم شده است از اجتماع بر طرف مى كند. به احاديثى كه در اين باره از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و ائمه معصوم نقل شده، توجه فرماييد.
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:
خداوند از تلاوت كننده كننده قرآن (و اجتماع) بلاى دنيا و عذاب و گرفتارى آخرت را دفع مى كند.(7)
در حديث ديگرى فرمود: پروردگار عالم قلبى را كه جاى داشته باشد عذاب نمى كند.(8)
و حضرت على عليه السلام درباره هلاك نشدن مردم و بر طرف شدن عذاب و بلا از آنان چنين مى فرمايد:
خداوند اراده مى كند عذاب خود را بر مردمى كه در مقابل پروردگار خود جرات به خرج داده و معصيت او را نموده اند، نازل گرداند. اما وقتى مى بيند پير مردان و پير زنان با قدم هاى لرزان خود به سوى نماز و مساجد مى روند و اطفال بى گناه مشغول تعليم و تلاوت قرآن هستند آنان را رحم مى كند و عذاب را از ايشان بر طرف مى سازد.(9)
همچنين امام باقر عليه السلام فرمود:
خداوند عزيز و جبار به واسطه تلاوت كنندگان قرآن، بلا را از اجتماع بر طرف مى نمايد و شر دشمنان را از سر آنان دفع مى كند و به خودشان بر مى گرداند، به واسطه ايشان باران رحمت خود را بر مردم نازل مى گرداند.(10)
و امام صادق عليه السلام فرمود:
جوانى كه تلاوت قرآن كند، و قرآن با گوشت و خون او مخلوط شده باشد و خداوند او را با ملائكه مقربين و انبياء مرسلين قرار مى دهد و همان قرآن روز قيامت مانع از عذاب او مى شود.(11)

تلاوت با حالت حزن

تلاوت با حالت حزن
يكى از مستحبات تلاوت قرآن، آميختن تلاوت با حزن و گريه است. قارى قرآن بايد هنگام تلاوت، خود را محزون و اندوهگين، فروتن و با گريه جلوه دهد. رواياتى در اين باره وارد شده است از جمله:
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: قرآن را تلاوت كنيد و بگرييد و اگر نگريستيد، حالت حزن و گريه به خود بگيريد.(12) در صورتى كه قلب محزون شود زمينه گريه فراهم مى شود. از اين رو پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در سخن ديگرى فرمود:
قرآن با حزن و اندوه نازل شده است پس هنگام تلاوت آن، محزون شويد و بگرييد.(13)
نيز از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود:
قرآن همراه با اندوه شده پس با صداى حزين بخوانيد.(14)
در همين مورد حفص مى گويد:
نديدم كسى را مانند امام كاظم عليه السلام كه بر خود بيم ناك و هم اميدوار باشد. قرآن را با حزن و اندوه مى خواند. هنگامى كه قرآن را تلاوت مى كرد گويا انسانى را مخاطب خود ساخته بود.(15)
نيز نقل شده است، هنگامى كه آن حضرت قرآن را تلاوت مى فرمود صدايش را حزن انگيز مى كرد و مى گريست و شنوندگان تلاوت حضرتش نيز مى گريستند.(16)
تلاوت قرآن با صوت حزين اثر معنوى و روحانى خاصى را به قارى مى بخشد و زمينه بسيار خوبى براى گريه اش فراهم مى كند.
نشان معرفت قلب حزين است

دل پاكان به درد و غم قرين است

درخت معرفت بار آورد درد

سرشك سرخ بارد بر رخ زرد

ز هر غم خاطرى باشد پريشان      

غم يار و غم جسم و غم جان

چو مشتاقى ز قيد جسم و جان است

به چهره اشك خونين ز اشتياق است

غم آن آتش بود كز شعله طور

دل غمديدگان را كرد پر نور

غم آن نور است كز طور تجلى

دل بشكسته را بخشد تسلى

غم دين شادى هر دو جهانست

غم دنياى دون خوردن، زيان است

چو خوش گفت: آن حكيم ذوق پرور

غم دين خور مخور اندوه ديگر

غم دين خور كه دنيا غم ندارد

عروس يك شبه ماتم ندارد

عروسى زشت و بى مهر و وفا هم

ندارند از فراقش عاقلان غم

چو كار اين جهان كارى است باطل

چرا در غم نشيند مرد عاقل (17)

راه محزون شدن قارى قرآن اين است كه در وعده ها و عهد و پيمان هاى قرآن دقت كند و سپس به اعمال خويش بنگرد كه اگر در اجراى امرها و ترك نهى ها كوتاهى كرده است، محزون شود و گريه كند.
اميرالمؤ منين عليه السلام درباره صفات متقين مى فرمايد:
پرهيزكاران، با خواندن قرآن جان خويش را محزون مى سازند.(18)
علماى اخلاق حزن را چنين تعريف كرده اند:
حسرت و ناراحتى براى از دست دادن شخصى كه او محبوب انسان بوده، يا از دست رفتن چيزى كه مطلوب او بوده است.(19)

حزن جهت ترس از خدا

حزن جهت ترس از خدا
حزن متقين و قاريان حقيقى قرآن، به علت وعيد الهى است، و اين كه مبادا اين تهديدها گريبان گير آن ها شود. از اين رو به ياد عذاب افتاده و محزون مى شوند.
آنان با تلاوت قرآن، به ياد طولانى بودن راه آخرت و كمى زاد و توشه مى افتند و نمى دانند در نهايت، عاقبت آن ها بر چه پايه اى استوار است. با تلاوت قرآن به ياد فرصت هاى از دست رفته مى افتند كه مى توانستند بيشتر بهره ببرند ولى نبردند. آن ها به ياد مرگ و قبر و سئوال نكير و منكر و برزخ و عقاب و فراز و نشيب مسير خود به طرف آخرت مى افتند، گرچه اميدوارند، ولى محزونند كه آخرالامر چه مى شود. آيا با اين مقدار طاعات و عبادات، جوابگوى سوالات دادگاه الهى خواهيم بود يا خير؟! اين ها واقعا خداترسان روزگاراند، اين ها كسانى هستند كه با تلاوت و مرور به قرآن به خود آمده و بر خود مى لرزند، گويا پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله را مى بينند كه آيات قرآن را بر آنان مى خواند. چرا نترسند! خداوند خطاب به پيامبرش مى كند و مى فرمايد:
قل اوحى الى هذا القرآن لانذركم به و من بلغ ‌(20)
اى پيامبر (به مردم) بگو اين قرآن به سوى من نمازل شد تا شما را و كسانى كه اين آيات به آنها مى رسد بترسانم.
اين خدا ترسان، نمونه هاى بارزى هستند كه انذار خدا و رسولش را پذيرفتند و به دنبال اين ترس، از جهل و بى خبرى خويش محزون شدند، آن ها نواى قرآن را در فضاى گوش جان خود جاى دادند. گويا قرآن با آنها گفتگو نموده و امر و نهى مى كند اين ويژگى قرآن است. چرا آنان نترسند؟ زيرا جاى تعجب نيست، كسانى كه با دل و جان، كلام الهى و سخنان ائمه و هاديان راه را مى شنوند بلرزند و قالب تهى كنند. كسانى كه حقيقت روز واپسين را درك كنند و قابليت معارف الهى را داشته باشند، بايد بترسند.
بر آن آيات پر تخويف دلدار

چه بگشايند گوش عقل هوشيار

تو گويى بشنوند افغان دوزخ

زفير از شعله سوزان دوزخ

جهنم را به گوش دل زفيرى است

كه گويى اژدهاى خورده تيرست

كه گويى داد و عصيان در جهانست

شرار دوزخى در وى نهانست

وليكن جان مردان دل آگاه

بدان فرياد و آن غوغا بر راه (21)

حزن به خاطر فراق از معشوق

حزن به خاطر فراق از معشوق
متقين و قاريان قرآن هنگام تلاوت آن محزونند، آنان به خاطر فراق و هجران از معشوق و محبوب خود اندوه ناك اند. آن ها با خواندن قرآن و كلمات معشوق، (خدا) محزون شده و به ياد محبوب و محبت هاى او افتاده و در فراق او مى نالند. محزونند به اين علت كه خود را در اين دنيا غريب و تنها احساس مى كنند و مجبورند به زندگى خود ادامه دهند. آنان در غم فراق او مى نالند. محزونند به اين علت كه خود را در اين دنيا غريب و تنها احساس مى كنند و مجبورند به زندگى خود ادامه دهند. آنان در غم فراق و دورى از محبوب مى سوزند. و در سوز عشق گرفتاراند.
عشقى كه آنان دارند عشق حقيقى است؛ به معشوق حقيقى، (خدا) زيرا او خالق و رازق، جاويد و هميشگى، مهربان و مهرپرور است. هر معشوقى كه عشق انسان، پاى بند به او است اگر بادوام تر باشد، عشق نيز پردوام تر است، هر چه كلمات او بيشتر باشد عشق كاملتر خواهد بود چه زيبا است كه عشق و محبت از دو طرف باشد. (يعنى انسان عاشق خدا و خدا هم عاشق انسان باشد).
تا كه از جانب معشوقه نباشد كششى

كشش عاشق بى چاره به جايى نرسد

چه خوش بى گر مهربانى هر دو سر بى

كه يك سر مهربانى دردسر بى

اگر مجنون دل شوريده اى داشت

دل ليلى از آن شوريده تر بى

غم عشق متقيان و قاريان قرآن، غم عشق به خداى بزرگ و خالق جاويد است. زيرا خود را دور از وصال او مى بيند ولى راضى هستند؛ زيرا در اين عشق، زمام و هجران و درد و درمان عاشق به دست معشوق است همچنان كه اصل عشق نيز به دست اوست و عاشق هم اين را درك كرده و پذيرفته و زبان حالش، چنين است.
يكى درد و يكى درمان پسندد      

يكى وصل و يكى هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد

حال بايد بدانيم كه غم عشق قاريان و متقيان، غم سازنده و حزن آنان از روى عقل و منطق است و بايد محزون باشند، زيرا آنان عاشق معشوقى هستند كه رحمان و رحيم، باقى و پاينده و داراى جميع صفات كماليه و بنده نواز است. پرده ستاريتش، گناهان همه جهانيان را پوشانده است.
خوشا به حال آن غمديدگان الهى كه در رسيدن به وصال يار لحظه شمارى مى كنند و هر روزى كه بر آنان مى گذرد غم و اندوهشان بيشتر مى شود. تا وقتى كه به وصالش برسند.
چو آنان بگذرند از دفتر عشق

در آن آيت كه بازد دلبر عشق

به رحمت از پى تشويق ديدار

نمايد لطف و دلجويى بسيار

كنند از دل فغان چون بلبل از شوق

طمع بندند بر وصل گل از شوق

تو گويى نور آن آيات رحمت

همى بينند باز ابواب جنت

نوازش هاى آن آيات دلبر

قرار از دل ربايد هوش از سر

ز عشق افزود آتش ها به دل ها

نمايد گلستان ها ز آب و گل ها

تو گويى در بهشتند آرميده

ز دل هايشان گل رضوان دميده

الهى آتش عشقم برافروز

به لطف خويش بختم ساز فيروز

به لطف خود چو آن آزاد مردان

دلم روشن به نور شوق گردان (22)

تلاوت با ترتيل

تلاوت با ترتيل
ترتيل در لغت به معناى منظم و استوار كردن است. اين واژه در قرآن كريم در دو جا آمده كه هر دو مورد خواندن مخصوص قرآن است. در يك جا مى فرمايد:
كذلك لنثبت به فوادك و رتلناه ترتيلا(23)
بدين جهت خواستيم قلب تو را استوار سازيم و ترتيل كرديم قرآن را ترتيل كردنى.
در جاى ديگر مى فرمايد:
و رتل القرآن ترتيلا(24)
اى رسول گرامى، هنگام تلاوت قرآن، آن را با ترتيل (منظم و با حوصله) بخوان
منظور از ((ترتيل)) هنگام تلاوت قرآن چيست؟ با توجه به معناى لغوى كلمه، منظور اين است كه قرآن با آرامش و به صورت منظم و مرتب و بدون عجله و شتاب خوانده شود كه در چنين حالتى، هم در خواننده اثر خود را مى گذارد و هر شنونده را تحت تاثير جاذبه خود قرار مى دهد.
از امام صادق عليه السلام درباره آيه ((ترتيل)) پرسيدند. فرمود: اميرالمؤ منين فرموده است: قرآن را خوب بيان كن و همانند شعر آن را با شتاب نخوان و مانند ريگ آن را پراكنده مساز. دل هاى سخت خود را به وسيله آن، به بيم و هراس افكنيد و همت شما اين نباشد كه سوره اى را به آخر برسانيد.(25)
بنابراين كسى كه قرآن را با شتاب مى خواند به طورى كه فرصت فكر كردن در معانى آن را ندارد، آن شخص قرآن را با ((ترتيل)) نخوانده است. آن نوع تلاوت قرآن را ((ترتيل)) گويند كه شمرده و با آرامش خوانده شود، به گونه اى كه در دل ها تاثير بگذارد و اين در صورتى ممكن است كه با صداى زيبا و حزين خوانده شود. به طورى كه در روايت متعددى به آن امر شده است و ائمه اطهار عليه السلام نيز قرآن را با صداى خوش مى خوانند.
همچنين تلاوت با ((ترتيل)) همراه با انديشيدن در آيات قرآن است. در اين باره روايتى از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود:
قرآن را نبايد با شتاب و سرعت خواند، بايد با ((ترتيل)) خوانده شود. هرگاه به آيه اى كه در آن نام بهشت ذكر شده گذر كنى در آنجا توقف كن و از خدا بهشت را درخواست نما و هرگاه به آيه اى كه در آن نام جهنم و دوزخ آمده است رسيدى، در آنجا نيز توقف كن و از جهنم به خدا پناه ببر.(26) روايت ديگرى از ابن مسعود نقل شده است كه:
آيات و كلمات قرآن را به هنگام تلاوت مانند خرماهاى پوك و پست پراكنده نسازيد و بيرون نريزيد و مانند خواندن شعر به تندى نخوانيد. در برابر شگفتى هاى قرآن درنگ كرده و فكر كنيد و با انديشيدن در آن ها قلب هاى ساكن و راكد خود را به حركت در آوريد و همت شما اين نباشد كه سوره اى را به آخر رسانيد.(27)
كوشش ائمه معصومين عليه السلام و نبى اكرم اسلام صلى الله عليه و آله اين نبوده كه قرآن را با عجله و بدون انديشه بخوانند و بخواهند آن را بدون فكر به آخر برسانند، بلكه تلاش آنان اين بوده است كه در هر آيه اى انديشه كنند و حقيقت آن را درك نمايند.
عايشه در اين باره مى گويد:
يك شب تمام، در خدمت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بودم آن حضرت در طول شب فقط سوره هاى بقره، آل عمران و نساء را تلاوت فرمود؛ زيرا به هر آيه اى كه در آن بشارت و خوشنودى بود مى رسيد دعا مى خواند و آرزو مى كرد آن را و در هر آيه اى كه در آن تهديد و ترس بود، نيز دعا مى كرد و پناه به خدا مى برد.(28)
قرائت و تلاوت قرآن، براى فهميدن و فهميدن براى تفكر و تدبر است است. لذا خواندن بدون توجه و شتاب زده، چنين نتيجه اى را در بر نخواهد داشت.
ترتيل يعنى خواندن صحيح و شمرده شمرده، تلاوت كردن به گونه اى كه معانى كلمات به قلب انسان بنشيند و در آن اثر گذارد. البته اگر تلاوت كننده قرآن به زبان عربى تسلط نداشته باشد باز هم به ترتيل خواندن احترام و تعظيم به كلام الهى است.

تلاوت صدق الله

تلاوت صدق الله
از جمله آدابى كه قارى بايد به آن توجه داشته باشد، اين است كه وقتى از تلاوت قرآن كريم فارغ شد بگويد: صدق الله العلى العظيم.
دو روايت در اين مورد نقل شده است كه در ذيل مى خوانيد: هنگامى كه حضرت رسول به پيامبرى مبعوث شد، به حضرت على عليه السلام دستور داد كه طى نامه اى مسيحيان و يهوديان را به دين اسلام دعوت كند. وقتى نامه به دست يهوديان خيبر رسيد، آن را به عالم و بزرگ خود عبدالله سلام نشان دادند. او بعد از مطالعه نامه، سوالاتى را جمع آورى كرد تا خدمت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله عرضه كند و گفت:
اگر او سؤ الات مرا صحيح پاسخ دهد، به دين جديد او ايمان مى آورم و دست از دين يهود برمى دارم.
يكى از سؤ الاتى كه عبدالله سلام از رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله كرد، چنين است؛ اى محمد به من خبر ده شروع و ختم قرآن با چيست؟ پيامبر فرمود:
اى عبدالله! شروع آن با بسم الله الرحمن الرحيم و پايان آن با صدق الله العلى العظيم مى باشد.(29)
2. روايتى است، مربوط به ام داود كه شامل مجموعه اعمال و عباداتى است كه امام صادق عليه السلام به آن ها سفارش كرده است: هنگام غم و اندوه و گرفتارى در روز پانزدهم رجب انجام گيرد. بخشى از آن خواندن بعضى از سوره ها و آيات قرآن است.
امام صادق عليه السلام در آن دستور به ام داود فرمود: بعد از خواندن سوره ها و آيات در حالى كه رو به قبله هستى چنين بگو: صدق الله العلى العظيم.(30)
از اين دو روايت مى توان استفاده كرد كه قارى قرآن مى بايد بعد از تلاوت، قرآن را با ذكر صدق الله العلى العظيم به پايان رساند.

تلاوت با صداى رسا

تلاوت با صداى رسا
در ميان روايات راجع به بلند يا آهسته خواندن قارى اختلاف است. برخى آهسته خواندن را توصيه مى كنند. آن ها كه آهسته خواندن را توصيه مى كنند، دليلشان دورى از ريا و تلاوت تصنعى است. اگر مسئله ريا منتفى شود فايده بلند خواندن بيشتر است؛ زيرا بلند خواندن آثار عينى و عملى بيشترى دارد. در بلند خوانى علاوه بر خواندن، شنيدن نيز هست، چه بسا ديگران نيز از تلاوت آن بهره مند شوند.
بسيارى از گناه كارانى كه به واسطه قرآن ترك گناه كرده يا جنايت كاران و ظالمانى كه ترك جنايت و ظلم كرده اند در اثر همين امر بوده و تلاوت ديگران در آنان تاثير داشته است.
روش معمول پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و ائمه معصومين عليه السلام اين گونه بوده كه هنگام تلاوت قرآن، آن را با صداى زيبا و رسا تلاوت مى كردند و تاكيد داشتند كه صداى خود را به گوش ديگران برسانند و در جسم و جان آنان تحولى به وجود آورند.
كفار مكه و همان ها كه تا قدرت داشتند عليه آن حضرت مبارزه كردند. وقتى قرائت قرآن را با آن صداى رسا و زيباى اسلام صلى الله عليه و آله مى شنيدند تحولى در وجودشان به وجود مى آمد، و مجذوب شده و از حركت مى ايستادند.
شيوه آن حضرت در تلاوت قرآن، اين بود كه پيش از شروع به قرائت از شيطان به خدا پناه مى برد و مى فرمود: اعوذ بالله من الشيطان الرجيم و بعد قرآن را شروع مى كرد و صداى خود را مى كشيد و به قدرى صوت آن حضرت دلنشين و دل ربا و جذاب بود كه هنگام تلاوت همه را جذب مى نمود.(31)

تلاوت بعد از استعاذه

تلاوت بعد از استعاذه
استعاذه در لغت عبارت از: پناه بردن كسى كه در مرتبه پايين است به كسى كه در مرتبه بالا است، در راستاى رفع شرى كه احتمال وقوع آن مى رود. در واقع نوعى كمك خواستن از صاحب قدرت در مقابل خطر يا شر است.
يكى از آداب مخصوص تلاوت قرآن، اين است كه قارى در ابتداى تلاوت آيات، جمله استعاذه را به زبان آورد. كما اين كه روش پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و ائمه معصومين چنين بوده است.
قارى قرآن قبل از تلاوت آن از خداى بزرگ درخواست مى كند كه او را از شر شيطان حفظ نمايد تا قرائتش از روى ريا و خودنمايى نباشد، بلكه هنگام خواندن قرآن با حضور قلب بوده و آيات در او تاثير بگذارند. براى استعاذه، بهتر است، اين عبارت خوانده شود.
((اعوذ بالله من الشيطان الرجيم))
بدين گونه از شر شيطان رجيم به خدا پناه مى برد و آنگاه شروع به تلاوت قرآن مى نمايد. اين دستورى است كه خود قرآن مجيد به آن فرمان داده است.
فاذا قراءت القرآن فاسعذ بالله من الشيطان الرجيم، انه ليس له سلطان على الذين امنوا و على ربهم يتوكلون (32)
اى رسول ما چون خواستى قرائت قرآن كنى پس پناه به خداى بزرگ ببر از شيطان رانده شده همانا او تسلطى بر مومنان ندارد و آنان كسانى هستند كه بر خدا توكل مى كنند. وقتى انسان در هر كارى كه بخواهد انجام دهد، از شر شيطان رجيم به خداى خود پناه برد، از وسوسه هاى او و معصيت خدا محفوظ مى ماند. امام صادق عليه السلام در اين باره چنين مى فرمايد: ((درهاى معصيت را با گفتن اعوذ بالله من الشيطان الرجيم ببنديد و درهاى اطاعت و بندگى را با گفتن بسم الله الرحمن الرحيم باز كنيد.(33)
به هنگام گفتن اعوذ بالله بايد با تمام وجود به خدا پناه برده و از او كمك بخواهيم.
امام خمينى (رحمه الله عليه) در اين باره چنين مى فرمايد:
از آداب مهمتر قرائت، پناه بردن به خدا از شيطان رجيم است كه آن خار طريق معرفت و مانع سير و سلوك الى الله است. ((اين استعاذه و پناه بردن، با لقلقه زبان و صورت بى روح و دنياى بى آخرت تحقق پيدا نمى كند، چنانچه مشاهده شده كسانى بودند كه اين لفظ را چهل، پنجاه سال گفته و از شر اين راهزن نجات يافته و در اخلاق و اعمال بلكه در عقايد قبيله نيز از شيطان تبعيت و تقليد نموده اند. اگر از شر اين پليد، درست به خدا پناه برده بوديم، ذات مقدس حق تعالى كه فياض مطلق و صاحب رحمت واسعه و قدرت كامله و علم محيط و كرم بسيط است ما را پناه داده و ايمان و اخلاق و اعمال ما اصلاح شده بود.))(34)
انسان در موقع تلاوت قرآن از خداوند بزرگ كمك مى خواهد كه او را در مقابل شر شيطان و وسوسه هاى او يارى كند تا بتواند آيات قرآن را بدون دغدغه بخواند و از آن استفاده كند و دل خود را با نور قرآن روشن سازد.
بر اين اساس، مومنان موظف اند به هنگام شروع تلاوت قرآن، استعاذه كنند و از شيطان به خدا پناه ببرند و صله با نام خداى رحمان و رحيم تلاوت را شروع كنند.
بسم الله الرحمن الرحيم در آغاز تلاوت مستحب است، مگر هنگامى كه در شروع آيات انتخابى، آيه عذاب باشد.

آداب ظاهرى تلاوت

آداب ظاهرى تلاوت
از جمله آداب ظاهرى تلاوت موارد ذيل است:
1. قرآن را در جاهاى مناسب مانند خانه، مسجد و حرم و مكان هاى مقدس بخوانيم، نه در جاهاى نامناسب (مانند رفت و آمد مردم و كوچه و خيابان، و مكان هايى كه موجب هتك حرمت قرآن است.
2. هنگام خواندن قرآن، اگر به نام مبارك پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله رسيديم، بر آن حضرت صلوات بفرستيم، مانند محمد رسول الله (35) و هم چنين اسامى ديگر آن حضرت مانند احمد و ياسين.
3. قرآن را با صداى رسا بخوانيم؛ زيرا آثار عينى و عملى بيشترى دارد و فايده آن به ديگر شنوندگان نيز مى رسد. البته نه آن طورى كه ديگران (همسايگان، مريضان و افراد خواب) آزرده شوند.
4. قرآن را پاكيزه و تميز نگاه داريم و آن را در جلد پاك و قيمتى و زيبا و در جاى مناسب قرار دهيم.
5. هنگام تلاوت، هرگاه به آيات مربوط به بهشت و نعمت هاى آن رسيديم، اميدوار شده و بهشت را از خداوند متعال بخواهيم. و هرگاه به آيات جهنم رسيديم، بترسيم و به خدا پناه ببريم. (مانند - پيشواى دوم شيعيان - امام حسن عليه السلام) و چون آيات عذاب را خوانديم توبه نماييم. و موقعى كه به آيه سجده رسيديم، سجده كنيم.
6. در خانه يك قرآن داشته و هميشه با همان مانوس باشيم و همان را بخوانيم؛ زيرا چند قرآن داشتن و هيچكدام را تلاوت نكردن خلاف است.
7. در هر يك از چهار سوره، سجده (آيه 15) و فصلت (آيه 37) و نجم (آيه 62) و علق (آيه 19) يك آيه سجده وجود دارد. در قرآن، كنار اين آيه ها عبارت ((سجده واجب)) نوشته شده است. هرگاه انسان يكى از اين آيه ها را بخواند. يا به آن ها گوش دهد. بايد فورا سجده كند ولو در نماز باشد. اگر كسى متوجه نباشد يا فراموش كند بايد هر لحظه كه آن را به ياد آورد، فورا سجده كند.
8. اگر مى توانيم، سعى كنيم قرآن را با صداى زيبا و نيكو بخوانيم.(36)
9.هر مقدار كه مى توانيم، سوره ها و آيات قرآن را به صورت صحيح حفظ كنيم (گاهى ممكن است انسان به قرآن دسترسى نداشته باشد، و بخواهد آن را از حفظ بخواند.)
10. قرائت قرآن را با جمله: صدق الله العلى العظيم (خداى بلند پايه و بزرگ راست گفته است) تمام كنيم.
11. پس از قرائت قرآن، دعا بخوانيم، به ويژه دعاهايى كه پيشوايان معصوم - عليهم السلام - به ما آموخته اند.
12. مستحب است كه از سوره ضحى تا آخر قرآن تكبير گفته شود به اين صورت كه بين هر دو سوره، يك تكبير بگويند. البته آخر سوره را به تكبير نچسباند، بلكه بين تكبير و سوره خوانده شده درنگى كوتاه كند و فاصله اندازد.
13. وقتى آخرين سوره قرآن را تلاوت مى كند بعد از پايان آن به خواندن سوره حمد بپردازد.
نقل شده است كه، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وقتى سوره ناس را كه آخرين سوره قرآن است تلاوت فرمود: بلافاصله سوره حمد را شروع كرد و سپس سوره بقره را تا آيه اولئك هم المفلحون قرائت نمود و آنگاه دعاى ختم قرآن را خواند و برخاست.(37)
14. قارى نبايد قرآن را وسيله امرار معاش زندگى خود قرار دهد، زيرا اين عمل بسيار زشت بوده و از آن نهى شده است.
15. مستحب است قارى روزى كه قرآن را ختم و به پايان مى رساند روزه باشد و نيز مستحب است روز ختم قرآن خانواده و دوستان خود را جمع كند و دعا بخواند؛ زيرا دعا هنگام ختم قرآن مستجاب مى شود.
16. قارى نبايد هنگام تلاوت، به خاطر گفتگو با ديگرى قرائت قرآن را قطع كرده و صحبت كند و باز شروع نمايد.
17. اگرچه مى توان تلاوت قرآن را هر موقع از شبانه روز شروع و ختم كرد، ولى بعضى از اوقات شبانه روز، بيشتر سفارش شده است.
بهترين اوقات براى تلاوت قرآن، در هنگام نماز است. چه نماز واجب باشد يا مستحب. بعد از آن، هنگام شب است. و اگر ما بين نماز مغرب و عشا قرآن تلاوت شود، بسيار خوب است. بعد از آن نيمه دوم شب مى باشد، زيرا آن موقع چشم هاى گناهكاران و آلودگان به خواب رفته است، فقط اولياء الله هستند كه آن موقع بيدارند و با خداى خود ره راز و نياز مى پردازند. برنامه پيامبر اسلام و ائمه معصومين - عليهم السلام - هم در همين هنگام بوده است.
اما بهترين ساعات براى تلاوت نمودن قرآن در روز، بعد از فارغ شدن از نماز صبح تا موقع آفتاب زدن است.
و بهترين اوقات براى ختم قرآن، ابتداى روز يا ابتداى شب مى باشد. انسان بايد سعى كند كه در اين موقع قرآن را ختم نمايد.
از سعد بن ابى وقاص نقل شده است گفت: هرگاه ختم قرآن همزمان با آغاز شب باشد، ملائكه عرش تا بامداد بر الو درود مى فرستند و اگر ختم قرآن مقارن با آغاز روز باشد فرشتگان عرش بر او درود مى فرستند.(38)
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در اين باره فرمودند: زمانى كه كسى قرآن را ختم و به پايان رساند، شصت هزار فرشته بر او درود مى فرستند.(39)
8. قبل از تلاوت قرآن، دعا كند، همان گونه كه امام صادق عليه السلام وقتى خود را آماده تلاوت مى كرد، دعاى معروف را كه قبل از قرائت وارد شده است مى خواندند.(40)

تلاوت و احترام به قرآن

تلاوت و احترام به قرآن
از جمله چيزهايى كه تلاوت كننده بايد مراعات كند، احترام به قرآن و آيات و كلمات و حتى جلد آن است. اين امرى واجب و لازم است.
هنگام تلاوت بايد لباس پاكيزه پوشد، وضو بگيرد، مسواك و عطر بزند، با ادب و وقار، رو به قبله بنشيند، (مانند كسى كه در برابر شخصى بزرگ و جليل القدر مى نشيند).
بايد پيش از خواندن قرآن، صلوات بفرستد و دعا بخواند، به ويژه دعاهايى كه پيشوايان معصوم (عليه السلام) به ما آموخته اند.
بايد پيش از خواندن تمام سوره ها به جز سوره مباركه ((حمد)) نام خدايى بزرگ را به زبان آورد و بگويد: ((الله اكبر)) در حال تلاوت قرآن، تنها به قرآن و معناى آن توجه داشته، به ياد خدا و عظمت و بزرگى او باشد و ياد او را در ذهن خود تقويت كند.
بايد سعى كند در مرحله اول، قرآن را فرا گيرد و در مرحله بعد صحيح تلاوت نمايد و حق آن را ادا نمايد. معنا و حقايق آيات قرآن را نيز فرا گيرد تا بتواند به آن عمل كند.
هنگام قرائت، قرآن را در جايى بلندتر از زمين مانند ((رحل)) يا ((ميز)) بگذارد يا با دو دست خود آن را نگاه دارد. از آغاز تا پايان قرائت با كسى حرف نزند، نخندد، مشغول كارى نشود، چيزى نخورد و نياشامد. نه تنها قارى بايد قرآن را روى چيزى بلند قرار دهد و تلاوت نمايد بلكه خود قارى هم هنگام قرائت، بايد در سدر مجلس و جايى كه بلندتر از جاى شنوندگان باشد قرار گيرد تا هم احترام قرآن و هم احترام قارى مراعات شود خيلى ها بودند كه به اين دستور عمل مى كرده اند. از جمله:
شيخ غلامرضاى نيشابورى نقل مى كند، در سال (1329) به مكه معظمه مشرف شدم. در مراجعت سوار كشتى بودم. جريان جالبى ديدم كه حاكى از احترام فوق العاده اى كه اهل سنت براى احترام به قرآن و قارى قايلند (چه خوب است ما نيز چنين باشيم).
مى گويد: يكى از محترمين اهل سنت با عده اى از همكيشان خود در كشتى بودند.
خودم مشاهده كردم كه هر زمان مرد محترم مى خواست كلام الله را تلاوت كند، قرآن را در دست مى گرفت و به مردم دستور مى داد كه به جهت احترام به قرآن، هيچ كس بالاتر از آن قرار نگيرد.
در اين موقع كسانى كه در مكانهاى بالاترى قرار داشتند پايين مى آمدند و با خضوع تمام در محلى كه هم سطح يا پايين تر از قرآن بود مى نشستند و به تلاوت آن گوش مى دادند. هنگامى كه تلاوت پايان مى يافت همه به جاى خود باز مى گشتند. اين گونه آنها نسبت به قرآن به هنگام تلاوت ارزش قائل بودند.(41)
همچنين در حالات مرحوم سيد صالح موسوى فامورى كه در سال (1303) در تهران وفات كرد و براى دفن به عتبات عاليات برده شد آمده است: ايشان مواظبتى فوق العاده به تلاوت قرآن مجيد داشت و در احترام به آن اهتمامى عظيم مى نمود و هرگز قرآن را (چه در حال تلاوت چه غير آن) بر زمين نمى گذاشت.(42)
همچنين قارى هنگام تلاوت، نبايد پاهاى خود را دراز كند، و يا به جايى تكيه دهد؛ زيرا اين عمل بى احترامى به قرآن است. و حتى ثواب آن را از بين مى برد.
نقل شده است: عابدى مدت شصت سال عبادت خدا را مى كرد. در اين مدت برنامه شب و روزش اين بود كه چهارصد ركعت نماز مى خواند و اغلب اوقات قرائت قرآن مى كرد، هر سال حج خانه خدا به جاى مى آورد. مدتها گذشت تا شبى، واقعه قيامت را در خواب ديد همان طور كه در قرآن خوانده بود.(43) ديد خلق اولين و آخرين جمع اند و به حساب خلايق رسيدگى مى كنند و از هر كسى هر چه در دنيا انجام داده مى پرسند.
هنگامى كه نوبت به آن عابد رسيد، گفتند: اى شيخ! بگو چه اعمالى آورده اى كه لايق درگاه الهى باشد. گفت: بارالها در هر شبانه روز چهارصد ركعت نماز خواندم. خطاب آمد: آيا به ياد دارى كه فلان روز، جمعى به ديدن تو آمدند؟ اظهار كردى من در شبانه روز اين مقدار نماز مى خوانم و آنان تو را تحسين كردند. چون در نماز ريا كردى آن را باطل نمودى.
عرض كرد: الهى! اغلب اوقات تلاوت قرآن مى نمودم. ندا آمد: همه آنها باطل است، زيرا يك روزى قرآن مى خواندى، در حين تلاوت پاهاى خود را دراز كردى و اجر آن را به اين وسيله باطل كردى.!(44)

تلاوت با صوت زيبا

تلاوت با صوت زيبا
بايد توجه داشته باشيم كه انسان به طور فطرى و طبيعى زيبا پسند است. براى او هر چيزى كه زيبا باشد، تحسين برانگيز است. يكى از نعمتهاى بزرگ كه خداوند به بعضى از بندگان خود، عنايت فرموده است صداى زيبا است، آواز خوش و صداى نيكو سرآمد تمام زيبايى هاست.
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) در اين باره فرموده است: از زيباترين زيبايى ها، موى زيبا و نغمه صداى زيباست.(45)
از اين جهت خداوند رحمان، اين موهبت بزرگ را به انسانهاى برگزيده خود (تمام انبيا الهى) عنايت فرموده است تا موجب جاذبه بيشتر دعوت آنان گردد. امام صادق (عليه السلام) در حديثى فرمود:
خداوند عزيز و بزرگ هيچ پيامبرى را مبعوث نكرده مگر اينكه صداى خوش و نيكويى داشته است.(46)
حال كه معلوم شد آواز خوش و زيبا يكى از نعمتهاى الهى است، هر مسلمانى كه اين موهبت را دارد، بايد شكر آن را بجا آورد. و آن، تلاوت نمودن قرآن با صوت خوش و و صداى دلكش است، تا هم خود قارى از آن استفاده برد و هم افراد جامعه را با نواى گوش نواز و دل انگيز قرائت قرآن جذب نمايد. صداى خوش و صوت زيبا از جمله آداب و شرايط تلاوت قرآن كريم است.
زيباى مطلق، خداوند متعال است. منشا تمام زيبايى ها نيز اوست. به اين علت كلام او هم، زيباترين كلام هاست و هيچ گفتارى در زيبايى به بسان قرآن نيست، به طورى كه مخالفان سرسخت قرآن نيز به آن اعتراف كرده اند. مثلا (وليد بن مغيره) كه خود از رؤ ساى قريش و از مخالفان سرسخت اسلام و قرآن بود، و يكى از بزرگترين سخن سرايان عرب آن زمان به حساب مى آمد. در مورد قرآن چنين مى گويد:
از محمد سخنى شنيدم كه نه از سنخ سخنان بشر بود و نه از جنس گفتار پريان؛ زيرا شيرينى زايد الوصف و زيبايى خيره كننده اى داشت.(47)
اگر قرآن كه آياتش سراسر زيباست با آواز خوش و زيباى قارى ممتاز، همراه گردد زيبايى آن دو چندان مى شود و بر دلها مى نشيند. نيكو خواندن قرآن به اندازه اى ارزشمند است كه پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) آن را زينت قرآن ناميد، آنجا كه فرمود: به درستى كه صوت و صداى زيبا زينت قرآن است (و به كلام خدا زينت مى بخشد).(48)
در حديث ديگرى فرمود: براى هر چيز زيورى است و زيور قرآن صوت زيبا و صداى خوش است.(49)
و نيز فرمود: قرآن را با صداهايتان زينت و آرايش كنيد همانا صداى خوب قرآن را زينت مى بخشد.(50)

تلاوت زيباى امام سجاد

تلاوت زيباى امام سجاد
خداوند متعال اين موهبت بزرگ و نعمت عظماى الهى (صوت دلنشين و صداى زيبا را) به اولياى خودش و معصومين عنايت فرموده است. از جمله آنان امام چهارم زين العابدين (عليه السلام) بود كه امام صادق (عليه السلام) فرمود:
((جدم)) على بن الحسين (عليه السلام) خوش آوازترين مردم در خواندن قرآن بود، به طورى كه سقاهايى كه از كوچه رد مى شدند، وقتى به در خانه اش مى رسيدند، مى ايستادند و به تلاوت قرآن آن حضرت گوش مى دادند.(51)
على بن محمد نوفلى از دهمين پيشواى جهان، امام هادى (عليه السلام) نقل مى كند، از حكم صداى زيبا سوال كردم؟ آن حضرت فرمود: ((همانا على بن حسين (عليه السلام) قرآن را با صداى خوش و صوت زيبا مى خوانند، چه بسا كسانى بر حضرتش مى گذشتند و از آواز خوش او، بى هوش مى شدند)). اگر راستى امام (عليه السلام) مقدارى از صداى زيباى خود را آشكار مى نمود مردم تاب و تحمل آن را نداشتند و بى طاقت مى شدند.
عرض كردم مگر نبود كه رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) با مردم نماز مى خواند و آوازش را به خواندن نماز بلند مى كرد.
فرمودند: چرا! اما رسول اكرم صلى الله عليه و آله به اندازه طاقت و تحمل مردمى كه پشت سرش ايستاده و اقتدا كرده بودند آواز خود را بلند مى فرمود:(52)
علاوه بر امام سجاد (عليه السلام) فرزندش امام باقر (عليه السلام) نيز در زمان خودش خوش آوازترين مردم در تلاوت قرآن بودند.(53)

تلاوت و خوف از خدا

تلاوت و خوف از خدا
بايد بدانيم كه توجه به قرآن و مطالب آن، جز تلاوت واقعى است. در اين رابطه از پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) چنين نقل شده است:
شخصى از آن حضرت سوال كرد: كدام يك از مردم در قرائت قرآن خوش صداتر است؟ فرمود: كسى كه قرائتش را شنيدى، گمان كنى او از خدا ترس و خوف دارد.(54)
خوف از خدا ملاك اساسى براى قارى قرآن است. آن تلاوت كننده اى كه با صداى نيكوى خود قرآن را زينت مى بخشد. بنابراين خوش آوازترين قارى كسى است كه نشانه هاى خوف از خدا و ترس از رستاخيز، در گفتار و كردار او هويدا باشد. ظاهرش اسلامى، كلامش قرآن، و اعمالش مطابق موازين اسلام و قرآن است. او در انجام واجبات و ترك محرمات پيشقدم و در انجام رسالتهاى اجتماعى پيشرو است. اگر قارى قرآن به اين درجه رسيد خوشا به حال او و سعادت ابدى براى او باد.
اگر چه پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) آورنده قرآن است و خودش آن را به ديگران تعليم مى داد، ولى دوست داشت نيز تلاوت ديگران را بشنود. شبى تلاوت ابن مسعود را استماع كرد بعد فرمود: ((هر كه خواهد قرآن را همانطور كه نازل شده است به آرامى بخواند مثل ابن مسعود تلاوت كند)).(55)
لذا گاهى اوقات به افراد دستور مى فرمود كه قرآن را تلاوت كنند و خود آن حضرت به صوت آنان گوش مى داد و از تلاوت آنان لذت مى برد در حديثى آمده است:
حضرت رسول (صلى الله عليه و آله) به ابن مسعود فرمود: برايم قرآن بخوان. عرض كرد يا رسول الله! من قرآن بخوانم در حالى كه قرآن بر شما نازل شده است؟ فرمود: دوست دارم قرآن را از ديگرى بشنوم. ابن مسعود شروع به تلاوت قرآن كرد و از سوره نسا آغاز نمود وقتى به آيه 41 رسيد مى گويد: ديدم كه اشك از چشمان رسول خدا (صلى الله عليه و آله) جارى بود.(56)
گفته شد ابن مسعود از صداى زيبايى برخوردار بوده است بگونه اى كه رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) را تحت تاثير قرار مى داده است.
بنابراين به افراد خوش صدا و خوش صوت سفارش مى شود، با فراگيرى اصول و ضوابط اين فن، تلاش نموده قرآن را به گونه اى تلاوت كنند كه تا اعماق جان شنودگان رسوخ نمايد. البته قابليتها و استعدادهاى طبيعى افراد، در اين زمينه، نقش بسزايى دارد.
بايد متوجه باشيم كه هر صدايى را نمى توان براى تلاوت قرآن برگزيد. در محافلى كه تلاوت قرآن مرسوم است بايد از افراد خوش لحن و خوش صوت استفاده كنيم و تلاوت قرآن را در مساجد قبل از اقامه نماز از همين طريق رواج دهيم. اين روش در برخى از كشورهاى اسلامى مانند مصر، مرسوم است و مسلمانان را به شنيدن قرآن ترغيب و تشويق مى شوند.
بديهى است كه، كلام الهى را نمى توان با هر لحنى خواند و بزرگان دين، ما را از پيروى از لحن فاسقان بر حذر داشته و استفاده از قالبهاى غنايى اهل فسق و فجور را ممنوع كرده اند.

تلاوت و سكوت مطلق

تلاوت و سكوت مطلق
يكى از آداب مهم تلاوت قرآن، سكوت مطلق است. هنگامى كه قارى مشغول قرائت مى شود همه كسانى كه در مجلس حاضرند و صوت قارى را مى شنوند بايد سكوت كنند و به آيات روح بخش الهى با تمام وجود گوش فرا دهند و توجهشان به قارى و قرآن باشد. قرآن مجيد در اين رابطه چنين مى فرمايد:
و اذا قرى القران فاستمعوا له و انصتوا لعلكم ترحمون (57)
هنگامى كه قرآن، تلاوت مى شود همه شما بدان گوش فرا دهيد و سكوت نماييد (تا حقايق و نصايح آن را فهم و درك كنيد) شايد كه مورد رحمت حق واقع شويد.
اين يك دستور كلى است كه در هر زمان و براى هر شنونده اى حتى اگر آن شنونده، امام باشد مى بايست اجرا شود. به اين داستان توجه كنيد.
در زمان حكومت ظاهرى اميرالمؤ منين (عليه السلام) كه عده اى به دشمنى بر عليه او برخاستند و در مقابل آن حضرت خروج كردند (و به نام خوارج مشهور شدند) روزى، هنگام صبح آن جناب مشغول نماز بود، ابن كواى خارجى (يكى از سركرده هاى خوارج كه دائما با آن حضرت دشمنى مى كرد) پشت سر ايشان به نماز ايستاد. در اثناى نماز آن منافق اين آيه را تلاوت كرد.
و لقد اوحى اليك و الى الذين من قبلك لئن اشركت ليحبطن عملك و لتكونن من الخاسرين.(58)
و هدفش از خواندن اين آيه، آن بود كه بطور كنايه به حضرت در مورد قبول حكميت در ميدان صفين اعتراض كند، امام (عليه السلام) براى احترام قرآن، سكوت كرد تا وى آيه را به پايان رساند. سپس امام (عليه السلام) به ادامه قرائت نماز پرداخت، ((ابن كوا)) آيه را دو مرتبه تكرار كرد، امام باز سكوت نمود، آن منافق براى سومين بار آيه را تكرار كرد و آن حضرت باز به احترام قرآن سكوت كرد، پس امام اين آيه را در جواب او تلاوت فرمود:
فاصبر ان وعدالله حق و لا يستخفنك الذين لا يومنون (59)
اين آيه اشاره به مجازات دردناك مخالفان و منافقان بى ايمان دارد. سرانجام امام سوره را تمام كرده و به ركوع رفتند.(60)
در داستان ديگرى نقل شده است: عده اى به مكه رفتند يكى از آنها در مدينه از دنيا رفت. براى مجلس ترحيم او يك نفر قارى دعوت كردند. قارى آمد و گفت: تا شما مشغول صحبت هستيد قرآن نمى خوانم؛ همه ساكت شدند، ولى باز نخواند و گفت: طرز نشستن شما مناسب با مجلس نيست. همه دو زانو نشستند. باز هم قرآن نخواند و گفت: هنوز مجلس براى قرائت قرآن مجيد مهيا نشده است، زيرا در دست بعضى چاى و در دست عده اى سيگار است. چاى و سيگار تعطيل شد. قارى يك آيه را خواند و از مجلس خارج شد.
و اذا قرى القرآن فاستمعوا له و انصتوا لعلكم ترحمون (61)
گوش دادن به تلاوت ديگران ثوابى بس عظيم دارد كه هيچ چيز در دنيا چنين ارزش و ثوابى را ندارد.
به احاديث ذيل توجه كنيد.
اميرالمؤ منين (عليه السلام) فرمود: شنيدن آيه اى از زبان ديگرى براى شنونده، بهتر است از اين كه كوه ((ثبير)) را (كوهى است بزرگ در يمن) طلا كنند و به او دهند.(62)
(امام صادق (عليه السلام) فرمود: كسى كه حرفى از كتاب خدا را بدون قرائت خود، از كسى بشنود، خداوند حسنه اى براى او مى نويسد و گناهى از او محو مى كند و درجه وى را بالا مى برد.(63)
گوش دادن به قرآن، موجب مصون ماندن انسان از بلاهاى دنيا مى شود پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) در اين باره مى فرمايد: خداوند از شنونده قرآن، بلاهاى دنيا را دفع مى كند و از تلاوت كننده، بلاهاى آخرت را.(64)

تلاوت و رعايت حق آيات

تلاوت و رعايت حق آيات
برخى از آيات قرآن بر تلاوت كننده حقى دارد و بايد رعايت شوند. براى مثال به چند آيه اشاره مى كنيم.
برخى از آيات خطاب به مومنان است. وقتى تلاوت كننده، به آيه اى رسيد كه در آن ((يا ايها الذين امنوا)) آمده است بايد بگويد: لبيك لبيك.
و ائمه معصومين (عليهم السلام) چون از مصاديق بارز مومنان بودند در برخورد با اين قبيل آيات فريادشان به كلمه ((لبيك)) بلند مى شود و چند مرتبه آن را تكرار مى كردند.
و اگر آيه ((فباءى الاء ربكما تكذبان)) كه در سوره مباركه ((الرحمان)) تكرار شده مى بايد جواب داده شود.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: وقتى قارى قرآن سوره مباركه ((الرحمن)) را مى خواند و آيه فوق را تلاوت مى كند، بعد از آن بگويد: لابشى ء من الائك رب اكذب.(65)
و يا هنگامى كه قارى به آيه سجده رسيد و يا كسى آن را به ديگرى شنيده مى بايست سجده كند. براى مثال 15 آيه سجده در قرآن وجود دارد، چهار سجده از آنها واجب است كه عزائم ناميده مى شوند و در بقيه، مستحب است.
سجده انواعى دارد. ساده ترين آنها، اين است كه انسان فقط پيشانى بر زمين بگذارد، و كامل ترينش، اين است كه شرايط سجود نماز را رعايت كند. از قبيل: وضو، سجده بر چيزى كه سجده بر آن صحيح است، پاك بودن محل سجده، غصبى نبودن جاى سجده، رو به قبله بودن و ذكر گفتن در سجده، ذكرى كه در سجده واجب قرآن آمده است و يا هر ذكر ديگرى كفايت مى كند. اما بهتر است، ذكر مخصوصى را كه نقل شده، بگويند، و آن ذكر اين است.
لا اله الا الله حقا حقا لا اله الا الله ايمانا و تصديقنا لا اله الا الله عبوديه و رقا سجدت لك يا رب تعبد و رقا لا مستنكفا و لا مستكبرا بل انا عبد ذليل ضعيف خائف مستجير.
از امام صادق (عليه السلام) پرسيدند، كسى آيه سجده را در نماز مى خواند و فراموش مى كند كه سجده نمايد تا آنگاه كه ركوع و سجود را بجا مى آورد. فرمود: ((اگر از آياتى است كه سجده بر آن واجب است هر زمان كه يادش آمد سجده كند.))(66)

تلاوت امام رضا (عليه السلام) و حق آيات

تلاوت امام رضا (عليه السلام) و حق آيات
امام رضا (عليه السلام) يكى از كسانى است كه هر سوره و آياتى را كه تلاوت مى فرمود، حقش را رعايت مى نمود.
((رجاء)) مى گويد: هنگام مسافرت امام رضا (عليه السلام) به خراسان با وى همراه بودم. آن حضرت شبها، بسيار قرآن تلاوت مى نمود و هر گاه به آيه اى مى رسيد كه در آن سخنى از بهشت يا جهنم بود گريه مى كرد، بهشت را از خداوند درخواست مى نمود و از آتش جهنم به خدا پناه مى برد و همواره ((بسم الله الرحمن الرحيم)) را در نمازهايش بلند تلاوت مى كرد.
هر گاه سوره ((قل هو الله احد)) را قرائت مى كرد، آهسته مى فرمود:
((الله احد)) و چون به پايان اين سوره شريفه مى رسيد سه مرتبه مى گفت: ((كذالك الله ربى)) و هنگامى كه سوره ((كافرون)) را مى خواند به آيه ((قل يا ايها الكافرون)) مى رسيد، آهسته مى گفت ((يا ايهاالكافرون
و چون به آخر سوره، و آيه ((لكم دينكم ولى دين)) مى رسيد، سه مرتبه مى فرمود: ((ربى الله و دينى الاسلام))
هرگاه سوره مباركه تين را تلاوت مى كرد، در پايان آن و بعد از تلاوت ((اليس الله باحكم الحاكمين)) مى گفت: ((بلى و انا على ذلك من الشاهدين))
وقتى كه سوره قيامت را قرائت مى كرد، در پايان آيه اليس الله بقادر على ان يحيى الموتى مى گفت: ((سبحانك اللهم بلى))
وقتى سوره شريفه ((جمعه)) را مى خواند بعد از تلاوت آيه قل ما عندالله خير من اللهو و من التجاره مى فرمود: ((للذين اتقوا والله خير الرازقين))
هر گاه از سوره حمد فارغ مى شد مى فرمود: ((الحمد لله رب العالمين)) وقتى سوره اعلى را شروع مى كرد آيه اول آن كه ((سبح اسم ربك الاعلى)) است قرائت مى كرد آهسته مى گفت: ((سبحان ربى الاعلى))
چون به آيه اى مى رسيد كه در آن خطاب به مومنان است و خدا فرموده: ((يا ايها الذين امنو)) آهسته مى گفت: اللهم لبيك، لبيك.(67)

تلاوت و تقسيم قرآن

تلاوت و تقسيم قرآن
صحابه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) قرآن را به اجزاى مختلف تقسيم كرده بودند و طبق اين تقسيم بندى آن را تلاوت مى كردند.
روايت شده است: برخى از صحابه در شب جمعه سوره بقره را شروع مى كردند و تا آخر سوره مائده ادامه مى دادند، در شب شنبه از سوره انعام شروع مى كردند تا به آخر سوره هود مى رسيدند، در شب يكشنبه از سوره يوسف تا آخر سوره مريم، در شب دوشنبه از سوره طه تا قصص، شب سه شنبه سوره عنكبوت تا ص در شب چهارشنبه تنزيل تا الرحمن را تلاوت مى كردند و در شب پنج شنبه از سوره واقعه تا آخر قرآن را ختم مى كردند. اينان برنامه شان اين بوده كه در طول يك هفته از اول تا به آخر قرآن را ختم مى كردند.
ابن مسعود قرآن را براى ترتيب ديگرى، به هفت جزء تقسيم كرده و طبق همان، قرآن را ختم مى كرد.
مى گفت: قرآن هفت جزء است. جزء اول مشتمل بر سه سوره، جز دوم پنج سوره، جز سوم هفت سوره، جز چهارم نه سوره، جز پنجم يازده سوره، جز ششم سيزده سوره، جز هفتم سوره هاى كوچك از سوره ق تا آخر قرآن.
صحابه نيز، همين گونه قرآن را تقسيم بندى و قرائت مى كردند. برخى به ده قسمت. تقسيم كرده بودند.
و امروز قرآن به سى جزء و هر جزء مشتمل بر چهار حزب تقسيم شده است كه جمعا سى جزء و صد و بيست حزب مى شود و عموم مردم قرآن خوان، در ماه مبارك رمضان در مساجد و محافل، روزى يك جزء آن را تلاوت مى كنند.
اما بايد بدانيم كه اين مقدار تلاوت براى يك مسلمان بسيار اندك است. نه فقط در ماه مبارك رمضان بلكه در طول سال بايد قرآن را تلاوت كنند. (در آينده در بخش انس با قرآن تذكر خواهيم داد كه عده اى چگونه قرآن را انيس و مونس خود قرار داده بودند تا جايى كه بعضى در يك هفته و بعضى كمتر از آن قرآن را به پايان مى رسانيدند).

آداب باطنى تلاوت

آداب باطنى تلاوت
تا به حال درباره آداب ظاهرى تلاوت قرآن به تفصيل نگاشته شد، و اكنون درباره آداب باطنى تلاوت مواردى را متذكر مى شويم.
آداب باطنى تلاوت از اهميت بيشترى برخوردار است و در هنگام تلاوت قرآن، مى بايست مد نظر قرار گيرد. اهميت عبارت از فهميدن اصل كلام و درك عظمت آن است.
تلاوت كننده، بايد بداند كه به چه سخن بزرگى مواجه است! سخنى كه نشانه لطف و رحمت و عنايت آفريدگار هستى به آدمى است. سخنى كه حقايق والا را به اندازه فهم و درك انسانها تنزل داده است.
و چگونه آن كلام آسمانى و خدايى در قالب حروف و اصوات كه از صفات بشرى است بر انسانها متجلى شده است.
قارى قرآن بايد از كلام خدا درس بگيرد چنانچه قرآن مى فرمايد:
و درسوا مافيه (68)
انسانها بايد از آنچه در اين قرآن است درس گيرند (و بدان عمل كنند).
همچنين قارى قرآن بايستى آيات الهى را با گوش جان بشنود و آن را به مغز و خاطره خود بسپارد، چنانچه قرآن در اين باره مى فرمايد:
لنجعلها لكم تذكره و تعيها اذن واعيه (69)
لطفهايى درباره شما نموديم و نعمتهايى كه به شما عطا كرديم براى اين است كه عبرت و پند بگيريد، و ليكن در ميان افراد بشر فقط گوشهاى شنواى هوشمندان، آن پند و اندرزها را مى شنوند.
بايد توجه داشته باشيم كه درك عظمت كلام الهى، جز با فكر و انديشيدن در محتواى آن ميسر نيست.

تلاوت و اخلاص

تلاوت و اخلاص
يكى از مسائل مهمى كه بايد آن را جزو اركان تاثير قرآن در دلها دانست، اخلاص در قرائت است. هر عملى كه بدون آن صورت گيرد بى ارزش و از درجه اعتبار، ساقط مى باشد. اخلاص، روح عبادت و سرمايه اخروى است. اگر قرائت قرآن براى اهداف غير الهى باشد مثل اين كه (مردم) خوششان آيد، يا آن را وسيله گدايى قرار دهد و قصد پول به جيب زدن را داشته باشد، نه تنها، ثواب ندارد بلكه عقاب هم دارد.
اخلاص در تلاوت، اين است كه قارى از ابتداى قرائت تا انتهاى آن، فقط خشنودى خدا را در نظر بگيرد. اصولا هر عبادتى، وقتى مقبول درگاه الهى مى شود، كه با خلوص نيت همراه باشد. امام صادق (عليه السلام) فرمود:
((انما الاعمال بالنيات))(70)
اعمال هر كسى بستگى به نيت او دارد.
يكى از جاهايى كه شيطان در كمين نشسته تا راهزن عبادت باشد، هنگام تلاوت قرآن است. به خصوص اگر قارى در مجلسى و در حضور جمعى از مردم تلاوت مى كند، مى بايست مراقب باشد كه شيطان در حريم قرائت او وارد نشود. گاه شيطان به انسان چنين القا مى كند كه، ببين چقدر زيبا تلاوت مى كنى، چگونه مردم تو را تشويق مى كنند. و يا به قارى قرآن تلقين مى كنند كه، تو از ساير قاريان بهتر تلاوت مى كنى، به همين جهت است كه مردم به تو احترام مى كنند. چه بسا اتفاق مى افتد، قارى قرآن در تمام طول قرائتش به اين مسائل فكر مى كند، وقتى قرائتش تمام شود به خود مى آيد و متوجه مى شود تنها چيزى كه در نظر نداشته، خلوص نيت، رضايت خداوند و معانى كلام خدا و تفكر و تدبر در آيات بوده است.
گاهى اوقات انسان به تنهايى در خانه قرآن را زمزمه مى كند، باز مى بيند شيطان دست از او بر نمى دارد. تا شروع به تلاوت مى كند، افكار گوناگون و خاطره هاى گذشته به ذهن او هجوم مى آورد.
لذا قارى بايد در تمام مدت قرائت به اين توجه داشته باشد كه، قرآن، كلام خداوند است و هيچ كلامى مهمتر از آن نيست. هدف از قرائت، اطاعت دستور خداوند و اعلام بندگى به درگاه او است. با تلاوت قرآن مى خواهيم مفاهيم آن را بفهميم و با عمل به آيات آن، در زمره رستگاران قرار گيريم. اگر انسان قرآن را با توجه كامل و اخلاص تلاوت نمايد، خداوند پاداش عظيمى به او عنايت مى كند. معصوم (عليهم السلام) در اين زمينه چنين مى فرمايد:
كسى كه براى رضايت خدا و به خاطر فهميدن دين، قرآن را تلاوت نمايد، پاداش او همانند پاداشى است كه خداوند به فرشتگان، پيامبران و رسولان خود مى دهد.(71)
اگر قاريان قرآن، اراده كنند كه آن را با اخلاص قرائت كنند و در اين راه سعى و كوشش نمايند، به طور حتم خداوند آنان را يارى مى كند. بايد از او بخواهيم: پروردگارا! ما را به خواندن قرآن دعوت كردى، و ما پذيرفتيم، پس ما را يارى كن تا فقط، در صدد كسب رضايت تو باشيم.
امام صادق در اين باره مى فرمايد: خدايا مرا به تلاوت قرآن، آن گونه كه باعث خشنودى توست وادار كن.(72)

تلاوت بدون اخلاص

تلاوت بدون اخلاص
كسانى هستند كه قرآن را، با ترتيل مى خوانند، و شايد صوت بسيار زيبايى داشته باشند اما اخلاص در تلاوت ندارند و براى رضايت خدا نمى خوانند، بلكه قصد آنان از تلاوت، تعريف و تمجيد مردم، ريا و تظاهر، دكان و پول، و خود پسندى است. چنين اشخاص كه نه تنها از زحمت خود سودى نبرده اند، بلكه خود را هم مسئول قرآن و خدا قرار داده و جهنم را براى خود خريده اند.
به روايتى در اين باره آمده توجه كنيد.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: كسى كه براى استفاده از مردم قرائت قرآن كند، روز قيامت در حالى محشور مى شود كه چهره او، استخوان بدون گوشت است.(73)
در روايتى ديگر از رسول گرامى (صلى الله عليه و آله) چنين آمده است:
كسى كه قرآن را بعد از فرا گرفتن، تلاوت كند، ولى به آن عمل نكند و قصدش از تلاوت آن باشد كه مال و زينت دنيا را به دست آورد، مستوجب غضب خداوند است و در آخرت، با يهود و نصارى در يك صف قرار دارد. زيرا آنان هم، كتاب خود را پشت سرشان انداختند.
و كسى كه قرآن را با هدف، ريا و خود نمايى تلاوت كند و به وسيله آن قرآن را طلب كند، روز قيامت خدا را ملاقات مى كند در صورتى كه چهره او استخوانى بدون گوشت است و قرآن به پشت گردن او مى زند تا او را داخل آتش كند.
و كسى كه قرآن را فرا گيرد و آن را براى ريا تلاوت كند و با جاهلان بحث نمايد و يا به علما مباهات كند و هدف او، به دست آوردن ثروت دنيا باشد؛ خداوند روز قيامت استخوانهاى او را از هم پراكنده مى سازد. و در جهنم نيز بيشتر از همه مجازات مى شود و خداوند از شدت غضب ((ملائكه)) او را به انواع عذاب، مجازات مى گرداند.(74)
امام باقر (عليه السلام) هم قاريان دنيا را به سه دسته تقسيم كرده است و مى فرمايد: تلاوت كنندگان قرآن سه گروه اند.
يكى آن كه قرآن را تلاوت مى كند و آن را سرمايه كسب خود قرار مى دهد و پادشاهان را به وسيله آن مى دوشند و به مردم بزرگى مى فروشد.
دوم كسى كه قرآن مى خواند و حدود آن را نگهدارى ننموده و به دستوراتش عمل نمى كند، كه خدا امثال اينان را در قرآن خواندن زياد نكند!.
سوم كسى كه قرآن مى خواند و داروى قرآن را بر دل دردمندش مى نهد و براى خواندن و بكار بستن دستوراتش شب ها را بيدار مى ماند. اينان در ميان قرآن خوانان از كبريت احمر كمياب ترند.(75)
در ميان اين سه گروه تنها يك طايفه را تمجيد مى كند و با تمام وجود، دو طايفه ديگر را نفرين مى نمايد.

تلاوت و تدبر در آيات قرآن

تلاوت و تدبر در آيات قرآن
لازم است كسى كه تلاوت قرآن مى كند و كسى كه به آن گوش مى دهد، در آيات الهى به تدبر و تفكر بپردازد. گويا، با خدا سخن مى گويند و خدا نيز با آنان سخن مى گويد. بايد با انديشيدن در مفهوم و معناى آيات، خود را در معرض تابش نور الهى قرار دهند و در يك فضاى معنوى نفس بكشند.
تدبر كردن در آيات، انسان را در دنيايى از معارف و مفاهيم والا قرار مى دهد كه هيچ چيز با او برابرى نمى كند، و آيات، به عنوان كليدهاى سعادت انسانى در اختيار او قرار مى گيرند؛ زيرا مقصود اصلى از قرائت قرآن همين تفكر و تدبر است.
اميرالمؤ منين (عليه السلام) درباره تدبر و تفكر متقين و تلاوت كنندگان قرآن، چنين مى فرمايد:
آنان هر گاه به آيه اى برسند كه در آن تشويق باشد با علاقه فراوان به آن روى مى آورند و روح و جانشان با شوق در آن خيره مى شود و آن را همواره نصب العين خود مى سازند، و هر گاه به آيه اى برخورد كنند كه در آن بيم عذاب باشد، گوش هاى دل خويشتن را براى شنيدن آن باز مى كنند و صداى ناله و به هم خوردن زبانه هاى آتش با آن وضع مهيبش در درون گوششان طنين انداز است.(76)
كلام اميرالمؤ منين (عليه السلام) اشاره به اين است كه آنها هنگام تلاوت قرآن، در آيات آن تدبر و تفكر مى كنند و تلاوت ايشان توام با تامل و تفكر است. گويا اين كلام حضرت را شنيده و به كار بسته اند كه فرمود: اى مردم! آگاه باشيد! خير در تلاوتى نيست كه در آن تدبر و دقت نباشد. بدانيد خير در عبادتى نيست كه در آن آگاهى و فهم نباشد.(77)
قرآن كريم؛ مردم، بخصوص صاحبان فكر و انديشه را به تدبر و تفكر در آيات، فرا خوانده است. آنجا كه مى فرمايد:
كتاب انزلناه اليك مبارك ليدبروا آياته و ليتذكر اولوالالباب (78)
(اين قرآن بزرگ) كتابى است مبارك و با بركت و عظيم الشان كه ما آن را به سوى تو فرستاديم تا بندگان من در آياتش تفكر كنند و بينديشند و صاحبان عقل متذكر حقايق آن شوند.
((افلا يتدبرون القرآن))(79)
آيا مردم در قرآن از روى فكر و تدبر نمى نگرد (تا بر آنان ثابت شود كه آن وحى، خداوند است).
منظور از تدبر اين است كه قلب به تفكر در معناى الفاظ و عباراتى كه مى خواند بپردازد، معناى هر آيه را بفهمد و در اوامر و نواهى آن تامل كند، به دريافت هايش اعتقاد و ايمان آورد تا در نتيجه اگر از گذشته تا حال نسبت به اوامر و نواهى آن كوتاهى كرد، پوزش خواهد و آمرزش طلبد و خود را از زشتى و بدى پاك سازد، و يا اظهار خوارى و فروتنى كند و طلب بخشش نمايد. خود حضرت رسول (صلى الله عليه و آله) هم در آيات قرآن، بيش از همه تفكر و تدبر مى فرمود: از اباذر نقل شده است، پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) به قرائت قرآن پرداخت و در يكى از آياتش آن قدر درنگ و تفكر كرد تا شب را به صبح رسانيد. آيه اين بود:
ان تعذبهم فانهم عبادك و ان تغفر لهم فانك انت العزيز الحكيم (80)
اگر مردم را عذاب كنى بندگان تواند (كسى نمى تواند تو را منع كند و از عذاب جلوگيرى نمايد) و اگر از آنها درگذرى باز قدرت عفو در دست تو است و هيچ كس قدرت مخالفت با حكمت و علم تو را ندارد.
امام سجاد (عليه السلام) درباره تدبر در آيات مى فرمايد: آيات قرآن آن گنجينه هاى علم اند، بنابراين هرگاه گنجينه اى گشوده شود، شايسته است كه در آن نظر كنى.(81) امام صادق (عليه السلام) فرمود: به راستى در اين قرآن مشعلهاى فروزان هدايت و چراغ هاى روشن كننده تاريكى ها است. بايد طالب حق ديده خود را باز كند و براى كسب نور، چشم بصيرت بگشايد، زيرا تفكر، زندگى بخش دل هر انسان آگاه و بينا است.(82)

تلاوت و حضور قلب

تلاوت و حضور قلب
يكى ديگر از آداب باطنى تلاوت اين است كه قارى، هنگام تلاوت، فقط توجه اش به قرآن باشد و بس. توجه كامل داشتن از حضور قلب سرچشمه مى گيرد.
اگر انسان هنگام تلاوت، حضور قلب داشته باشد و فكر و انديشه خود را به چيز ديگر مصروف ندارد، تمركز انديشه پيدا مى كند و همين امر سبب شادى و انبساط خاطرش ‍ مى شود.
در معنا و تفسير آيه شريفه يا يحيى خذالكتاب بقوه (83) گفته شده است: اى يحيى با جديت و كوشش كتاب را بگير، يعنى هنگام تلاوت كتاب، وجود خود را از تمامى افكار و انديشه هاى پوك و مادى دور بدار و فقط متوجه تلاوت باش!
جلوگيرى ذهن از انحراف و توجه دادن آن از مسائل گوناگون به يك مسئله خاص، امرى بس دشوار و نيازمند به تمرين زياد است.
آن چه را عموم مردم ((حواس پرتى)) مى خوانند به راحتى قابل پيشگيرى نيست و حضور قلب نيز چيزى جز ((حواس جمعى)) نمى باشد.
كسى كه قرآن را تلاوت مى كند، بايد به آنچه مى خواند، عنايت و توجه داشته باشد و كلمات و آيات را بر حسب عادت و چرخش زبان نگويد؛
زيرا قارى فقط از آن مقدار آياتى را كه با توجه خوانده است، بهره مى برد.
اما آنچه را چه بى توجه خوانده، مانند آبى است كه هدر رفته و مزرعه را سيراب نكرده باشد. منظور اين است كه هنگام تلاوت، تمام حواس قارى به آيات قرآن باشد و هيچ هم و غم ديگرى به دل راه ندهد.

تلاوت و تاثير پذيرى

تلاوت و تاثير پذيرى
چه خوب است قارى هنگام تلاوت آيات الهى، متاثر شود و با مضمون آيه محزون كننده، حالت حزن و آيه فرح بخش، حالت نشاط و شادى پيدا كند. چنانچه خود حضرت رسول (صلى الله عليه و آله) از آيات الهى متاثر مى شد.
با اين و جود، قلب آماده تاثير پذيرى مى شود. قارى بايد به تناسب آيه اى كه مى خواند حالتى مناسب در دل احساس كند. يعنى اگر به آيه عذاب مى رسد احساس وحشت نمايد و اگر به آيه مغفرت رسد شاداب گردد، اگر به آيات بهشت رسد اميدوار شود.
از اين رو گفته اند: انسان با ايمان كه قرآن را تلاوت مى كند، اندوهش افزون، شاديش اندك، گريه اش فراوان، خنده اش كم، مشغوليتش بسيار و راحتى اش قليل مى شود.

تلاوت و توجه به عظمت خدا

تلاوت و توجه به عظمت خدا
سزاوار است كه قارى، در آغاز تلاوت، به عظمت گوينده قرآن، توجه كند و بداند كه قرآن، سخن بشر و مخلوق ديگرى نيست. همان طور كه ظاهر آيات قرآن را جز با طهارت و وضو نمى توان لمس كرد، معنى و مفهوم و حقيقت آن نيز جز با پاكى قلب از آلودگى و صفات زشت، قابل درك نيست.
در هنگام تلاوت، بايد هر كس به خود گوش زد كند كه گوينده اين سخنان و آيات، آفريدگار همه موجودات و روزى دهنده همه جنبندگان است. همه مخلوقات، تحت سيطره او قرار دارند و در فضل و رحمت او غوطه ورند - آن رحمتى كه بر غضبش فزونى دارد - اگر به بندگانش نعمت عطا كند، از فضل و كرم بى پايان اوست و اگر عذاب و مجازات كنند، از عدالت اوست. در نهايت همان بزرگوار است كه مى فرمايد: اين طايفه، چون اهل طاعت و عبادت بودند در بهشت اند و آن طايفه، چون اهل گناه و معصيت بودند اهل دوزخند.
همانا به وسيله انديشه و تفكر در آيات، قرآن بر دل مى نشيند و كلام خدا در قلب موثر مى افتد. انديشه كردن در آيات و انديشيدن درباره گوينده آن از اهميت فوق العاده اى برخوردار است.

تلاوت قرآن و فهم آن

تلاوت قرآن و فهم آن
قارى قرآن، هنگام تلاوت بايد در آيات آن تفهم كند و از هر آيه اى آنچه را مقصود قرآن است دريافت كند و براى هر آيه اى، توضيح و شرحى مناسب با موضوع آن، به دست آورد.
فهم آيات، از تدبر از آنها مهمتر است. چه بسا افرادى كه در آيات تدبر كنند اما نتيجه اى عايدشان نمى شود. قارى قرآن در هنگام تلاوت بايد آن قدر تدبر كند تا مفهوم آيه را درست و صحيح دريافت كند.

تلاوت و ترك موانع فهم

تلاوت و ترك موانع فهم
بعضى از مردم و قاريان به اين علت كه شيطان بر فهم و قلب آنان پرده افكنده است، از فهم معناى آيات قرآن محروم و از درك اسرار و شگفتيهاى آن بى بهره اند. قاريان بايد در رفع موانع و حجابهاى شيطانى بكوشند. و تا قدرت دارند سعى نمايند تا آنها را برطرف كنند. مهمترين حجاب ها كه شيطان بر روى فهم انسان قرار مى دهد چهار چيز است:
1- دقت بيش از حد در تجويد: برخى از مردم و ((قاريان)) تمام تلاش و توجه خود را صرف تلفظ صحيح كلمات قرآن مى كنند تا مبادا حرفى را از مخرج نادرست ادا كنند. در چنين وضعيتى (توجه به معنا و مفاهيم قرآن) ديگر مجالى باقى نمى ماند و اين كار بر عهده آن شيطانى خواهد بود كه قسم خورده است تا با وسوسه هاى خود، مردم را از درك معانى كلام الله باز دارد و آن ها را وادار كند كه در ادا و حروف ترديد نمايد.
2- تقليد و تعصب: اين كه قارى در مسائل و دستورات، از كسى تقليد كند و با تقليد از ديگران، آن ها را فرا گرفته و نسبت به آن تعصب داشته باشد. اين چنين اعتقاد و تعصب، مانع از ترقى است و به او اجازه نمى دهد كه غير از موارد اعتقادى اش به ديگر موضوعات فكر كند.
3- پيروى از هواهاى نفسانى: اين كه قارى و تلاوت كننده قرآن بر گناهى اصرار ورزد و تكبر نمايد و يا مبتلا به هواى نفس باشد كه، اين گناهان سبب تاريكى دل گشته و همانند گرد و غبار بر آئينه قلب نشسته است، از اين جهت تلاوت از تجلى و نورانى شدن قلب جلوگيرى مى كند و اين خود بزرگترين حجاب دل است كه بيشتر مردم به آن مبتلا هستند.
4- اين كه قارى، تفسير ظاهرى آيات را بخواند و چنين فكر كند كه معانى كلمات قرآن منحصر به همان است كه او خوانده است و معنا و تفسير ديگرى ندارد. و اين خود از حجابهاى بزرگ فهم قرآن است.

تلاوت و از مصاديق آيه بودن

تلاوت و از مصاديق آيه بودن
تلاوت كننده بايد چنين تصور كند كه مقصود از هر خطاب قرآن، خود او است. پس اگر امرى از قبيل امر به نماز، زكوه، جهاد، روزه، حج و غيره را در قرآن تلاوت مى كند يا وعده و وعيدى را مى شنود يا به آيات نهى برخورد مى كند، خود را مخاطب آنان بداند. اگر داستانهاى انبيا و اقوام گذشته را قرائت مى نمايد آن ها را به منزله افسانه و سرگرمى تلقى نكند، بلكه بداند كه مقصود از آنها، پند و عبرت است. قارى بايستى از لا به لاى آن ها، از آنچه كه مورد نياز مى باشد، استفاده كند و به موقع به كار بندد. قرآن در مورد پند پذيرى از آيات چنين مى فرمايد:
و لقد يسرنا القرآن للذكر فهل من مدكر(84)
و ما قرآن را براى پند گرفتن آسان ساختيم. پس آيا پند گيرنده اى هست!؟
چه خوب است كه قاريان قرآن، خود را از مصاديق تمام آيات قرار داده و خود را منطبق با آنها بسازند.

تلاوت و ترقى

تلاوت و ترقى
تلاوت كنند بايد به مرحله اى از رشد برسد كه گويا كلام را مستقيم از خداوند مى شنود.
بايد بدانيم قرائت، سه درجه دارد. پايين ترين آن، اين است كه قارى آن را بر خدا مى خواند و خود را در برابر او مى بيند. در اين مرحله، حال او در برابر خالق، حالت درخواست و تضرع و گريه و ناله و راز و نياز خواهد بود.
در مرحله بالاتر، تلاوت كننده با قلب خود شهادت مى دهد كه پروردگارا با تمام الطافش، او را مخاطب ساخته و مشمول نعمت هاى خود قرار داده است. در اين مرحله مقام قارى، مقام حيا، تعظيم، گوش دادن و فهم است. در مرحله سوم، قارى در كلمات قرآن، صفات خدا را مى بيند و به خود و قرائتش مى نگرد. انديشه اش را متوجه او مى كند، گويى غرق در ديدار اوست، نه تنها به قرائتش بلكه به نعمتهاى او نيز بى توجه مى شود.
در اين باره امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد: به خدا قسم، خداوند در كلام خود تجلى كرده است، ولى قاريان او را نمى بينند.(85)

تلاوت و تبرى

تلاوت و تبرى
تلاوت كننده بايد از خود خواهى دورى كند، به خود خوش بين نباشد. هنگامى كه آيات مربوط به ((بهشت)) و صالحان را مى خواند به خود ربط ندهد. بلكه براى اهل يقين و صديقين گواهى دهد و براى خود ابراز اشتياق نمايد كه به آنان بپيوندد و هنگامى كه آيات ((غضب)) و مذمت گناه كاران را مى خواند، خود را مخاطب آن فرض كند و به خدا پناه ببرد و با خشيت و خوف، خود را مخاطب سازد و به خود بگويد: اى نفس! مبادا تو از آنان باشى.
اميرالمؤ منين (عليه السلام) در بيان صفات متقين در اين باره چنين مى فرمايد:
هنگامى كه آنان به آيه اى برخورد مى كنند كه در آن ذكر تهديدى است، با گوش قلب آن را مى شنوند و چنين مى انديشند كه صداى آتش جهنم در گوش هايشان است.(86)
هر كس با اين آداب و شرايطى كه ذكر شد قرآن را تلاوت كند خداوند، تمام گناهان او را مى آمرزد.
حضرت رسول (صلى الله عليه و آله) در اين باره مى فرمايد:
هر كس قرآن را با آداب و شرايطش تلاوت كند خداوند بدن او را بر آتش جهنم حرام مى گرداند و از جاى خود برنمى خيزد، مگر آن كه گناهان او و پدر و مادرش آمرزيده مى شود، و به هر سوره اى كه قرائت كند شهرى در بهشت به او عطا مى كند.(87)

قرآن و فراموش كاران تلاوت

قرآن و فراموش كاران تلاوت
يكى از مهمترين آفات تلاوت و حفظ قرآن اين است كه زود فراموش مى شود. و از خاطره ها محو مى گردد. اگر كسى قرآن را حفظ نمايد و فرا گيرد و در اثر بى توجه اى و نخواندن، آن را فراموش كند در قيامت از زيان كاران است.
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) فرمود: بر حفظ و تلاوت قرآن مواظبت كنيد! به خدايى كه جان محمد در دست اوست، قرآن، زود فرار مى كند و فرارتر از شتر زانو بسته است.(88)
كسانى كه قرآن را فرا گرفته و حفظ نموده بر دو طايفه اند، طايفه اى، دائما با قرآن در تماسند و هر روز آن را تلاوت مى كنند، و كوشش مى كنند تا آن را بهتر از روز قبل آن را بخوانند و در فهم مطالب آن دقيق تر مى شوند تا دستوراتش را به كار بندند.
طايفه دوم: كسانى هستند كه بعد از فراگيرى و حفظ نمودن، آن را ترك كرده تا جايى كه قرآن فراموش مى شود و از ذهن آنان بيرون مى رود. اين طايفه يا از اهل بهشتند و يا محروم از آن. اگر اهل بهشت باشند، مورد سرزنش قرآن قرار مى گيرند. به چند روايت در اين مورد توجه كنيد.
امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد:
اگر كسى قرآن و يا سوره اى از آن را بياموزد و بعد فراموش كند و در قيامت داخل بهشت شود، قرآن در زيباترين صورت و جمال، از درجات و طبقات بالاتر، به آن شخص خطاب مى كند و مى گويد:
آيا مرا مى شناسى؟ مى گويد: خير، تو را نمى شناسم. مى گويد: آن سوره اى هستم كه مرا فرا گرفتى ولى به دستوراتم عمل ننمودى و مرا ترك كردى. به خدا قسم! اگر به من عمل مى كردى تو را به اين درجه مى رساندم. آنگاه اشاره مى كند به آن درجات عالى تر و بالاتر.(89)
نيز چنين مى فرمايد: كسى كه سوره اى از قرآن را فراموش كند، آن سوره به بهترين صورت مجسم مى شود و در درجات عالى قرار مى گيرد. وقتى انسان آن را از درجات پايين مشاهده كرد، مى گويد: كيستى كه من تا به حال بهتر از تو را نديده ام؟ اى كاش! تو متعلق به من بودى. آن سوره در پاسخ مى گويد: آيا مرا نمى شناسى؟ من فلان سوره مى باشم كه بعد از فرا گرفتن فراموش كرده اى، اگر فراموش نمى كردى تو را بالا مى بردم تا اين مكان (مكان عالى ترى را به او نشان مى دهد.)(90)
و اما اگر فراموش كننده قرآن، از اهل بهشت نباشد در قيامت گرفتار عذاب الهى خواهد بود.
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) در اين باره فرمود: فراموش كردن قرآن، از گناهان بزرگ است. گناهان امت مرا بر من عرضه كردند، گناهى بزرگتر از سوره يا آيه اى فراموش شده از قرآن نديدم كه مسلمانى آن را حفظ كرده و بعد از اثر بى توجهى فراموش نموده است.(91)
نيز فرمود: هر كس قرآن را بياموزد، بعد در اثر بى توجهى و نخواندن آن را فراموش كند، روز قيامت با دو دست بريده، خداوند را ملاقات خواهد كرد.(92)
در حديث ديگرى فرمود: كسى كه قرآن را بياموزد بعد در اثر بى توجهى و اهميت ندادن آن را فراموش كند، روز قيامت خدا را ملاقات مى كند در حالى كه دست و پاى او را با غل و زنجير به گردنش بسته اند، و به عدد هر آيه اى كه فراموش كرده است خداوند مارى به او مسلط مى گرداند تا در جهنم همنشين او باشد، مگر اين كه به رحمت خودش او را بيامرزد.(93)

صورت واقعى قرآن

صورت واقعى قرآن
امام باقر (عليه السلام) خطاب به سعد خفاف كرد و فرمود:
اى سعد! قرآن را بياموز و خوب فرا گير. چون قرآن، روز قيامت در صف محشر در زيباترين صورت ظاهر مى شود، و تمام خلايق به آن نظر مى كنند.
سپس حركت مى كند و در مقابل صف، مسلمين به صورت مردى قرار مى گيرد و سلام مى كند. همه به او نظر مى نمايند و مى گويند: ((لا اله الا الله الحليم الكريم)) اين مرد از مسلمين است، ما او را به صفت و خصوصياتش مى شناسيم، ولى او كوشش و جديت بيشترى راجع به قرآن داشته است، از اين جهت اين همه بها و جمال و نور به او عطا شده و به كس ديگر نشده است.
سپس از برابر صف مسلمين عبور مى كند تا اين كه به صف شهدا مى رسد. آن ها به او نظر مى كنند مى گويند: ((لا اله الا الله الرب الرحيم)) اين مرد از شُهَد است، او را مى شناسم، به اين جهت اين همه فضيلت به او عطا شده و به ما نشده است.
امام فرمود: از صف شهدا هم عبور مى كند و به صورت يك شهيد به صف شهداى دريا مى رسد. شهداى دريا نظر به سوى او مى كنند و تعجب آنها زيادتر مى شود و مى گويند:
اين شخص از شهداست، او را با خصوصياتش مى شناسيم، الا اين كه او از شهدايى است كه در جزيره اى شهيد شده و مصيبتش از ما زيادتر بوده است، از اين جهت نور و جمال فراوان به او عنايت شده و به ما نشده است.
سپس از آنجا هم عبور مى كند تا به صورت يك پيغمبر مرسل به صف انبيا و مرسلين مى رسد.
پس همه آنها به سوى او نظر مى كنند و تعجبشان از همه بيشتر مى شود و مى گويند: ((لا اله الا الله الحليم الكريم)) اين يكى از انبياى مرسل است كه او را مى شناسيم، الا اين كه فضل بزرگى به او عطا شده است.
امام فرمود: همه آنها جمع مى شوند پيش حضرت رسول (صلى الله عليه و آله) مى آيند. از آن حضرت سوال مى كنند: و مى گويند: اى محمد (صلى الله عليه و آله)! اين شخص چه كسى است؟ در پاسخ مى فرمايد: آيا او را نمى شناسيد؟ مى گويند: نمى شناسيم، شايد از كسانى باشد كه تا به حال خدا بر او غضب نكرده است. حضرت رسول (صلى الله عليه و آله) مى فرمايد: اين حجت خداست بر خلقش، و بر او سلام مى كند.
سپس از آنجا عبور مى كند تا به صورت يك ملك مقرب به صف فرشتگان مى رسد، همه ملائكه متوجه او مى شوند و به سوى او نظر مى كنند و تعجبشان زياد مى گردد و در چشم آنها بزرگ جلوه مى كند. وقتى فضل او را مشاهده مى كنند، مى گويند: منزه و پاكى اى خداى مهربان! اين يكى از فرشتگان است كه او را با مشخصات مى شناسيم، الا اين كه از نزديكترين ملائكه از جهت مقام و مرتبه به خدا است، به همين جهت لباسى از نور به او پوشانده شده كه به هيچ كدام از ما پوشانده نشده است.
سپس از صف ملائكه هم عبور مى كند تا اين كه در برابر ذات اقدس احديت قرار مى گيرد و در زير عرش به سجده مى افتد. آنگاه خداوند او را ندا مى دهد و مى فرمايد: اى حجت من در زمين! و اى كلام صادق و ناطق من! سر خود را بلند كن و هر چه مى خواهى سوال نما تا عطا كنم و شفاعت كن تا قبول نمايم. سر خود را بلند مى كند، خداوند مى فرمايد: بندگان مرا چگونه ديدى؟ در پاسخ مى گويد: اى خداى من! بعضى از آنها مرا احترام كردند و محافظت نمودند و چيزى جز حقوق مرا ضايع نكردند. بعضى ديگر مرا ضايع نمودند و حقم را كوچك شمردند و مرا تكذيب كردند، در حالى كه من حجت تو بر همه خلايق بودم. خدا مى فرمايد: به عزت و جلال و بزرگوارى مكانم سوگند، امروز به واسطه تو بهترين پاداش را به افراد خوب مى دهم و بدترين مجازات را براى افراد بد در نظر مى گيرم.

قرآن به صورت مردى رنگ پريده

قرآن به صورت مردى رنگ پريده
سپس قرآن به صورت ديگرى ظاهر مى شود. سعد خفاف مى گويد:
عرض كردم، يا ابا جعفر! به چه صورت برمى گردد؟ فرمود:
به صورت مردى رنگ پريده و تغيير شكل داده، به طورى كه او را نمى شناسند. سپس شخصى از شيعيان ما كه او را مى شناسد و به وسيله او با اهل خلاف مجادله و بحث كرده مى آيد. قرآن در برابر اين شخص بلند مى شود و مى گويد: مرا مى شناسى؟ آن مرد به سوى او نظر مى كند و مى گويد: اى بنده خدا! تو را نمى شناسم. امام مى فرمايد: به صورت اولى كه جلوتر بوده برمى گردد و مى گويد: آيا مرا مى شناسى؟ مى گويد: بلى! مى فرمايد: من آن قرآنى هستم كه با من شب خود را به سحر مى رساندى و چشمت از بى خوابى در اثر قرائت من رنج ديده بود و درباره من اذيت شدى و به خاطر من به تو تهمت زدند، آگاه باش كه هر تاجرى از تجارت سود مى برد و من امروز پشت سر تو هستم (تا به تو سود رسانم).
سپس به سوى خداى خود حركت مى كند و مى گويد: پروردگارا! اين بنده تو است، به حال او آگاه هستى كه چقدر براى من رنج و زحمت كشيده و به واسطه من با او دشمنى كردند، خدا مى فرمايد: بنده مرا داخل بهشت نماييد و به او از حوله هاى بهشت بپوشانيد و تاجى از تاجهاى بهشت را بر سر او بگذاريد. وقتى چنين كردند، خدا مى گويد: اى قرآن! آيا به آنچه درباره تو انجام داديم راضى شدى؟ پاسخ مى دهد: من اين را كم مى دانم، خوبى بيشترى به او بنماييد. آن وقت خدا مى فرمايد:
به عزت و جلال خودم سوگند! امروز پنج چيز براى او و كسانى كه به منزله او هستند مباح و حلال مى كنم. امروز آنها را جوان مى گردانم كه پير نشوند، صحيح و سالم مى گردانم كه ديگر مريض نشوند، آن ها را غنى مى گردانم كه ديگر فقير نشوند، خوشحال مى گردانم كه ديگر محزون نشوند. آن ها را زنده مى گردانم كه ديگر مردن نداشته باشند، بعد امام اين آيات را تلاوت فرمود:
لا يذوقون فيه الموت الا الموته الاولى
در آن روز، مرگ را نمى چشند مگر همان مرگ اول را كه چشيده اند.
هست حال اهل جنت اين چنين

هم قرين سازيمشان با حور عين

موت را هم در نيابند اندر آن

جز كه آن موت نخست اندر جهان

سعد گفت: عرض كردم: يابن رسول الله (صلى الله عليه و آله) آيا قرآن تكلم مى كند؟
حضرت تبسمى فرمود و گفتند: خدا شيعيان ما را رحمت كند، آن ها اهل تسليم هستند. بعد فرمود: بلى اى سعد! قرآن تكلم مى كند.(94)

على و قرآن

على و قرآن
علامه مجلسى مى فرمايد: احتمال دارد در قيامت صورت قرآن، اميرالمؤ منين (عليه السلام) باشد. چون آن حضرت قرآن است و حامل علم آن. و كسى است كه خود را به اخلاق قرآن زينت داده، كما اين كه فرمود:
((انا كلام الله الناطق)) من كلام الله ناطق هستم.
پس اميرالمؤ منين (عليه السلام) براى قرآن و نماز و زكات جسد است؛ چون على تجسم يافته قرآن و نماز و زكات است.(95)
اى پيروان قرآن! و اى مسلمانان! آيا سزاوار است اين قرآن را كه حجت خدا بر خلق و از لوح محفوظ گرفته شده و به وسيله جبرئيل امين بر قلب خاتم الانبياء (صلى الله عليه و آله) نازل شده است، ترك شود و كسى به دستورات آن عمل نكند؟ آيا سزاوار است كه قرآن را فقط سالى يك مرتبه آن هم براى گردگيرى برداريم و بعد از آن باز به جاى خودش قرار دهيم؟ و آيا روا است كه بجاى قرائت قرآن و تعمق و تحقيق كردن در معنى و تفسير آن، فقط براى قسم خوردن به آن و يا وقتى مى خواهيم وارد خانه نو بشويم و يا براى اول شب قبر ميت آن را نگه داريم؟ آيا واقعا قرآن براى همين چيزها آمده؟ يا اين كه مقصود، چيز ديگرى غير از اينها بوده است؟ آيا قرآن براى اين است كه وقتى يك نفر از دنيا مى رود آن را جلوى ميت ببرند و بعد از دفن هم چند شبانه روز بالاى قبر او بخوانند، تا خدا او را بيامرزد؟
قرائت قرآن ثواب بسيار دارد و مى شود ثوابش را براى اموات هديه كرد، ولى آيا همين بس است؟ آيا پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله) در اين 23 سال، براى همين رنج و مشقت كشيده و يا براى هدايت مردم و آگاهى دادن و عمل كردن به دستورات آن مطرح بوده است!
نقل شده: روزى يك قارى، بر سر قبرى نشسته بود و قرآن مى خواند. جهانگردى از آن طرف عبور مى كرد، ديد يك نفر بر سر قبرى نشسته است، كتابى در دست دارد و مى خواند. از مترجم خود پرسيد: اين مرد چه مى كند؟ گفت: قرآن مى خواند. پرسيد: قرآن چيست؟ جواب داد: قرآن كتاب مقدس مسلمين و كتاب قانون و دستورات است. جهانگرد تعجب كرد و پرسيد: آن كلماتى كه گفت چه معنى مى دهد؟
مترجم گفت الان مى خواند: ((ويل للمطففين))(96)
يعنى، واى بر كم فروشان آن كسانى كه وقتى از مردم چيزى مى خرند، زياد مى گيرند و موقعى كه مى خواهند به مردم بفروشند، كمتر مى دهند. جهانگرد پرسيد: مگر در محل شما مردها در زير خاك خريد و فروش مى كنند كه مى خوانيد: واى به حال شما اگر كم بفروشيد؟!!

پی نوشته ها

----------------------------------------
1-سوره واقعه، آيات 76 تا 78.
2-ميزان الحكمه، ج 8، ص 85 و 86.
3-بحارالانوار، ج 2، ص 17 الى 18. جامع الاخبار، ص 446 -448.
4-بحارج 2، ص 17 الى 18، جامع الاخبار.
5-امالى صدوق، ص 207.
6-بحارالانوار، ج 92،ص 19.
7-بحارالانوار، ج 92،ص 19.
8-امالى شيخ طوسى، ج 1، ص 6.
9-علل الشرايع، ص 521.
10-اصول كافى، ج 2، ص 627.
11-ثواب الاعمال، ص 126.
12-سنن ابن ماجه، حديث 4196، سعد ابن وقاص
13-راه روشن، ج 2، ص 311.
14-اصول كافى، ج 2، ص 612.
15-اصول كافى، باب فضل حامل قرآن، حديث 10.
16-ارشاد، ج 2، ص 235.
17-الهى قمشه اى.
18-خطبه همام، نهج البلاغه، خطبه 184 فيض.
19-جامع السعادات، نراقى، ج 3، ص 213.
20-سوره انعام، آيه 19.
21-الهى قمشه اى.
22-الهى قمشه اى.
23-سوره فرقان، آيه 32.
24-سوره مزمل، آيه 4.
25-اصول كافى، ج، ص 587، باب 8 ترتيل قرآن، حديث 1.
26-اصول كافى، ج 2، ص 590، باب 10 حديث 2.
27-حمله القرآن.
28-خلاصه الاتقان فى علوم القرآن.
29-بحارالانوار، ج 57، ص 234.
30-بحارالانوار، ج 95، ص 200.
31-سرگذشتهاى تلخ و شيرين قرآن، ج 4، ص 32.
32-سفينه البحار، ج 2، ص 417. بحارالانوار، ج 92،ص 314.
33-سفينه البحار، ج 2، ص 417. بحارالانوار، ج 92، ص 314.
34-آداب الصلوه امام خمينى، ص 221.
35-سوره فتح، آيه 28.
36-آينده درباره اين موضوع بحث خواهد شد.
37-خلاصه الاتقان، ص 43.
38-رجوع شود به كتاب بحارالانوار، ج 92 از صفحه 206 الى 209، مكارم الاخلاق، ص 393 -394، اختصاص، مصباح الانوار، عدة الداعى، الاقبال، المتهجد.
39-ره توشه ماه مبارك رمضان، ص 212.
40-آن دعا در سفينة البحار، ج 2، ص 416 ذكر شده.
41-گدشتهاى تلخ و شيرين قرآن، ج 4،ص 46.
42-فوائد الرضويه،ص 212.
43-سوره تغابن،آيه 8.
44-انيس الواعظين در ضمن داستانى...
45-اصول كافى، ج 4. باب ((ترتيل قرآن بالصوت الحسن))ص 820،حديث، 8.
46-اصول كافى، ج 4. باب ((ترتيل القرآن بالصوت الحسن)) ج 820، حديث 8.
47-بحارالانوار، ج 18،ص 168. (داستان وليد را در آينده در باب تاثير قرآن در جان انسان مفصلا بيان مى كنيم.
48-بحارالانوار، ج 189،ص 190.
49-اصول كافى،ج 4،ص 820، حديث 9
50-كنزل العمال، خبر 2765.
51-اصول كافى، ج 4،ص 430، حديث يازده.
52-اصول كافى، ج 4،ص 419، حديث 4.
53-اصول كافى، ج 4،ص 280، حديث 11.
54-بحارالنوار، ج 89،ص 195.
55-محجه البيضاء،ج 2،ص 227 الى 232.
56-صحيح مسلم، ج 2،ص 195 الى 196.
57-سوره اعراف، آيه 204.
58-سوره زمر، آيه 64.
59-سوره روم، آيه 60.
60-تفسير نمونه، ج 7،ص 71 و
61-جهاد با نفس، ج 1،ص 223. داستانهاى پيروان وحى،ص 5.
62-بحارالانوار، ج 92،ص 19.
63-عده الداعى،ص 270.
64-تفسير امام حسن عسگرى (عليه السلام) و بحارالانوار، ج 92،ص 182.
65-تفسير برهان، ج 4، در فصايل سوره.
66-تهذيب، ج 1،ص 219.
67-بحارالانوار، ج 92،ص 218، كتاب القرآن.
68-سوره اعراف، آيه 169.
69-سوره حاقه، آيه 12.
70-بحارالانوار، ج 67،ص 21.
71-وسائل الشيعه، ج 4،ص 838.
72-سنن النبى، علامه طباطبايى،ص 353.
73-وسائل الشيعه، ج 4،ص 837.
74-اخلاق اسلامى، ج 1،ص 502. نقل از چهل حديث،ص 427.
75-كافى، ج 4، كتاب فضل القرآن، باب النوادر، حديث 1.
76-نهج البلاغه، خطبه 182.
77-بحارالانوار، ج 92،ص 112. ميزان الحكمه، ج 8،ص 88.
78-سوره ص، آيه 29.
79-سوره نسا، آيه 81.
80-خلاصه الاتقان فى علوم القرآن،ص 40. سوره مائده، آيه 118.
81-الكافى، ج 2،ص 609. باب 4، فى قرائته، حديث 2، عده الداعى،ص 267.
82-الكافى، ج 2، 599 و 600، كتاب فضل القرآن، حديث 5.
83-سوره مريم، آيه 22.
84-سوره قمر، آيه 22.
85-اسرار الصلوه، شهيد دوم،ص 204.
86-نهج البلاغه،خ 191.
87-انوار المجالسن، ج 2،ص 19.
88-خلاصه الاتقان،ص 37.
89-لئالى الاخبار، ج 3،ص 330.
90-لئالى الاخبار، ج 3،ص 325.
91-خلاصه الاتقان،ص 37 و سفينه البحار،ج 2،ص 415.
92-خلاصه الاتقان،ص 37 و سفينه البحار،ج 2،ص 415
93-سفينه البحار، ج 2،ص 415.
94-بحار النوار،ج 7،ص 319. لئالى الاخبار،ج 3،ص 331.
95-بحارالانوار،ج 82،ص 199.
96-سوره مطففين، آيه 1.
------------------------------------
نعمت الله صالحى حاجى آبادى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page