نمونه ورع

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

سفينة البحار، در حالات صفوان بن يحيى - كه از اصحاب موسى بن جعفر عليه السلام و امام رضا و امام جواد عليهم السلام بوده و وكيل امام رضا و امام جواد عليهماالسلام نيز بوده - مى نويسند: (1) وقتى او، در مكه بود، يكى از همسايه هاى كوفه اش دو دينار به او داد تا به كوفه ببرد صفوان گفت: شترم كرايه است، صبر كن از شتربانم اجازه بگيرم. او تا اين اندازه مواظب بود، كه مال شبه ناك در اموالش نباشد. آرى همين، صفوان شبانه روزى يكصد و پنجاه ركعت نماز مى خوانده؛ چون با عبدالله بن جندب و على بن نعمان در مسجدالحرام پيمان بسته بودند كه هر كس از اين سه نفر بميرد، هر كدام كه زنده ماند، هر كار خيرى از نماز و روزه و زكات كه براى خودش انجام مى دهد، براى آن رفيقى كه مرده است نيز انجام دهد. اتفاقا آن دو نفر فوت شدند و صفوان ماند بنابراين شبانه روز، پنجاه ركعت نماز واجب و نافله براى خودش مى خواند و پنجاه ركعت براى عبدالله بن جندب و پنجاه ركعت براى على بن نعمان و هر سال سه ماه روزه مى گرفت و زكات مالش را سه مرتبه مى پرداخت و همچنين هر كار خيرى كه انجام مى داد به نيت آن دو نفر نيز انجام مى داد.
همچنين در حالات مرحوم مقدس اردبيلى مى نويسد:
وقتى در بغداد كسى نامه اى به او داد كه به نجف اشرف ببرد، چون مال سوارى اش كرايه بود و صاحب آن، همراهش نبود كه از او اجازه بگيرد، بنابراين نامه را گرفت و در جيب گذاشت و تا نجف دنبال حيوان پياده رفت و گفت: من از مكارى اجازه نگرفته ام.
----------------------------------------------
1-سفينة البحار، ج 5، ص 132
------------------------------------------
سيد محمد على جزايرى (آل غفور)