شهادت ثالثه در اذان، اقامه و نماز

(زمان خواندن: 13 - 25 دقیقه)

شهادت ثالثه در اذان، اقامه و نماز
اذان از شعائر بزرگ اسلامی و مورد اتفاق تمامی مسلمانان است. متأسفانه این شعار عظیم و اسلامی که هر روز بارها بر سر مأذنهها در زمان پیامبر اکرم (ص) اعلام میشد بعد از رحلت آن حضرت، به جهت حوادث تلخی که در صدر اسلام اتفاق افتاد، مورد اختلاف و تحریف قرار گرفت؛ حوادثی مثل ممانعت از نوشتن و نشر احادیث نبوی، تلاش بنیامیه برای تضعیف شعائر دین و مخالفت با اهل بیت (ع)، اجتهاد برخی خلفا در مقابل نصوص دین و حذف «حی علی خیر العمل» و اضافه کردن «الصلاه خیر من النوم». این حوادث سبب شد تا اذان که میباید شعار اسلام و سبب عزت و وحدت و عظمت مسلمانان باشد، از مسائل اختلافی میان آنان قرار گرفت.

اهل سنت بر حذف «حی علی خیرالعمل» و اضافه کردن «الصلاه خیر من النوم» اصرار کردند. پیروان اهل البیت (ع) با اصرار بر حذف «الصلاه خیر من النوم» و گفتن «حی علی خیر العمل» و شهادت به ولایت حضرت علی (ع) بعد از شهادت به رسالت حضرت محمد (ص)، اذان را شعار اسلام و مکتب اهل بیت (ع) قرار دادند. در طول تاریخ، گفتن «حی علی خیر العمل» و شهادت «به ولایت حضرت علی (ع)»، علامت تشیع و حاکمیت آن گردید. مثلاً در حادثة قیام زید بن علی الشهید در سال 122ق.، وی دستور داد تا مؤذن «حی علی خیر العمل» را بگوید. فرزند شهیدش یحیی بن زید نیز چنین روشی را برگزید.
گفتن شهادت ثالثه زمانی که تقیه از شیعه برداشته شد مرسوم گردید. مجلسی اولی گوید: عمل شیعه از قدیم الایام بر آن بوده است. از کلام شیخ صدوق (ره) معلوم میشود که گروهی به گفتن شهادت ثالثه پایبند بودهاند. در تاریخ آمده است که احمد بن عبدالله وقتی وارد شهر حمص شد در سال 291 ق. فرمان داد تا دو جملة «اشهد ان علیاً ولی المؤمنین» و «حی علی خیر العمل» را در اذان بگویند.
ابن بطوطه نیز در سفرنامة خود در سال 729 ق. در مورد شهر قطیف از بحرین، ضمن توصیف شهر و مردم آن آورده است: مؤذن شهر بعد از شهادتین، «اشهد ان علیاً ولی الله» میگوید.
علمای شیعه از قدیم الایام تاکنون، جز اندکی، به جواز، استحباب یا وجوب شهادت به ولایت حضرت علی (ع) در اذان فتوا دادهاند.
ادلة مربوطه به شهادت ثالثه به دو دسته تقسیم میشوند. 1. ادلة اولیه؛ 2. ادلة ثانویه.
ادلة اولیه، دو گروهاند: روایات خاص در خصوص اذان و روایات عام دربارة فضائل حضرت علی (ع) که استحباب شهادت ثالثه را در همه جا، از جمله اذان، میرساند. در ادامه، برخی مؤیدات نسبت به این حکم را ذکر میکنیم.
دلیل ثانوی، تعظیم شعائر است.
به جهت احترام قرآن مجید و اختصارِ بحث ادلة ثانویه، آن را مقدم میداریم.
خداوند متعال میفرماید: «وَمَنْ یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ، «هر که شعائر الاهی را تعظیم نماید این از تقوای دل است». امروز قطعاً شهادت به ولایت، مثل گفتن «حی علی خیرالعمل»، از شعائر الاهی است و به حکم قرآن مجید، رعایت و تعظیم آن مورد تأکید است؛ همانگونه که نفس اذان نیز از شعائر الاهی است. این شعار نه در اسلام، که قبل از آن در عوالم خلقت نیز بر پا بوده است.
ادلة خاص:
1. شیخ صدوق (متوفای 381 ق.) و شیخ طوسی (متوفای 460 ق.) تصریح کردهاند که روایاتی در مورد گفتن «اشهد ان علیاً امیرالمؤمنین و آل محمد خیرالبریه» در اذان وارد شده است.
شیخ طوسی از این روایات به «اخبار شاذه» تعبیر کرده است. خبر شاذ در نظر شیخ طوسی (ره)، آنگونه که از کلام ایشان در تهذیب و استبصار معلوم میشود، به خبری گفته میشود که میتواند صحیح باشد ولی مشهور به آن عمل نکردهاند.
عمل نکردن مشهور به این روایات، میتواند به جهت عدم آمادگی شرایط یا اینکه چون جزء واجب نبوده و بلکه مستحب بوده، باشد. به هر حال، آنچه قابل پیروی است روایت است؛ نه آرای افراد. لذا بزرگان امامیه بعد از فراهم شدن شرایط به خوبی به آن عمل کردهاند.
2. عالم اهل سنت، شیخ عبدالله مراغی مصری، از علمای قرن هفتم هجری، در کتاب السلافه فی امر الخلافه میگوید: مردی نزد پیامبر اکرم (ص) آمد و گفت:یا رسول الله، من سخنی شنیدم که قبلاً نشنیدهبودم؟ فرمود: چیست؟ گفت: سلمان در اذان بعد از شهادت به رسالت، شهادت به ولایت علی (ع) میدهد! حضرت فرمود: سمعتم خیراً، چیز خوبی شنیدهاید.
3. همو در آن کتاب آورده است: مردی به پیامبر اکرم (ص) گفت: بعد از شهادت به رسالت، «اشهد ان علیاً ولی الله» میگویم، حضرت فرمود: همینگونه است، آیا سخن مرا در غدیر خم: «من کنت مولاه فعلی مولاه»، فراموش کردهاید؟! هر که پیمان شکند علیه خود پیمان شکنی کرده است.
چرا این احادیث شهرت نیافت؟
ممکن است گفته شود اگر این روایات صحیح میبود حتماً میان صحابه و تاریخ منتشر میشد و تنها در کتابی ذکر نمیگردید. پاسخ این است که سیاستهای دشوار بعد از پیامبر اکرم (ص) نسبت به خاندان پیامبر (ص)، که رقبای دیرین آنها از قدیم بودهاند و آن کینه های فراوان که قریش از امیرالمؤمنین (ع) که به جهت صدمات وارد بر آنها توسط اسلام و به دست حضرت امیر داشت، مانع انتشار اینگونه فضایل شد.امام علی (ع) میفرماید: هر کینهای که قریش بر رسول الله (ص) داشت در مورد من اظهار کرد و در آینده در مورد فرزندانم اظهار خواهد کرد.پس از نهی از نوشتن و بازگو کردن احادیث در زمان خلیفة دوم و سوم و تهاجم گستردة بنیامیه و خصوصاً معاویه علیه حضرت علی (ع)، راهی برای انتشار همة فضائل اهل بیت (ع) باقی نماند و در حقیقت همین مقدار باقیمانده نیز از عجایب است. امام صادق (ع) میفرمود: «ایاکم و ذکر علی و فاطمه فان الناس لیس شی ابغض الیهم من ذکر علی و فاطمه».
بنابراین، نباید انتظار انتشار تمامی فضائل امیرالمؤمنین را داشت. دشمنان اهل بیت، نه تنها فضائل اهل بیت، بلکه دین را منحرف کردند. شافعی از وهب بن کیسان نقل میکند: کل سنن رسول الله قد غیر فی الصلاه. حسن بصری میگفت: اگر اصحاب پیامبر امروز از قبرها خارج شوند چیزی جز قبلة شما را نمیشناسند.
ادلة عام
قاسم بن معاویه به امام صادق (ع) گفت: اینان حدیثی نقل کردهاند که در معراج، پیامبر (ص) دید که بر عرش نوشته است: «لا اله الا الله، محمد رسول الله، ابوبکر الصدیق! حضرت فرمود: سبحان الله، آیا هر چیزی را تغییر دادند حتی این را؟ سپس فرمود: خداوند وقتی عرش، آب، کرسی، لوح، اسرافیل، جبرئیل، آسمانها، زمینها، کوهها، خورشید و ماه را آفرید، بر هر یک از آنها نوشت: لا اله الا الله، محمد رسول الله علی امیرالمؤمنین. سپس حضرت فرمود: هرگاه یکی از شما گفت: لا اله الا الله محمد رسول الله، بگوید: علی امیرالمؤمنین.
این حدیث شریف، همانگونه که جماعتی از اکابر علما به آن تمسک کردهاند، با اطلاق خویش دلالت میکند بر استحباب شهادت ثالثه در اذان.
اشکال سندی و پاسخ آن
ممکن است گفته شود این احادیث مرسل اند و سند آنها کامل نیست.
در پاسخ باید گفت: علاوه بر احتمال صحت احادیثی که شیخ طوسی (ره) آن را شاذ خواند و همچنین کلامی که مرحوم طبرسی در اول احتجاج گفته و احادیث کتاب خود را مورد اجماع یا موافق عقل یا مشهور در کتابهای تاریخ و کتابهای شیعه و سنی دانسته است، برای استحباب یک عمل، آنگونه که بسیاری از فقها فرمودهاند، نیاز به صحت سند نیست و این امر را از احادیث صحیح که به «من بلغ» شهرت دارد استفاده کردهاند.
آیة مباهله
امیرالمؤمنین (ع) به حکم آیة مباهله، نفس رسول الله (ص) شمرده شده است، و چون اتحاد حقیقی ممکن نیست به ناچار باید آن را اتحاد در همه صفات و فضائل دانست مگر آنچه با دلیل خارج است؛ مثل نبوت.
فخر رازی بعد از بیان این استدلال، حکم بر برتری علی بر دیگر صحابه کرده، ولی از پاسخ عاجز شده، دست به دامن اجماع شده است.
به مقتضای این آیة مبارکه، حضرت امیر (ع) در تمامی فضائل با پیامبر اکرم (ص) مساوی است و شهادت به رسالت از جمله فضائل حضرت رسول (ص) است که خداوند به حضرت اعطا نموده است، همچنان که میفرماید: «وَرَفَعْنَا لَکَ ذِکْرَکَ». ابن جوزی در زادالمسیر آورده است که پیامبر اکرم (ص) از جبرئیل در مورد این آیه پرسید، او گفت: قال الله عزوجل: «اذا ذکرت ذکرت معی»؛ هرگاه یاد من شد یاد تو هم با من میشود. به مقتضای اتحاد فضائل حضرت امیر (ع) با پیامبر اکرم (ص)، نام حضرت علی (ع) نیز در اذان قرار دارد.
3. محمد بن مسلم از امام صادق (ع) روایت میکند که فرمود: الائمه بمنزله رسول الله (ص) الا انهم لیسوا بانبیاء و لا یحل لهم من النار یحل للنبی تاما خلا ذلک فهم بمنزله رسول الله (ص).
مقتضای این حدیث، به ویژه حصر در آن و تأکید دوباره در ذیل حدیث، نشانگر اتحاد همة خصائل و فضائل اهل بیت علیهمالسلام با پیامبر (ص)، همچنان که علامه مجلسی (ره) ذکر نموده، است؛ از جمله در ذکر نام ایشان در اذان.
4. در غایه المرام از علی بن بابویه، از برقی، از فیض بن مختار، از امام باقر (ع)، از پدرش، از جدش رسول الله (ص)، در حدیث مفصلی روایت شده که حضرت محمد (ص) فرمود: یا علی و ما اکرمنی بکرامه الا اکرمک بمثلها.
تقریب دلالت حدیث مثل حدیث، قبلی است.
5. درحدیث موثق، ابوبصیر از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: هیچگروهی در مجلسی اجتماع نکردهاند که بدون ذکر خداوند عزوجل و بدون ذکر ما باشد، مگر آن که مجلس روز قیامت برای ایشان حسرت خواهد بود. سپس فرمود: ابوجعفر امام باقر (ع) فرموده است: ان ذکرنا من ذکر الله و ذکر عدونا من ذکرالشیطان؛ یاد ما از یاد خدا و یاد دشمنان ما از یاد شیطان است.
علامه مجلسی (ره) میگوید: این خبر دلالت میکند که ذکر خداوند متعال بدون ذکر ائمه اطهار (ع) متصور نیست. وقتی این خبر را ضمیمه میکنیم به صحیحة حلبی از امام صادق (ع) که در حدیثی فرمود: فان ذکر الله عزوجل حسن علی کل حال .... و صحیحة ابوحمزه از امام باقر (ع) به همین مضمون، نتیجه این خواهد بود که یاد ائمه (ع) در هر حال و همه جا نیکوست، از جمله در اذان.
6. احادیث متعددی در مورد فضیلت یاد امیرالمؤمنین (ع) در هر مجلسی به طور مطلق یا به نحو عموم وارد شده است که اذان نیز از همین مجالس است.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: زینوا مجالسکم بذکر علی بن ابیطالب؛ مجالس خود را با یاد علی (ع) زینت دهید.
نیز فرمود: اذکرو علی بن ابیطالب فی مجالسکم فان ذکره ذکری و ذکری ذکر الله تعالی؛ علی بن ابیطالب را یاد کنید که یاد او یاد من است و یاد من یاد خداوند متعال است.
نیز فرمود: خداوند برای برادرم علیً بن ابیطالب فضائلی قرار داده است که جز او کسی تعداد آن را شمارش نمیکند. هر که فضیلتی از فضائل او را ذکر کند و به آن اقرار داشته باشد، خداوند گناهان او را میآمرزد.
نیز فرمود: ذکر علیٌ عباده؛ یاد علی عبادت است.
7. پیامبر اکرم (ص) فرمود: هرکه بگوید لا اله الا الله، درهای آسمان برای وی گشوده شود. هر که دنبال آن بگوید: محمد رسول الله، وجه الله گشوده و شادمان گردد و هرکه بعد از آن بگوید: علی ولی الله، خداوند گناهان او را میآمرزد.
آیا اطلاق این خبر و امثال آن شامل اذان نیست؛ به ویژه که اذان، مصداقِ روشن گفتن شهادتین است؟!
شهادت ثالثه و تناسب حکم و موضوع
اذان تنها برای اعلام وقت نماز و جمع شدن مردم جهت نماز نیست وگرنه با دیگر ابزار و کلمات هم میشد این کار را کرد، همانگونه که نواختن شیپور و مانند آن در زمان سابق مرسوم بوده است.
اذان، شعار دین و اعلان حقیقت اسلام و ارکان آن است تا فضای جامعه همواره به عطر اصول دین معطر گردد و جامعه را فرا گیرد. حضرت سجاد (ع) در حدیثی فرمود: الاذان وجه دینکم؛ اذان، جلوة دین شماست.
حضرت رضا (ع) در حدیثی، حکمت اذان را علنی کردن ایمان و اسلام میداند که اساس آن با خداوند و رسول اوست. ولایت اهل بیت (ع)، به ویژه حضرت علی (ع)، از اصول اسلام در مکتب اهل بیت (ع) است که به حکم آیة اکمال، بدون آن، دین کامل و مرضیّ خداوند نیست. انبوه روایات شیعه و اهل سنت دلالت میکند که هرکس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
حضرت رضا (ع) در حدیث معروف سلسله الزهب فرمود: خداوند متعال میفرماید: «لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی»؛ لا اله الا الله قلعة من است. هر که داخل قلعه من شود از عذاب من در امان است. سپس آن حضرت فرمود: این شهادت وقتی قبول است که همراه با شرایط آن باشد و من از شرایط آن هستم.
تناسب شهادت ثالثه با شهادتین
از جمله اموری که بسیار باید مورد توجه قرار گیرد تا اقتران شهادت به ولایت بعد از شهادتین، تأیید گردد تناسب شدید امر ولایت با امر رسالت است.
امامت و ولایت از نظر اهل بیت (ع)، امری است بسیار مهم که آن را باید همراه با رسالت جستجو کرد؛ نه آنگونه که اهل سنت به آن مینگرند. اهل سنت بالاترین مقام علمی دینی را که در امام لازم میدانند عدالت و اجتهاد است. برخی از آنان مثل صاحب مواقف و شرح آن (ج 8، ص 349)، اجتهاد را حذف و برخی دیگر عدالت را حذف کرده، تصریح کردهاند که امامت با قهر و غلبه منعقد میشود؛ هرچند امام فاسق یا جاهل باشد. برخی دیگر گفتهاند: امام را برای شرابخواری نباید حد زد؛ زیرا او نائب خداوند متعال است.
شارح عقاید نسفیه گوید: امام با فسق و ستم از مقام خود منعزل نمیشود؛ زیرا بعد از خلفا، از ائمه فسق و جور ظاهر شد و سلف از آنها اطاعت میکردند.
امام نودی گوید: اهل سنت اجماع کردهاند که سلطان و خلیفه با فسق از خلافت عزل نمیشود.
باقلانی، از علمای اهل سنت، میگوید: جمهور اصحاب حدیث معتقدند امام با فسق، ظلم، غصب اموال و زدن سیلی و تعرض به جانهای محترم و تضییع حقوق و تعطیل حدود، از امامت خلع نمیشود و خروج هم بر او جایز نیست.
آری با این طرز تفکر، شهادت به ولایت هیچ تناسبی با شهادت به رسالت ندارد، اما شیعه امامت را اساس اسلام میداند، حتی بالاتر از نماز و حج، و معتقد است هیچ چیزی مانند ولایت اعلان نشده است و هیچ عملی هر قدر سنگین و مهم باشد جز با ولایت پذیرفته نیست.
از نظر شیعه،امام در همة فضائل، از جمله علم و عصمت و تقوا و مناصب و اطاعت، مانند پیامبر (ص) است. امام صادق (ع) فرمود: الائمه بمنزله رسول الله الا انهم لیسوا بانبیاء ...
لذا امام رضا (ع) مقام والای امامت را توضیح داده، فرمود: «امامت به منزلة انبیاء است. امامت، خلافت خدا و رسول است. امام، اساس اسلام است، امام چون خورشید درخشان است که با نور خود عالم را فرا گرفته و هیچ چشم و دستی به او نمیرسد. امام از هر گناه و عیبی دور است. امام یگانة روزگار خویش است که هیچکس مانند او نیست و بدل و نظیر ندارد. چه کسی میتواند به شناخت امام دست یابد یا امام را انتخاب کند. هیهات هیهات ضلت العقول و تاهت الحلوم و حارت الالباب و خسئت العیون و تصاغرت العظماء و تحیرت الحکماء عن وصف شأن من شأنه او فضیله من فضائله ...» آیا امام با این عظمت، استبعادی دارد که نام او همتای پیامبر (ص) در اذان قرار گیرد؟
شهادت ثالثه در استقراء
روش عقلائی فقهی نزد عقلا و فقها بر این است که برای تأیید یک امر به بررسی جزئیات آن در ابواب مختلف فقه میپردازند؛ تا از راه استقراء، تمایلات شرع و قانونگذار و مذاق او را به دست آورند و این روش از بهترین روشهایی است که متتبع و محقق را به برداشت حکم کلی نزدیک و چه بسا واصل میگرداند؛ به ویژه از جهت تأیید مسئلهای که کلیات آن در دیگر ادله آمده است.
به طور کلی، هماهنگ بودن یک حکم کلی با قضایا و مصادیق جزئی آن، از بهترین مؤیدات به حساب میآید با مراجعه به روایات اسلامی، متوجه می شویم که شارع مقدس، همچنان که از نظر عقیده، امامت را جزءاصول دین قرار داده و اعتقاد به آن را مثل توحید و نبوت لازم شمرده است، از نظر تکوین و تشریح نیز در موارد فراوانی آن را کنار شهادت به توحید و رسالت قرار داده است.
شهادت به ولایت در ابتدای خلقت
امام صادق (ع) فرمود: ما اولین خانوادهای هستیم که خداوند نامهای ما را با صدای بلند خوانده است. خداوند چون آسمانها و زمین را آفرید، دستور داد تا منادی ندا کند: «اشهد ان لا اله الا الله» سه بار، «اشهد ان محمداً رسول الله» سه بار، «اشهد ان علیاً امیرالمؤمنین حقاً» سه بار.
موارد شهادت به ولایت بعد از رسالت عبارتند از:
1. بر قوائم عرش، بعد از شهادتین نوشته است: علی وصی محمد است.
2. اطراف عرش، بعد از شهادتین نوشته است: علی امیرالمؤمنین.
3. بر درهای بهشت، بعد از شهادتین نوشته است: علی ولی الله.
4. دو هزار سال قبل از خلقت آسمانها و زمین، بر درِ بهشت، بعد از شهادتین نوشته است: علی اخو رسول الله.
5. بر بال جبرئیل، بعد از شهادتین نوشته است: لا اله الا الله علی الوصی.
6. بر درِ آسمانهای هفتگانه، بعد از شهادتین نوشته است: علی بن ابیطالب امیرالمؤمنین.
7. بر حجاب های نورانی، بر هر حجابی بعد از شهادتین نوشته است: علی بن ابیطالب امیرالمؤمنین.
8. بر سدره المنتهی، بر هر حجابی بعد از شهادتین نوشته است: ایدته بوزیره علیّ و نصرته به.
9. بر آب، بعد از شهادتین، هنگام خلق آب نوشته است: علی امیرالمؤمنین.
10. بر لوح، بعد از شهادتین، هنگام خلق آن نوشته است: علی امیرالمؤمنین.
11. خداوند بر کوه ها هنگام آفرینش، بعد از شهادتین، نوشته است: علی امیرالمؤمنین.
12. خداوند بر خورشید هنگام آفرینش، بعد از شهادتین، نوشته است: علی امیرالمؤمنین.
13. خداوند بر ماه هنگام آفرینش، بعد از شهادتین، نوشته است: علی امیرالمؤمنین.
معلوم است که کیفیت نوشتن این کلمات نورانی، حقیقتی است اسرارگونه که متناسب با همان عوالم است و هرگز نباید با خود محوری آن را تفسیر و سپس استبعاد نمود.
شهادت ثالثه در فطرت انسان
شهادت به ولایت ائمه اطهار (ع)، همان امر فطری است که خداوند مردم را بر آن آفریده است. حضرت صادق (ع) در مورد این سخن خداوند عزوجل: فطره الله التی فطرالناس علیها فرمود: (مراد از فطرت) توحید و رسالت پیامبر اکرم (ص) و این است که علی امیرالمؤمنین (ع) است.
آن حضرت در مورد آیة مبارکه «و اذ اخذ ربّک من بنیآدم ...» فرمود: آن میثاق، ربوبیت خداوند، نبوت محمد (ص) و امامت امیرالمؤمنین و دیگر ائمه است.
حضرت کاظم (ع) فرمود: ولایت علی (ع) در همة کتابهای انبیا نوشته شده بود.
شهادت هستی
تتبع در ابواب معجزات و کرامات معصومین (ع) موارد متعددی را نشان میدهد که حیوان یا درخت یا سنگریزهای بعد از اقرار به توحید و رسالت، به ولایت امیرالمؤمنین (ع) نیز اشاره داشتهاند، که به جهت اختصار از ذکر آن موارد صرف نظر میشود و تنها به ذکر حدیثی بسنده میکنیم.
امیرالمؤمنین (ع) در پاسخ به سؤالی در مورد صلاه و تسبیح پرندگان که در قرآن میفرماید: «والطیر صافات کل قد علم صلاته و تسبیحه»؛ «و پرندگان پر کشیده همگی به نیایش و تسبیح خود آشنا هستند»، فرمود: خداوند ملائکه را به صورتهای گوناگون آفریده است، یکی از آنان به صورت خروسی است عظیمالجثه که یک بال در مشرق و دیگری در مغرب دارد و در وقت نماز صدا میزند: اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمداً عبده و رسوله سید النبیین و ان وصیّه خیرالوصیین سبوح قدوس رب الملائکه و الروح» و سپس دیگر خروسها در خانههای شما با بالهای خود همین را صدا میزنند. این حدیث تأییدی است برای شهادت به ولایت بعد از شهادتین، به ویژه در هنگام نماز.
شهادت ثالثه از والدین رسول الله (ص)
شیخ صدوق (ره) روایتی را نقل کرده است که پیامبر (ص) نزد قبر پدر خویش رفت و بعد از دو رکعت نماز، قبر را شکافت و پدر حضرت ظاهر شد؛ در حالی که میگفت: لا اله الا الله، و ان محمد رسول الله. سپس حضرت به پدر یاد داد تا بگوید: علی، ولیّ اوست و ایشان گفت: و ان علیاً ولیّی. سپس فرمود: برگرد به روضة خویش، آنگاه نزد قبر مادر آمد و همین را انجام داد.
در روایت است که حضرت فاطمه (س) هنگام تولد، بعد از شهادت به توحید در رسالت پدر، شهادت داد: شوهر من، سرور انسانها است و فرزندانم سرور اسباطاند.
شیخ طوسی روایت کرده است که حضرت حجت (عج) هنگام تولد، بعد از شهادتین فرمود: و ان علیاً امیرالمؤمنین حقا.ً
شهادت ثالثه و لحظات وفات
در فقهالرضا آمده است: اگرهنگام مرگ کسی فرا رسد، به او شهادت به لا اله الا الله و محمد رسول الله (ص) و اقرار به ولایت امیرالمؤمنین و ائمه (ع) را یکی پس از دیگری تلقین نما.
حضرت باقر (ع) میخواست عکرمه را هنگام مرگ به ولایت دعوت کند ولی موفق نشد.
سید حمیری، مدافع و شاعر کم نظیر اهل بیت (ع)، هنگام مرگ که نواصب و شیعیان در اطراف او بودند، ناگهان در صورت وی که بسیار زیبا و درخشان بود نقطة سیاهی پیدا شد و کم کم زیاد گشت تا آنکه تمام صورت او را فرا گرفت. شیعیان ناراحت شدند و ناصبیها اظهار خوشحالی کردند. ناگاه نقطة سفیدی در صورت وی ظاهر شد و کم کم زیاد شد تا آن که نور تمام صورتش را فرا گرفت. سید خندان گشت و اشعاری بلند در همان حال سرود و سپس گفت: اشهد ان لا اله الا الله حقاً حقاً، اشهد ان محمد رسول الله حقاً حقاً، اشهد ان علیاً امیرالمؤمنین حقاً حقاً، اشهد ان لا اله الا الله ... و سپس چشمانش را بست و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
شهادت ثالثه و ارادة الهی
در روایت آمده است که پیامبر (ص) انگشتری را به علی داد تا به نقاش دهد بر روی آن بنویسد: محمد بن عبدالله، اما نقاش به اشتباه نوشت: محمد رسول الله. حضرت رسول آن را پذیرفت، فردا صبح دید که زیر آن نوشته است: علی ولی الله. حضرت تعجب کرد، جبرئیل چون نزد حضرت آمد و جریان را شنید گفت: ای محمد، کتبت ما اردت و کتبنا ما اردنا، تو آن چه خواستی نوشتی و ما نیز آنچه خواستیم نوشتیم.
این جریان را سید رضی در المناقب الفاخره با اندکی تفاوت آورده است. در آخر آن آمده است: جبرئیل گفت: ای محمد، پروردگار عزت به تو سلام میرساند و میفرماید: تو آنچه دوست داشتی دستور دادی و علی نیز هر چه دوست داشت دستور داد. من نیز آنچه دوست داشتم نوشتم، یعنی «علی ولی الله».
به هر حال، از مجموعه موارد ذکر شده در تحقیق شهادت، ثالثه بعد از شهادتین به خوبی میتوان ذوق و رضایت شارع را به این ذکر شریف فهمید و آن را تأییدی بر روایات عام و خاص قرار داد.
شبهات و پاسخ آن
1. احادیث مذکوره از نظر سند، قابل استدلال نیست.
جواب: اولاً برای استحباب یک مسئله، بنابر نظر مشهور، نیاز به سند کامل نیست و ثانیاً ما برای اثبات مسئله به مجموعه روایات تمسک کردیم که موجب اطمینان به رضای شارع به این عمل است.
2. در اذان، موالات لازم است و گفتن شهادت ثالثه موالات را به هم میزند.
جواب: موالات در اذان، عرفی است و این مقدار فاصله مثل فرستادن صلوات، ضرری به موالات نمیزند.
3. اذان،امری است توفیقی که فقرات آن باید از جانب شارع باشد و نمیتوان چیزی بر آن افزود.
جواب: بعد از ارائة این همه روایات و عمومات، اجازة آن از جانب شارع ثابت میشود.
4. افزودن شهادتین در اذان به علت اینکه در زمان پیامبر (ص) جزء اذان نبود، بدعت و حرام است.
جواب: بدعت به معنای هر امر جدید، حرام نیست. بدعتِ حرام، زیاد و کم کردن بدون مجوّز در دین است. بعد از اثبات استحباب شهادت ثالثه، وجهی برای بدعت نمیماند و شهادت ثالثه نه تنها بدعت نیست بلکه داخل در حدیث معروف میان شیعه و اهل سنت است که پیامبر اکرم (ص) فرمود: هر بندهای که سنت هدایتی را پایهگذاری کند بر اوست مثل پادش هر که به آن عمل کند، بدون آنکه از پاداش آن کم گردد. اگر کسی شهادت ثالثه را به قصد جزئیت وجوبی و به عنوان آن بگوید، حرام است؛ زیرا دلیل بر این مسئله اقامه نشده است.
به هر حال، هرگز نمیتوان هر امر جدیدی، به خصوص اگر داخل در عمومات و اصول شرعی باشد، بدعت دانست. عدهای از وهابیون افراطی، دچار اشتباه شده و خود و مردم و حتی جلوة دین را مشوّه کردهاند. مثلاً ابن الحاج در کتاب المدخل، ج 2، فصل ذکر البدع، استفاده از پنکه و وسائل خنک کننده یا انداختن فرش و جانماز را قبل از آمدن مردم، فرش کردن منبر و پله های آن، انداختن سجاده برای امام جمعه، بلند کردن منبر بیش از سه پله، ساخت دکل برای اذان و گذاردن جاکفشی و جالباسی در مسجد، قرار دادن میز برای قرآن و ... را بدعت میداند؛ زیرا هیچگونه از این اعمال زمان پیامبر (ص) و صحابه نبوده است.
آن دیگری، جواب «کیف اصبحت» را نداد و گفت: «دعونا فی هذه البدعه». از عبدالله بن عمر نقل است که در عرفات، بعد از نماز در منطقهای ایستاد. مردم گمان کردند آنجا میخواهد نماز بخواند. غلامش آمد و گفت: او قصد نماز ندارد، یادش آمد که چون پیامبر به اینجا رسید قضای حاجت نمود و او هم میخواهد چنین کند.
اگر بدعت و سنت، اینگونه باشد که این افراد فهمیدهاند، فعلی الاسلام السلام.
5. شهادت ثالثه، موجب اغراء به جهل است، زیرا موجب میشود مردم آن را جزء واجب اذان بدانند.
جواب: وقتی کاری مستحب شد، نمیتوان آن را به جهت برخی برداشتهای ناصواب، نادیده گرفت، بلکه باید مردم را به آن آگاه کرد تا به اشتباه نیفتند.
برخی مستحبات نماز، مثل سه بار گفتن تسبیحات اربعه، دست نهادن روی زانو در هنگام رکوع، و گفتن هر سه سلام در آخر نماز که هیچکدام واجب شرعی نیست، چه بسا برخی آنها را واجب بدانند اما این توهم سبب اجتناب از مسئله نمیشود.
6. شهادت ثالثه موجب هرج و مرج در شعار دین است؛ چون سبب میشود هر کسی به سلیقه خود مستحب یا مباحی را در اذان و دیگر امور شرعی وارد کند و به تدریج سبب محو و دگرگونی امور شرعی میشود.
جواب: هرگز نباید کار را به دست جاهلان سپرد تا هرگونه که میخواهند در دین تصرف کنند، ولی این به معنای مرجوح بودن یا تعالی بخشیدن محافل و نوآوریهای مفید و مشروع نیست. لذا در نماز نیز به هر ذکر و دعائی اجازه داده شده است و هرگز احتمال مذکور مانع از استحباب آن نشده است و همچنین شهادت به ولایت ثالثه در اذان به جهت وجوهی که از آیات و روایات بیان شد قابل مقایشه با دیگر مستحبات نیست و اگر احیاناً دخالتی مستحبی، موجب دخالت جاعلان شد باید از آن جلوگیری کرد اما شهادت ثالثه چون نصوص خاص دارد مشمول این قاعده نیست.
7. شهادت ثالثه هر چند به قصد جزئیت نباشد اما اذان را شبیه اذان محرّف میکند، یعنی صورت بدعت را دارد و انجام عملی که صورت بدعت را تداعی کند حرام یا مرجوح است؛ زیرا شهادت ثالثه با لفظ اشهد و با همان صورت و تعداد که شهادتین گفته میشود،بیان میگردد.
جواب: بعد از اقامة دلیل بر استحباب یک عمل، این که صورت عمل، جلوة دیگری پیدا میکند، وجهی برای حرمت یا کراهت نخواهد بود و اصولاً اعمالی که فارق میان حرام و حلال آن، قصد است و از نظر پیکرة عمل کلاً شبیه یکدیگر هستند، مثل شهادت بالولایه که اگر به قصد استحباب باشد مشروع است و اگر به قصد واجب باشد حرام است، هرگز به جهت تشابه و جهل ناظرین، حرام نمیشود. مثلاً پیامبر اکرم (ص) قطعاً برخی مستحبات را در نماز انجام میداده است که چه بسا توهم وجوب از آن میتواند بشود که باید با سؤال و فهم مسئله، شک را برطرف نمود، نه آن که عمل را نامشروع تلقی کرد.
8. شهادت ثالثه موجب اختلاف میان مسلمانان است و از این نظر به صلاح نیست.
جواب: شیعه بیش از هر گروه دیگری به اتحاد و وحدت اسلامی و مسلمانان ملتزم است و اصولاً یکی از اهداف شیعه در تقیه، همین مسئله است. مسلماً اگر در شرایطی ویژه، شهادت ثالثه چنان حساس شود که انجام آن به صلاح نباشد، مثل دیگر تکالیف مهم که هنگام تقیه ساقط است، ساقط میگردد؛ اما این ضرورتها نادر است و هرگز نباید توجیهی برای بهانه جویی های دشمنان مغرض یا دوستان قاصر باشد تا با توهم خطر در دام دشمنان شیعه قرار گرفته، و شعار بزرگ مکتب اهل بیت (ع) را از دست بدهند.
شهادت به ولایت حضرت علی (ع)، شعار مکتب اهل بیت (ع) است که تسامح در آن موجب صدمه به مکتب میشود و چه بسا دشمنان با ایجاد جو کاذب به بهانة ایجاد وحدت و جلوگیری از تفرقه بخواهند شیعه را از این امر مهم محروم نمایند که هوشیاری شیعیان و مسئولان فرهنگی را میطلبد.
9. چرا شهادت ثالثه در زمان پیامبر اکرم (ص) وجود نداشته است؟
پاسخ به این سؤال را قبلاً بیان کردهایم و گفتیم: اولاً در برخی روایات، انجام این عمل توسط سلمان و ابوذر نقل شده است و ثانیاً اظهار این شهادت و بلکه فضایل حضرت امیر (ع) در رتبة پایینتر، موجب حساسیتی میشد که پیامبر اکرم (ص) هرگز آن را به صلاح نمیدانست؛ همچنان که آیه تبلیغ و جریان یوم الخمیس نشانگر آن است.
ثالثاً، سنت الهی و امتحان خلق را نباید از نظر دور داشت؛ زیرا امامت حضرت علی (ع) امتحان برزگ الاهی است که میباید بهانه برای بهانه جویان که در دلشان مرضی است از بین برود؛ همانگونه که در مورد آیات متشابه قرآن وارد شده است و کدام نبأ بالاتر و عظیمتر از حضرت علی (ع) که در مورد آن اختلاف کردهاند.
لذا اگر این مسئله بر سرمأذنه ها علنی میگشت، مخالفت با این سنت الهی میشد و این نکته ای است که باید عمیقاً مورد دقت و توجه قرار گیرد.
منبع : حوزه

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page