شعر «عاقبت عشق»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

گر بر سرِ دارم، خبر از یار بیارید
بر كشته‌‌ی من، جانِ دگر بار بیارید
آرید اگر مژده از آن نرگس بیمار   
بهر دل بیمار، پرستار بیارید
با آن ‌كه گل باغ وفا، بوی نكردید   
بر من خبر از آن گل بی‌خار بیارید
زآن فوج سپاهی كه مرا بود به همراه   
یك یار، به غیر از در و دیوار بیارید
بیهوده مرا سنگ زنید از در و از بام   
من عاشق جان‌باخته‌ام، دار بیارید
خواهید اگر عاقبت عشق ببینید   
فردا چو شود، روی به بازار بیارید
علی انسانی
----------------------------------
دل سنگ آب شد، ص 299.