چون تو، ای لاله! در این دشت، گلی پرپر نیست
وَ از این پیر جوانمرده، كمانیتر نیست
دست و پایی، نفسی، نیمهنگاهی، آهی
غیر خونابه مگر ناله در این حنجر نیست؟
در كنار توام و باز به خود میگویم
نه حسین! این تن پوشیده ز خون، اكبر نیست
هر كجا دست كشیدم ز تنت، گشت جدا
از من، آغوش پُر و از تو، تنی دیگر نیست
دیدنی گشته اگر دست و سر و سینهی تو
دیدنیتر ز من و خندهی آن لشگر نیست
استخوانهای تو و پشت پدر، هر دو شكست
باز هم شكر! كنار من و تو، مادر نیست
"لطفی، حسن"
---------------------------------
حروف مقطّعه، ص 208.
شعر «كمانی تر»
- بازدید: 4320