قیام مختار ثقفی به خون خواهی امام حسین (علیه السلام)
مختار در سال اول هجری در روستای « لفغا» در نزدیكی شهر كوفه دیده به جهان گشود. پدرش ابوعبیده ثقفی و مادرش رومه دختر وهب بن عمرو بن معتب بود.
ابوعبیده از اصحاب بزرگوار رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و اله) به شمار میرفت كه درجریان جنگی كه بین مسلمانان و اهل فارس در نزدیكی حیره، در اوایل خلافت عمربن خطّاب رخ داد به همراه فرزندش «جبر» به قتل رسید.
مختار مردی شجاع و دارای عقلی وافر و در پاسخ دادن حاضر جواب بود. او دارای خصلتهای پسندیده و بسیار با سخاوت بود و استعدادی داشت كه امور را با فراست و زیركی به آسانی درك میكرد و دارای همتی بلند و همچنین تیز بین بود. در جنگها محكم و استوار و در دوستی با اهل بیت (علیهم السلام) و دشمنی با دشمنان ایشان زبان زد خاص و عام بود. محمد ابن مسعود نقل میكند: «چون مختار سر عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را نزد امام سجاد(علیه السلام) فرستاد، آن حضرت سجده شكر به جای آوردند و فرمودند: "خدا را حمد میكنم كه از دشمنانم انتقام گرفت" و سپس مختار را دعا كردند و فرمودند: "خداوند مختار را جزای خیر دهد"».
سدیر از امام باقر (علیه السلام) روایت میكند كه فرمودند: «مختار را ناسزا نگویید! زیرا او كشندگان ما را كشت و خونخواهی ما كرد و بی همسران را تزویج نمود و در وقت ضرورت، مال به نزد ما فرستاد».
منذر بن جارود از امام صادق(علیه السلام) روایت میكند كه فرمودند: «هیچ زنی از هاشمیان شانه بر موی خود نزد و خضاب ننمود تا اینكه مختار سر كشندگان حسین(علیه السلام) را به نزد ما فرستاد».
حضرت مسلم بن عقیل(علیه السلام) پس از ورود به شهر كوفه خانه مختار ثقفی را انتخاب نمود و بر او وارد شد. مختار نیز به حمایت از او برخاست كه این امر سبب نگرانی عبیدالله بن زیاد گردید؛ لذا او را احضار نمود و پس از ضرب و شتم روانه زندان كرد.
مختار در زندان در كنار میثم تمّار قرار گرفت و از او احادیث و سخنان مولای متقیان امام علی (علیه السلام) را فرا گرفت. روزی میثم به مختار گفت: «نگران نباش! مرا به شهادت میرسانند ولی تو از زندان رهایی خواهی یافت و به خونخواهی امام حسین (علیه السلام) میپردازی و این جبار را كه هم اكنون در زندان او هستیم، خواهی كشت و با پای خود صورتش را لگد مال میكنی».
از آنجا كه خواهر مختار همسر عبدالله بن عمر بن خطاب بود، از شوهرش خواست تا نزد یزید برای برادرش شفاعت كند و او وساطت كرد و یزید به عبیدالله نامه نوشت و مختار آزاد شد.
پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) و شكست قیام توابین، نفرت عمیقی از بنی امیه در میان مسلمانان ایجاد شده بود؛ لذا با آزادی مختار باقی ماندگان نهضت توابین گرد او جمع شدند و خلاصه مختار به خونخواهی امام حسین (علیه السلام) و شهدای كربلا، در چهاردهم ربیعالثانی سال 66 هـ .ق. در كوفه قیام نمود. جمع زیادی از مردم بر اساس چهار مطلب با او بیعت كردند كه آنها عبارت بودند از:
1. كتاب خدا؛
2. سنت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ؛
3. مطالبه خون امام حسین و اهل بیت آن حضرت (علیهم السلام) ؛
4. دفاع از مستضعفان .
مختار به همراه سپاهیانش شهر كوفه را تصرف نمود و مدت هجده ماه بر آن شهر حكومت كرد. در این مدت، جمع زیادی از قاتلان و كسانی كه در شهادت امام حسین (علیه السلام) نقش داشتند، به قتل رسیدند و انتقام اهل بیت(علیهم السلام) را از اشقیای زمان گرفت. مصعب بن زبیر كه بر بصره حكومت میكرد با لشكر عظیمی به جانب كوفه حركت كرد و با سپاه مختار وارد جنگ شد كه پس از شكست سپاهیان مختار و محاصره قصر او، مختار نیز كشته شد.