اشک مشک

(زمان خواندن: 3 - 6 دقیقه)

صحرا سوزان و دشت جولانگاه گرگ‏های گرسنه‏ای که رمه را بی‏چوپان یافته، و شمشیرها از هر طرف برکشیده، خیمه‏ها آتش زده و رجاله در حال غارت، دشمن همه جا در کمین، دل‏ها چرکین و خون‏آلود و فرات سرخ و شرمگین، بادهای مسموم نهال‏ها را شکسته، زمین لرزان و آسمان گریان.
می‏ترسم، می‏ترسم به چهره نیرومند او بنگرم، او که قربانی گرگ‏های گرسنه شده، پاهایش همچنان استوار و صبور ایستاده و این صدها تیر را که از سوی دشمن می‏بارد، تحمل کرده است.
او را می‏بینم با آن سیمای نورانی و دستانی بلند و قامتی همچون سرو پایدار.
سوار بر اسب شده به سوی گرگ‏ها شتابان در حرکت ...
گریه امانم نمی‏دهد، نگاهم سوی چشمان اوست، او چه کرده، چرا این طور و باز چرا؟ ...
اما کسی نیست که پاسخم دهد. به آن سو و این سو می‏دود، کسی نیست او را یاری کند، او تنها مانده، بی‏کس و غمگین.
همه جا تشنه مانده، صحرا تشنه، مشک تشنه، زمین تشنه، آسمان تشنه و ماه تشنه‏تر و باز ...
به سوی دشمن می‏دود، صدای العطش کودکان در گوشش زنگ می‏زند.
مشک را پر از آب می‏کند، همچون شیر خشمگین حمله می‏کند. اما تیری از سوی
دشمن که به هدف گرفته شده اصابت می‏کند، دستش می‏افتد.
اما باز می‏ایستد، صبور و مقاوم مشک و پرچم و شمشیر را به دست دیگرش می‏سپارد.
باز به سوی خیمه حرکت می‏کند. او تشنه است، تشنه‏تر از هر کس، لب‏هایش خشکیده اما دلش ... اما باز دست دیگرش را نیز ... و دست تقدیم آفتاب می‏شود ... یا زهرا، مشک را به دندان می‏گیرد تا مبادا آبی از آن بریزد، اما آن را نیز تیرباران می‏کنند.
اشک در چشمان او حلقه می‏زند، دیگر چه می‏توانست بکند. آه چقدر تنها بود عباس. دیگر دستی نبود تا تیری از چشم بر کشد.
سر شکافت، سر شکافت. اگر دستی بود خود را نگه می‏داشت اما ... آن لحظه کربلا لرزید، صدای پسرم «بیا در آغوشم» او را نوازش کرد، از اسب افتاد، همچون تندیس غربت و تنهایی و رنج از موج خون آسمان غریب و خورشید داغدار.
فریاد «یا أخا أدرِک أخاکَ» فرشتگان را داغدار کرد.
حسین صدایش را شنید. بر بالینش رسید. کمر حسین به خاطر از دست دادن او شکست.
کشتند، پرچمدار زمان سرخ را، علمدار کربلا را، تنها سقّای تشنه‏لبان را، تنها وارث انسان‏ها را، باب‏الحوائج را کشتند ... کشتند.
رعنا وهم‏ آزاد ـ مراغه
نفس‏ های آفتاب
از دور ندایی می‏رسید و آفتاب، هم‏صدا با نفس‏های گرم مرد، قدم برمی‏داشت.
سینه بیابان شکافته شد و غرقه در خون بود.  ***  و مرد، مردی از جنس آفتاب، پیش می‏رفت؛
و دوباره باید زمزمه می‏کرد خاطره‏ها را،  ***  و می‏شکست بغض مانده در حلق چاه را.
تاریخ خفته در ننگ و عصیان بود، و در انتظار تحولی، مرد را در خود حل کرده بود.
سراپا اندوه و ماتم، و غم نفس‏های آفتاب را به شماره می‏انداخت،
و هر لحظه به ندا نزدیک می‏شد، و بر لبانش گل لبخند می‏کاشت.
و در آن لحظه شمشیر نامردی، مردانه مردی را به اوج آسمان‏ها پرواز داد.
بتول جغتای ـ سبزوار
با من بمان
امروز روزی دیگر است و در کالبد خفته من، جان عزیز تو بیدار است و روح سبز در روزهای زندگی خفته است. امروز، روزی دیگر است.
نمی‏دانم تو از کدام روزگاران برخاسته‏ای که فکر مرا اینچنین با خود عجین نموده‏ای،
آنقدر که من صدای قلب نازنینت را در کالبد بی‏جانم زیسته‏ام. چراغ امیدی را که در قلب خسته‏ام روشن نموده‏ای، برای همیشه با نفس‏های گرم تو چراغان است.
نمی‏دانم تو از کدام خاکی که من با تو ریشه دوانیده و روییده‏ام و اکنون که سر از خاک برداشته‏ام، صلابت خورشید را عاشقانه می‏ستایم و در اوج نیایش هستی تا خدا می‏رسم.
نمی‏دانم تو که هستی؛ ولی آنقدر به من نزدیکی که من بودنت را با هر ذره وجودم درک کرده‏ام.
گل همیشه بهارم با من بمان و مرا در گردش روزگاران همرهی کن که بی‏تو پیمودن راه زندگی بسی دشوار است؛ و حال نبودنت برایم پایانی دردآور است.
پس با من بمان که هیچ گاه گُل مهرت، در قلب خزان‏زده من نخواهد پژمرد.
تقدیم به استادم که شمع وجود نازنینش خاموش گشته است اما تا ابد یاد سبزش در قلبم ماندگار است.
زهرا قزلقاش ـ قم
آبی ‏ترین عبور خاکستری
رفتی و با رفتنت، پل خاطراتمان شکست و آسمان آبی رؤیاهایم در ظلمت ملال‏انگیز شب نابود شد. در پاییز کوچ تو، قطار حوادث، هر لحظه در گوشم سوت می‏کشید و برگ‏های سبز امیدم را پرپر می‏کرد؛ ولی من، مسافر آشنا و اسیر شهر غربت و غم، هنوز از پشت ثانیه‏ها به انتظارت می‏نشینم و چشم از پلک‏های خسته انتظار برنمی‏گیرم. هنوز به تپش‏های واپسین قلب زندگی، گوش می‏دهم. به این لالایی غمناک مرگ که پلک‏های نمدارم را به آغوش سرد خاک می‏سپارد.
نسیم یاد تو، از این حوالی کوچ می‏کند و به یادگار، قاصدکی را روی موهایم دخیل می‏بندد. احساس می‏کنم، عطر دلکشت وجودم را، تسخیر کرده است. احساس می‏کنم، کسی فریاد می‏زند ...
منیره مقدم‏زاده ـ چابکسر
لحظه پرواز
امشب، شب عجیبی است. گویی این زمین است که به آسمان برده می‏شود و ستاره‏ها این بار به میهمانی زمین آمده‏اند. ای کاش می‏شد گوشه‏ای از این عشق را به تصویر کشید، گوشه‏ای از این درد؛ و دل‏ها را به قلم کشید. کاش می‏شد موج اشک‏ها، ما را هم با خود ببرد.
باید خود را به دست نجوای اشک سپرد تا صدای نجوای علی(ع) را در نخلستان‏ها شنید و پژواک صدایش را در دل چاه به گوش جان خرید. باید خود را به دست کمیل سپرد تا فهمید که معنی «اصبر عذابک» یعنی چه؟ و «الهی و ربی من لی غیرک»، شیرین‏ترین نجوای یک بنده عاشق است. باید خود را به دست عاشوراهای تنگ غروب سپرد تا شیرینی «اللهم ارزقنی شفاعة الحسین فی یوم الورود» را احساس کرد. امشب عجب شبی است. تمام خاطرات مرور می‏شود. بازار شفاعت چقدر گرم است و اشک‏ها چقدر خریدار دارند. آن طرف‏تر عده‏ای عشق خویش را با ندای «یا حسین» محک می‏زنند و تعدادی به یاد عباس لب‏تشنه راهی می‏شوند. آنجا مردی با لهجه باران صحبت می‏کرد و عده‏ای مثل ابر می‏باریدند؛ آنجا کسی از فصل بی‏قراری‏ها می‏گفت و عده‏ای بی‏قراری می‏کردند. ناگهان داغی ترکش‏ها، دل لاله‏ها را سوزاند. تیری آمد و کمر گل‏ها را شکست. آن هنگام لحظه پرواز بود. همه خندیدند و رفتند. در آن همه شیدایی، تنها یک دل بود که زمینی شده بود، آن هم دل من بود، چرا که آسمان به اندازه یک «یا حسین» فاصله داشت.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page