معذرت خواستن از نعمان قافله سالار

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

 نقله اخبار بر آنند كه چون اهل بيت رسالت از اسيرى مراجعت نمودند وارد مدينه شدند سه شبانه روز مجالس عزا و محافل ماتم سرا در خانه‏ها براى حضرت سيدالشهداء برپا بود تا مردم از شور افتادند ليكن اهل بيت امام حسين (عليه السلام) نه روز قرار و نه شب آرام داشتند متصل در گريه و لا ينقطع در ناله بودند قوت و غذاشان آه و اشگ بود تا هفت سال دود از مطبخ خانه آل رسول بلند نبود نه خضاب كردند و نه حمام رفتند حاصل پس از آنكه اهل بيت رسالت در منزل خود قرين ناله و آه شدند صاحب مخزن مى ‏نويسد نعمان بن بشير كه قائد و رئيس قافله اهل بيت از شام تا به مدينه زحمت اهل بيت كشيده بود قصد مراجعت نمود از خدمت اهل بيت رسالت اذن مرخصى خواست به روايت اخبارالدول آنكه فاطمه دختر اميرالمومنين (عليه السلام) خدمت زينب خاتون عرض كرد كه نعمان در اين سفر زحمت كشيده اكنون مى ‏خواهد برود آيا صلاح مى ‏دانى كه در حق وى احسانى شود فصول المهمه مى ‏نويسد كه عليا مكرمه زينب فرمود بخدا سوگند كه با ما چيزى باقى نمانده كه بتوانيم به نعمان احسان كنيم مگر قليلى از زيور پس دو دست برنجن و دو بازوبند و خلخال پا به كنيز دادند كه به جهت نعمان ببرد به روايتى بعضى از رخوت نيز بر آنها افزودند و عذر خواهى نمودند كه اگر بيش از اينها مالك بوديم هر آينه مضايقه نمى ‏نموديم تو از براى خاطر جد ما بر ما بگير به روايت فصول نعمان قبول ننموده عرض كرد اى خواتين حرم رسالت محض رضاى خدا و خوشنودى مصطفى خدمت بشما مى ‏كردم و چشمم به زخارف دنيا نبوده خواهش دارم در عوض از براى من طلب آمرزش بنمائيد و در قيامت مرا فراموش ننمائيد.