شادمانی عقل در غدیر

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

بسم الله الرحمن الرحيم
ألحمد لله ربّ العالمين و الصلاة و السلام علی جميع الأنبياء و المرسلين سيّما خاتم الأنبياء محمّد و علی أهل بيته الطيّبين الطاهرين و اللعن الدائم علی أعدائهم أجمعين.

شاید از این عنوان تعجب کنید و در ابتدا برایتان مفهوم واضحی نداشته باشد اما امیدوارم با همراهی این مقاله بتوانید مفهوم روشنی از این تعبیر تصور کنید.


با خود فکر می کردم که نزدیک روز غدیر چه مطلبی بنویسم که تا حال کمتر به آن پرداخته شده است. صدها جلد کتاب در اثبات امامت امیرالمؤمنین علیه السلام و اعلان رسمی خلافت ایشان در روز غدیر از جانب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله توسط علمای شیعه در طول تاریخ نگاشته شده است و پاسخ تمام اشکالات اهل سنت را در آنها داده اند. خیلی برایم سخت بود که من هم در این مسیر گامی بردارم، گویا اینکه بخواهم برای یک مسئله بدیهی دلیلی بیاورم مثل اینکه در روز بخواهم ثابت کنم که روز است و شب نیست.با خودمی گفتم هر لفظی را که دلالت بر امامت و خلافت بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله داشته باشد توسط پیامبر درباره حضرت علی علیه السلام بیان شده است، البته نه تنها در مصادر شیعه بلکه در کتب معتبر اهل سنت: ولیّ،سیّد، خلیفه، وصیّ، امام، قائد، وزیر، وارث، راية الهدی و ...


دیگر چه جای انکار و شبهه است، تا اینکه ذهنم به این نکته متوجه شد که واقعه غدیر را از منظر عقل مورد بررسی قرار دهیم و میزان و معیار ما حکم عقل باشد، همان عقلی که موهبت الهی به انسان است و بر اساس همان نیز جزا و پاداش داده می شود.
اهل سنت حتماً ابوبکر را فردی عاقل می دانند، عمر، عایشه و عبدالله بن عمر را نیز حتماً جزو عقلا می دانند. آیا می دانند که ابوبکر بعد از خود عمر را به عنوان خلیفه معرفی کرد؟ آیا می دانند که عمر شورای شش نفره برای تعیین خلیفه انتخاب کرد؟ البته اگر مسلمانان و صحابه پیامبر عثمان را نمی کشتند او نیز حتما برای بعد از خود جانشینی انتخاب می کرد چنانچه معاویه یزید را انتخاب کرد و صلح نامه خود را با این کار نقض کرد.


در منابع اهل سنت آمده است که وقتی ابوبکر در حال احتضار بود به کاتب گفت بنویس: این عهدی است که ابوبکر در آخرین لحظات عمر خود می کند-سپس از هوش رفت و کاتب نوشت: عمر بن خطاب- وقتی ابوبکر به هوش آمد گفت: آنچه را نوشته ای بخوان. او هم خواند و اسم عمر را ذکر کرد. سپس ابوبکر او را تأیید کرد و در ادامه این عهد نامه مطالبی در شایستگی های عمر اضافه کرد.(1)


همچنین آمده است که عمر نیز در لحظات آخر عمرش به او پیشنهاد شد که پسرش عبدالله را به عنوان خلیفه معرفی کند اما عمر نپذیرفت و گفت: وای بر تو! آیا فردی را انتخاب کنم که هنوز بلد نیست که چگونه همسرش را طلاق دهد! سپس گفت: من شش نفر را انتخاب می کنم تا از بین خودشان یک نفر را به عنوان خلیفه انتخاب کنند و هر که مخالفت کرد گردنش را بزنید و برای این منظور دستور داد پنجاه نفر از انصار مسلح و با شمشیر کشیده بیرون منتطر بمانند و صهیب تا سه روز نماز را با مردم بخواند و چنانچه اختلافی میان آنان شد و نتوانستند یک نفر را انتخاب کنند گردنشان را بزنند، سپس اشاره به حضرت علی علیه السلام کرد و به اطرافیانش گفت: اگر او را انتخاب کنند آنها را به راه راست هدایت می کند. فرزندش از او پرسید: پس چرا او را خودت انتخاب نمی کنی؟ گفت: کراهت دارم که او را تحمل کنم چه زنده باشم یا مرده!(2)


در نقل های معتبر اهل سنت آمده است که عمر به پسرش گفت: به نزد عایشه برو و از او اجازه بگیر که در خانه اش با رسول خدا صلی الله علیه و آله و ابوبکر دفن شوم. پسرش عبدالله نزد عایشه رفت و سخن پدرش را به او گفت. عایشه گفت: بله اشکالی ندارد باعث افتخار است اما به عمر بگو: امت محمد(صلی الله علیه و آله) را بدون سرپرست رها نکن و فردی را به عنوان خلیفه انتخاب کن و آنها را بعد از خود سرگردان قرار نده؛ همانا من از فتنه و اختلاف در آنها بیمناکم.(3)


معاویه نیز وقتی می خواست یزید را جانشین خود قرار دهد گفت: من می ترسم که امت محمد(صلی الله علیه و آله) را رها کنم مانند گوسفندانی که چوپان ندارند.(4)


از این شواهد به خوبی می توان درک کرد که امر خلافت و جانشینی مسأله ای مهم و عقلانی تلقی می شده است و برای جلوگیری از هر گونه اختلاف در بین امت به عنوان راهکاری پسندیده به نظر می رسید.
حال سئوال اساسی ما از اهل سنت این است که آیا می توان تصور کرد که پیامبر اکرم پس از بیست و سه سال که برای ابلاغ دین الهی به مردم متحمل سخت ترین فشارها و ناملایمات شد- از آزارها و اذیت های مشرکین و حصر اقتصادی آنان در مکه گرفته تا جنگ های پی در پی در مدینه- مردم را به حال خود رها کند و تمام تلاش های او در جهت گسترش این دین خاتم و جهانی از بین برود.


چگونه ابوبکر و عمر و عایشه و دیگران متوجه این نکته مهم هستند که اگر خلیفه ای انتخاب نشود موجب فتنه و اختلاف می شود اما رسول خدا که عاقل ترین عقلاست و متصل به عالم وحی است از این حقیقت غافل باشد.
علاوه بر آن یک سئوال مهم نیز در ذهن یاران پیامبر و دیگران وجود داشت که بعد از خود پیامبر چه کسی جانشین او خواهد بود.در ابتدای نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عده ای از قبیله بنی عامر نزد ایشان رفتند و یکی از آنان به رسول خدا گفت: اگر ما شما را یاری کنیم و خدا شما را بر مخالفان پیروز کند آیا جانشینی و خلافت بعد از شما برای ما خواهد بود؟ پیامبر فرمودند: این امر به دست خداست که هر جا بخواهد قرار می دهد.(5)


چگونه ممکن است که رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر همه مردم را جمع کند و بگوید که علی را دوست داشته باشید در حالی که در ابتدای سخنان خود می فرمایند: نزدیک است که ملک الموت مرا بخواند و من اجابت کنم.(6) این جمله یعنی اینکه روزهای پایانی عمر من است. آیا این جمله و جملات فراوان دیگر که در این خطبه آمده است دلیل و قرینه واضحی نیست که بخواهند جانشین خود را به مردم معرفی کنند تا آنان دچار سر در گمی نشوند و زحماتی که در طول این بیست و سه سال و بلکه زحمات انبیای گذشته برای تحقق دین الهی هدر نرود.
اصلاً فرض کنید که هیچ آیه و حدیثی در بحث امامت و خلافت نباشد آیا عقل نمی تواند درک کند که برای جلوگیری از اختلاف و تفرقه، تعیین وصی و خلیفه لازم است؟


آیا عقل نمی تواند حکم کند که برای حفظ دین از انحرافات و فرقه فرقه شدن امت اسلامی، تعیین امام لازم است؟
آیا عقل نمی تواند به این نکته دست پیدا کند که هر رئیسی که مسئولیتی را به عهده گرفته است باید برای بعد از خود فردی را انتخاب کند یا اینکه ساز و کاری ارائه دهد که طبق آن فردی را به عنوان رئیس انتخاب کنند حال چه برسد به اینکه این مسئول، رهبر جامعه اسلامی باشد؟
چگونه می توان در مورد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که طبق آیه قرآن دلسوزترین افراد به مؤمنین است تصور کرد که فردی را به عنوان جانشین انتخاب نکنند و امت و مؤمنین را به حال خود رها کنند.
اگر اینگونه بود جای این سئوال و ناراحتی تا  قیامت برای عقل بود که چرا خدا و رسولش به فکر مردم و هدایت آنان نبودند؟!
حال فکر می کنم که مفهوم عنوان مقاله را به خوبی درک کرده اید که در روز غدیر علاوه بر خشنودی خدا و رسول و مؤمنان، عقل نیز شادمان و خوشحال گشت.


                                                                                                            و السلام علی من اتبع الهدی
                                                                                                             سيد علی موسوی اصفهانی
                                                                                                      مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام


(1) الطبقات الکبری: ج 3، ص 200 ؛ الثقات: ج 2، ص 192 و تاریخ طبری: ج 2، ص 618
(2) الکامل فی التاریخ: ج 3، ص 66؛ الطبقات الکبری: ج 3، ص 341 و فتح الباری: ج 7، ص 54-55
(3)الامامه و السیاسه: ج 1، ص 28 و اعلام النساء: ج 2، ص 876
(4) تاریخ طبری: ج 4، ص 226 و الامامه و السیاسه: ج 1، ص 159
(5) الإصابه: ج 1، ص 52؛ تاریخ طبری: ج 2، ص 84 و البدایه و النهایه: ج 3، ص 171
(6) صحیح مسلم: ج 7، ص 122؛ المستدرک: ج 3، ص 533 و مسند احمد: ج 4،ص 367

دیدگاه‌ها   

0 #1 RE: شادمانی عقل در غدیرنانا 1392-07-09 15:19
لطفا با ارطباط با موضوع باشد
نقل قول کردن | گزارش به مدیر

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page