زهد و تقوا و تواضع و بى ريايى

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

مرحوم محدث قمى رضوان الله عليه همان گونه كه از تعاليم عاليه السلام و سيره پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و روش ائمه طاهرين عليهم السلام آموخته بود - مجموعه اى از اخلاق نيكو و سجاياى پسنديده را در خود داشت و تقوا و فضيلت از خصوصيات او بود. اخلاق و رفتار نيكوى او همه را جذب مى نمود. مقيد بود در مساجدى كه متروك مانده نماز گزارد و همينكه وضع رونقى مى گرفت و بانى تجديد بنا و تعمير پيدا مى شد ديگر در آنجا حاضر نمى گرديد. در برابر فريبهاى دنيوى مقاوم و از اسارت هوى و هوس رهيده بود. معتقد بود كه در حلال دنيا حساب است و در حرام آن عقاب ؛ لذا بودجه هاى مالى را كه براى مخارجش پيشنهاد مى شد رد كرده مى فرمود:
(( نمى دانم فرداى قيامت چگونه جواب خدا و امام زمان عليه السلام را بدهم ؟! گردنم نازك و بدنم ضعيف است ؛ طاقت جواب خدا را در قيامت ندارم . )) (4)
از سهم امام عليه السلام استفاده نمى كرد و مى گفت : من اهليت ندارم از آن استفاده كنم . فرش خانه اش گليم بود و لباسش قباى كرباسى بسيار نظيف و معطر. در مجالس زير دست همه مى نشست . از خودستائى و غرور و گفتن خلاف واقع دورى مى كرد و حاضر نبود از او تمجيد كنند ؛ مى گفت : من خود مى دانم كه موجودى بى ارزش و حقيرم .
نمونه اى از فروتنى او از لابلاى كلماتش در كتاب (( الفوائد الرضويه )) ذيل ترجمه خودش آمده است ؛ آنجا كه مى نويسد:
(( ... چون اين كتاب شريف در بيان احوال علماء است ، شايسته نديدم كه ترجمه خود را - كه احقر و پست تر از آنم كه در عداد ايشان باشم - در آن درج كنم ... )) (5)
همدوره و همحجره اش ، مرحوم شيخ آقا بزرگ تهرانى در (( طبقات اءعلام الشيعه )) از ويژگى هاى اخلاقى او چنين ياد مى كند:
(( شيخ عباس بن محمد رضا بن ابى القاسم قمى ، دانشمند محدث و مورخ فاضل ... او را انسانى كامل و مصداق دانشمندى فاضل دانستم . آراسته به صفاتى بود كه او را محبوب مى ساخت . اخلاقى ستوده داشت و از فروتنى خاصى برخوردار بود. سرشتى سالم و نفسى شريف داشت ؛ به علاوه فضلى سرشار و تقوايى بسيار و پارسايى و زهد فراوان . مدتها به همنشينى او انس گرفتم و جانم با جان او در آميخت ... )) (6)
استاد محمود شهابى ، از فضلاى دانشگاه - كه در مشهد از نزديك به ديدار محدث قمى موفق شده و از محبتها و فضائل او بهره برده است - در مقدمه اى كه بر كتاب (( الفوائد الرضويه )) نگاشته است ، مى نويسد:
(( ... نويسنده اين كتاب (الفوائد الرضويه)... در ايمان و خلوص و ورع آيتى بزرگ بوده ... در يكى از ماههاى رمضان با چند تن از رفقا از ايشان خواهش كرديم كه در مسجد گوهرشاد اقامه جماعت را بر معتقدان و علاقه مندان منت نهند با اصرار و ابرام اين خواهش پذيرفته شد و چند روز نماز ظهر و عصر در يكى از شبستانهاى آنجا اقامه شد و بر جمعيت اين جماعت روز به روز مى افزود. هنوز به ده روز نرسيده بود كه اشخاص ‍ زيادى اطلاع يافتند و جمعيت فوق العاده شد. يك روز پس از اتمام نماز ظهر به من - كه نزديك ايشان بودم - گفتند: من امروز نمى توانم نماز عصر بخوانم . رفتند و ديگر آن سال را براى نماز جماعت نيامدند. در موقع ملاقات و استفسار از علت ترك نماز جماعت گفتند: حقيقت اين است كه در ركوع ركعت چهارم متوجه شدم كه صداى اقتدا كنندگان كه پشت سر من مى گويند: يا الله ! يا الله ! ان الله مع الصابرين از محلى بسيار دور به گوش مى رسيد. اين توجه - كه مرا به زيادتى جمعيت متوجه كرد - در من شادى و فرحى توليد كرد و خلاصه خوشم آمد كه جمعيت اين اندازه زياد است . بنابراين من براى امامت اهليت ندارم !!... ))
استاد شهابى اينگونه ادامه مى دهد:
(( مرحوم حاج شيخ عباس قمى بى اغراق و مبالغه خود چنان بود كه براى ديگران مى خواست و چنان عمل مى كرد كه به ديگران تعليم مى داد. سخنان و مواعظ او چون از دل خارج مى شد و با عمل تواءم مى بود ، ناگزير بر دل مى نشست و شنونده را به عمل وامى داشت . هر كس او را با آن حال صفا و خلوص مى ديد - عالم بود يا جاهل ، عارف بود يا عامى ، بازارى بود يا ادارى ، فقير بود يا غنى - و سخنان سر تا پا حقيقت را از او مى شنيد بى اختيار انقلابى در حال وى پديد مى آمد و تحت تاءثير بيانات صادقانه و نصايح مشفقانه او واقع مى شد و به فكر اصلاح حال خويش ‍ مى افتاد... )) (7)

- پینوشتها -

4- حاج شيخ عباس قمى ، مرد تقوا و فضيلت ، على دوانى ، صص 44 و 45.
5- الفوائد الرضويه ، حاج شيخ عباس قمى ، ج 1، ص 220.
6- طبقات اعلام الشيعه ، نقباء البشر فى القرن الرابع عشر 3: 998 و 999.
7- الفوائد الرضويه ، مقدمه استاد محمود شهابى .