آتش از خيمه ها زد زبانه
در دست کوفيان تازيانه
واي از اين شام غريبان، آلِ عصمت ديده گريان
مادري پهلو شکسته، ناله دارد اي حسين جان
واحسينا واحسينا(4)
*****
زينب و پرستاري ز بيمار
سکينه و گريه بر علمدار
مادري دل بي قراره، بين خيمه ناله داره
پيش گهواره مي خونه، نوحه يادِ شير خواره
واحسينا واحسينا(4)
*****
به گوشِ جان ِدختر حيدر
مي رسد بانگ غريب مادر
زينب آن دلخونِ خسته، نافله خونِ نشسته
بِشنود از بين مقتل، آهِ يک پهلو شکسته
واحسينا واحسينا(4)
*****
منبع :
فضائل و مناقب اهل البیت (علیهم السلام)