وفات حضرت ابوطالب و حضرت خديجه عليهما السلام

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

در سال پنجاهم از عمر شريف حضرتش ، ابوطالب و خديجه سلام الله عليهما درگذشتند. وفات ابوطالب را در روز 26 ماه رجب سال دهم بعثت رسول خدا صلى الله عليه و آله گفته اند. پس از گذشت سه روز ، خديجه كبرى سلام الله عليها - كه شصت و پنج سال از عمر شريفش ‍ گذشته بود - از دنيا رفت و در (( حجون )) به خاك سپرده شد. پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله خود وارد قبر او گرديد. چون در آن سال دو مصيبت بر حضرتش وارد آمد ، آن سال را عام الحزن (= سال غم و اندوه) ناميد و فرمود: تا آن زمان كه ابوطالب زنده بود قريشيان از من مى ترسيدند.
ابوطالب رضوان الله عليه سالخورده و تنومند و خوش سيما بود. عظمت پادشاهان و وقار (و متانت) حكيمان در او ديده مى شد. از اكثم بن صيفى (266) پرسيدند: حكمت و رياست و بردبارى و سرورى را از كه آموختى ؟ پاسخ داد: از ملازم بردبارى و ادب ، سرور عجم و عرب ؛ ابوطالب بن عبدالمطلب .
در بسيارى از روايات آمده : (( ابوطالب ايمان و اسلام خويش را از ترس ‍ و بيم آسيب بر بنى هاشم مخفى مى داشت . )) (267) ، (( مثل او مثل اصحاب كهف بود. )) (268) ، (( او نگهدارنده وصيتها بود كه آنها را به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله تحويل داد. )) (269) ، (( نور و روشنايى او در روز قيامت ، نور خلايق را به استثناى پنج نور بى فروغ خواهد كرد. )) (270)
پيشواى ششم امام صادق عليه السلام فرمودند:
ان اباطالب من رفقاء النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين و حسن اولئك رفيقا.
(( ابوطالب همنشين پيامبران ، صديقين ، شهيدان و صالحان است و اينان چه نيكو دوستانى هستند! )) (271)
و فرمودند:
ان ايمان ابى طالب لو وضع فى كفه ميزان و ايمان هذا الخلق فى كفه ميزان ، لرجح ايمان ابى طالب على ايمانهم .
(( اگر ايمان ابوطالب در كفه اى از ترازو قرار گيرد و در كفه ديگر ايمان اين مردم گذارده شود ، ايمان ابوطالب برتر خواهد بود. )) (272)
امير مؤمنان عليه السلام دوست مى داشت كه اشعار ابوطالب روايت شود و تدوين گردد و مى فرمود:
تعلموه و علموه اولادكم فانه كان على دين الله و فيه علم كثير.
(( آن را فرا گيريد و به فرزندانتان بياموزيد ، چرا كه او بر دين خدا بود و در آن دانش بسيار است . )) (273)
در سوك ابوطالب ، امير مؤمنان عليه السلام اين شعر را سرودند:
ابوطالب ، اى پناه پناهندگان و اى باران خشكساليها و اى نور تاريكيها ،
لقد هد فقدك اهل الحفاظ         فصلى عليك ولى النعم
فقدان و رفتن تو ، اطرافيانت را ناراحت كرد. از خداوند بر تو درود باد.
و لقاك ربك رضوانه         فقد كنت للطهر من خير عم (274)
خداوند بهشت خويش را بر تو ارزانى دهاد كه براى پيامبر بهترين عمو و يار بودى .
ابن ابى الحديد در حق ابوطالب مى گويد:
(( وى سرور بطحاء و شيخ و بزرگ قريش و رئيس مكه بود. مشهور است كه : كمتر اتفاق مى افتد كه تهيدست و نادارى سرورى كند اما ابوطالب با وجود اينكه ثروتى نداشت سرورى كرد. قريش او را بزرگ قوم مى خواندند (... آنگاه خبر عفيف كندى را ذكر مى كند ؛ زمانى كه پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله را مشاهده كرد كه با حضرت على و حضرت خديجه عليهما السلام نماز مى گزاردند) عفيف از عباس پرسيد: نظرت چيست ؟ گفتند: صبر مى كنيم تا ببينيم شيخ (مقصودش ابوطالب بود) چه مى كند؟ )) (275)
همچنين اخبارى كه در يارى ابوطالب نسبت به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله وارد شده بيشتر از آن است كه ذكر شود. در فصل ماجراى آزار كفار به رسول خدا صلى الله عليه و آله به آن اشاره خواهيم داشت .
ابن ابى الحديد چه زيبا سروده است :
و لولا ابوطالب و ابنه         لما مثل الدين شخصا فقاما
اگر ابوطالب و فرزندش (امير مؤمنان عليه السلام) نبودند دين چونان پيكره اى استوار برپا نمى ايستاد.
فذاك بمكه اوى و حامى         و هذا (276) بيثرب جس الحماما
آن يكى در مكه پناه داد و حمايت كرد و اين در مدينه به ميدان كارزار آمد ؛ (چندانكه) مرگ را لمس كرد. (277)

- پینوشتها -

266- از حكيمان عرب در دوره جاهليت كه عمر درازى داشت . دوران اسلام را درك كرد اما گفته اند كه مسلمان نشد ( الاستيعاب ؛ جمهرة النسب : 269؛ الاعلام 2: 6).
267- بحارالاءنوار 53: 114.
268- اصول كافى : 1: 448؛ شرح نهج البلاغه 14: 70.
269- اصول كافى : 1: 445.
270- الحجه على الذاهب الى تكفير ابى طالب : 15.
271- الحجه على الذاهب الى تكفير ابى طالب : 16.
272- الحجه على الذاهب الى تكفير ابى طالب : 17. شرح نهج البلاغه 14: 68 به نقل از امام باقر عليه السلام .
273- الحجه على ...: 25.
274- ديوان امام على عليه السلام : 536؛ با اندكى تغيير.
275- شرح نهج البلاغه 1: 29.
276- در نسخه متن : ذاك .
277- شرح نهج البلاغه 14: 84.