ورود رسول خدا به مدينه

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

رسول خدا روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول نزديك ظهر وارد محله ((قبا))ى مدينه شد و بر ((كلثوم بن هدم )) يكى از مردان ((بنى عمرو بن عوف )) وارد گشت و براى ملاقات با مردم در خانه ((سعد بن خيثمه )) كه زن و فرزندى نداشت و مهاجران مجرد در خانه وى منزل كرده بودند و مى نشست و نخستين دستورى كه داد آن بود كه بتها درهم شكسته شوند. على عليه السلام سه شبانه روز در مكه ماند و امانتهاى مدرم را كه نزد رسول خدا بود به صاحبانش رسانيد و سپس به مدينه هجرت كرد و همراه رسول خدا در خانه ((كلثوم بن هدم )) منزل گزيد.
ابن اسحاق مى گويد: رسول خدا روزهاى دوشنبه و سه شنبه و چهارشنبه و پنج شنبه را در ((قبا)) در ميان قبيله ((بنى عمرو بن عوف )) اقامت داشت و مسمجد ((قبا)) را تاءسيس كرد، سپس روز جمعه از ميانشان بيرون رفت و اولين نماز جمعه را در ميان قبيله ((بنى سالم بن عوف )) در مدينه به جاى آورد و صد نفر مسلمان در آن شركت كردند.(133)
رجال قبايل اصرار مى ورزيدند كه رسول خدا در ميانشان فرود آيد، رسول خدا به آنان مى گفت : ((راه شترم را رها كنيد كه خودش دستور دارد)) تا اين كه سرانجام به محله ((بنى مالك بن نجار)) در زمينى كه متعلق به دو كودك يتيم بود، رسيد و شتر زانو به زمين زد و رسول خدا فرود آمد و ((ابو ايوب انصارى : خالد بن زيد خزرجى )) بار سفر رسول خدا را به خانه برد.
بناى مصجد مدينه  
رسول خدا آن زمين را به ده دينار خريد، آنگاه فرمد تا در آن جا مسجدى ساخته شود، خود نيز در ساختن مسجد با مسلمانان همكارى مى كرد و مسلمانان هم در موقع ساختن مسجد سرود مى خواندند و رسول خدا چنين مى گفت :
(( لاعيش الا عيش الاخرة
اللهم ارحم المهاجرين و الانصار ))
((زندگى جز زندگى آخرت نيست ، خدايا مهاجران و انصار را رحمت كن ))
رسول خدا مسجد را با خشت بنا نهاد و چند ستون از چوب خرما برافراشت و سقف آن را به چوب خرما پوشانيد، پس از ساخته شدن مسجد اذان اسلامى به وسيله وحى مقرر گشت .
بقيه مهاجران  
مهاجران از پى رسول خدا مى رسيدند و ديگر كسى از مسلمانان بجز آنان كه گرفتار و محبوس بودند در مكه باقى نماند، چند خانواده بودند كه دسته جمعى مهاجرت كردند و در خانه هايشان بسته شد، ابوسفيان خانه هايشان را تصرف كرد و فروخت .
رسول خدا زيد بن حارث و ابورافع را با دو شتر و پانصد درهم پول به مكه فرستاد تا دختران رسول خدا ((فاطمه )) و ((ام كلثوم )) و نيز ((سوده )) همسر رسول خدا را به مدينه آوردند ((رقيه )) دختر رسول خدا پيش از اين با شوهر خود ((عثمان )) هجرت كرده بود اما ((زينب )) دختر بزرگ رسول خدا را شوهرش ((ابوالعاص )) كه هنوز كافر بود، نزد خويش نگاه داشت و اجازه هجرت نداد خانواده ابوبكر، از جمله : ((عايشه )) به مدينه آمدند، همچنين ((طلحة بن عبيدالله )) با عده اى رهسپار مدينه گشت .(134)

- پینوشتها -

134-  امتاع الاسماع ، ص 49.