بخشش هاى پنهانى امام صادق (عليه السلام)

(زمان خواندن: 3 - 6 دقیقه)

عطا و بخشش هر چند از سوى پدر و يا مهربانتر از او مثل امام، صورت بگيرد، چه بسا براى شخص احساس شونده و پذيرنده، موجب سرشكستگى و ذلت و خوارى مى‏ شود؛ زيرا به هر حال، عطا و بخشش نشانگر آن است كه عطا كننده فضيلت دارد و گيرنده نيازمند و محتاج است و نياز و احتياج در حد ذات خود كمبود و نقصان مى‏ باشد و از نظر روحى موجب شكست و خفت مى‏ شود.

از سوى ديگر، گاهى شخص احسانگر و بخشنده در وجود خود احساس نشاط و شادى و برترى مى‏ كند. بعلاوه برخى از عطا و بخشش كنندگان مى‏  خواهند بدان وسيله ياد شوند و به مردم فخر بفروشند و ريا و تظاهر نمايند؛ چيزهائى كه روح هاى بزرگ و پاك از آنگونه آثار دورى مى‏ جويند. پس به همين جهت و جهات ديگر است كه صاحبان اخلاق فاضله، عادت داشتند كه صله و احسان خود را پنهانى و در خفا انجام دهند.
شما اگر سيره امامان معصوم عليهم السلام را مطالعه كنيد، خواهيد ديد كه آنان منتظر فرا رسيدن ظلمت شب بوده‏ اند تا آن را پوششى قرار دهند براى بخششها، احسانها و عطاياى خويش. و اين همه اصرار بر پنهانى و سرى انجام دادن احسان از سوى آنان بدان سبب بوده است كه آنان نمى‏ خواستند آثار ذلت و خوارى نياز را در چهره نيازمندان ببينند و كرنش حاجتمند را در برابر شخص دارا و عطا كننده مشاهده كنند، وگرنه مقام آن بزرگواران ارجمندتر از آن بوده است كه از آشكار كردن احسان وصله خود بيمناك شوند كه مبادا دچار لغزشهاى اخلاقى گردند.
امام صادق (علیه السلام) با فرا رسيدن شب، خورجينى را كه پر از نان و گوشت و پول (دراهم) بود، بر دوش خويش مى‏ انداخت و به سوى خانه‏ هاى نيازمندان و محتاجان اهل مدينه راه مى‏ افتاد و همه آن نان و گوشت و پول را ميان آنان قسمت مى‏ فرمود و آنان امام را نمى ‏شناختند و نمى‏ فهميدند كه چه كسى در اين شب تاريك برايشان آذوقه آورده است، تا اينكه امام رحلت فرمود و آن صله ‏ها و احسان ها قطع گرديد. در اين موقع پى بردند كه همه آنها از ابى عبدالله (علیه السلام) بوده است .
اين سيره را پدران و نياكان امام صادق (علیه السلام) نيز داشتند. آنان به همين روش مى‏ زيستند، چنانكه فرزندان گرامى امام نيز پس از او به همان سيره و روش او زندگى كردند و راه او را ادامه دادند.
امام نه تنها با مردم مدينه اينگونه رفتار مى‏ كرد، بلكه با بنى‏ هاشم بطور كلى چنين مى ‏نمود. آرى، امام بطور مرتب به بنی هاشم احسان وصله مى ‏كرد و مى‏ كوشيد كه آنان ندانند اين صله و احسان از سوى كيست. آن حضرت كيسه‏ هاى پول (دينار) براى بنى هاشم مى‏ فرستاد و به شخص برنده مى‏گفت: به آنان بگو كه اين پول از عراق براى شما فرستاده شده است. و وقتى كه آن شخص پيش امام بر مى ‏گشت، مى‏پرسيد: چه مى‏ گفتند؟ جواب مى‏ شنيد كه مى‏گفتند: خدا به تو پاداش نيكو دهد كه به خويشاوندان رسول خدا احسان كردى و خداوند ميان ما و جعفر (علیه السلام) نيز حكم و داور باشد.
امام پس از شنيدن اين سخن به سجده مى‏ افتاد و عرض مى‏كرد: خدايا! گردن مرا براى خدمت به فرزندان پدرم رام گردان.7
يك روز امام صادق (علیه السلام) كيسه پولى را به ابوجعفر خثعمى كه يكى از شاگردان و اصحاب مورد وثوق او بود، داد و دستور فرمود كه آن را به يكى از بنى هاشم بدهد و تأكيد كرد كه اين صله، پنهانى صورت گيرد و او نداند كه از طرف امام است .
هنگامى كه ابو جعفر كيسه پول را به آن مرد هاشمى داد، او دست به دعا بلند كرد و گفت: خداوندا! به اين مرد احسان كننده پاداش خير بده كه گاه گاهى پولى براى ما مى ‏فرستد و ما بدين وسيله زندگيمان را سروسامان مى‏ دهيم؛ اما جعفر (علیه السلام) با وجود آن همه ثروت و دارائى كه دارد چيزى براى ما نمى‏ فرستد. 8
امام صادق (علیه السلام) صله‏ ها و عطاها و احسانهايش را حتى از كسانى كه با او قطع ارتباط كرده بودند، نمى‏بريد. حتى در ساعت و لحظه وفات نيز به فكر خويشاوندانش بود و موقعى كه دستور داد براى همه آنان چيزى فرستاده شود، فرمود به حسن بن على افطس نيز هفتاد دينار بدهند.9
به امام عرض شد، آيا به مردى كه با دشنه به شما حمله كرده و مى‏خواسته است شما را بكشد، پول مى‏دهيد؟!
در پاسخ فرمود: مگر قرآن نمى‏خوانيد كه مى‏گويد:
و الذين يصلون ما امر الله به ان يوصل و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب.10
و كسانى كه پيوند برقرار مى‏كنند آنجا كه خداوند فرمان پيوند و ارتباط داده و از پروردگارشان مى‏ ترسند و از حسابرسى بد بيمناكند.
و در ادامه سخنش فرمود: خداوند بهشت را آفريده و آن را پاكيزه و معطر ساخته است و بوى عطرآگين آن از مسافت دو هزار ساله به مشام مى‏ رسد، اما عاق والدين و قطع كننده بارحم و خويشاوند نزديك، بوى آن را احساس نمى ‏كند.
اين بود شمه ‏اى از احسان ها و صله‏ هاى پنهانى امام كه نشانگر مهر و محبت عواطف انسانى آن حضرت تواند باشد.
___________________________________________________
7- بحارالانوار، ج 47، ص 60.
8- مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 273.
9- او حسن بن على اصغر بن على بن حسين عليهما السلام بود كه همراه محمد بن عبدالله خروج كرد و به دستش يك پرچم سفيد بود و در اين راه سختى و مشقت زياد كشيد. گويند در ميان ياران محمد، شخصى به شجاعت، دليرى و بردبارى حسن نبوده است و از بس قدى كشيده و بازوى نيرومند داشت به او نيزه آل ابى طالب مى‏گفتند. پس از آنكه محمد كشته شد، حسن افطس متوارى گرديد؛ اما موقعى كه امام صادق (علیه السلام) وارد عراق شد و با ابوجعفر منصور ديدار فرمود، نزد او درباره حسن شفاعت كرد و منصور هم از حسن درگذشت و با اين لطف و محبتى كه امام درباره حسن كرد و با وصف آن همه احسان و نكوئى، مع ذلك او با دشنه به امام حمل كرد و قصد قتل او را داشت .
10- الرعد /21.
صفحاتى از زندگانى امام جعفر صادق (علیه السلام)، ص 307 - 311.