69 - فرزند دارى

(زمان خواندن: 3 - 6 دقیقه)

پيامبر گرامى اسلام مى فرمود: ((هر درختى ميوه اى دارد و ميوه دل ، فرزند است (575))). ((چون صبح مى شد، بر سر فرزندان و نوه هايش دست (مهر) مى كشيد. بوى فرزند را از بوى بهشت مى دانست و مى فرمود: فرزندانتان را زياد ببوسيد. روزى يكى از فرزندان را روى زانوى خود نشانده بود و مى بوسيد و به او محبت مى كرد. در اين هنگام ، مردى از اشراف خدمت حضرت رسيد و با ديدن اين صحنه به حضرت عرض كرد: من ده پسر دارم و تا به حال هيچكدامشان را براى يك بار نبوسيده ام . پيامبر از اين سخن چنان عصبانى شد كه رنگ صورتش برافروخته و سرخ شد. آنگاه فرمود: كسى كه به ديگران رحم نكند، خدا نيز به او رحم نخواهد كرد(576))).
آن حضرت مى فرمود: ((كودكان ، گل هاى خوشبوى خداوندند.)) به همين دليل ، آنها را در دامن خويش مى نشانيد و مى بوسيد. بسيار ديده مى شد كه بر دهانشان بوسه مى زد و مى فرمود: ((فرزندانتان را بسيار ببوسيد. براى هر بوسه تان در بهشت ، مقامى است . حتى فرشتگانى مى آيند و مرتبه هايى برايتان به تعداد بوسه هايتان مى نويسند.)) ايشان بوى بچه ها را بويى بهشتى مى دانست (577). مى فرمود:
كسى كه پسرش را شاد كند، گويا برده اى از تبار اسماعيل را آزاد كرده است و كسى كه (با كارى يا هديه اى ) پسرش را خوشحال كند، گويا از هراس ‍ خداوند گريسته است و هر گاه يكى از شما به پسرش وعده اى مى دهد، بايد آن را انجام بدهد(578).
همچنين مى فرمود:
بهترين فرزندان شما، دختران هستند(579). هيچ خانه اى نيست كه در آن دختران باشند، جز اينكه هر روز دوازده بركت و رحمت از آسمان بر آن فرود مى آيد و ديدار فرشتگان از خانه قطع نمى شود و هر روز و شب براى پدر آنان عبادت يك سال نوشته مى شود(580). دادن هديه بايد از دختران آغاز شود، همانا پروردگار والا مرتبه با دختران و زنان مهربان است و كسى كه با آنان مهربانتر باشد، بسان كسى است كه از بيم خداوند والا مرتبه گريسته است (581). كسى كه دخترى داشته باشد و او را نيازارد و تحقير نكند و پسرانش را بر او برترى ندهد، خداوند او را وارد بهشت مى كند(582). آن كس كه سه دختر داشته باشد و آنان را تربيت كند و شوهر دهد و با آنان به نيكى رفتار كند، پاداش وى بهشت است (583).
پيامبر اسلام به والدين سفارش مى كرد:
با فرزندانتان به عدالت رفتار كنيد، همان گونه كه دوست داريد با شما به نيكى و مهربانى و عدالت رفتار شود(584).
روزى مردى را ديد كه يكى از دو فرزندش را مى بوسد و ديگرى را نمى بوسد. فرمود: چرا با آنها به عدالت رفتار نمى كنى (585)؟ در حديثى مى فرمايد: ((زمانى كه به خردسالان وعده اى داديد، بدان وفا كنيد؛ چون آنان شما را روزى ده خود مى پندارند(586))).
عبدالله بن عامر مى گويد: من كودك بودم كه حضرت به خانه ما آمد. رفتم كه بازى كنم ، مادرم صدايم زد و گفت : عبدالله ، بيا تا چيزى به تو بدهم . پيامبر فرمود: چه مى خواهى به او بدهى ؟ مادرم گفت : خرما. رسول گرامى فرمود: اگر به او نمى دادى ، دروغگو به شمار مى آمدى (587).
ايشان مى فرمود: ((فردى كه كودك دارد، بايد با او كودكى كند(588).)) اصولا احترام و محبت به كوچكترها، عامل مهمى در جلوگيرى از آشفتگى روحى و عقده اى بار آمدن آنهاست . تجربه نشان داده است كودكانى كه در خانه و مدرسه و به طور كلى در محيط زندگى و جامعه مورد بى محبتى قرار مى گيرند، روح پاك و لطيفشان جريحه دار مى شود. در نتيجه ، وقتى بزرگ مى شوند، به انسانى بى تحرك و منحرف تبديل مى شوند. آن حضرت مى فرمود: اكرموا اولادكم و اءحسنوا آدابهم ؛ ((فرزندان خود را كرامت كنيد و با آداب نيكو با آنها معاشرت كنيد(589))).
پيامبر كرامت مى فرمايد:
اذا سميتم الولد فاءكرموه و اءوسعوا له فى المجالس و لا تقبحوا له وجها(590).
وقتى نام فرزندتان را مى بريد، او را گرامى داريد و جاى نشستن را براى او توسعه دهيد (احترامش كنيد) و نسبت به او ترش رو نباشيد.
در خبر ديگرى وارد شده است كه پيامبر اعظم (صلى الله عليه و آله ) مردم را به نماز دعوت كرد. حسن ، نوه خردسالش نيز با آن حضرت بود. پيامبر كودك را كنار خود نشاند و به نماز ايستاد. در ميانه نماز، يكى از سجده ها را خيلى طول داد. راوى حديث گويد: من سر از سجده برداشتم و ديدم كه حسن از جاى خود برخاسته و روى دوش پيامبر نشسته است . وقتى نماز تمام شد، مردم گفتند: اى رسول خدا! چنين سجده اى از شما نديده بوديم . گمان كرديم وحى به شما رسيده است . فرمود: وحى نرسيده بود. فرزندم حسن در حال سجده بر دوشم سوار شد. نخواستم شتاب كنم و كودك را بر زمين گذارم . آنقدر صبر كردم تا خود از شانه ام پايين آمد(591).
يعلى عامرى از محضر رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) خارج شد تا در مجلسى كه دعوت داشت ، شركت كند. جلو خانه ، حسين (عليه السلام) را ديد كه با كودكان سرگرم بازى است . چيزى نگذشت كه رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) نيز همراه اصحاب از خانه بيرون آمد. وقتى حسين را ديد، دست هايش را باز كرد و از ياران خود جدا شد. به طرف كودك رفت تا او را بگيرد. كودك ، خنده كنان از اين طرف به آن طرف مى گريخت و رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) از پى او روان بود. بچه را گرفت . دستى زير چانه كودك و دست دگرش پشت گردن او گذاشت ، لب بر لبش نهاد و او را بوسيد(592). پيشواى بزرگ اسلام در حضور مردم با فرزندش چنين برخورد مى كرد تا علاوه بر انجام وظيفه ، آنان را در راه تربيت فرزندان ، به شاد كردن كودكان و بازى با آنها توجه دهد.

- پینوشتها -

575- جامع الصغير، ج 1، ص 369.
576- همنام گلهاى بهارى ، صص 112 و 113.
577- روضه الواعظين ، ص 369.
578- مستدرك الوسائل ، ج 15، ص 170.
579- من لا يحضره الفقيه ، ج 2، ص 283.
580- صحيح مسلم ، ج 8، ص 92.
581- بحار الانوار، ج 9، ص 212.
582- همان ، ص 321.
583- جامع الصغير، ج 2، ص 622.
584- بحار الانوار، ج 101، ص 92.
585- همان ، ج 71، ص 84.
586- همان ، ج 101، ص 73.
587- سنن ابى داوود، ج 2، ص 475.
588- كنز العمال ، ج 16، ص 475.
589- همان ، ص 456.
590- جامع الاخبار، ص 124.
591- بحار الانوار، ج 43، ص 294.
592- مكارم الاخلاق ، ص 114.