87 - خطاپوشى

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

با مهربانى و حوصله بسيار، اشتباه ديگران را اصلاح مى كرد. معاويه پسر حكم سلمى مى گويد: ((هنگامى كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) در نماز بود، مردى عطسه كرد. گفتم : خدايت بيامرزد! ديگر نمازگزاران با نگاهشان برايم خط و نشان كشيدند. گفتم : [گويا] مادرم مرده است ! چرا مرا اين گونه نگاه مى كنيد؟ ماءمومان ، دستانشان را بر ران هايشان زدند. چون ديدم [با اين كارشان ] مرا به سكوت دعوت مى كنند، ساكت شدم . هنگامى كه نماز به پايان رسيد، پيامبر مرا خواست . پدر و مادرم فدايش باد! چنين آموزگارى كه به خوبى آموزش دهد، نه پيش از آن ديدم نه پس از آن . سوگند به خداوند، نه بر سرم فرياد كشيد و نه كتكم زد و نه دشنامم داد و فرمود: در نماز نبايد حرف زد. نماز، نيايش كردن ، تكبير گفتن و قرآن خواندن است (715))).
مردم را از كارهاى ناپسند بر حذر مى داشت و خود نيز از اخلاق ناپسندشان دورى مى جست . در عين حال ، اخلاق نيك و خوشرويى را از آنان باز نمى داشت . همنشينان خود را مورد تفقد قرار مى داد و به هر يك از آنان به اندازه اى كه مى بايست ، احترام مى گزارد(716).
در غزوه حنين كه سهمى از غنايم را به اقتضاى مصلحت به تازه مسلمانان اختصاص داد، سعد بن عباده و جمعى از انصار كه از پيش قدمان و مجاهدان بودند، زبان به اعتراض گشودند كه چرا آنها را بر ما ترجيح دادى ؟ ايشان فرمود تا همگى معترضان در يك جا گرد آيند. آنگاه با بيانى شيوا و دلنشين ، آنان را از فلسفه اين كار و پندار اشتباهشان آگاه ساخت . چنان كه همگى به گريه افتادند و پوزش خواستند(717).
در همين واقعه ، مردى از قبيله بنى تميم به نام حرقوص (كه بعدها از سردمداران خوارج نهروان شد) اعتراض كرد و با لحن تندى گفت : با عدالت رفتار كن . عمر بن خطاب از گستاخى او برآشفت و گفت : اجازه بدهيد او را مجازات كنم . فرمود: نه او را به حال خودش بگذار. پس رو به سوى او كرد و با خونسردى فرمود: اگر من به عدالت رفتار نكنم ، پس چه كسى رفتار خواهد كرد(718)!؟
در صلح حديبيه ، عمر بن خطاب از معاهده آن حضرت با قريش انتقاد مى كرد كه چرا با شرايط نابرابر پيمان مى بندد. رسول اكرم (صلى الله عليه و آله ) با منطق و دليل ، نه با خشونت و تندى ، او را قانع كرد(719).

- پینوشتها -

715- شرح مسلم (نورى )، ج 5، ص 20.
716- سفينه البحار، ج 1، ص 415.
717- امتاع الاسماع ، ج 1، ص 431.
718- صحيح بخارى ، ج 4، ص 200.
719- امتاع الاسماع ، ج 1، ص 296.