114 - مشكل گشايى

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

كارگشايى و برطرف كردن مشكلات ديگران مايه شادمانى آدمى است . پيامبر اعظم (ص) غم ديگران را اندوه خود و شادى آنان را سرور خود مى دانست و در راه زدودن غم ها از هيچ تلاشى فروگذار نمى كرد. نمونه زير يكى از عملكردهاى رسول خداست .
على بن ابيطالب (عليه السلام) از طرف پيامبر اكرم (ص) ماءمور شد به بازار برود و پيراهن براى ايشان بخرد. رفت و پيراهنى به دوازده درهم خريد و آورد. رسول اكرم (ص) پرسيد: اين را به چه مبلغ خريدى ؟ حضرت فرمود: دوازده درهم . پيامبر فرمود: اين را چندان دوست ندارم . پيراهنى ارزانتر از اين مى خواهم . آيا فروشنده حاضر است پس بگيرد؟ على (عليه السلام) گفت : نمى دانم يا رسول الله ! پيامبر فرمود: برو ببين حاضر مى شود پس ‍ بگيرد.
على (عليه السلام) پيراهن را با خود برداشت و به بازار برگشت و به فروشنده فرمود: پيامبر خدا پيراهنى ارزان تر از اين مى خواهد. آيا حاضرى پول ما را بدهى و اين پيراهن را پس بگيرى ؟ فروشنده قبول كرد. على (عليه السلام) نيز پول را گرفت و نزد حضرت آورد. آنگاه رسول اكرم (ص) و على (عليه السلام) با هم به طرف بازار راه افتادند.
در ميانه راه چشم پيامبر به كنيزكى افتاد كه گريه مى كرد. نزديك رفت و از كنيزك پرسيد: چرا گريه مى كنى ؟ او گفت : اهل خانه به من چهار درهم دادند و مرا براى خريد به بازار فرستادند. نمى دانم چطور شد پول ها گم شد. اكنون جرئت نمى كنم به خانه برگردم . رسول اكرم (ص) چهار درهم از آن دوازده درهم را به كنيزك داد و فرمود: هر چه مى خواستى بخرى بخر و به خانه برگرد. خودش به طرف بازار رفت و جامه اى به چهار درهم خريد. در بازگشت ، برهنه اى را ديد. پس جامه را به او بخشيد. دگر باره به بازار رفت و جامه اى ديگر خريد و به سوى خانه به راه افتاد. در بين راه همان كنيزك را ديد كه حيران و نگران و اندوهگين نشسته است . فرمود: چرا به خانه نرفتى ؟ گفت : يا رسول الله ! خيلى دير شده است . مى ترسم مرا بزنند كه چرا اين قدر دير كردى ! پيامبر فرمود: بيا با هم برويم . خانه تان را به من نشان بده . من وساطت مى كنم كه مزاحم تو نشوند.
رسول اكرم (ص) به اتفاق كنيزك به راه افتاد. همين كه به پشت در خانه رسيدند، كنيزك گفت : همين خانه است . رسول اكرم (ص) از پشت در با آواز بلند گفت : اى اهل خانه سلام عليكم . جوابى شنيده نشد. بار دوم سلام كرد، جوابى نيامد. سومين بار سلام كرد. جواب دادند. السلام عليك يا رسول الله و رحمه الله و بركاته . پيامبر فرمود: چرا اول جواب نداديد؟ آيا صداى مرا نمى شنيديد؟ گفتند: چرا، همان بار اول شنيديم و تشخيص ‍ داديم كه شماييد! پيامبر فرمود: پس علت تاءخير چه بود؟ گفتند: يا رسول الله ! خوشمان مى آمد سلام شما را مكرر بشنويم . سلام شما براى خانه ما فيض و بركت و سلامت است .
رسول الله (ص) فرمود: اين كنيزك شما دير كرده ، من اينجا آمده ام از شما خواهش كنم او را بازخواست نكنيد. آنان گفتند: يا رسول الله ! به خاطر مقدم گرامى شما اين كنيز از همين ساعت آزاد است . پيامبر فرمود: خدا را شكر، چه دوازده درهم پر بركتى بود؛ برهنه را پوشاند و يك برده را آزاد كرد(844).
پيامبر گرامى اسلام مى فرمايد:
ان الله خلق عبيدا من خلقه لحوائج الناس يرغبون فى المعروف و يعدون الجود مجدا و الله يحب مكارم الاخلاق (845).
خداوند از بندگان خويش مردمى را بيافريند كه نياز ديگر مردم را برآورند، ايشان شيفته احسانند و گشاده دستى را بزرگوارى مى شمارند و خدا خوى هاى نيك را دوست دارد.
در جايى ديگر مى فرمايد:
ان لله عبادا يفزع اليهم الناس فى حوائجهم اولئك هم الامنون من عذاب الله يوم القيامه (846).
خداوند بندگانى را دارد كه مردم براى رفع نيازمندى هاى خود بدانان پناه برند. آنان همان كسانى هستند كه روز رستاخيز از عذاب خدا در امانند.

- پینوشتها -

844- مرتضى مطهرى ، مجموعه آثار، ج 18،
845- تحف العقول ، ص 52.
846- همان