اصحاب امام هادي (عليه السلام)

(زمان خواندن: 8 - 15 دقیقه)

1ـ حسين بن سعيد بن حمّاد اهوازي
از اصحاب ممتاز و ياران مخصوص اهل‌بيت (عليهم السلام) و از راويان ثقه و مورد اطمينان، نزد محدثين و علما مي‌باشد. اصالت او به كوفه باز مي‌گردد، لكن همراه برادرش حسن به اهواز نقل مكان نمود و پس از مدتي از آن‌جا به قم، شهر فقه و فقاهت هجرت نمود و به خدمت حسن بن ابان رسيد و در همان‌جا بود تا اين‌كه بدرود حيات گفت.

حسين بن سعيد، اين شيعه راستين در طول عمر شريفش پيوسته محب و خدمتگذار آستان ولايت و امامت بود و توانست نزد سه امام بزرگوار رسيده و به كسب فيض بپردازد. امام رضا و حضرت جواد و هادي (عليهم السلام) اماماني بودند كه حسين بن سعيد آنان را درك كرد و به روايت حديث از آنان پرداخت.

در زمينه علمي نيز حسين بن سعيد را بايد از چهره‌هاي ممتاز و شاخص به حساب آورد زيرا او توانست در ابواب مختلف فقه دست به تصنيف سي كتاب ارزشمند بزند. كتبي كه در ميان همه اصحاب و علما معروف و مشهور است، تا آن‌جا كه سايرين را با ا و مثال مي‌زنند و مي‌گويند كه فلاني كتبش مانند حسين بن سعيد، سي مجلد است.

يكي ديگر از خدمات ارزشمند حسين، هدايت برخي مسلمانان متعهد و با استعداد به حريم و آستان اهل‌بيت (عليهم السلام) مي‌باشد. آري! حسين شخصيت‌هاي برجسته‌اي مانند علي بن مهزيار و اسحاق بن ابراهيم را شناسايي نمود و به خدمت امام رضا (عليه السلام) معرفي كرد و پس از آن علي بن ريّان را نزد آن حضرت برد و با اين عمل سبب هدايت آنان به مسير حق و عدالت شد. همچنين روايات كتبش را براي آنان بيان، و آنان را با معارف و حقايق ناب اسلام آشنا نمود. و به همين سبب است كه آن سه نفر به روايت حديث از او مشهور شده‌اند.

 

2ـ خيران خادم
خادم امام رضا (عليه السلام) و از شيعيان مخلص و مؤمنان به ولايت اهل‌بيت (عليهم السلام) بوده و در كتب رجال، او را جزء اصحاب مخصوص و صاحب سر حضرت رضا، جواد و هادي (عليهم السلام) برشمرده‌اند.
از بعضي روايات برمي‌آيد كه او وكيل حضرت جواد (عليه السلام) نيز بوده است. مانند روايتي كه حضرت در پايان آن به او فرموده‌اند:
اعمل في ذلك برأيك، فإنّ رأيك رأيي و من أطاعك اطاعني.يعني: در آن مسأله مطابق نظر خودت عمل كن پس همانا كه رأي تو رأي و نظر من است. و كسي كه از تو پيروي كند از من پيروي نموده.

از خيران روايات و مسائل فراواني در موضوعات مختلف برجاي مانده، كه آن‌ها را از حضرت جواد و هادي (عليهم السلام) روايت نموده. يكي از آن روايات نص بر امامت حضرت هادي (عليه السلام) مي‌باشد و هنگامي بيان شده كه خيران در خدمت و ملازم ان حضرت بوده، و امام جواد (عليه السلام) در بستر بيماري قرار داشتند و اندكي بيشتر از عمر شريفشان باقي نبوده.

در آن وقت، شخصي از جانب امام (عليه السلام) نزد خيران مي‌آيد و به او مي‌گويد: مولايت به تو سلام مي‌رساند و مي‌فرمايد: همانا كه من در مي‌گذرم و امر امامت به فرزندم علي واگذار مي‌شود. امامت او بر شما واجب است بعد از من همان‌گونه كه امامت من بر شما واجب بود بعد از پدرم تا برسد به رسول خدا (صلي الله عليه و آله).

آري، همان‌گونه كه بيان شد، خيران از اصحاب نزديك امام جواد و هادي (عليهما السلام) بوده و ارادت و اخلاصش نسبت به اين خاندان قابل توصيف نمي‌باشد و در همين زمينه داستان ملاقاتش با امام جواد (عليه السلام) در كتب تاريخ مشهور است.

در اين رابطه مي‌گويند: زماني خيران در راه سفر حج به مدينه رسيد و در آن شهر توانست خدمت امام جواد (عليه السلام) مشرف شود. در آن هنگام حضرت (عليه السلام) بالاي ايوان و دكه‌اي نشسته بودند و خيران با ديدن هيبت و جلال ايشان، چنان دهشت و دلهره‌اي در وجودش احساس كرد كه متوجه پله‌هاي ايوان نشد تا اين كه حضرت (عليه السلام) اشاره نمود و او را متوجه ساخت. بعد از آن كه از پله‌ها بالا رفت و سلام نمود دستان مبارك امام جواد (عليه السلام) را گرفت و پس از بوسيدن بر ديدگانش قرار داد و نشست و تا مدتي بي‌اختيار دستان حضرت را به جهت هيبت و دهشتي كه از ايشان در دل احساس كرده بود، نگاه داشت تا اين‌كه دلش آرام گرفت و دست امام (عليه السلام) را رها نمود.

 

3ـ ابوهاشم جعفري
محدثي از اهالي بغداد و مردي متقي، صاحب زهد و ورع و عالمي برجسته در ميان اصحاب بوده است.

از ويژگي‌هاي ديگر او، نزديكي و خويشاوندي با آل ابي طالب (عليه السلام) مي‌باشد، زيرا پدرش قاسم بن اسحاق، امير يمن و مردي جليل القدر و مادرش، ام حكيم، دختر قاسم بن محمد بن ابي‌بكر بوده و قاسم بن اسحاق پسر خاله امام صادق (عليه السلام) مي‌‌باشد، و برادرزاده ابوهاشم، محمد بن جعفر بن قاسم، همسر فاطمه دختر امام رضا (عليه السلام) است.

ابوهاشم نزد اصحاب، شخصي كاملا مورد اطمينان و ثقه بوده و منزلتي والا داشته. و نزد اهل‌بيت (عليهم السلام) نيز از احترام و جايگاهي خاص برخوردار بوده است. و توانسته طي عمر پر بركت خويش از امام رضا (عليه السلام) تا امام عصر (عج) را درك نمايد واز همه آنان كسب فيض كرده، حديث روايت نمايد.

و اين ارتباط با خاندان نبوت (عليهم السلام) در او آن‌چنان ريشه داشته كه حتي برخي از علما مانند سيد بن طاووس او را جزء وكلاي خاص حضرت بقية الله (عج) بر شمرده‌اند.

 

ابوهاشم نزد اهل بيت (عليهم السلام)

ابوهاشم به واسطه دلباختگي و ارادت ويژه‌اي كه نسبت به ائمه در دل داشت، از جانب آن بزرگواران نيز پيوسته مورد لطف و عنايت قرار مي‌گرفت، و از اين رو بين او و آن خاندان ارتباطي عميق و نوراني برقرار بود.

در همين راستا داستان‌هائي از ابوهاشم نقل شده كه علاوه بر بيان جايگاه والاي او، نشان دهنده برخي از معجرات ائمه (عليهم السلام) نيز مي‌باشد و در ادامه به برخي از آنان اشاره خواهيم نمود.

 

عواقب كوچك شمردن گناه

ابوهاشم جعفري مي‌گويد، روزي خدمت امام عسكري (عليه السلام) بودم و از ايشان شنيدم كه فرمودند: از گناهاني كه آمرزيده نمي‌شود، قول آدمي است كه مي‌گويد: «كاش مؤاخذه نمي‌شدم مگر به همين گناه». (يعني كاش گناه من فقط همين بود).

ابوهاشم مي‌گويد: پس از اين سخن حضرت (عليه السلام) با خودم گفتم اين مطلب بسيار دقيقي است و شايسته است كه انسان هر چيزي در اين رابطه را در وجود خود جستجو نمايد. در همين حال بودم كه ناگهان آن حضرت به من رو كرد و فرمود: راست گفتي اي ابوهاشم! به آن چيزي كه در دلت گذشت، عمل نما. پس به درستي كه شرك در ميان مردم، پنهان‌تر است از حركت مورچه بر سنگ سياه در شب تاريك و بر روي پلاس سياه.

يكي ديگر از داستان‌هاي ابوهاشم پيرامون ائمه (عليهم السلام) باز هم به معجزات آشكار آن بزرگواران دلالت دارد و علاوه بر آن ميزان لطف و عنايت آنان را به اصحاب و نزديكانش نشان مي‌دهد.

در اين روايت ابوهاشم مي‌گويد: روزي امام عسكري (عليه السلام) سوار بر مركب گشته، به سوي صحرا روانه شدند و من نيز ايشان را همراهي مي‌كردم. در بين راه بوديم و من پشت سر حصرت حركت مي‌كردم كه به ياد قرض خود افتادم كه وقتش رسيده بود و اين‌كه چگونه بايد مبلغ آن قرض را فراهم مي‌كردم، مرا در فكر فرو برد.

در اين افكار بودم كه ناگهان حضرت رو به من كردند و فرمودند: خدا آن را ادا مي‌كند. و در همان حال مقداري از روي مركب خم شدند و با تازيانه‌اي كه در دست داشتند، خطي روي زمين كشيده و فرمودند: اي ابوهاشم! پياده شو و آن را بردار و كتمان كن. هنگامي كه پياده شدم ديدم كه شمشي از طلا در آن‌جا قرار دارد و من ‌آن‌ را برداشتم و در كيف خود قرار دادم و دوباره همراه ايشان به حركت پرداختيم.

ابوهاشم مي‌گويد: مقداري كه از اين ماجرا گذشت و ما در حال طي مسير بوديم، باز هم به فكر فرو رفتم و به انديشه مخارج فصل زمستان، مانند لباس و غيره افتادم. اين‌بار هم، همين كه اين افكار در ذهن من خطور كرد، حضرت رو كردند به من و براي بار دوم از روي مركب خم شدند و با تازيانه خطي روي زمين كشيدند و فرمودند: پياده شو و بردار و كتمان كن. و هنگامي كه پياده شدم باز هم ديدم كه شمش طلائي در آن جا وجود دارد و آن را نيز برداشتم.

ابوهاشم در ادامه مي‌گويد: پس از اين كه به مقصد رسيدم و از حضرت جدا شدم و به منزل رسيدم، مبلغ قرض خود را حساب كردم و ديدم كه كاملا با ارزش آن شمش طلاي اولي برابر است. و هنگامي كه مخارج فصل زمستان را بدون افراط و تفريط حساب نمودم، باز هم با كمال تعجب ديدم كه با شمش طلاي ديگر، بدون هيچ زياد و كمي برابر است.

در نهايت اين شيعه و يار با وفاي ائمه (عليهم السلام) در سال 261 هجري وفات نمود و در بغداد به خاك سپرده شد. و از او علاوه بر رواياتي صحيح و بسيار در ابواب مختلف، اشعاري نيكو در حق اهل‌بيت (عليهم السلام) نيز به جاي مانده است.

 

4ـ حضرت عبدالعظيم حسني

از بزرگترين محدثين و علما است. و در تقوي و زهد و ورع در ميان اصحاب ممتاز بوده است. از نوادگان شريف حضرت امام مجتبي (عليه السلام) بوده و جزء اصحاب مخصوص امام جواد و هادي (عليهما السلام) قرار داشته، و روايات فراواني را از آن بزرگواران نقل كرده است.

 

عرض كردن ايمان خدمت امام (عليه السلام)

يكي از داستان‌هاي معروف عبد العظيم حسني كه خود به تنهايي بيان‌گر ايمان و تدين والاي اوست، عرضه كردن دين او خدمت امام هادي (عليه السلام) است.

عبدالعظيم در اين زمينه‌ مي‌فرمايد: زماني خدمت آقاي خود حضرت امام علي النقي (عليه السلام) رسيدم و ايشان با ديدن من فرمودند: مرحبا به تو اي اباالقاسم! همانا كه تو حقيقتا پيرو و مطيع ما هستي.

خدمت آن جناب عرض كردم: اي فرزند رسول الله! من مي‌خواهم دين خود را به شما عرضه كنم، تا اگر پسنديده و رضايت‌بخش است بر آن ثابت قدم بمانم تا زماني كه خداوند عزوجل را ملاقات كنم.

حضرت فرمود: بياور اي ابوالقاسم (يعني دينت را عرضه نما). و من گفتم: خداوند تبارك و تعالي واحد است و مانندي براي او نيست. و از حد ابطال و تشبيه خارج است و جسم و صورت و عرض و جوهور نيست، بلكه پديد آوردنده اجسام و صورت‌ها و خلق كننده عرض‌ها و جوهر‌ها است. او پروردگار و مالك هر چيزي است و همه چيز را جعل و احداث كرده است.

مي‌گويم كه محمد (صلي الله عليه و آله) بنده و رسول او و خاتم پيغمبران است و بعد از او پيامبري نخواهد آمد تا روز قيامت، و شريعت آن حضرت، آخر همه شرايع است، و شريعتي نيست بعد از او تا روز قيامت.

مي‌گويم كه امام، خليفه و ولي امر بعد از پيغمبر (صلي الله عليه و آله)، امير المؤمنين علي بن ابي‌طالب (عليه السلام) است و بعد از آن حضرت حسن، بعد از آن حضرت حسين، بعد از آن حضرت علي بن الحسين، بعد محمد بن علي، بعد جعفر بن محمد، بعد موسي بن جعفر، بعد علي بن موسي، بعد محمد بن علي (عليهم السلام) و بعد از آن بزرگواران، [امام] تويي اي مولاي من!

پس از آن امام علي نقي (عليه السلام) فرمود: بعد از من، حسن پسر من [امام] است، پس مردم در زمان بعد از او (امام حسن عسكري) چگونه خواهند بود؟! گفتم: اي مولاي من چگونه خواهند بود؟ فرمود: براي اين‌كه او ديده نمي‌شود و بر زبان آوردن نام او حلال نخواهد بود تا آن كه خروج كند و زمين را از عدل و داد پر نمايد، همان‌گونه كه از ظلم و جور مملو شده باشد.

عبدالعظيم گفت: اقرار كردم (يعني به امام حسن عسكري و جانشين او قايل شدم) و مي‌گويم كه دوست اين بزرگواران دوست خداست و دشمن ايشان دشمن خداست و اطاعت ايشان اطاعت خداست و معصيت ايشان معصيت خداست.

مي‌گويم كه معراج حق است، سؤال در قبر حق است و بهشت و جهنم حق است و صراط و ميزان حق است. و اين كه قيامت حق است و شكي در آن نيست و خداوند زنده مي‌كند و كساني را كه در قبرها جاي دارند برمي‌انگيزد.

حضرت عبدالعظيم ادامه داد و گفت: مي‌گويم كه فرائض واجبه بعد از ولايت [اهل بيت (عليهم السلام)] نماز و زكات و روزه و حج و جهاد و امر به معروف و نهي از منكر است.

پس از آن حضرت امام علي النقي (عليه السلام) فرمود: اي ابوالقاسم به خدا سوگند اين همان ديني است كه نزد خدا براي بندگانش پسنديده است. پس بر همين اعتقاد ثابت بمان. و خداوند تو را در حيات دنيا و آخرت به قول ثابت، نگاه دارد.

در انتها بايد خاطر نشان كرد كه قبر شريف حضرت عبدالعظيم در شهر ري، معروف و مشهور است و هم اكنون بارگاه نوراني آن سلاله سادات و محدث بزرگوار مورد توجه و رفت و آمد خيل عظيم عاشقان مكتب اهل‌بيت (عليهم السلام) قرار دارد و روايات بسياري در فضيلت زيارت ايشان وارد شده است. و روايت شده كه هر كس قبر او را زيارت كند، بهشت بر او واجب مي‌شود.

همچنين در حديثي آمده كه مردي از اهل ري خدمت امام هادي (عليه السلام) مشرف شد و حضرت از او پرسيد ه پيش از اين كجا بودي؟ گفت: به زيارت امام حسين (عليه السلام) رفته بودم. و آن حضرت به او فرمود: اگر قبر عبدالعظيم را كه نزد شماست زيارت مي‌نمودي، هر آينه مثل كسي بودي كه امام حسين (عليه السلام) را زيارت كرده باشد.

 

5ـ علي بن جعفر هميناوي

يكي از اصحاب سرشناس و مورد اطمينان نزد خاندان نبوت (عليهم السلام) است و به واسطه ارادت و اخلاصي كه از خود نشان داده بود توانست جزء وكلاي مخصوص امام هادي (عليه السلام) قرار گيرد.

به جهت همين ارتباط نزديك با آن بزرگواران، مخصوصا حضرت هادي (عليه السلام)، جاسوسان و دشمنان اهل‌بيت (عليهم السلام) نزد متوكل به بدگوئي و سعايت او پرداختند.

در نتيجه همين تحركات مسموم و منفي عليه علي بن جعفر، متوكل دستور بازداشت و حبس او را صادر نمود. و پس از مدتي تصميم گرفت كه او را به قتل رساند. هنگامي كه علي بن جعفر از اين تصميم متوكل آگاه شد، نامه‌اي از داخل زندان براي امام هادي (عليه السلام) نوشت و در آن نامه از امام خواست كه در حال او نظري بفرمايد و برايش دعا نمايد.

امام هادي (عليه السلام) نيز به او وعده دادند كه در شب جمعه برايش دعا نمايند. هنگامي كه شب جمعه فرا رسيد، حضرت (عليه السلام) براي رهائي او دعا نمودند و صبح فردا، متوكل دچار بيماري سختي شد و تب شديدي او را فرا گرفت تا اين‌كه بر اثر شدت بيماري، همه گمان كردندن كه ديگر كار او تمام است و روز دوشنبه بانگ و شيون براي او از كاخش بلند شد.

پس از آن متوكل كه به شدت ترسيده بود، متوجه شد كه ظلم و ستم فراواني از او سر زده و براي اين‌كه مقداري از بار گناهش بكاهد، دستور داد تا زندانيان را يك يك رها كنند ومخصوصا به علي بن جعفر اشاره كرد و دستور داد تا از او حلاليت بطلبند.

پس از آن علي بن جعفر از زندان رها شد و به دستور امام هادي (عليه السلام) به مكه رفت و مجاور بيت الله الحرام شد و متوكل نيز بيماريش بهبود پيدا كرد.

 

6ـ ابن سكيت اهوازي شيعي

يكي از علماي برجسته ادبيات عرب بوده، كه در علم فصاحت و بلاغت و اشعار عرب يد طولائي داشته است. و كتاب مشهور «اصلاح منطق»، در ادبيات، اثر اوست.

همچنين ابن سكيت جزء‌ اصحاب مخصوص و مورد اطمينان ائمه (عليهم السلام) نيز به حساب مي‌آمده و توانسته از محضر آن بزرگواران مخصوصا امام جواد و هادي (عليهما السلام) به كسب علم و فضلت بپردازد.

شهيد ولايت

ابن سكيت در سال 240 هجري به دست ناپاك متوكل عباسي به شهادت رسيد و داستان شهادتش از اين قرار بود كه متوكل با توجه به علم و دانش سرشار ابن سكيت، او را به عنوان مدرس و معلم فرزندان خويش قرار داده بود.

روزي متوكل كه از عشق و ارادت ابن سكيت به خاندان نبوت مطلع بود، براي امتحانش از او پرسيد: ابن سكيت! از تو سؤالي دارم، مي‌خواهم بدانم كه دو فرزند من، معتز و مؤيد نزد تو بهترند يا حسن و حسين؟

ابن سكيت كه با شنيدن اين مقايسه نابجا و مغرضانه بر‌‌آشفته شده بود، شروع كرد به نقل فضائل حسنين (عليهما السلام) و به نقل ديگري در جواب متوكل گفت: بدان كه قنبر، غلام علي (عليه السلام) نزد من از تو و پسرانت بهتر و شريف‌تر هستند.

متوكل نيز پس از شنيدن سخنان كوبنده و رسواگرانه او، به غلامان ترك خود دستور داد تا او را بر زمين بياندازند و پيكرش را لگدمال نمايند و پس از اين جنايت، او را به خانه‌اش بردند و ابن سكيت بر اثر آن جراحات تا صبح آن روز بيشتر نتوانست دوام بياورد و همان روز به شهادت رسيد و به ديدار محبوب و مطلوب هميشگي‌اش، يعني آستان اهل بيت (عليهم السلام) در بهشت شتافت.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page