9 ذی الحجه

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

١ـ روز عرفه
٢ـ شهادت حضرت مسلم بن عقیل (علیه السلام) و هانى بن عروه
٣ـ وقوع سدّ ابواب

1ـ روز عرفه
روز نهم ذیحجه از اعیاد بزرگ اسلامى به شمار میرود؛ اگر چه به اسم عید نامیده نشده است. در این روز خداوند تبارك و تعالى بندگان خود را به عبادت و اطاعت خود فرا خوانده و سفره جود و احسان خویش را براى بندگانش گسترانده است. شیطان در این روز خوار و حقیر و خشمناك است. زایران خانه خدا، در مراسم عظیم حج از ظهر روز عرفه در صحراى عرفات وقوف میكنند و در غروب این روز به سمت مشعرالحرام میرونـد و خود را براى سایر مناسك با شكوه حج آماده میسازند.
در روایتى  چنین آمده است كه حضرت زین العابدین (علیه السلام) در روزعرفه سایلى را دید كه از مردم درخواست كمك مینمود پس به او فرمود: «واى بر تو! آیا در  این روز هم از غیر خدا سوال و كمك میكنى؟! حال آنكه در روز عرفه بچه‌ها در شكم مادرشان هم مشمول رحمت الهى مى شوند».

2ـ‌ شهادت حضرت مسلم بن عقیل (علیه السلام) و هانى بن عروه
روز نهم ذیحجه سال 60 هـ .ق. حضرت مسلم بن عقیل، نماینده امام حسین(علیه السلام) در شهر كوفه  و نیز جناب هانى بن عروه كه به حمایت از حضرت مسلم برخاسته و ایشان را در منزل خود جاى داده بود، به شهادت رسیدند .
مسلم بن عقیل كه از شخصیت‌هاى برجسته و با تقواى زمان خویش به شمار مى رفت، براى ارزیابى میزان وفادارى مردم كوفه به دستور امام حسین(علیه السلام) راهى این شهر شد؛ چرا كه مردم كوفه طى هزاران نامه، از امام حسین(علیه السلام) دعوت كرده بودند. آنها در ابتدا به گرمى از حضرت مسلم(علیه السلام) استقبال كردند اما هنگامى كه عبیدالله بن زیاد بر كوفه حاكم شد، كوفیان فریب وعده‌هاى دروغین او را خوردند و همچنین به علت ترس و جهل، دست از حمایت نماینده امام حسین(علیه السلام) كشیدند؛ از این رو، حضرت مسلم(علیه السلام) به دست عاملان ابن زیاد گرفتار شد و سرانجام در اوج غربت و مظلومیت به شهادت رسید.
در مظلومیت آن حضرت همین بس كه هنگام جنگ از پشت بامها دسته‌هاى نى را آتش میزدند و بر سر آن حضرت میریختند؛ همچنین زمانى كه چشم ابن زیاد بر آن حضرت افتاد، زبان به جسارت بر امیرمؤمنان(علیه السلام)، امام حسین (علیه السلام) و عقیل گشود؛ در بالاى دارالاماره با لب تشنه، سر از بدن نازنینش جدا كردند و بدنش را از بالاى قصر به پایین انداختند؛ بعد از شهادت ریسمان به پاى مباركش بسته، در میان بازار كوفه میكشیدند. سپس بدن مباركش را به دار زده، سر مطهرش را به دمشق فرستادند.
در دفن بدن مطهر آن حضرت دو نظر است: یكى اینكه جمعى از قبیله هانى آمدند  و بدنهاى مطهر آن دو را دفن كردند. دیگر اینكه نیمه شب زوجه میثم تمار به همراهى چند نفر از جمله همسر هانى بن عروه، بدنها را در كنار مسجد اعظم كوفه دفن كردند.
ـ شهادت هانى بن عروه
جناب هانى از اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و اله) و از بزرگان و خواص شیعه و مخلصان در محبت امیرمؤمنان(علیه السلام) به شمار می-رفت و در جنگهاى صفین، جمل و نهروان در خدمت آن حضرت بود.
وی بزرگ طایفه مذحج بود و در قبیله خود نفوذ فراوانى داشت. هنگامى كه اهل كوفه پیمان خود را شكستند و بیوفایى خود را نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) و مسلم بن عقیل ثابت كردند، جناب هانى، آن حضرت را پناه داد. پس از آن محمد بن اشعث خبیث وی و عده‌اى از شیعیان را دستگیر كرد.
بعد از شهادت مسلم بن عقیل (علیه السلام) و شكستن سر و بینى جناب هانى توسط ابن زیاد ملعون، آن خبیث دستور داد سر جناب هانى را در بازار گوسفند فروشان از بدنش جدا كردند و با طنابى كه به پاى آن بزرگوار بسته بودند همراه با بدن جناب مسلم بن عقیل (علیه السلام) در بازار كوفه روى زمین كشیدند و سپس به دار زدند.

3ـ روز سد ابواب
در روز نهم ذیحجه به دستور پیامبر گرامى اسلام (صلی الله علیه و اله) همه درهاى منازل اصحاب به طرف مسجد پیامبر (صلی الله علیه و اله) بسته شد؛ جز در خانه امیرمؤمنان(علیه السلام) كه به دستور خاص الهى آن را نبستند.  عده‌اى از اصحاب عرض كردند: «یا رسول الله! چرا همه درها را جز در خانه على(علیه السلام) بستید؟» حضرت فرمودند: «من تابع وحى پروردگار هستم».
در روایتى دیگر آمده كه پیامبر(صلی الله علیه و اله) ضمن خطبه‌اى فرمود: «اى مردم، خداوند متعال به موسى و هارون امر فرمود خانه‌هایى بنا كنند ‌و جنب در آن خانه‌ها بیتوته نكنند و زن‌ها داخل آنها نشوند مگر هارون و ذریه او. على بن ابیطالب(علیه السلام) براى من به منزله هارون است براى موسی. پس براى احدى از زنها و جنب حلال نیست كه به مسجد من داخل شود».
بعد پیامبر(صلی الله علیه و اله) ایستادند و فرمودند: «عده‌اى رضایت قلبى ندارند كه على بن ابیطالب(علیه السلام) در همه وقت و هر حالتى ساكن مسجد باشد، در حالى كه آنها بیرون شده‌اند. به خدا قسم كه من آنها را بیرون نكرده‌ام و على(علیه السلام) را من ساكن مسجد قرار نداده‌ام! بلكه خداوند آنها را بیرون نموده و على(علیه السلام) را ساكن مسجد قرار داده است. منزلت او نزد من مانند منزلت هارون نزد موسی(علیه السلام) است». سپس در ضمن فضایل على(علیه السلام) فرمودند: «هر كس از این موضوع ناراحت است برود آنجا»؛ و اشاره به طرف شام كردند.